آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
در روزهای پرتنش دیپلماتیک اخیر، ایران شاهد یکی از حساسترین چالشهای ارضی خود در دهههای گذشته بود: حمایت رسمی چین و روسیه از ادعای امارات متحده عربی بر جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی. این حمایتها نه تنها در سطح بیانیههای دیپلماتیک، بلکه در قالب امضای اسناد رسمی و اعلامیههای مشترک با ابوظبی صورت گرفت؛ اقدامی که تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال برد و واکنش رسمی تهران را به دنبال نداشت. وزیر خارجه چین، تنها یک روز پس از دیدار با همتای ایرانی خود در تهران، در ابوظبی پای سندی را امضا کرد که به صراحت از حق امارات برای ادعای ارضی بر جزایر ایرانی حمایت میکرد. روسیه نیز در اجلاسی با وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، ادعای موهوم امارات را تأیید کرد. این در حالی است که وزارت خارجه ایران، هم در دولت سیزدهم و هم در دولت چهاردهم، نه تنها واکنش جدی نشان نداد، بلکه در حال مذاکره برای امضای قراردادهای راهبردی ۲۰ و ۲۵ ساله با همین کشورها بود.
سکوت ایران در برابر این تحولات، سوالات جدی درباره قدرت دیپلماسی فعال و اقتدار ملی کشور به وجود آورده است. چرا تهران در برابر چنین توهینهای آشکاری به تمامیت ارضی خود، واکنش متقابل نشان نداد؟ آیا ایران میتوانست با استفاده از اهرمهای دیپلماتیک و سیاسی، چین و روسیه را از حمایت از ادعای امارات منصرف کند؟ و چرا در قراردادها و موافقتنامههای راهبردی با این کشورها، هیچ مادهای درباره احترام به تمامیت ارضی ایران گنجانده نشد؟ این سکوت تنها به دولتهای سیزدهم و چهاردهم محدود نمیشود. در سالهای گذشته، ایران بارها شاهد نقض آشکار حقوق ارضی خود توسط کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی بوده است، اما واکنشهای دیپلماتیک و سیاسی تهران همواره ضعیف و غیرکارآمد ارزیابی شده است. این در حالی است که کشورهای دیگر، مانند چین و روسیه، در برابر کوچکترین تهدیدات ارضی، واکنشهای شدیدی نشان میدهند.
به عنوان مثال، چین هرگونه اظهارنظری درباره استقلال تایوان، هنگکنگ یا ماکائو را تهدیدی جدی علیه تمامیت ارضی خود میداند و با شدیدترین واکنشها پاسخ میدهد. روسیه نیز در برابر ادعاهای اوکراین بر کریمه یا ژاپن بر جزایر کوریل، هیچ گونه سازشی نشان نمیدهد. اما ایران، در برابر ادعای امارات بر جزایر سهگانه، نه تنها واکنش جدی نشان نداد، بلکه حتی در قراردادهایش با چین و روسیه، هیچ تضمینی برای احترام به حقوق ارضی خود نگنجاند. این سکوت و بیتوجهی، پیامهای خطرناکی به جامعه بینالمللی ارسال میکند: ایران آمادگی دفاع از حقوق ارضی خود را ندارد و کشورهای دیگر میتوانند بدون ترس از واکنش تهران، به نقض حقوق ایران ادامه دهند. این موضوع، علاوه بر آسیب رساندن به جایگاه ایران در منطقه و جهان، میتواند زمینهساز ادعاهای بیشتر و تهدیدات جدیتری در آینده باشد.
واکنش متقابل ایران چه می توانست باشد؟!
تحلیلگران سیاسی معتقدند که ایران میتوانست با استفاده از اهرمهای دیپلماتیک، اقتصادی و حتی رسانهای، واکنشهای متقابل و موثری نشان دهد. به عنوان مثال، ایران میتوانست در برابر حمایت چین از ادعای امارات، از حق استقلال تایوان یا هنگکنگ حمایت کند یا در برابر روسیه، از حق اوکراین بر کریمه یا ژاپن بر جزایر کوریل حمایت نماید. این اقدامات، اگرچه ممکن بود تنشهای دیپلماتیک ایجاد کند، اما پیام روشنی به چین و روسیه ارسال میکرد: ایران از حقوق ارضی خود دفاع خواهد کرد. اما سوال اصلی این است: چرا ایران چنین واکنشهایی نشان نداد؟ آیا ضعف دیپلماسی ایران ناشی از عدم توانایی یا عدم اراده است؟ و آیا این سکوت، نشاندهنده تغییر استراتژی ایران در برابر قدرتهای جهانی است؟ در این مقاله تحلیلی، به بررسی عمیق این موضوعات میپردازیم و راهکارهای ممکن برای خروج ایران از این بحران دیپلماتیک را تحلیل میکنیم.
ضعف دیپلماسی فعال ایران: چرا تهران واکنش نشان نداد؟
ضعف دیپلماسی ایران در برابر ادعاهای ارضی امارات، چین و روسیه، ریشه در عدم استفاده از اهرمهای دیپلماتیک و سیاسی دارد. ایران، علیرغم داشتن ابزارهای مختلف مانند روابط اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی با این کشورها، نتوانست واکنش مناسبی نشان دهد. این در حالی است که کشورهای دیگر، مانند چین و روسیه، در برابر کوچکترین تهدیدات ارضی، واکنشهای شدیدی نشان میدهند. یکی از دلایل اصلی این ضعف، عدم وجود استراتژی مشخص و منسجم در وزارت خارجه ایران است. در سالهای گذشته، وزارت خارجه ایران بیشتر بر روی مسائل منطقهای و هستهای متمرکز بوده و به موضوعات ارضی توجه کافی نشان نداده است. این موضوع، باعث شده است که ایران در برابر ادعاهای ارضی کشورهای دیگر، واکنشهای ضعیف و غیرکارآمدی نشان دهد. علاوه بر این، عدم استفاده از اهرمهای متقابل، مانند حمایت از استقلال تایوان یا حق اوکراین بر کریمه، نشاندهنده عدم اراده سیاسی در تهران است. ایران میتوانست با استفاده از این اهرمها، پیام روشنی به چین و روسیه ارسال کند: نقض حقوق ارضی ایران، بیپاسخ نخواهد ماند. اما سکوت تهران، نشان داد که ایران حاضر نیست از این ابزارها استفاده کند.
نقش چین و روسیه: چرا این کشورها از ادعای امارات حمایت کردند؟
چین و روسیه، به عنوان قدرتهای جهانی، همواره در پی افزایش نفوذ خود در منطقه خلیج فارس بودهاند. حمایت این کشورها از ادعای امارات بر جزایر سهگانه ایرانی، بخشی از استراتژی آنها برای تقویت روابط با کشورهای عربی و کاهش نفوذ ایران در منطقه است. چین، به عنوان بزرگترین شریک اقتصادی امارات، به دنبال افزایش همکاریهای خود با این کشور است و حمایت از ادعای ارضی امارات، بخشی از این استراتژی است. روسیه نیز، با توجه به روابط نزدیک خود با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به دنبال تقویت جایگاه خود در منطقه است. حمایت روسیه از ادعای امارات، نه تنها به عنوان یک اقدام دیپلماتیک، بلکه به عنوان بخشی از استراتژی کلی روسیه برای افزایش نفوذ در خلیج فارس و کاهش نفوذ ایران ارزیابی میشود. این حمایتها، علاوه بر آسیب رساندن به حقوق ارضی ایران، پیامهای خطرناکی به جامعه بینالمللی ارسال میکند: قدرتهای جهانی میتوانند بدون ترس از واکنش ایران، به نقض حقوق این کشور ادامه دهند. این موضوع، میتواند زمینهساز ادعاهای بیشتر و تهدیدات جدیتری در آینده باشد.
نقش امارات: چرا شیخنشینها بر ادعای خود اصرار دارند؟
امارات متحده عربی، به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی و سیاسی منطقه خلیج فارس، همواره در پی افزایش نفوذ خود در منطقه بوده است. ادعای این کشور بر جزایر سهگانه ایرانی، بخشی از استراتژی امارات برای تقویت جایگاه خود در خلیج فارس و کاهش نفوذ ایران است. امارات، با استفاده از حمایت چین و روسیه، به دنبال قانونی نشان دادن ادعای خود و فشار آوردن به ایران برای مذاکره است. این ادعا، علاوه بر جنبههای سیاسی، دارای ابعاد اقتصادی نیز هست. جزایر سهگانه ایرانی، به دلیل موقعیت استراتژیک خود در خلیج فارس، دارای اهمیت اقتصادی و نظامی بالایی هستند. کنترل این جزایر، میتواند به امارات امکان دسترسی بیشتر به منابع طبیعی و مسیرهای دریایی مهم را بدهد. اما مهمترین دلیل اصرار امارات بر ادعای خود، ضعف دیپلماسی ایران است. امارات، با مشاهده واکنشهای ضعیف ایران در برابر ادعاهای ارضی، به این نتیجه رسیده است که میتواند بدون ترس از واکنش تهران، به ادعای خود ادامه دهد. این موضوع، نشاندهنده عدم اقتدار ایران در برابر کشورهای منطقه است.
قراردادهای راهبردی ایران با چین و روسیه: چرا حقوق ارضی ایران نادیده گرفته شد؟
ایران، در سالهای گذشته، به دنبال تقویت روابط خود با چین و روسیه بوده است. این روابط، که در قالب قراردادهای راهبردی ۲۰ و ۲۵ ساله تعریف شدهاند، هدف اصلی ایران برای مقابله با فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا بوده است. اما یکی از مهمترین ضعفهای این قراردادها، عدم گنجاندن مواد و تبصرههایی درباره احترام به تمامیت ارضی ایران است. این موضوع، نشاندهنده عدم توجه ایران به حقوق ارضی خود در مذاکرات با چین و روسیه است. ایران، با امضای این قراردادها، به چین و روسیه این پیام را ارسال کرده است که حقوق ارضی خود را در اولویت قرار نمیدهد و حاضر است برای منافع اقتصادی و سیاسی، از حقوق ملی خود چشمپوشی کند. این موضوع، علاوه بر آسیب رساندن به جایگاه ایران در منطقه و جهان، میتواند زمینهساز ادعاهای بیشتر و تهدیدات جدیتری در آینده باشد. ایران، با امضای این قراردادها، نه تنها نتوانسته است از حقوق ارضی خود دفاع کند، بلکه زمینه را برای نقض بیشتر این حقوق فراهم کرده است.
راهکارهای پیش رو: ایران چه باید بکند؟
ایران، برای دفاع از حقوق ارضی خود، باید استراتژی دیپلماتیک و سیاسی خود را تغییر دهد:
- اولین گام، استفاده از اهرمهای متقابل در برابر چین و روسیه است. ایران میتواند با حمایت از استقلال تایوان یا حق اوکراین بر کریمه، پیام روشنی به این کشورها ارسال کند: نقض حقوق ارضی ایران، بیپاسخ نخواهد ماند!
- گام دوم، تقویت دیپلماسی فعال و استفاده از ابزارهای حقوقی و بینالمللی است. ایران میتواند با طرح شکایت در سازمان ملل و دادگاههای بینالمللی، حقوق ارضی خود را پیگیری کند و از جامعه بینالمللی بخواهد که از ادعاهای امارات حمایت نکند.
- گام سوم، تقویت روابط با کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای است. ایران میتواند با تقویت روابط با کشورهای مانند هند، ترکیه و پاکستان، جایگاه خود را در منطقه تقویت کند و از حمایت این کشورها در برابر ادعاهای ارضی بهرهمند شود.