آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - در سکوتی نگرانکننده، استان گیلان به نخستین نقطه از نقشه ایران تبدیل شده که زنگ خطر سقوط جمعیتی را به صدا درآورده است. بنا بر آمارهای رسمی، گیلان اولین استانی است که در آن نرخ مرگومیر از نرخ تولد پیشی گرفته و نرخ باروری کلی (TFR) به زیر ۱ سقوط کرده است؛ یعنی هر زن گیلانی، به طور میانگین، کمتر از یک فرزند به دنیا میآورد. این رقم بسیار پایینتر از نرخ جانشینی نسل (۲.۱) است و معنای آن ساده و صریح است: جامعهای در مسیر خاموشی آرام و بیصدا.
کاهش تولد، افزایش مرگ: ترکیب خطرناک جمعیتی
آمارهای ثبت احوال نشان میدهد که در سالهای اخیر، گیلان بهصورت مستمر با کاهش نرخ موالید و افزایش نسبت سالمندان مواجه بوده است. میانگین سن جمعیت در این استان از مرز ۴۰ سال عبور کرده و پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۱۴۳۰، بیش از ۴۰٪ جمعیت آن را سالمندان تشکیل خواهند داد. این ترکیب جمعیتی نامتوازن، فشار مضاعفی بر سیستم سلامت، بیمهها، و ساختار اقتصادی وارد خواهد کرد.
چرا مردم فرزند نمیآورند؟
درک چرایی این پدیده بدون رجوع به واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی ممکن نیست. تورم مزمن، بیکاری گسترده، کاهش شدید کیفیت زندگی، و نبود چشمانداز روشن برای آینده، امید به زندگی معنادار را در دل جوانان فرسوده کرده است. ازدواج دیرهنگام، بالا رفتن هزینههای مسکن، تربیت فرزند و حتی درمان بیماریها، خانوادهها را از فرزندآوری دور کرده است. نکته اینجاست: این انتخاب مردم نیست، بلکه حاصل اجبارهای تحمیلی اقتصادی و اجتماعی است. جامعهای که دیگر نمیخواهد یا نمیتواند فرزندی بیاورد، جامعهای است که اعتماد خود را به آینده از دست داده است. و این نه نشانه خودخواهی، که نشانهی یک بحران عمیق ملی است.
نابودی زبان و فرهنگ بومی
زوال جمعیتی تنها به اعداد و آمار محدود نمیشود. در دل آن، زبانها، فرهنگها، و سنتهای محلی نیز خاموش میشوند. اگر روند فعلی ادامه یابد، گویش گیلکی در نیمه دوم قرن حاضر به یک پدیده نادر تبدیل خواهد شد. این زبان کهن که ریشه در تاریخ ایرانزمین دارد، قربانی خاموش بحران جمعیتی خواهد شد.
آیا میتوان کاری کرد؟
بله. اما پیش از هر چیز، باید بپذیریم که مشکل از مردم نیست. مردم ایران، و بهویژه گیلان، رفتاری عقلانی در برابر شرایطی غیرمنصفانه از خود نشان دادهاند. راهحل نه در تشویقهای سطحی برای فرزندآوری، بلکه در احیای اقتصاد، بازگرداندن اعتماد عمومی، ایجاد شغل پایدار، کاهش هزینههای زندگی، و ساختن آیندهای قابل پیشبینی است.
جمعبندی
گیلان امروز، تصویری از ایران فرداست. اگر اکنون تصمیم نگیریم، دهههای آینده نه فقط شاهد کاهش جمعیت، بلکه نظارهگر فروپاشی زیرساختهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خواهیم بود. هشدار گیلان را باید جدی گرفت، پیش از آنکه دیگر خیلی دیر شده باشد.