آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
براساس تعریف ساده می توان گفت که همجنسگرایی مردانه یا گی به رابطه عاطفی، احساسی و جنسی بین دو مرد گفته میشود. هم جنس گرائی زنانه یا لزبین هم به رابطه جنسی و احساسی بین دو زن گفته میشود . افراد همجنس گرای زن یا لزبین،(Lesbian) همجنس گرای مرد یا گی ( Gay) ممکن است در معرض خطر بالاتری از ابتلا به اختلالات روانی نسبت به افراد غیر همجنس باز باشند. ندا فرزانه سکس تراپست خانم بیان می کند که در حقیقت براساس مطالعات، میزان بیماری های روحی روانی و خطر خودکشی در افراد LGBT بیشتر از افراد دیگر جامعه است.
رژهٔ افتخار مفهومی است که افراد الجیبیتی یعنی همجنسگرایی زنانه، همجنسگرایی مردانه، دوجنسگرایی و ترنسجندر باید به گرایش جنسی خود مفتخر باشند. این افراد در مواقع خاصی به خیابان آمده و به اینکه الجیبیتی هستند به صورت رژه و راهپیمایی افتخار میکنند. در سال ۱۹۷۰، راهپیماییهای افتخار و اعتراض در شیکاگو، لس آنجلس، شهر نیویورک و سانفرانسیسکو در زمان نخستین سالگرد شورشهای استونوال برگزار شد. با گذر زمان این رویدادها سالانه شد و در سطح بینالمللی رشد کرد. در سال ۲۰۱۹، در شهر نیویورک و در کل دنیا به مناسبت گرامیداشت پنجاهمین سالگرد شورشهای استونوال، بزرگترین جشن بینالمللی افتخار الجیبیتی را جشن گرفتند. در این جشن، تنها در منهتن نیویورک پنج میلیون نفر حضور داشتند.
زمینه رژهٔ افتخار
در راهپیمایی ۲۰۱۱ افتخار همجنسگرایان نیویورک، ازدواج همجنسگرایان (در همان سال) قانونی شد. در سال ۱۹۶۵، جنبش اعتراضی حقوق همجنسگرایان در مراسم یادآوری سالانه که توسط اعضای گروه لزبین دختران بیلیتیس و گروه مردان همجنسگرای ماتاچین سازمان یافته بود، برگزار شد. اعضای ماتاچین همچنین در تظاهرات حمایت از همجنسگرایان زندانی در اردوگاههای کار کوبا شرکت داشتند. همهٔ این گروهها در سال ۱۹۶۵ در سازمان ملل و همچنین در مقابل کاخ سفید تظاهرات کردند. اوایل صبح شنبه ۲۸ ژوئن ۱۹۶۹، در پی حمله پلیس به مهمانخانه استون وال، افراد الجیبیتی در دهکده گرینیچ در محله منهتن جنوبی شهر نیویورک دست به شورش زدند. مهمانخانه استوان وال، یک بار همجنسگرایان بود و به بخش بزرگی از مراجعه کنندگان خدمات میداد، که در بین حاشیه نشینان جامعه الجیبیتی مانند تراجنسیها و جوانان بیخانمان محبوبیت زیادی داشت.
اولین رژههای افتخار
در روز شنبه، ۲۷ ژوئن ۱۹۷۰، همجنسگرایان آزادیخواه شیکاگو، از پارک واشینگتن اسکوئر به سمت برج آب در تقاطع خیابانهای میشیگان و شیکاگو، که از ابتدا این مسیر را برنامهریزی کرده بودند، یک راهپیمایی ترتیب دادند و سپس بسیاری از شرکت کنندگان بهطور خودجوش به سمت مرکز مدنی(ریچارد ج. دالی) پلازا حرکت کردند. آن روز به این دلیل انتخاب شد که رویدادهای استونوال در آخرین شنبه ماه ژوئن آغاز شد و بههمین دلیل، سازمان دهندگان راهپیمایی میخواستند به حداکثر خریداران خیابان میشیگان برسند. رژههای بعدی شیکاگو در آخرین یکشنبه ماه ژوئن، مصادف با تاریخ برگزاری بسیاری از رژههای مشابه در سایر نقاط برگزار شدهاست.
سواحل غربی ایالات متحده، شاهد راهپیمایی در روزهای ۲۷ و ۲۸ ژوئن ۱۹۷۰ بود و راهپیمایی در لسآنجلس در ۲۸ ژوئن همان سال برگزار شد. در لسآنجلس، موریس کایت (بنیانگذار جبهه آزادیخواه گی)، کشیش تروی پری (بنیانگذار یاران جهانی کلیساهای متروپولیتن) و کشیش باب همفریس (بنیانگذار مأموریت ایالات متحده) برای برنامهریزی یک بزرگداشت دور هم جمع شدند. آن ها در رژه پایین بلوار هالیوود مستقر شدند، اما گرفتن مجوز کار سادهای نبود. آنها نام سازمان خود را《کریستوفر استریت وست》 گذاشتند و در این باره میگویند:《باید تا آنجا که میتوانستیم مبهمش میکردیم》،اما کشیش پری یادآوری میکند که رئیس پلیس وقت لسآنجلس ادوارد ام. دیویس به وی گفت:《تا آنجا که به من مربوط است، اعطای مجوز به گروهی از همجنس گرایان برای رژه رفتن در بلوار هالیوود همان دادن مجوز به یک گروه دزد و سارق است.》کمیسیون مجوز را اعطا کرد، اگرچه هزینههایی بیش از ۱٫۵میلیون دلار داشت. پس از ورود اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا، کمیسیون تمام الزامات خود را کنار گذاشت، اما هزینه ۱۵۰۰دلاری برای خدمات پلیس گرفته شد. اما وقتی دادگاه عالی کالیفرنیا به پلیس دستور داد که همانطور که هر گروه دیگری را محافظت میکند، گروه همجنسگرایان را نیز محافظت کند، این مقدار دریافتی نیز رد شد. در ساعت یازده، دادگاه عالی کالیفرنیا به رئیس پلیس وقت دستور داد با توجه به 《قانون اساسی آزادی بیان》، مجوز رژه را صادر کند. از همان آغاز، سازمان دهندگان و شرکت کنندگان رژه لس آنجلس میدانستند که خطر خشونت وجود دارد. کایت درست در صبح روز رژه تهدید به مرگ شد. برخلاف رژههای بعدی، اولین رژه بسیار آرام بود. راهپیمایان در مک کادن در هالیوود، لس آنجلس دسته ای تشکیل دادند و به سمت شمال حرکت کردند و از سمت شرق به بلوار هالیوود برگشتند. ادوکیت گزارش داد:《بیش از ۱۰۰۰نفر از همجنسگرایان و دوستانشان نه تنها در یک راهپیمایی اعتراضی، بلکه در یک رژه تمام عیار در بلوار معروف هالیوود، به صحنه آمدند》
روز یکشنبه ۲۸ ژوئن ۱۹۷۰، حوالی ظهر در نیویورک، گروههای فعال همجنسگرایان برای یادآوری وقایع سال پیش، رژه افتخار خود را برگزار کردند (که معروف شد به روز خیابان کریستوفر). در ۲ نوامبر ۱۹۶۹، کریگ رودول، همسرش فرد سارجنت، آلن برودی و لیندا رودز، پیشنهاد دادند که اولین رژه افتخار همجنسگرایان در فیلادلفیا برگزار شود (که با قطعنامه ایآرسیاچاو(ERCHO)برگزار شد). این یادآوری سالانه، بهمنظور داشتن موضوعیت بیشتر، باید به تعداد بیشتری از مردم برسد تا شامل ایدهها و آرمانهایی برای مبارزه بزرگتری شود که درآن درگیر هستیم-یعنی حقوق بشر-. باید هم از نظر زمانی و هم مکانی منتقل شود.
جلسات سازماندهی رژه در اوایل ماه ژانویه در آپارتمان رودول در خیابان ۳۵۰ بلیکر آغاز شد. در ابتدا راهاندازی بعضی سازمانهای مهم در نیویورک مانند اتحادیه فعالان همجنسگرا(GAA) برای اعزام نمایندگان مشکلاتی وجود داشت. کریگ رودول، همسرش فرد سرژانت، آلن برودی، مایکل براون، مارتی نیکسون و فاستر گانیسون از ماتاچین، گروه سیاسالدی، چتر(CSLDUC)، را تشکیل دادند. برای تأمین بودجه اولیه، گانیسون به عنوان خزانهدار خدمت میکرد، او از سازمانهای ملی همجنسگرایان و حامیان مالی درخواست کمک میکرد، در همین حال سرژانت از طریق لیست پستی مشتریهای کتابفروشی یادبود اسکار وایلد، و نیکسون با تلاش برای کمک گرفتن از سازمان GLF (که خودش خزانهدارش بود)، تلاش میکردند.دیگر ستونهای اصلی کمیته سازماندهی GLF، جودی میلر، جک والوسکا، استیو جری و برندا هوارد بودند. سیاسالدی با اعتقاد به اینکه افراد بیشتری در این رژه در روز یکشنبه شرکت میکنند، و بهعنوان تاریخ شروع شورشهای استونوال، تاریخ اولین رژه را برای یکشنبه، ۲۸ ژوئن۱۹۷۰ تعیین کرد. با جایگزینی دیک لایچ بهعنوان رئیس گروه ماتاچین توسط مایکل کوتیس در آوریل۱۹۷۰، مخالفت گروه ماتاچین با این رژه نیز پایان یافت.
برندا هوارد، یک فعال دوجنسگرا، بهدلیل فعالیت در هماهنگی رژه، بهعنوان 《مادر افتخار》 شناخته میشود. تاملیمونچی، فعال دوجنسگرا بعداً گفت:《دفعه دیگر که کسی از شما پرسید چرا رژههای افتخار وجود دارد؟، یا چرا ماه ژوئن را انتخاب کردید؟، به آن ها بگویید 《یک زن دوجنسگرا بهنام برندا هوارد فکر میکرد که باید باشد. 》
اولین راهپیماییهای همجنسگرایان
اولین راهپیماییها صرفا سرگرمکننده بود و در خدمت الهام بخشیدن به جنبش فعال درحال گسترش بود. راهپیماییها در سالهای بعد تکرار شدند و راهپیماییهای سالانه بیشتری در شهرهای دیگر نقاط جهان آغاز شدند. در آتلانتا و شهر نیویورک به این راهپیماییها راهپیماییهای آزادی همجنسگرایان و روز جشن «آزادی همجنسگرایان» گفته شد. در لس آنجلس و سانفرانسیسکو به «راهپیماییهای آزادی همجنسگرایان» معروف شدند و این روز «روز آزادی همجنسگرایان» نامیده شد. همانطور که شهرهای بیشتر و حتی کوچکتر شروع به برگزاری جشنهای خود کردند، این نامها نیز گسترش یافت. در پی برگزاری این رژهها ایدئولوژی قدیمی دگرجنسگراهنجاری، نیز مطرح شد و عده ای با هر عملی که همجنسگرایانه تلقی میشد مخالفت میکردند؛ و معتقد بودند که رژه این فرهنگ عجیب و غریب را وارد فضا میکند. این راهپیماییها در سطح بینالمللی گسترش یافت، و به لندن رسید، جایی که اولین «تجمع افتخار همجنسگرایان» در ۱ ژوئیه ۱۹۷۲ برگزار شد، تاریخی که به عمد به مناسبت سه سالگی شورشهای استونوال انتخاب شده بود.
تحول فرهنگی در جنبش همجنسگرایان
در دهه ۸۰ میلادی، تحول فرهنگیای در جنبش همجنسگرایان ایجاد شد. فعالانی با ماهیت رادیکال کمتر شروع به تسخیر کمیتههای افتخار در شهرهای مختلف کردند، و نام《افتخار همجنسگرایی》 را جایگزین »آزادی همجنسگرایان« کردند. «رژه افتخار همیشه درباره مقاومت و عقب راندن ساختارهای تبعیض و به حاشیه رانده شدن بوده است.» ویکتور امانوئل بیش از هر کس دیگری میداند به عنوان عضوی از جامعه «الجیبیتیکیو پلاس» تبعات زندگی در کشوری که همجنسگرایی در آن غیرقانونی است، چیست. (الجیبیتیکیو پلاس در مجموع به افرادی گفته میشود که خود را لزبین، گی، دوجنسگرا یا ترنسجندر (تراجنسیتی) میدانند و افرادی که جنسیت خود را فراتر از هنجارهای سنتی جامعه معرفی میکنند.)
پارسال چند مرد این یوتیوبر اهل لاگوس نیجریه را ربودند و دو روز شکنجه کردند. اما این تجربه وحشتناک ویکتور را مصممتر کرد که بیشتر از هویت خود دفاع کند؛ آن هم در جامعهای که روابط جنسی خارج از هنجارهای جامعه و حتی ابراز علاقه علنی به همجنس غیرقانونی است. او به بیبیسی گفت: «در نیجریه وضعیت برای اعضای جامعه الجیبیتیکیوپلاس بسیار خطرناک است، مخصوصا وقتی مثل من آشکارسازی کرده باشید و هویت جنسی خود علنی اعلام کنید.» ویکتور امانوئل اضافه میکند: «ماه افتخار بسیار مهم است چون زمانی است که کنار هم، البته مخفیانه،جمع میشویم، تا یکدیگر و جامعهمان را پیدا کنیم. این واقعا برای دوام و بقای ما اهمیت زیادی دارد. اینکه بین خودمان همبستگی بیابیم و همچنین راهبردهایی برای پیشبرد مبارزات رهاییبخش اقلیتهای جنسی و جنسیتی برنامهریزی کنیم.»
رابطه همجنسگراها در نیمی از کشورهای آفریقا غیرقانونی است و برای مثال در نیجریه، مجازات آن ۱۴ سال زندان است. ویکتور به آن «همجنسگراهراسی و ترنسهراسی دولتی» میگوید. گرچه خطرات زیادی وجود دارد اما او به مبارزه در راه حمایت از حقوق افراد جامعه الجیبیتی کیوپلاس در کشورش ادامه میدهد. در ماه افتخار او در یک فستیوال فیلم کوییر، حراج پاپ آرت، یک مهمانی زیرزمینی، و یک مجلس دوستیابی و مهمانی باله شرکت کرده که البته همه آنها برای حفظ امنیت شرکتکنندگان مخفیانه بوده است. ماه ژوئن (۱۱ خرداد تا ۹ تیر ماه) در سراسر جهان ماه افتخار و راهپیمایی جامعه اقلیت جنسی و جنسیتی است و به افرادی مانند ویکتور کمک میکند تا به مبارزه برای برابری و امنیت جامعه الجیبیتی کیوپلاس دامه دهند.
اما همه این چیزها چگونه شروع شد؟
قیام در استونوال
در اولین ساعات روز ۲۸ ژوئن ۱۹۶۹ (۷ تیر ۱۳۴۸) شهر نیویورک بعد از داغترین روز سال، هنوز در حال پختن بود. انتخابات شهرداری نزدیک بود و این منجر به افزایش سرکوب گروههای خردهفرهنگ، باندهای خلافکار و جامعه کوییر (غیر دگرجنسگرا) شده بود که اصولا هدف برخورد پلیس نیویورک بودند. پاتوق این گروهها میکده استون وال در خیابان کریستوفر محله گرینیج ویلج نیویورک بود. آن زمان رابطه جنسی توافقی بین مردان یا بین زنان در همه ایالتهای آمریکا جز ایلینوی غیرقانونی بود. افراد همجنسگرا نمیتوانستند در دولت آمریکا یا ارتش استخدام شوند. و افرادی که علنی اعلام میکردند همجنسگرا هستند اجازه کسب و کار در بسیاری از مشاغل از جمله حقوق و پزشکی را دریافت نمیکردند. قوانین محلی فروش مشروبات الکلی در نیویورک به این صورت بود که دادن مشروب به گیها و لزبینها میتوانست باعث بسته شدن فروشگاه یا میکده شود با این توضیح که عامل «بینظمی» است.
رقصیدن با یک همجنس هم میتوانست از دسته جرایم مرتبط با «فحشا» تفسیر شود
شهر یک جعبه چوبی آماده حریق بود و آنچه بعدا اتفاق افتاد، جرقههایی برای راه افتادن یک انقلاب جهانی بود. آن شب حدود شش مامور پلیس وارد میکده استون وال شدند و نزدیک به ۲۰۰ مشتری از جمله افراد همجنسگرا، تراجنسیتی، درگ کوئینها (زن پوش) تا نوجوانان فراری را از میکده بیرون کردند و به خیابان فرستادند. بر اساس بعضی از گزارشها، ابتدا جو میان مشتریان مانند آغاز یک فستیوال بود اما دقایقی بعد جمعیت برای تلافی به سوی پلیسها هجوم بردند و آنها هم برای امنیت خود به داخل میکده عقبنشینی کردند. ابتدا به سمت پلیس سکه پرتاب میشد اما به تدریج قطعههای پرتاب شده بزرگ و بزرگتر شد و کار به بطری شیشهای و آجر کشید. یک سطل زباله به سمت پنجره پرتاب شد و از مایع داخل فندک برای آتش زدن چیزهایی که پرتاب میشد، استفاده شد. یک دستگاه پارکومتر هم از خیابان کنده و به عنوان ضربهگیر جلوی در گذاشته شد. جنبش حقوق همجنسگرایان در آن شب شروع نشد اما با اتفاقات ساعات و روزهای بعد از پرتاب اولین سکه، قدرت گرفت.
ماه افتخار چگونه شروع شد؟
در اولین سالگرد شورش استون وال، راهپیمایی و تظاهراتی در گرینیچ ویلج سازماندهی شد و پس از طی ۵۲ بلوک از خیابان ششم نیویورک به سنترال پارک رسید. هماهنگی گروه را برندا هوارد، یک زن یهودی دوجنسگرا به عهده داشت که به خاطر تلاشهایش در اولین راهپیمایی اقلیت جنسی و جنسیتی، «مادر افتخار» نامیده میشود. بر اساس گزارشها تخمین زده میشود که بین سه هزار تا ۱۵ هزار نفر در اولین راهپیمایی افتخار که به عنوان روز آزادی خیابان کریستوفر شناخته میشود، شرکت کرده باشند. تظاهراتی که مقدمه تظاهرات سالانه هزاران نفر در سراسر جهان شد. در واقع در آلمان این تظاهرات هنوز با عنوان روز خیابان کریستوفر شناخته میشود.
الن برویدی در پنجاهمین سالگرد رژه افتخار استون وال به بیبیسی گفته بود: «این طبیعی و لازم بود. اگر اولین بار در سال ۱۹۷۰ در نیویورک اتفاق نمیافتاد، در لندن، مادرید یا در مکزیکوسیتی اتفاق میافتاد.» برویدی به عنوان یکی از سازماندهندگان اولین راهپیمایی افتخار در کنار هوارد، گفت آن زمان محور تظاهرات بیش از آنکه درباره تغییر قوانین باشد، درباره سرنگونی ساختارهای سرکوب بود. «پیام اصلی این بود: 'ما اینجاییم. ما کوییر هستیم. به آن عادت کنید.' اما من احساس میکردم که چیزی فراتر جریان دارد. اینکه تلاش کنیم و نقشمان را در انقلاب ایفا کنیم.» او میگوید: «فکر نمیکنم هیچ کدام از ما برای حق خدمت سربازی یا حق ازدواج راهپیمایی میکردیم.» راهپیمایی افتخار در طول دهههای پس از اولین رژه، تغییرات بسیاری کرده و به سراسر جهان گسترش یافته است. با این حال، همانطور که رژه در نقاط مختلف جهان سفر کرد، برای حقوق و امنیت افراد الجیبیتی کیوپلاس با فرهنگهای مختلف آن کشورها سازگار شد.
رژه افتخار در سراسر جهان
به گزارش ایکوالدکس که وضعیت و حقوق جهانی جامعه الجیبیتی کیوپلاس را در سراسر جهان رصد میکند، در حال حاضر همجنسگرایی در ۶۹ کشور غیرقانونی است و در ۹ کشور از جمله ایران، عربستان سعودی و افغانستان مجازات مرگ دارد. در قطر رابطه جنسی توافقی میان شرکای همجنس میتواند تا سه سال زندان و جریمه نقدی در پی داشته باشد. حتی میتواند در این کشور مجازات اعدام در پی داشته باشد هرچند تا کنون مورد شناختهشدهای از اجرای حکم اعدام به دلیل همجنسگرایی گزارش نشده است. با این حال به خاطر انتخاب قطر به عنوان میزبان جام جهانی فوتبال در اواخر امسال، انتقادهای گستردهای در این زمینه وجود دارد. در سالهای اخیر بسیاری از کشورها به سمت جرمزدایی از همجنسگرایی حرکت کردهاند. در سال ۲۰۲۰ میلادی گابن در غرب آفریقای مرکزی، بعد از یک سال، قانون مجازات همجنسگرایی را لغو کرد. این قانون برای همجنسگرایان شش ماه زندان و مجازات نقدی سنگین تعیین میکرد. سال قبل آن دادگاه عالی بوتسوانا در جنوب آفریقا، حکم داد که از همجنسگرایی جرمزدایی شود. در ترینیداد، توباگو، آنگولا، موزامبیک و سیشل هم از آزادی جنسی حمایت شده است.
نتایج پژوهش درباره اقلیتهای جنسی ایران: بیش از ۶۰ درصد قربانی خشونت خانواده هستند
اما این موضوع در همه جای جهان مصداق ندارد. در سنگاپور دادگاه با درخواست لغو قانونی که رابطه جنسی همجنسگرایان را ممنوع میکرد، مخالفت کرد. حکمی در کنیا قوانین مجرمانه همجنسگرایی را تایید کرد و در نیجریه و اوگاندا قوانین ضدهمجنسگرایی سفت و سختتر شد. در کشورهایی که جامعه الجیبیتیکیو پلاس آن از حقوق برابر با سایر شهروندان برخوردار نیستند، رژه افتخار به رشد زیرزمینی ادامه میدهد؛ مانند کشور نیجریه که ویکتور در تعدادی از رویدادهای مخفی مربوط به ماه افتخار شرکت کرده است. در ایران برای مثال به گفته دانشکده سواز لندن، گروههایی شکل گرفتهاند که جامعه الجیبیتی کیوپلاس ایرانی در تبعید، از آن ها حمایت میکنند. در جهان روند رو به رشدی در راستای روامداری با اقلیتهای جنسی و جنسیتی شکل گرفته است. در دهه گذشته تعداد کشورهایی که ازدواج همجنسگرایان را قانونی کردهاند، از ۱۹ به ۵۲ کشور رسیده است.
با این حال مواردی وجود دارد که نشان میدهد کشورهایی که به داشتن سطح بالای پذیرش جامعه اقلیت جنسی و جنسیتی شهره هستند، قوانینی وضع کردهاند که ظاهرا مخالف این روند مداراگرانه است. در ایالات متحده آمریکا، جایی که استون وال از آنجا آغاز شد، یکی از ایالتها قانونی به نام «لایحه حقوق والدین در آموزش» وضع کرده است که منتقدان به آن میگویند لایحه «از همجنسگراها حرف نزن». بر اساس این لایحه در فلوریدا، معلمان نباید به کودکان در زمینه تفاوتهای جنسی و جنسیتی و گرایشهای جنسی آموزش بدهند وگرنه خطر شکایت حقوقی آنها را تعقیب میکند.
بیماری های روانپزشکی شایع در افراد همجنسگرا
افراد هم جنس گرا به علت اینکه در معرض تبعیض، استرس اجتماعی، محرومیت اجتماعی حتی در خانوادههایشان، نفرت و خشونت ضد همجنسگرایی قرار دارند، اغلب احساس شرم در مورد جنسیت خود را درونی سازی میکنند. از سوی دیگر، عوامل مرتبط با سبک زندگی افراد همجنس گرا مانند سو استفاده از الکل و مواد مخدر نیز خطر ابتلا به بیماری های روحی روانی و نیز اقدام به خودکشی را در فرد افزایش میدهد. در این افراد “رفتارهای صدمه به خود عمدی”، مسمومیت با مواد مخدر، افکار خودکشی و رفتارهای خودکشی، آسیب عمدی به خود در موارد مبتلا بودن به بیمای افسردگی عمده بیشتر است. با این حال با افزایش روند آگاهی از وضعیت افراد هم جنس گرا، شواهدی از کاهش اقدام به خودکشی در کشورهای توسعهیافته از سال ۲۰۰۰ وجود دارد اما همچنان میزان خودکشی و آسیب به خود در افراد هم جنس گرای مرد و زن در کشورهای فقیر و جهان سوم بالا است.
البته شواهد در مورد مشکلات سلامت روانی افراد ال جی بی تی (LGBT) متناقض است چون در کشورهایی که از نظر اجتماعی و فرهنگی پذیرای افراد با گرایش هم جنس بازی نیستند، بر اساس تحقیقات متعدد احتمال ابتلا به اختلالات روانی مثل بیماری افسردگی ماژور، اسکیزوفرنی، بیماری اضطراب منتشر، بیماری دو قطبی، سوء استفاده از مواد مخدر، مورد خشونت جنسی و تجاوز واقع شدن، اختلالات شخصیت مرزی، خودشیفته، پارانوئید و نمایشی بیشتر افراد دیگر است. فرض بر این است که در اقلیتهای جنسی مثل افراد همجنس گرا که گرایش همجنسگرایی مردانه و همجنسگرایی زنانه دارند، به علت تحمل تنشهای روانی مزمن مربوط به هویت انگ خورده خود، تعصب و تبعیض میزان کلی “سلامت روانی” کمتر است. از مهمترین اقدام هایی که در روند روان درمانی همجنس گرایان مرد و زن نیاز به انجام است این می باشد که از طریق روانکاوی فرآیندهای روانی درون فردی مثل مکانیسم های دفاعی و مقابله ای، تنظیم هیجانی، آسیب های کودکی و عوامل استرس زای بیرونی و محیطی بر روی آسیبشناسی روانی این افراد تمرکز کرد. بنابراین بهتر است که به سلامت روانی افراد جوان تر با گرایش به هم جنس بیشتر توجه کرد تا از اقدام به خودکشی و یا وخیم شدن وضعیت سلامت روانی پیشگیری شود. همان طور که ذکر شد، تحقیقات نشان داده اند افراد همجنسگرا بیشتر در معرض ابتلا به بیماری ها و مشکلات روانی هستند که در این میان تمایز و تفاوت این افراد با دیگران خطر بروز مشکلات روانپزشکی را بیشتر می کند.
بر اساس تحقیقات دیگری نیز مشخص شده که میزان افسردگی، اضطراب، اختلال وسواسی -فکری، ترس و وحشت، آسیب زدن به خود، فکر به خودکشی و اعتیاد به الکل و مواد مخدر در همجنسگرایان به طور چشمگیری بیشتر از دیگر افراد است. به طور مثال در مطالعه ای که در انگلستان در مورد مشکلات روحی و روانی افراد همجنس گرا انجام شده مشخص شد که میزان اعتیاد به الکل در بین همجنسگرایان ۱۰ درصد و در بین دگرجنس گرا حدود۵ درصد است.
میزان رضایت از زندگی در افراد هم جنس گرای مرد و زن
مسئله رضایت داشتن از شرایط زندگی در افرادی که گرایش جنسی متفاوت دارند نیز مسئله بسیار مهمی است که می تواند در افزایش بروز بیماری روانی در این افراد تاثیر زیادی داشته باشد. به طور مثال براساس تحقیقی که سلامت روحی و روانی زنان و مردان همجنسگرا را مورد بررسی قرار داده مشخص شد که تنها حدود ۳۰ درصد از افراد همجنسگرا ابراز شادی و رضایت از زندگی دارند، در حالیکه این رقم در بین افراد دگر جنس گرا بیشتر است. یافته های این بررسی، تمام یافته های قبلی مربوط به پژوهش های انجام شده در امریکا، انگلیس و هلند را تایید کردند. این پژوهش ها هم نشان دادند که افراد همجنسگرا به طور قابل توجهی در معرض ابتلا به بیماری های روانی مانند اختلالات روحی، تمایل به خودکشی، سوء مصرف مواد مخدر و آسیب رساندن به خود هستند.
دکتر ندا فرزانه سکس تراپیست در تهران بیان می کند که براساس تحقیقات بسیاری از روانپزشکان و سکس تراپیست های مجرب در سرتاسر دنیا مشخص شده است که چون میزان تمایز و تبعیض بین افراد هم جنس گرا با افراد دیگر که گرایش جنسی هم جنس گرایانه ندارند، زیاد است، بنابراین میزان مشکلات روحی و روانی در بین همجنسگرایان بالاست. بنابراین پیشگیری از بروز بیماری ها و روانی در افراد همجنسگرا تلاش بیشتری نیاز دارد.
در یک تحقیق دیگر آمار دقیق تری از جمعیت همجنس بازان زن و مرد به دست آمد که این آمار به شرح زیر هستند:
- میزان بالاتری از ابتلا به افسردگی اساسی، اختلال اضطراب عمومی و سوء مصرف یا اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان همجنس باز زن و مرد وجود دارد.
- میزان بالاتری از افسردگی در بین همجنس بازان مرد گزارش شده است.
- میزان بالایی از اختلالات اضطراب، اختلالات خلقی، سوء مصرف مواد و فکر یا اقدام به خودکشی در بین افراد ۱۵ تا ۵۴ ساله که تمایل همجنس گرایانه مرد دارند، گزارش شده است.
علل افزایش بیماری های روانی در جنسیت همجنس گرا
محققان و پزشکان مهم ترین علت بروز این مشکلات روانی در بین افراد همجنسگرا را تجربه متفاوت آنها می دانند. این افراد به دلیل تفاوتی که با دیگر افراد جامعه دارند به خودی خود منزوی می شوند و این انزوا اولین عامل بروز مشکلات روحی است. نکته مهم دیگر در رابطه با همجنس بازی این است که تا قبل از قرن بیستم همجنس بازی را به عنوان یک بیماری روحی و روانی مورد بررسی قرار می دادند، اما برخی مستندات تجربی نشان داد که مقوله همجنس گرائی با بیماری های روحی متفاوت است.
تحلیل اجتماعی آسیانیوز ایران؛
۱. تاریخچه رژه افتخار: از شورش تا جشن
- شورشهای استونوال (۱۹۶۹): سرکوب پلیس نیویورک که به قیام ۳ روزه منجر شد
- اولین رژه افتخار (۱۹۷۰): با حضور ۳۰۰۰ نفر در نیویورک، شیکاگو و لسآنجلس
- تحول ایدئولوژیک: از اعتراض خیابانی تا جشن جهانی در ۵۰+ کشور
۲. وضعیت حقوقی جهانی
- ۶۹ کشور همجنسگرایی را جرم میدانند (ایران، عربستان، نیجریه)
- ۹ کشور مجازات اعدام دارند (طبق قوانین شریعت)
- پیشرفتهای اخیر: لغو قوانین در بوتسوانا (۲۰۱۹) و گابن (۲۰۲۰)
۳. بحران سلامت روان
- آمار خودکشی: ۳ برابر میانگین عمومی (منبع: موسسه Trevor)
- اختلالات شایع: افسردگی (۴۰%)، اضطراب (۳۵%)، سوءمصرف مواد (۲۵%)
عوامل خطر
• طرد خانوادگی (۶۰% در ایران)
• خشونتهای سیستماتیک
• انگ اجتماعی مزمن
۴. پارادوکس پزشکی
- تا ۱۹۷۳: همجنسگرایی در DSM به عنوان بیماری روانی طبقهبندی میشد
- امروز: پیامدهای تبعیض عامل اصلی مشکلات سلامت روان
- یافته جدید: در کشورهای پیشرفته، آمار خودکشی ۲۰% کاهش یافته (اثر پذیرش اجتماعی)
۵. وضعیت ایران
- قوانین: مجازات اعدام برای رابطه همجنسگرایانه
- پژوهشها: ۶۲% تجربه خشونت خانوادگی
- جامعه زیرزمینی: رشد گروههای حمایتی در تبعید
جمع بندی
اما مسئله ای که وجود دارد، این است که در وهله اول، همجنسگرایی به مثابه ی یک بیماری در نظر گرفته شود یا خیر. اگر این مسئله تحت عنوان بیماری در نظر گرفته شود، که اساسا بایستی باید درمان شود.
اما اگر صرفا این مسئله یک گرایش جنسی در نظر گرفته شود، بایستی به شکل «کلیشه معکوس» به آن نگریست. فرض کنید مردم دنیا، که گرایش های جنسی عادی دارند، بر فرض یک روز در سال را به این مسئله اختصاص دهند که با پارتنر جنسی شان به راهپیمایی بپردازند! در خیابان ها راه افتاده و فریاد بزنند ما شب های تعطیل با همسرمان رابطه جنسی داریم و ای اهل دنیا ! این را بدانید و به آن احترام بگذارید! با ذکر این مثال، این قضیه شفاف تر می شود و از این منظر ای بسا این رژه و این قبیل مراسم ها، خنده دار به نظر می آید.
اساسا همین اعمال افراطی و این قبیل فریاد زدن ها، خود باعث تنفر بیشتر جامعه افراد نرمال، نسبت به افرادی می شود که این قبیل گرایشات خاص را دارند. شاید بهتر باشد در برخورد با این گونه افراد، که گاه صرفا برای ارضای میل دیده شدن در جامعه، به این قبیل رویکردها روی آورده اند، با بی توجهی از کنارشان عبور کرد.