به گزارش آسیانیوز ایران ؛ در روزهای اخیر، فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی شاهد بازنشر گسترده تصویری از یک بیلبورد تبلیغاتی در سطح شهر تهران بود که با عباراتی تحریکآمیز و دارای بار معنایی جنسی، واکنشهای تند اخلاقی و اجتماعی را بهدنبال داشت. منتقدان با اشاره به استفاده از ادبیات نامناسب، این نوع تبلیغات را مخل فرهنگ عمومی دانسته و خواستار نظارت و برخورد قانونی شدند.
اما در چرخشی معنادار و افشاگرانه، علی بازگشا، مدیر روابط عمومی زیباسازی شهرداری تهران، با انتشار دو تصویر مقایسهای در حساب کاربری خود، اعلام کرد تصویر منتشرشده در فضای مجازی جعلی بوده و واقعیت میدانی چیز دیگری است. بر اساس بررسیهای انجامشده در سامانه رسمی رصد تبلیغات شهری، بیلبورد یادشده دارای محتوای کاملاً متفاوت و فاقد هرگونه واژه یا تصویر تحریکآمیز بوده است.
در تصویر منتشرشده توسط بازگشا، مشخص است که نسخه اصلی بیلبورد مربوط به تبلیغ یک پلتفرم آموزشی به نام Go2Train بوده که در آن از پرچم کشورهای مختلف و شعارهای استاندارد استفاده شده است. در مقابل، تصویر جعلی بیلبورد با استفاده از تکنیکهای گرافیکی، متن و طراحی کاملاً متفاوتی بهنمایش میگذارد که القاکننده مفاهیم جنسی است.
این افشاگری، بلافاصله با واکنشهای متعدد در رسانهها و فضای مجازی مواجه شد. بسیاری از کاربران نسبت به سوءاستفاده عامدانه از ابزارهای گرافیکی برای ایجاد التهاب فرهنگی، روانی و اجتماعی هشدار دادند و خواستار مسئولیتپذیری رسانهها و کاربران در بازنشر محتوای حساس شدند.
دیلدو در شبکه تماشا
بازگشا در بخشی از پست خود نوشت:
«متأسفانه برخی رسانهها بدون راستیآزمایی، به بازنشر این محتوای جعلی اقدام کردند و ناخواسته در دیدهشدن یک اقدام غیراخلاقی مشارکت داشتند.»

توییت مدیر روابط عمومی زیباسازی شهرداری تهران
کارشناسان حوزه رسانه و جامعهشناسی نیز معتقدند این اتفاق بار دیگر نشان داد که در عصر اطلاعات، تصویر نیز میتواند به سادگی جعل شود و واقعیت را تغییر دهد. لذا برخورد مسئولانه با تصاویر و دادههای بصری، بهویژه در فضای عمومی، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
در پی این اتفاق، شهرداری تهران و سازمان زیباسازی شهری نیز اعلام کردند که هیچگونه مجوزی برای نصب بیلبوردی با محتوای مورد اعتراض صادر نشده و موضوع از ابتدا ساختگی بوده است. به گفته یک مقام مطلع، اقدامات حقوقی برای پیگیری عوامل ساخت و انتشار این تصویر جعلی آغاز شده است.
این پرونده همچنین موجب توجه مجدد به مقوله سواد رسانهای، تربیت بصری، و اخلاق حرفهای در فضای مجازی شده است. بهویژه آنکه پیشرفت ابزارهای هوش مصنوعی در تولید محتوای جعلی، خطر دستکاری در ادراک عمومی را افزایش داده و نیاز به سامانههای راستیآزمایی را دوچندان کرده است.
در پایان، این ماجرا را میتوان بهعنوان نمونهای از عملیات روانی مبتنی بر جعل تصویر در نظر گرفت که با هدف تخریب اعتماد عمومی و تشویش اذهان جامعه صورت گرفته است. در مواجهه با چنین چالشهایی، آموزش عمومی، مسئولیتپذیری رسانهها، و شفافیت نهادهای نظارتی، ابزارهایی حیاتی برای حفظ سلامت فرهنگی شهر بهشمار میروند.