آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
فضای مجازی ایران چند روزی است که تحت تأثیر موجی از بحثها، نقدها و تحلیلها درباره یک مناظره دینی قرار گرفته است. مناظرهای که فراتر از یک گفتوگوی علمی، به آینهای از تحولات جامعه ایران در نسبت با دین، روحانیت و تاریخ تبدیل شده است. در مرکز این رویداد، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، روحانی، استاد دانشگاه مفید و عضو مجمع مدرسین حوزه علمیه قم قرار دارد. او که پیشینهای از انتقادات سیاسی و دینی دارد (از بازداشت در سال ۱۳۸۸ تا انتقاد از سیاستهای منطقهای)، این بار با اظهارنظری درباره شهادت حضرت زهرا در کانون توجه و چالش قرار گرفته است.
این روحانی ۶۵ ساله که آثاری در حوزه ادیان تطبیقی دارد، در گفتوگوها و مناظرات پیشین خود نیز مواضعی متفاوت ارائه داده بود؛ از انتقاد به شعار محو اسرائیل به عنوان راهبردی بیثمر تا ارائه تبیین عقلایی از قیام امام حسین و نفی ولایت سیاسی انتصابی برای ائمه. اوج جنجال اما با دعوت او به یک مناظره زنده در رسانه «آزاد» شکل گرفت. موضوع: «مظلومیت و شهادت حضرت زهرا». طرف مقابل او، حامد کاشانی، خطیب و کارشناس مذهبی بود که دفاع از روایت سنتی شهادت را بر عهده داشت.
این مناظره که روز یکشنبه ۹ آذر به صورت زنده از یوتیوب پخش شد، در مدت کوتاهی به یکی از پربازدیدترین و پرترافیکترین مباحث فضای مجازی فارسی تبدیل گردید. برشهایی از آن در تمام پلتفرمها از اینستاگرام و تلگرام تا توئیتر دست به دست شد. نکته جالب، بازتاب اجتماعی گسترده و تحلیلهای جامعهشناختی بود که پیرامون این مناظره شکل گرفت. بسیاری آن را نشانهای از تحول در دینداری ایرانیان، شکاف نهاد روحانیت با جامعه و تأثیر شبکههای اجتماعی بر گفتمان مذهبی دانستند. از سوی دیگر، عملکرد سلیمانی اردستانی در مناظره با انتقادات شدیدی مواجه شد. حتی رسانههای نزدیک به حاکمیت مانند تسنیم اعلام کردند که «مناظره در چند دقیقه تعیین تکلیف شد» و طرفداری خود را از مواضع کاشانی نشان دادند. در ادامه، ابعاد مختلف این پرونده پیچیده، از سوابق فکری سلیمانی اردستانی تا تحلیل جامعهشناختی بازتاب مناظره و آینده احتمالی چنین گفتمانهایی بررسی خواهد شد.
بررسی مشی فکری و سوابق سلیمانی اردستانی؛ از دینپژوهی تا نقد سیاسی
سلیمانی اردستانی را باید در زمره روحانیان دانشگاهدیده و دینپژوه قرار داد که دغدغههای علمی و عقلانی کردن مفاهیم دینی دارند. آثار او در حوزه ادیان ابراهیمی و تطبیقی نشان از این گرایش دارد. در عرصه سیاسی، او پیشینه منتقدانه دارد: از بازداشت پس از انتخابات ۸۸ تا انتقاد صریح از حکومت اسد و حضور نظامی ایران در سوریه در مناظرهای با عباس نبوی. در حوزه کلام شیعی نیز، او بر تبیین عقلایی و تاریخی روایات تأکید دارد و مفاهیمی مانند «ولایت سیاسی انتصابی ائمه» را به چالش میکشد. بنابراین، مواضع اخیر او درباره شهادت حضرت زهرا را باید در ادامه همین پروژه فکری عقلگرا و تاریخینگر دانست، پروژهای که خود را موظف به بازخوانی انتقادی روایات تاریخی-مذهبی میداند؛ ولو به غلط!
تحلیل جامعهشناختی مناظره و بازتاب آن؛ آینه تحول دینداری ایرانیان
بازتاب گسترده این مناظره، صرفاً به دلیل موضوع حساس آن نبود، بلکه به این دلیل بود که آینه تمامنمای تحولات جامعه ایران شد. جامعهشناسان مانند زهرا شکیبمهر به درستی اشاره کردند که این مناظره، شکاف عمیق در نهاد روحانیت و ناتوانی آن در ارائه چهارچوب فکری منسجم به نسل جدید را نشان داد. از یک سو، نمایندهای از روحانیت سنتگرا ولی با انسجام استدلالی (کاشانی) و از سوی دیگر، نمایندهای از روحانیت منتقد و دانشگاهی ولی با پراکندگی گفتمانی (اردستانی). استقبال گسترده از پخش زنده در یوتیوب (و نه صداوسیما) و تحلیلهای بیپروای کاربران، نشان از انتقال عرصه دینداری از نهادهای رسمی به فضای مجازی و شخصی دارد. جامعه امروز ایران، بیش از آنکه منفعلانه روایات را بپذیرد، فعالانه به نقد، مقایسه و انتخاب میپردازد.
مقایسه دو سبک مناظره؛ انسجام استدلالی در مقابل پراکندگی گفتمانی
یکی از نقاط کلیدی که در نقدها به آن اشاره شد، تفاوت فاحش در سبک و انسجام دو طرف بود. حامد کاشانی با تسلط بر منابع تاریخی و روایی، استدلال خود را حول اسناد مشخص پیش برد و بارها از اردستانی خواست تا سند ادعاهایش را ارائه دهد. در مقابل، سلیمانی اردستانی که خود اعتراف کرد تخصص اصلیاش تاریخ نیست، گاه در دام تعمیمدهیهای تاریخی کلی و قیاسهای نامربوط (مانند مقایسه با اعدامهای ۶۷) افتاد. این امر باعث شد از دید بسیاری از مخاطبان، اقناعگری و انسجام با کاشانی باشد. این تفاوت، ممکن است نشاندهنده شکاف میان روحانیان سنتی مسلط بر متون و روحانیان دانشگاهی مسلط بر مفاهیم انتزاعی باشد، بدون تسلط کافی بر روش های استناد تاریخی سنتی.
برخورد دو جهان فکری؛ از انسجام تا پراکندگی
یکی از مهمترین نکاتی که در واکنشها به چشم آمد، مقایسه سبک گفتار دو مناظرهکننده بود. در مناظره، انسجام فکری آقای کاشانی حیرتآور بود. در مقابل آقای اردستانی با سن و سوادی که داشتند، حرفها چهارچوب مشخصی نداشت. گاهی فقط حرف هایی قشنگ بود، گاهی اصلا حرف هم نبود! متاسفانه روحانیت در چهلپنجاه سال اخیر نتوانسته به ما چهارچوب فکری بیاموزد. ما باید مثل کاشانی میشدیم، اما نود و نه درصد شبیه اردستانی هستیم.
واکنش نهادهای رسمی و رسانهای؛ دفاع از روایت رسمی
واکنش نهادهای نزدیک به حاکمیت به این مناظره قابل تأمل بود. رسانهای مانند تسنیم بلافاصله با عنوان «مناظرهای که در چند دقیقه تعیین تکلیف شد»، موضع خود را آشکارا به نفع کاشانی و روایت رسمی و ناموسی از شهادت حضرت زهرا اعلام کرد. این واکنش سریع، نشان میدهد که نگاه های ایدئولوژیک، حساسیت فوقالعادهای نسبت به هرگونه بازخوانی تحریف گونه از تاریخ صدر اسلام دارند و آن را تهدیدی مستقیم برای مبانی ایمانی میدانند.
از طرف دیگر، انتقاد کاربران از صداوسیما بابت عدم پخش چنین مناظرهای، شکاف عمیق بین سلیقه رسانهای مردم و خطمشی رسانه ملی را نشان داد. نهاد رسمی ترجیح میدهد چنین مباحثی را سربسته نگه دارد، در حالی که جامعه در فضای مجازی به شدت علاقهمند به مشاهده و قضاوت درباره آن است.
آینده گفتمانهای انتقادی درون دینی و چالشهای پیشرو
این مناظره و حواشی آن، چند چالش و چشمانداز را پیش رو میگذارد:
- اول، آینده روحانیان منتقدی مانند اردستانی؛ آیا فضایی برای تداوم فعالیت آنان در دانشگاهها و مجامع حوزوی باقی میماند یا به حاشیه رانده خواهند شد؟
- دوم، رشد گفتمانهای دینی شخصیشده در فضای مجازی که کمتر تابع نهادهای رسمی هستند.
- سوم، تقاضای فزاینده برای شفافیت و استدلالمحوری در مباحث دینی از سوی نسل جوان.
- چهارم، تنش همیشگی بین عقلانیت انتقادی و حفاظت از باورهای هویتی-عاطفی جامعه.
حرکت به سمت گفتوگوهای استدلالی (ولو پرهیاهو) مانند این مناظره، اگر با حفظ ادب و قاعده ادامه یابد، میتواند به پالایش گفتمان دینی و تقویت تابآوری اجتماعی در برابر اختلافنظرها کمک کند. اما اگر با برچسبزنی و حذف پاسخ داده شود، فقط بر دامنه شکافها خواهد افزود.