دکتر ملیکا ملکآرا | پژوهشگر و فعال اقتصادی:
ایران تنها کشوری در آسیای جنوبغربی است که بهصورت همزمان به سه حوزه ژئوپلیتیکی مهم (خاورمیانه، آسیای مرکزی و حوزه هند و چین) دسترسی مستقیم دارد. این موقعیت منحصر بهفرد که در علم ژئوپلیتیک از آن بهعنوان نقطه پیوندی خشکی و دریا (Geostrategic Convergence Zone) یاد میشود، میتواند نقشه توسعه اقتصادی کشور را بهکلی بازتعریف کند. با این حال، پرسش جدی آن است که آیا کسبوکارهای ایران در مدار این موقعیت قرار گرفتهاند یا همچنان در حاشیه آن حرکت میکنند؟
از موقعیت تا مزیت، فاصلهای به وسعت سیاستگذاری است
جغرافیا خود بهتنهایی ثروت نیست؛ مدیریت جغرافیا است که ارزشآفرین میشود. ایران با دارا بودن ۱۵ کشور همسایه و ۲۷ گذرگاه مرزی رسمی، ظرفیتی برای دسترسی به بازار ۶۰۰ میلیون نفری در پیرامون خود دارد. این موقعیت در کمتر کشوری جهان تکرار شده است.
با این حال، طبق گزارشهای رسمی مرکز تجارت جهانی (ITC)، سهم ایران از بازار صادراتی کشورهای همسایه در پایان سال ۲۰۲۳ تنها حدود ۲.۴٪ برآورد شده است. این در حالیست که کشوری مانند ترکیه با دسترسی جغرافیایی محدودتر، سهمی حدود ۸.۶٪ در همین بازار دارد.
اگر بخواهیم نمونههای عینی از این عقبماندگی را نام ببریم، میتوان به صنایع دارویی، محصولات بهداشتی، فناوریمحور، غذایی، لوازم خانگی، تجهیزات پزشکی و گردشگری سلامت اشاره کرد؛ صنایعی که هم مزیت تولید دارند و هم تقاضای منطقهای بالایی، اما زنجیره ارزش منطقهای در آنها شکل نگرفته است.
برای نمونه، ایران با دارا بودن بیش از ۶۵ واحد داروسازی و سهم بالای تولید مواد اولیه، میتواند تأمینکننده عمده کشورهای همسایه باشد، اما سهم بازار صادراتی دارو کمتر از ۵ درصد ظرفیت بالقوه تخمین زده میشود. همچنین، تنها ۲ درصد از صادرات صنایع فناورانه ایران به منطقه صورت میگیرد که نشان از نبود استراتژی همافزایی فناوری منطقهای است.
جهان امروز در حال عبور از اقتصادهای مبتنی بر «رقابت درونمرزی» به سوی اقتصادهای شبکهای و منطقهمحور است. موفقترین شرکتها و برندهای جهان آنهایی هستند که مختصات سیاسی-جغرافیایی را بخشی از تحلیل بازار و توسعه محصول خود کردهاند.
در ایران متاسفانه ، بسیاری از شرکتها همچنان بدون تحلیل عمیق از تحولات منطقهای، مسیر رشد خود را طراحی میکنند.
ایران بهعنوان دارنده دومین منابع گازی، چهارمین ذخایر نفتی، موقعیت گذرگاهی و تنوع اقلیمی بالا، اگر نتواند از مزیت جغرافیایی به مزیت اقتصادی پایدار برسد، در عمل مزایای رقابتی خود را به کشورهای منطقه واگذار خواهد کرد.
برای تحقق این هدف، باید پیوند ساختاری میان نظام سیاستگذاری صنعتی و ژئوپلیتیک منطقهای ایجاد شود. همچنین، ضروری است که بنگاههای ایرانی بهویژه در حوزه استارتاپ، صادرات خدمات، لجستیک، سلامت، غذا، کشاورزی و صنایع فرهنگی، نگاه فرامرزی و مدل توسعه مبتنی بر منطقه را جایگزین دیدگاه محدود درونمرزی کنند.
در پایان از یاد نبریم:
در نظام تحولات ژئوپلیتیکی و اقتصادی منطقهای، فرصتها ایستا نیستند و در صورت تعلل در سیاستگذاری و بهرهبرداری هدفمند، مزیتهای بالقوه جغرافیایی بهسرعت توسط سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تصاحب خواهند شد./