آسیانیوز ایران / یزد ؛
یزد امروز با مسئلهای مواجه است که بسیاری از شهرهای تاریخی و متوسط کشور دیر یا زود با آن روبهرو میشوند: چگونه میتوان بدون قربانیکردن هویت شهری، پاسخگوی نیازهای حملونقلی یک شهر در حال رشد بود؟ پاسخ این پرسش نه در تعریض بیپایان خیابانهاست و نه در افزودن خودروهای شخصی؛ بلکه در بازتعریف جایگاه حملونقل عمومی بهعنوان ستون فقرات زندگی شهری نهفته است.
آمارها گویای واقعیتی دوگانهاند. از یکسو، سالانه حدود ۱۰ میلیون سفر درونشهری با حملونقل عمومی انجام میشود و از سوی دیگر، این عدد تنها ۸ درصد از کل سفرهای شهری را پوشش میدهد. این شکاف نشان میدهد که مسئله یزد، کمبود پروژه نیست؛ بلکه کمبود جذابیت، پیشبینیپذیری و اعتماد عمومی به سیستم حملونقل است.
زمان؛ متغیر فراموششده سیاستگذاری شهری
در شهر امروز، «زمان» مهمترین سرمایه شهروندان است. میانگین ۱۸ دقیقه انتظار برای اتوبوس، حتی اگر با ناوگان مدرن همراه باشد، انگیزه استفاده از حملونقل عمومی را کاهش میدهد. هدفگذاری برای رساندن این زمان به ۱۰ دقیقه، اگر محقق شود، میتواند نقطه عطفی در تغییر رفتار سفر شهروندان باشد؛ چرا که انتخاب اتوبوس، بیش از آنکه انتخابی اقتصادی باشد، تصمیمی مبتنی بر قابلیت برنامهریزی زندگی روزمره است.
سرمایهگذاری بدون سیاست کنترلی؛ نسخه ناقص
تصویب ۲۰۰ میلیارد تومان برای نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و پرداخت سالانه یارانه سنگین بلیت، تصمیماتی قابل دفاع و ضروریاند؛ اما تجربه جهانی نشان میدهد که توسعه ناوگان بدون سیاستهای مکمل کنترلی، اثربخشی محدودی دارد.
تا زمانی که خیابانها برای خودروهای تکسرنشین ارزان، در دسترس و بدون محدودیت باشند، اتوبوس—even پاک و هوشمند—در ترافیک اسیر میماند.
ایجاد خطوط ویژه، مدیریت توقفهای حاشیهای و بازتعریف حق تقدم معابر، نه اقدامات سلبی صرف، بلکه ابزارهای تنظیمگری شهری هستند که باید شجاعانه و تدریجی اجرا شوند.
پایانهها؛ ابزار مدیریت تقاضا، نه فقط نقطه توقف
پایانههایی مانند امام خمینی(ره) و دولتآباد اگر صرفاً بهعنوان محل توقف اتوبوس دیده شوند، بخش مهمی از کارکرد خود را از دست میدهند. راهاندازی نخستین پارکسوار شهری در یزد، نشانهای از درک نقش پایانهها در مدیریت تقاضای سفر است؛ جایی که خودرو شخصی باید متوقف و سفر شهری با حملونقل عمومی ادامه یابد.
این نگاه، یزد را از توسعه خودرومحور به سمت شهر انسانمحور سوق میدهد.
حملونقل برقی؛ فرصت یا ویترین؟
ورود به حوزه حملونقل برقی، برای شهری با پیشینه سازگاری با اقلیم، یک فرصت راهبردی است. اما خطر هم دارد: تبدیلشدن به پروژهای نمایشی. زیرساخت شارژ، برنامه نگهداشت، تأمین برق پایدار و مدل اقتصادی، مؤلفههایی هستند که تعیین میکنند اتوبوس و تاکسی برقی به راهحل واقعی تبدیل شود یا صرفاً به نماد تبلیغاتی.
هوشمندسازی؛ تصمیمسازی مبتنی بر داده
سامانههایی مانند «یزدمن» و مراکز مانیتورینگ، اگر بهدرستی استفاده شوند، میتوانند قلب تپنده مدیریت حملونقل باشند. دادههای واقعی سفر، امکان تخصیص بهینه منابع محدود را فراهم میکند؛ ضرورتی که در شهری با بافت تاریخی و محدودیت معابر، اهمیتی حیاتی دارد.
نقطه پایان یا نقطه آغاز؟
تحولات امروز حملونقل یزد، بیش از آنکه نقطه پایان باشد، آزمون بلوغ حکمرانی شهری است. موفقیت این مسیر نه فقط به اتوبوس، پایانه یا سامانه، بلکه به اعتمادسازی، شفافیت، مطالبهگری رسانهها و همراهی شهروندان وابسته است.
اگر یزد بتواند از این مرحله عبور کند، نهتنها ترافیک و آلودگی را مدیریت خواهد کرد، بلکه الگویی بومی از شهر پایدار ایرانی ارائه میدهد؛ الگویی که در آن، زمان مردم محترم شمرده میشود و خیابانها دوباره به انسانها بازمیگردند.