آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
بعد از گذشت بیش از دو دهه، خاکهای زمان از روی یکی از بحثبرانگیزترین صفحات تاریخ فوتبال ایران کنار میرود. صفحهای که نه تنها به یک مسابقه، که به اعتماد هواداران به صحت رقابتها مربوط میشود. علیرضا نیکبخت واحدی، بازیکن سرشناس دهه هفتاد که سابقه بازی در هر دو تیم استقلال و پرسپولیس را دارد، پرده از خاطرهای تلخ و افشاگرانه برداشته است. خاطرهای مربوط به دربی شماره ۴۷ بین دو تیم در دوم مهرماه سال ۱۳۷۸. در آن بازی جنجالی که داور آن المهنا بود، اواخر نیمه اول، دو بازیکن پرسپولیس (نادر محمدخانی و اسماعیل حلالی) اخراج شدند و پرسپولیس با ۹ بازیکن به نیمه دوم رفت. این اخراجها جو استادیوم آزادی را ملتهب کرده بود.
اما به گفته نیکبخت واحدی، داستان اصلی پشت درهای بسته رختکن استقلال و در بین دو نیمه رخ داده است. جایی که به ادعای او، دو چهره بسیار تأثیرگذار فوتبال آن زمان وارد شدند. این دو چهره کسی نبودند جز منصور پورحیدری، سرمربی افسانهای استقلال و داریوش مصطفوی، رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران. نیکبخت واحدی میگوید آن دو وارد رختکن شدند و به بازیکنان استقلال پیام دادند. پیام واضح و شوکهکننده بود: «آرام بازی کنید و گل نزنید.» این دستور در شرایطی صادر میشد که پرسپولیس با دو بازیکن کمتر در میدان بود و استقلال موقعیت طلایی برای پیروزی داشت. نیکبخت واحدی فضای خارج از زمین را نیز ترسناک توصیف کرده: «ناگهان جو استادیوم امنیتی شد. دورتادور استادیوم نیرو بود... شاید اگر آن صحنه گل میشد، ما را دار میزدند!» اشاره او به موقعیت گل هادی مهدویکیا است. این افشاگری، سؤالهای بزرگی را درباره سالم بودن رقابتها در اوج دربیهای ایران و میزان دخالت مقامات در سرنوشت بازیها ایجاد میکند. در ادامه، ابعاد مختلف این ادعای تاریخی تحلیل خواهد شد.
اعتبارسنجی ادعا و بررسی شرایط تاریخی-اجتماعی آن زمان
افشای نیکبخت واحدی اگرچه شخصی و پس از ۲۵ سال صورت گرفته، اما به دلایلی باورپذیر مینماید. نخست، شخصیت راستگو و بیحاشیه او در طول دوران بازیاش. دوم، همزمانی آن با دوره خاصی از فوتبال ایران (اواخر دهه ۷۰) که شایعات زیادی درباره دخالتهای خارج از زمین وجود داشت. سوم، منطق حاکم بر آن تصمیم: با اخراج دو بازیکن پرسپولیس و التهاب استادیوم، احتمالاً مقامات از بروز درگیریهای گسترده و غیرقابل کنترل هراس داشتند. دستور به "آرام بازی کردن" استقلال، میتوانست به عنوان یک تدبیر امنیتی برای جلوگیری از انفجار خشم هواداران پرسپولیس تفسیر شود. با این حال، این توجیه، مشروعیت ورزشی رقابت را به کلی زیر سؤال میبرد.
ماهیت دستور؛ امنیتی کردن ورزش به بهای قربانی کردن رقابت
دستور «آرام بازی کنید و گل نزنید» در واقع به معنای «رقابت نکنید» است. این، نقض غرض اصلی ورزش و تبدیل فوتبال به یک نمایش کنترلشده است. وقتی حفظ نظم ظاهری و جلوگیری از احتمال درگیری، بر انصاف ورزشی و حق طبیعی یک تیم برای پیروزی در شرایط برتر اولویت پیدا میکند، در واقع ورزش به ابزاری برای مدیریت اجتماعی تبدیل شده است. این موضوع نشان میدهد که در آن مقطع، امنیت به هر قیمتی (حتی قیمت تحریف رقابت) برای مسئولان ورزشی و امنیتی اهمیت داشته است. این رویکرد، اعتماد هواداران به صحت مسابقات را به شدت خدشهدار میکند.
نقش مربی و مدیر؛ تعارض بین وظیفه حرفهای و فشارهای بیرونی
منصور پورحیدری به عنوان یک اسطوره مربیگری و داریوش مصطفوی به عنوان رئیس فدراسیون، در این ماجرا در موقعیتی بسیار دشوار قرار گرفتند. از یک سو، وظیفه حرفهای پورحیدری هدایت تیمش برای پیروزی با هر نتیجه ممکن بود. از سوی دیگر، فشار نهادهای بالادستی (احتمالاً سازمانهای امنیتی یا حتی خود فدراسیون تحت تأثیر آن جو) برای جلوگیری از حادثه وجود داشت. پذیرش این دستور توسط آنان، هرچند در آن شرایط خاص ممکن است قابل درک باشد، اما از منظر اخلاق حرفهای ورزشی قابل دفاع نیست. این ماجرا نشان میدهد که چگونه مدیران و مربیان در فوتبال ایران ممکن است مجبور به انتخاب بین وفاداری به روح ورزش و تبعیت از دستورات فراسازمانی شوند.
تأثیر بر روانشناسی بازیکنان و تغییر ذائقه تماشاگران
این دستور برای بازیکنان استقلال آن زمان، به ویژه برای کسانی مانند نیکبخت واحدی که رقابتجو بودند، یک ضربه روانی و تناقض درونی ایجاد میکرد. از آنان خواسته میشد در اوج رقابت و در شرایط برتر، خود را مهار کنند. این موضوع میتواند اشتیاق و انگیزه ذاتی ورزشکار را از بین ببرد. از سوی دیگر، هواداری که متوجه این «قرارداد پنهان» شود، برای همیشه نگاهش به دربیها تغییر میکند. دیگر نتیجه، محصول تلاش و برتری ورزشی نیست، بلکه محصول مذاکرات پشت پرده و ملاحظات امنیتی است. این امر، به تدریج ذائقه تماشاگر را تغییر میدهد و او را به سمت بیاعتمادی و بدبینی سوق میدهد.
درسهایی برای امروز؛ شفافیت، حرفهایگری و استقلال واقعی فوتبال
این افشاگری اگرچه مربوط به یک چهارم قرن پیش است، اما درسهایی حیاتی برای مدیریت فوتبال امروز ایران دارد. اولاً، لزوم شفافیت مطلق در برخورد با چنین ادعاهایی است. فدراسیون و باشگاهها باید با بررسی این ادعا (حتی به صورت نمادین) نشان دهند که امروز چنین دخالتهایی را برنمیتابند. ثانیاً، نشان میدهد فوتبال برای رشد، نیاز به استقلال واقعی از نهادهای غیرورزشی دارد. تصمیمات باید بر اساس منشور اخلاقی و قوانین ورزشی گرفته شود، نه ملاحظات امنیتی موقت. ثالثاً، اهمیت حرفهایگری را پررنگ میکند. مربیان و مدیران باید شجاعت «نه» گفتن به دستورات غیرورزشی را داشته باشند و تنها معیارشان، رقابت عادلانه باشد. تنها در این صورت است که میتوان اعتماد از دست رفته را بازسازی کرد.