دوشنبه / ۱۰ آذر ۱۴۰۴ / ۱۱:۵۳
کد خبر: 34717
گزارشگر: 432
۸۵
۰
۰
۴
جنگجویان Zero Unit؛ از نبرد با طالبان تا بلاتکلیفی مهاجرتی

یگان صفر ؛ ارتش مخفی سیا و سرنوشت مبهم سربازان در آمریکا

یگان صفر ؛ ارتش مخفی سیا و سرنوشت مبهم سربازان در آمریکا
روایت زندگی نصیر اندر و هم‌رزمانش در یگان‌های مخفی Zero Unit سیا، از عملیات‌های مرگبار علیه طالبان و داعش تا تبعید در آمریکا و انتظار برای تحقق وعده‌های ناتمام واشنگتن.
به گزارش آسیانیوز ایران ؛ از زوایای کمتر‌دیده‌شده جنگ افغانستان، این‌بار به زندگی مردانی می‌پردازد که سال‌ها در سایه و بی‌نام جنگیدند؛ یگان‌های موسوم به Zero Unit، ارتش مخفی سیا که مأموریتشان شکار رهبران شبکه‌های تروریستی و خنثی‌سازی حملات انتحاری بود. نصیر اندر، یکی از فرماندهان این نیروها، امروز در آپارتمانی ساده در سن‌آنتونیوِ تگزاس زندگی می‌کند؛ اما جای گلوله، ترکش و تتوی پرچم افغانستان بر تنش یادآوری می‌کند که جنگ برای او هنوز تمام نشده است.

انفجار در جلال‌آباد؛ لحظه‌ای که مرگ از کنار او گذشت

فوریه ۲۰۲۱، حوالی نیمه‌شب در جلال‌آباد؛ تیم اندر خانه یک عامل انتحاری را پشت پاسگاه پلیس شناسایی کرده بود. مأموریت ساده به‌نظر می‌رسید: محاصره، فراخواندن هدف به تسلیم و پرهیز از هر درگیری سنگین در منطقه شهری. یکی از سربازان افغان از نردبان بالا رفت تا در را باز کنند. اندر، که مردی کوتاه‌قامت اما ورزیده با موهای مشکی ژولیده است، متوجه شد یکی از نیروهای تازه‌وارد درست مقابل در ایستاده؛ نقطه‌ای که در هر حمله‌ای خطرناک‌ترین جاست.
او به‌سرعت سمت سرباز رفت و او را به کنار دیوار کشید تا در صورت رگبار از پشت در، در تیررس مستقیم نباشد. چند قدم بیشتر برنداشته بودند که صدای فریاد از بالای نردبان آمد: «یکی داره میاد دم در! می‌خواد در رو باز کنه!» ثانیه‌ای بعد، در لحظه‌ای که نگاه اندر به سمت در برگشت، انفجار انتحاری همه‌چیز را در هم کوبید.
موج انفجار او را به هوا پرتاب کرد و چند متر دورتر به زمین کوبید. وقتی به خود آمد، صدای فریاد و شلیک گلوله‌ها نشان می‌داد زنده است، اما حس پاهایش از بین رفته بود. با دستان خون‌آلود، ران‌ها و ساق‌هایش را لمس کرد تا مطمئن شود هنوز سر جایشان هستند. ترکش‌ها شانه‌ها و صورتش را دریده بود؛ دست چپش کمی حرکت می‌کرد، اما دست راست کاملاً بی‌حس بود. در همان لحظات، نیروهای Zero Unit و مشاوران سیا دور و بر او درگیر تبادل آتش با مهاجمان بودند و او در میانه میدان، روی زمین گیر افتاده بود.
اندر سلاحش را روی زمین می‌کشید و سینه‌خیز به سمت پوشش حرکت می‌کرد. حدود ۲۰ متر جلو رفت و سپس از شدت خون‌ریزی و درد بی‌هوش شد. بیداری بعدی‌اش با صدای فریاد یک مشاور آمریکایی بود که روی سرش خم شده بود و می‌گفت: «زنده می‌مانی، دوام بیار!» او چندین بار بین زندگی و مرگ رفت و برگشت؛ تا جایی که حتی برای لحظاتی اعلام مرگ شد، اما در نهایت با باز شدن راه تنفسش دوباره به زندگی برگشت. آخرین تصویر ذهنی‌اش از افغانستان، پرواز هلیکوپتر به سمت بیمارستان بود.

ارتش مخفی سیا؛ یگان‌هایی که نامشان در پرونده‌های محرمانه است

نصیر اندر، متولد ولایت غزنی، از ۱۸سالگی با نیروهای آمریکایی همکاری می‌کرد. ابتدا در سال ۲۰۰۷ در کنار نیروهای ویژه ارتش آمریکا خدمت کرد و بعدها در سال ۲۰۱۲، به توصیه برادرش، وارد Zero Unit شد؛ یگان‌های سری‌ای که تحت هدایت مستقیم سیا عمل می‌کردند و بر اساس شماره‌گذاری (۰۱، ۰۲ و…) شناخته می‌شدند. این یگان‌ها از نظر آموزش، تجهیزات و سطح عملیات، متفاوت از سایر واحدهای افغان بودند؛ بسیاری از مأموریت‌های پرخطر علیه رهبران القاعده، داعش و شبکه حقانی – طبق روایت افسران سیا – بر دوش همین سربازان افغان بود.
برای ورود به Zero Unit، صرفاً ثبت‌نام کافی نبود؛ هر سرباز باید از سوی یکی از اعضای مورد اعتماد یا بستگان نزدیک معرفی و برای وفاداری‌اش تضمین می‌شد. نتیجه این سیستم سخت‌گیرانه، آن بود که برخلاف واحدهای دیگر ارتش افغانستان، این یگان‌ها هیچ‌گاه دچار حملات «نفوذی» علیه مشاوران آمریکایی نشدند؛ پدیده‌ای که سال‌های پایانی جنگ، کابوس پایگاه‌های مشترک بود.
مأموریت‌های Zero Unit عمدتاً شبانه و مبتنی بر یورش‌های سریع، دستگیری یا کشتن اهداف کلیدی و تخریب شبکه‌های بمب‌گذاری بود. در بسیاری از عملیات‌ها، واحدهایی از نیروهای ویژه آمریکا – از جمله SEAL Team Six – برای هدایت آتش هوایی حضور داشتند، اما جنگ در خانه‌ها و کوچه‌ها را عمدتاً سربازان افغان پیش می‌بردند؛ سربازانی که سال‌ها در معرض خطر مستقیم بودند، در حالی‌که همتایان آمریکایی‌شان هر بار تنها چند ماه تا یک سال در افغانستان می‌ماندند.

چهره تاریک جنگ؛ اتهامات نقض حقوق بشر

با وجود تحسین فرماندهان نظامی آمریکا و سیا، عملیات‌های Zero Unit همواره با اتهامات و جنجال همراه بود. گزارش‌هایی از رسانه‌های بین‌المللی و سازمان‌های حقوق بشری، به‌ویژه در استان‌های خوست و ننگرهار، این یگان‌ها را متهم به حملات شبانه خشن، کشتار غیرنظامیان، شکنجه و تخریب اموال کرده‌اند. برخی گزارش‌ها – از جمله گزارش‌هایی در سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ – Zero Unit 01 را تا حد «جوخه مرگ» توصیف کرده و شمار قربانیان غیرنظامی را صدها نفر برآورد کرده‌اند.
منتقدان می‌گویند قواعد درگیری سهل‌گیرانه، محرمانه بودن مأموریت‌ها و ضعف نظارت دولت افغانستان، زمینه‌ساز نقض حقوق بشر شده است؛ در حالی‌که بسیاری از خانواده‌های روستایی، در نتیجه آتش‌بار شبانه یا شناسایی غلط اطلاعاتی، عزادار شده‌اند. این در حالی است که سخنگوی سیا، در پاسخ به این اتهامات، ضمن تأکید بر اهمیت رعایت استانداردهای حقوق بشر، از «روایت‌های نادرست و مداوم» درباره فعالیت‌های این یگان‌ها سخن گفته و سه افسر سابق سیا و خود نصیر اندر نیز هرگونه عملیات «خودسر» خارج از نظارت آمریکایی‌ها را رد می‌کنند.
نصیر اندر می‌گوید: «ما بدون اجازه آن‌ها حتی یک تیر هم شلیک نمی‌کردیم. در هر مأموریت، شانه‌به‌شانه مشاوران آمریکایی حرکت می‌کردیم و تمام دستورها از طرف آن‌ها صادر می‌شد.» این شکاف عمیق میان روایت رسمی و تجربه خانواده‌های قربانی، یکی از پیچیده‌ترین میراث‌های جنگ افغانستان است؛ جنگی که در آن، مرز میان «مبارزه با تروریسم» و «هزینه انسانی» برای بسیاری تیره و مبهم شد.

سقوط کابل؛ مأموریت آخر در فرودگاه

اوت ۲۰۲۱، کمتر از یک سال پس از انفجار جلال‌آباد، نصیر اندر با بدنی پر از ترکش و پاهایی در بریس، در کامیون پیشروی کاروان Zero Unit به سمت کابل نشسته بود. طالبان، برخلاف تحلیل‌های رسمی، با سرعتی غافلگیرکننده شهرها را یکی‌یکی گرفتند و در ۱۵ اوت وارد پایتخت شدند. وظیفه آخر Zero Unit، حفاظت از فرودگاه کابل و خروج امن نیروهای آمریکایی و متحدانشان بود.
کاروان اندر از در شمالی فرودگاه وارد شد؛ جایی که یک خودروی شناسایی ترک در میانه خیابان سوخته بود. هزاران نفر از شهروندان وحشت‌زده در حال تلاش برای رسیدن به هواپیماها بودند. Zero Unit دوشادوش تفنگداران دریایی آمریکا و دیپلمات‌ها، وظیفه غربالگری و شناسایی داشت؛ کاری که بدون شناخت زبان و فرهنگ، برای نیروهای آمریکایی تقریباً ناممکن بود. در همان روزها، اندر به آن‌ها درباره خطر حملات انتحاری هشدار داده بود؛ هشداری که چند روز بعد با انفجار مرگبار ۲۶ اوت و کشته شدن ۱۳ نظامی آمریکایی و حدود ۱۷۰ افغان، رنگ واقعیت گرفت.
اندر می‌گوید تا آخرین لحظه تصورش این بود که پس از تثبیت فرودگاه، Zero Unit از آنجا بیرون می‌زند تا کابل را بازپس بگیرد. پیش از سقوط، به آن‌ها وعده داده شده بود که برای ادامه جنگ در کوهستان سلاح و مهمات خواهند داشت. اما بعد از فروپاشی سریع دولت، یکی از مشاوران سیا به او گفت متأسف است و کاری از دستش برنمی‌آید. تنها زمانی که از او خواستند خانواده‌اش را برای خروج خبر کند، فهمید مأموریت آخرشان نه «بازپس‌گیری پایتخت»، که «خروج از وطن» است.

مهاجرت ناخواسته؛ از Eagle Base تا «سن آنتانیستان»

در روزها و هفته‌های پایانی، حدود ۸۱ هزار افغان – از جمله نزدیک به ۱۰ هزار عضو Zero Unit و خانواده‌هایشان – در چارچوب عملیات تخلیه از افغانستان خارج و در کشورهای مختلف، از جمله آمریکا، اسکان موقت یافتند. نصیر اندر، همسرش و دو فرزندش بعد از عبور از کابل، ابتدا به بحرین، سپس به آلمان و در نهایت به ایالات متحده منتقل شدند؛ بدون چیزی جز لباس بر تن و چند وسیله در دست.
در پایگاه کوانتیکو، جایی که بسیاری از این نیروها موقتاً مستقر شدند، نصیر اندر با گیتا بخشـی، افسر پیشین ضدتروریسم سیا، دوباره روبه‌رو شد؛ زنی که سال‌ها در افغانستان با همین نیروها کار کرده بود و حالا با تأسیس یک سازمان غیردولتی به نام FAMIL، تلاش می‌کرد به بازاسکان این سربازان کمک کند. چند هفته بعد از آن دیدار کوتاه، اندر با او تماس گرفت: سه خانواده Zero Unit در هتلی در مریلند بدون غذا مانده بودند. بخشـی شخصاً خرید کرد و غذا رساند؛ شروع همکاری تازه‌ای که امروز از تهیه خوراک و پوشاک تا پیگیری پرونده‌های گرین‌کارت و تأمین پروتز برای مجروحان را شامل می‌شود.
در سن‌آنتونیو، جایی که جامعه افغان به‌سرعت در حال شکل‌گیری است، اندر بیشتر شب‌ها در قهوه‌خانه قلیان‌کش‌ها می‌نشیند و با تلفن همراهش به تماس‌های هم‌رزمانش در ایالت‌های مختلف پاسخ می‌دهد؛ از پیدا کردن کار و تنظیم فرم‌های مهاجرتی گرفته تا کمک به حل بحران‌های روانی. خودش می‌گوید: «دیگه بحث خودِ جنگ نیست؛ بحث اینه که ما به این آدم‌ها چی قول داده بودیم. گفته بودیم هواتون رو داریم. حالا خودمون نشستیم منتظر اینکه بالاخره یکی به قولش عمل کنه.»

تبعیض، دلتنگی و احساس جنگ ناتمام

زندگی در آمریکا برای بسیاری از این سربازان، به‌ویژه آن‌ها که هنوز وضعیت حقوقی‌شان تثبیت نشده، پر از تناقض است. از سویی، امنیت جانی و حداقلی از رفاه دارند؛ از سوی دیگر، با مرگ دوستان، تبعیض نژادی و فرهنگی و خاطره نبردی که به‌زعم آن‌ها ناتمام مانده، دست‌وپنجه نرم می‌کنند.
یک نمونه تلخ، کشته شدن عبدالرحمن وزیری، از نیروهای ویژه افغان، در پارکینگ مجتمع مسکونی‌اش در هیوستون است؛ درگیری‌ای که طبق گزارش پلیس، بر سر جای پارک به شلیک منجر شده است. در سطحی دیگر، تجربه‌های روزمره‌ای مانند مواجهه نصیر اندر با زنی در فروشگاه وال‌مارت – که او را با ظاهری عادی، تنها به‌دلیل لهجه و چهره، «تروریست» خطاب کرد – نشان می‌دهد فاصله میان میدان نبرد و زندگی جدید تا چه اندازه برای این سربازان گیج‌کننده است.
با این حال، در «سن آنتانیستان» – لقبی که خبرنگار و اندر شوخی‌وار به جامعه کوچک افغان‌های سن‌آنتونیو داده‌اند – لحظاتی هست که حس می‌کنی افغانستان هنوز زنده است: عیددیدنی‌ها در آپارتمان‌های ساده با سفره‌های برنج و گوشت بریان، خرید شیرینی و مواد غذایی در سوپرمارکت‌های حلال، و گردهمایی‌های عصرگاهی در پارک O.P. Schnabel، جایی که مردان دور هم حلقه می‌زنند، پسرها کریکت بازی می‌کنند و سرانجام، سرود ملی افغانستان – سرودی که در روزگار سقوط طالبان نوشته شده بود – آرام و بغض‌آلود زمزمه می‌شود.
در یکی از این شب‌ها، نصیر اندر در جمع هم‌رزمانش می‌گوید: «ما همه‌چیز رو از دست دادیم؛ کشور، پرچم، خانواده، برادرها و عزت‌مون. تا وقتی اینا برنگرده، جنگ برای ما تموم نشده.» برای او و بسیاری از سربازان Zero Unit، هدف نهایی هنوز همان است: افغانستانی آزاد، امن و محترم در جهان. اما فعلاً، میدان نبردشان از کوه‌های هندوکش به راهروهای اداری ادارات مهاجرت، انجمن‌های محلی و قهوه‌خانه‌های مهاجرنشین آمریکا منتقل شده است.
https://www.asianewsiran.com/u/hTC
اخبار مرتبط
در پی حمله تروریستی یک تبعه افغانستانی به نیروهای گارد ملی در واشنگتن، دولت آمریکا صدور ویزا برای همه دارندگان گذرنامه افغانستان را متوقف کرد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، این تصمیم را در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد و تأکید کرد که امنیت مردم آمریکا در اولویت است. مهاجم، رحمان‌الله لکنوال، ۲۹ ساله، که در چارچوب برنامه بشردوستانه «خوش‌آمدگویی به متحدان» وارد آمریکا شده بود، حالا با اتهام «قتل درجه یک» مواجه است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، دستور بازبینی پرونده همه اتباع افغانستانی را صادر کرد که در دوران جو بایدن وارد این کشور شده‌اند. همچنین، گرین‌کارت‌های شهروندان «کشورهای نگران‌کننده» از جمله افغانستان، سومالی، یمن و ایران، دوباره تحت بررسی دقیق قرار می‌گیرند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید