آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
پروژه بلندپروازانه و پرفرازونشیب هدفمندی یارانهها، بار دیگر در آستانه یک تغییر مسیر جدی قرار گرفته است. آنچه که سالها با محوریت «دهکبندی درآمدی» پیش میرفت، حالا ممکن است به کلی از این معیار خداحافظی کند. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از پیشنهادی خبر داده که میتواند ماهیت و مجری حذف یارانه از پردرآمدها را دگرگون سازد. احمد میدری اعلام کرده است که پیشنهاد دولت این است: «موضوع دهکبندی را به عنوان ملاک حذف قرار ندهیم و معیار درآمدی روشنی را به مردم اعلام کنیم.» این سخن به معنای کنار گذاشتن یک سیستم طبقهبندی پیچیده و گاه بحثبرانگیز و جایگزینی آن با یک مرز شفاف و عددی است. مرزی که مشخص کند چه میزان درآمد، فرد را از دریافت یارانه محروم میکند. اما تغییر دیگر، حتی اساسیتر است: واگذاری فرآیند حذف یارانه پردرآمدها به سازمان امور مالیاتی. این پیشنهاد بر یک منطق اقتصادی استوار است: یارانه، یک پرداخت حمایتی است و باید توسط نهاد رفاهی (وزارت رفاه) تعیین مشمول شود. اما «حذف یارانه» نوعی اخذ مالیات محسوب میشود و وظیفه وصول مالیات بر عهده سازمان امور مالیاتی است. این تفکیک، میتواند به تخصصیتر شدن هر دو فرآیند بیانجامد.
این تحولات در حالی مطرح میشود که آمارهای رسمی نشان میدهد از ابتدای سال جاری تاکنون، یارانه حدود ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر قطع شده و در مجموع، تعداد افرادی که یارانه دریافت نمیکنند به ۱۴ تا ۱۵ میلیون نفر رسیده است. این اعداد، وسعت اجرای این سیاست و حساسیت آن را نشان میدهد. مبنای این تغییرات، بخشنامه رئیسجمهور در شهریورماه است که بر «یکپارچگی اطلاعات سازمان امور مالیاتی و وزارت رفاه» و تشکیل «کارپوشه ایرانیان» در سازمان مالیاتی به عنوان مرجع تصمیمگیری تأکید دارد. هدف، افزایش دقت در شناسایی وضعیت واقعی اقتصادی خانوارها و کاهش خطاهاست. با این حال، این تغییرات سوالات بزرگی را به همراه میآورد: معیار درآمدی روشن و جدید چیست؟ آیا این معیار به صورت سالانه و متناسب با تورم تعدیل میشود؟ آیا سازمان امور مالیاتی از ظرفیت و دقت کافی برای بررسی میلیونها پرونده برخوردار است؟ و مهمتر از همه، این تغییرات چگونه بر دقت هدفمندی و کاهش فشار بر قشرهای میانی تأثیر خواهد گذاشت؟ از سوی دیگر، هزاران نفری که نسبت به قطع یارانه خود اعتراض داشتهاند، در انتظار پاسخ هستند. وزیر کار وعده داده است که نتایج بررسی اعتراضهای ثبتشده تا اول آذر، تا اواسط دیماه به صورت خودکار اعلام خواهد شد. این وعده، آزمونی برای بهبود شفافیت و سرعت در فرآیند اصلاح خطاهاست. این گزارش به تحلیل عمیق این تحولات احتمالی میپردازد؛ از دلایل منطقی پشت پیشنهادات جدید تا بررسی چالشهای پیش رو و تأثیر آن بر زندگی میلیونها خانوار ایرانی. تغییری که میتواند فصل جدیدی در یکی از بحثبرانگیزترین سیاستهای اقتصادی کشور باز کند.
دلایل تغییر از دهکبندی به معیار درآمدی روشن: شفافیت در برابر پیچیدگی
سیستم دهکبندی که سالها مبنای توزیع و حذف یارانه بود، با انتقادات جدی مواجه بوده است. پیچیدگی روش محاسبه، نبود شفافیت در مرز دهکها، و تأثیر متغیرهای متعدد بر جایگاه دهکی خانوارها، باعث سردرگمی و بیاعتمادی عمومی شده بود. مردم نمیدانستند دقیقاً بر چه اساسی در یک دهک قرار گرفتهاند. جایگزینی آن با یک «معیار درآمدی روشن» — برای مثال، اعلام اینکه خانوارهایی با درآمد ماهانه بالاتر از «X» تومان یارانه دریافت نمیکنند — میتواند این شفافیت را به ارمغان آورد. این روش، قابلیت درک و پیشبینی برای مردم را افزایش میدهد. هر فرد میتواند با مقایسه درآمد خود با آن رقم شفاف، وضعیت خود را تخمین بزند. با این حال، تعیین این معیار، خود چالش بزرگی است. این رقم باید به گونهای تعیین شود که هم عدالت را برقرار کند (یعنی واقعاً پردرآمدها را حذف کند)، هم با تورم سالانه تعدیل شود تا قدرت خرید معیار ثابت بماند، و هم فشار غیرمنصفانهای به قشرهای متوسطِ نزدیک به مرز وارد نکند. موفقیت این طرح کاملاً در گرو تعیین هوشمندانه و اعلام شفاف این مرز درآمدی است.
واگذاری به سازمان امور مالیاتی: تخصصیسازی یا انتقال بار مسئولیت؟
واگذاری فرآیند حذف یارانه به سازمان امور مالیاتی، مبتنی بر یک دیدگاه اقتصادی جالب است: «حذف یارانه، معادل اخذ مالیات است.» از این منظر، نهاد وصولکننده مالیات (سازمان امور مالیاتی) باید این کار را انجام دهد، در حالی که نهاد توزیعکننده حمایت (وزارت رفاه) مشمولان را مشخص میکند. مزیت این کار، تخصصیتر شدن عملیات است. سازمان امور مالیاتی به دادههای درآمدی (اظهارنامههای مالیاتی، معاملات ملکی، خودرو و...) دسترسی مستقیم دارد و میتواند با تحلیل این دادهها، «پردرآمد» بودن را با دقت بیشتری تشخیص دهد. این ممکن است خطاهای ناشی از استفاده از شاخصهای غیرمستقیم (مانند مصرف برق یا خودرو) را کاهش دهد. اما این انتقال، ریسکهایی نیز دارد. اولاً، افزایش حجم کاری سنگین برای سازمان مالیاتی که خود با چالشهای وصول مالیات و گسترش پایه مالیاتی دست به گریبان است. ثانیاً، ادغام دو پایگاه داده عظیم (رفاهی و مالیاتی) نیازمند فناوری پیشرفته و هماهنگی بینظیر است تا به خطای جدید منجر نشود. ثالثاً، این نگرانی وجود دارد که این امر به نوعی تنبیه مضاعف برای شفافیت مالی بدل شود؛ افرادی که درآمد خود را شفاف اعلام میکنند، هم مالیات میدهند و هم یارانه نمیگیرند، در حالی که ممکن است افراد با درآمدهای غیرشفاف از این قاعده بگریزند.
کارپوشه ایرانیان و یکپارچگی دادهها: وعده دقت یا تهدید حریم خصوصی؟
ایده «کارپوشه ایرانیان» در سازمان امور مالیاتی، نقطه کانونی این تحول است. این کارپوشه قرار است با ترکیب اطلاعات مالیاتی (درآمدها، داراییها) و اطلاعات رفاهی (مصرف، ترکیب خانوار)، تصویری جامع و دقیق از وضعیت اقتصادی هر خانوار ارائه دهد. در تئوری، این یکپارچگی میتواند دقت هدفمندی را به طور چشمگیری افزایش دهد. دیگر یک خانوار ثروتمند نمیتواند با کاهش مصنوعی مصرف برق (برای قرارگیری در دهک پایین) یارانه دریافت کند، زیرا درآمدها و داراییهای او در کارپوشه ثبت شده است. این سیستم میتواند جلوی بسیاری از فرارهای از قوانین را بگیرد. با این حال، ایجاد چنین پایگاه داده متمرکز و حساسی، نگرانیهای جدی درباره حفظ حریم خصوصی و امنیت اطلاعات شهروندان را برمیانگیزد. چه ضمانتهایی برای جلوگیری از سوءاستفاده از این اطلاعات وجود دارد؟ چه کسانی به این دادهها دسترسی خواهند داشت؟ این سوالات باید پیش از اجرا، با قوانین شفاف و سازوکارهای نظارتی قوی پاسخ داده شوند. موفقیت این طرح منوط به جلب اعتماد عمومی در مورد استفاده صحیح از اطلاعات شخصی است.
تأثیر بر قشرهای متوسط و حاشیهنشینان پردرآمد
یکی از انتقادات همیشگی به هدفمندی یارانه، اصابت تبعات آن به قشرهای متوسط بوده است. افرادی که درآمدی نسبتاً مناسب اما همراه با هزینههای سنگین زندگی (مانند وام مسکن، تحصیل فرزندان) دارند، ممکن است با معیارهای خشک درآمدی به عنوان «پردرآمد» شناسایی و حذف شوند، در حالی که مازاد درآمد قابل توجهی ندارند. یک «معیار درآمدی روشن» اگر به درستی و با در نظر گرفتن تفاوت هزینه زندگی در شهرهای مختلف و نیز تعداد اعضای خانوار طراحی شود، میتواند از این آسیب بکاهد. مثلاً، معیار درآمدی برای یک خانواده چهارنفره تهرانی باید با یک خانواده تکنفره در شهر کوچک متفاوت باشد. عدم توجه به این نکته، عدالت سیستم را خدشهدار میکند. از طرف دیگر، این سیستم جدید ممکن است بهتر بتواند ثروتمندانی که درآمدهای غیرشفاف (اقتصاد زیرزمینی) دارند را شناسایی کند. اگر سازمان مالیاتی بتواند از طریق دادههای دارایی (ملک، خودروی لوکس، سفرهای خارجی) به درآمد غیرمستقیم افراد پی ببرد، آنگاه میتواند یارانه این گروه را نیز حذف کند. این امر، انصاف سیستم را افزایش میدهد.
چشمانداز و چالشهای اجرایی پیش رو
اگر این پیشنهادات تصویب شود، اجرای آن نیازمند یک دوره گذار طولانی و پیچیده خواهد بود. ایجاد زیرساخت فنی یکپارچه، آموزش نیروها، اعلام عمومی و فرهنگسازی درباره معیار جدید و ایجاد سامانههای رسیدگی به اعتراض در بستر جدید، همگی زمانبر و پرهزینه هستند. زمانبندی وعدهها نیز حیاتی است. وعده اعلام نتایج اعتراضات تا اواسط دی، آزمونی برای اثبات کارایی سیستم جدید در پاسخگویی است. تعلل در این وعده، اعتماد از دست رفته را بازسازی نخواهد کرد. در نهایت، موفقیت این تحول بزرگ به اراده سیاسی قوی، بودجه کافی، مدیریت پروژه کارآمد و شفافیت حداکثری بستگی دارد. باید به مردم توضیح داد که چرا این تغییر ضروری است، معیار جدید دقیقاً چیست و سیستم اعتراض چگونه کار میکند. بدون همراهی افکار عمومی و حل چالشهای فنی-اجرایی، این تغییر ممکن است تنها منجر به جایگزینی یک سری مشکلات قدیمی با مشکلاتی جدید و پیچیدهتر شود. هدف نهایی باید ایجاد یک سیستم عادلانه، شفاف و کارآمد باشد که حمایت را به نیازمند واقعی برساند و هزینه آن را از پردرآمد واقعی بگیرد.