چهارشنبه / ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ / ۲۰:۱۴
کد خبر: 30130
گزارشگر: 548
۶۹۵
۰
۰
۱
وقتی سینمای دفاع مقدس از فرمول‌های تکراری فاصله می‌گیرد

نقد فیلم اسفند

نقد فیلم اسفند
فیلم سینمایی "اسفند" به کارگردانی دانش اقباشاوی، با پرداختی متفاوت به زندگی شهید علی هاشمی، توانسته الگویی جدید در سینمای دفاع مقدس ارائه دهد. این اثر که در جشنواره فجر امسال حضور داشت، با وجود برخی ضعف‌های روایی، به دلیل صداقت در روایت و تکنیک‌های سینمایی قابل توجه، مورد استقبال منتقدان قرار گرفته است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

فیلم سینمایی «اسفند» بی‌شک یکی از آثار قابل توجه سینمای دفاع مقدس محسوب می‌شود. دانش اقباشاوی در مقام کارگردان، با تسلط، روایتی مستندوار، واقع‌گرایانه و در عین حال سینمایی از مقطع مهمی از زندگی شهید علی هاشمی ارائه داده است. این فیلم، علاوه بر تصویرسازی دقیق وقایع، توانسته به لایه‌های شخصیتی و دغدغه‌های فکری این فرمانده برجسته دوران دفاع مقدس نیز نفوذ کند. طراحی صحنه فیلم در سطح استانداردهای سینمایی اجرا شده است. دقت در جزئیات، از بازسازی دقیق محیط‌های عملیاتی گرفته تا نمایش زندگی روزمره در آن دوران، باعث شده که مخاطب کاملاً در فضای فیلم غرق شود. این سطح از ظرافت در طراحی، فیلم را از دیگر آثار مشابه متمایز کرده و حس باورپذیری آن را افزایش داده است.

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های فیلم، جلوه‌های ویژه آن است که به طرز هوشمندانه‌ای طراحی و اجرا شده‌اند. برخلاف بسیاری از فیلم‌های جنگی که به افراط در استفاده از CGI یا تکنیک‌های تکراری روی می‌آورند، «اسفند» با استفاده‌ دقیق از افکت‌های بصری، انفجارها، و جلوه‌های میدانی، فضای جنگ را کاملاً ملموس و واقع‌گرایانه به تصویر کشیده است. پر واضح است که در چند سال اخیر به دلیل ایجاد برخی سیاست‌های فرهنگی در عرصه سینما، ساخت و تولید فیلم‌هایی با محوریت پرداخت به داستان‌ها و زندگی فرماندهان نام‌آشانای دوران دفاع مقدس افزایش پیدا کرده است. اما وجه غالب این آثار با صرف بودجه‌های گزاف، در عرصه پرداخت هنری به داستان و کاراکتر این افراد، دچار ضعف‌های عمده داستانی و تکنیکی هستند. افسوس که جشنواره فجر امسال نیز پر بود از این آثار.

مشکلات متعددی در دوران دفاع مقدس میان بومیان منطقه خوزستان و رزمندگان وجود داشت که در صورت عدم مدیریت و تدبیر از سوی فرماندهان می‌توانست به معضلی جدی تبدیل شود. در این میان علی هاشمی با گفتگو و فعالیت با بومیان منطقه، خطوط چالش مردم منطقه با رزمندگان دفاع مقدس را کمرنگ کرد و موجب شد عرب‌ها خود را خالصانه در خدمت دفاع مقدس انقلاب اسلامی قرار داده و در این راه مجاهدت‌های کم‌نظیر از خود نشان دهند و با کمک هم قرارگاه سری متشکل از عرب‌ها برای شناسایی و طراحی و انجام عملیات آبی خاکی را تشکیل دادند که در نهایت منجر به فتح جزایر مجنون شد.

نبرد در نیزارها

نبرد در نیزارها بخشی از جنگ ایران و عراق محسوب می‌شود که در اواخر سال ۱۳۶۲ در نیزارهای هورالعظیم درگرفت. در این نبرد نیروهای مسلح ایران با ابتکاراتی که داشتند به اهدافی که در طرح عملیاتی تعریف شده بود، دست یافتند از جمله عملیات خیبر که یکی از عملیات‌های چندگانه این نبرد بود و به تصرف جزیره استراتژیک مجنون ختم شد. شهید علی هاشمی از فرماندهان جنگ به‌عنوان طراح اصلی عملیات خیبر و عملیات بدر شناخته می‌شود. فیلم سینمایی «اسفند» برشی از تلاش‌های شهید علی هاشمی برای انجام عملیات خیبر را روایت می‌کند.

تجربه دانش اقباشاوی

دانش اقباشاوی که پیش از این نام او را با فیلم سینمایی «تاج محل» و یکی از اپیزودهای «هیهات» در مقام کارگردان شناخته بودیم اینک با یک فیلم در حوزه دفاع مقدس که به نوعی فیلم پرتره یکی از شهدای جنگ هم محسوب می‌شود به سینمای ایران بازگشته است. فیلم به طرز عجیبی در ساختار برخلاف اینگونه تولیدات چند سال اخیر سینمای ایران از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای و صحنه‌های انبوه حضور تانک و درگیری و غیره به صورت آگاهانه‌ای پرهیز کرده تا جایی که حتی در برخی بخش‌های داستان و فیلم بیننده از خودش سوال می‌کند آیا الان در دوران جنگ هستیم یا خیر؟ فضا بر خلاف پتانسیل موجود در داستان خیلی آرام است و تب و تابی برای پیدا کردن معبری که بتوان از طریق آن به نیروهای دشمن ضربه وارد ساخت (و همین مساله در واقع گره اصلی دراماتیک قصه محسوب می‌شود) دیده نمی‌شود.

نکته‌ای که در بسیاری بخش‌های فیلم هم دیده می‌شود و از همین رو با ریتمی کند مواجه هستیم. از دیگر سو بخش اعظم پرده نخست داستان صرف تعقیب و گریز بازی‌های بیهوده‌ای می‌شود که مثلاً طرح عملیات خیبر لو نرود و همین مساله جان قصه و ساختار را گرفته است. بی تعارف «اسفند» با وجود ایده مناسبی که دارد در پرداخت دچار اشکال شده و زمانی ریتم به نقطه مطلوب خود می‌رسد و پرداخت جان می‌گیرد که دیگر دیر شده است. شاید بهترین بخش «اسفند» را که هم ریتم خوبی دارد هم ساختار خوبی و هم شوق مخاطب را به لحاظ حسی و حتی هنری بر می‌انگیزد صحنه فینال داستان است. جایی که علی هاشمی برای سربازان عرب و مسلمان سخنرانی می‌کند و وحدت عرب و عجم را به آنها (در واقع مخاطب) یادآور می‌شود و پیرو آن شاهد هلهله و پایکوبی و رجزخوانی سربازان برای صدام و ارتش بعث هستیم و این روند تا پایان فیلم ادامه می‌یابد.

اما در میان این آثار باسمه‌ای از منظر سینمایی، «اسفند» کاراکتری را خلق می‌کند که مخاطب با تمامی وجوه شخصیتی او ارتباط برقرار کرده و در پرداخت به زندگی و فعالیت‌های شهید علی هاشمی، سنگ تمام می‌گذارد. اقباشاوی در پردازش به شخصیت این شهید والامقام و ساخت یک پرتره مناسب، از چندین جهت کاراکتر او را در چهارچوب درام پیش می‌برد؛ ارتباط با خانوداه‌اش، مراوداتش با سران نظامی، تلاش مصرانه او برای ساخت یک گروه عملیاتی در هور و ساخت مولفه‌های استوار عقیدتی برای شهید هاشمی. او در نهایت با ظرافت خاصی، باعث هم‌سویی تمامی این موارد با یکدیگر شده و یک کاراکتر دراماتیک را با وجود تمامی ویژگی‌های فوق، برایمان خلق می‌کند که باورپذیر است و دل‌نشین!

بازی دلنشین رضا مسعودی؛ بازیگر نقش علی هاشمی 

در این میان اما، بازی موفق، نغز و پیروزمندانه «رضا مسعودی» در قالب سردار هاشمی، کمک شایانی به تکمیل شخصیت‌پردازی در فیلم داشته و مخاطب را به شخص اول داستان نزدیک می‌سازد. بازی او دارای پیچیدگی‌های خاصی است که بُعد چندلایه از کاراکتر را او شکل می‌دهد. بازی او تلفیقی از مخفی‌کاری، استرس، خستگی پنهان، جسارت، پاکی و خالصی است.

اقباشاوی در ساخت و پرداخت به مقوله فرهنگ، جغرافیا و آداب و رسوم منطقه جنوب ایران نیز تا حد زیادی موفق بوده است. تا جایی که اگر فردی آشنایی نسبی با این موارد داشته باشد، آنها را درک کرده و سپس همراهی می‌کند. دو سکانس نیز در فیلم حضور دارند که به یاد ماندنی جلوه می‌دهند. سکانس «یزله» نیروهای ایرانی قبل از شروع عملیات و سکانس گریه‌های شهید هاشمی در محضر مادرش. فیلمبرداری یکی از نقاط اوج فیلم محسوب می‌شود. قاب‌بندی‌ها حساب‌شده، و حرکت دوربین کاملاً در خدمت روایت است. در لحظات پراضطراب، استفاده از دوربین روی دست، حس حضور واقعی در میدان نبرد را به بیننده منتقل می‌کند، در حالی که در سکانس‌های استراتژیک و جلسات فرماندهان، میزانسن‌ها به شکلی طراحی شده که حس تصمیم‌گیری‌های حساس و فضای پرتنش اتاق جنگ را کاملاً به مخاطب منتقل می‌کند.

ترکیب نماهای نزدیک برای انتقال احساسات و نماهای باز برای نمایش گستره‌ میدان نبرد، یادآور سبک فیلمبرداری آثار جنگی موفقی در سینما است. صدابرداری فیلم از نظر فنی استاندارد و در خدمت روایت است. از صدای محیط‌های جنگی گرفته تا دیالوگ‌های شخصیت‌ها، همه چیز با وضوح و دقت ضبط شده است و تفکیک مناسب صداها و بهره‌گیری از لایه‌های صوتی واقع‌گرایانه، به فضاسازی فیلم کمک کرده و در ترکیب با موسیقی متن، تأثیرگذاری صحنه‌ها را دوچندان نموده است. موسیقی متن نیز، با الهام از فضای بومی جنوب کشور و منطقه حور، اثری دلنشین و متناسب با حال‌وهوای فیلم خلق کرده که بر احساسات تماشاگر تأثیر عمیقی می‌گذارد.

اسفند به عنوان اثری اصیل در شرایطی که تولیدات سینمایی نهادی و سازمانی روزبه‌روز تقلبی‌تر و پوچ‌تر می‌شوند، قابل ستایش است. فیلم لحظاتی دارد که مشخص می‌کند پشت دوربینش، کسی ایستاده است که حقیقتا دغدغه دفاع مقدس دارد. کسی که نه می‌خواهد فیلمش را پله‌ای کند برای گرفتن پروژه‌های سینمایی و سریالی بعدی و نه قرار است شعار و مسئله‌ای امروزی را به جبهه ببرد تا انتفاع سیاسی و ایدئولوژیک ببرد.

اسفند در اوج تکنیک سینمایی

درخشان‌ترین ویژگی اسفند، کارگردانی و تکنیک آن است. دانش اقباساوی از باسابقه‌ترین کارگردانان سینمای ایران است که از عبدالرضا کاهانی تا ابراهیم حاتمی‌کیا، با فیلمسازان سرشناس بسیاری همکاری داشته است. اقباشاوی از همان سکانس جنگی اول میخ کارگردانی‌اش را سفت می‌کوبد. هرچند این سکانس ربطی به کلیت اثر ندارد و به نظر می‌رسد اقباشاوی آن را برای خواباندن مچ کارگردانان فیلم‌های دفاع مقدس در فیلم گنجانده، اما به هر حال تسلط تکنیکی او در این سکانس مشخص است. در ادامه هم تقریبا همه قاب‌بندی‌ها، زوایا و حرکات دوربین حساب‌شده است.

کارگردانی دانش اقباشاوی نشان از تسلط او بر روایت و هماهنگی اجزای فیلم دارد. سکانس‌ها با دقت چیده شده‌اند، ارتباط منطقی میان آنها رعایت شده و فیلم، از ابتدا تا انتها، ریتم منسجم و درگیرکننده‌ای دارد. فیلم، علاوه بر پرداخت به صحنه‌های جنگی، تصویری چندبعدی از شخصیت شهید علی هاشمی ارائه می‌دهد؛ از مردم‌داری، صداقت، و وحدت‌آفرینی در میان قبایل جنوب تا تعهد به شرعیات و تبعیت از امام(ره). این پرداخت دقیق باعث شده که شخصیت او صرفاً در قالب یک فرمانده جنگی نباشد، بلکه به‌عنوان یک رهبر هوشمند، مردمی و استراتژیست نظامی به نمایش درآید.

 بعد امنیتی فیلم اسفند

در بُعد امنیتی نیز فیلم به‌شکلی کم‌نظیر به نگاه اطلاعاتی و حفاظتی شهید هاشمی پرداخته است؛ از حفاظت گفتار با نزدیکان، حتی مادر، تا طراحی پوشش‌های اطلاعاتی و ایجاد خانه‌های امن برای پیشبرد عملیات. این جزئیات نه‌تنها در بُعد دراماتیک فیلم، نقش مهمی دارند، بلکه نشان از تحقیق و دقت در روایت تاریخی فیلم دارد. یکی از سکانس‌های طلایی فیلم، ورود فرماندهان عالی‌رتبه سپاه به خاک عراق و خطر جدی اسارت آنهاست. این سکانس با تنش بالا و اجرای بی‌نقص، یک لحظه ماندگار فیلم را رقم می‌زند. همچنین بازسازی جلسات فرماندهان جنگ، علی‌رغم سادگی، کاملاً باورپذیر از کار درآمده و فضای تصمیم‌گیری‌های حساس در جبهه را به‌درستی منعکس کرده است.

اسفند، پرتره شهید علی هاشمی است. یک فرمانده عرب خوزستانی که بازیگر نقشش بازی به مراتب بهتری از علی هاشمی فیلم اشک هور دارد. اسفند به خوبی خطه خاص داستانش را معرفی می‌کند. عروسی و عزا و رسوماتشان را بدون فوت وقت به تصویر می‌کشد و جغرافیای هور را به خوبی ترسیم می‌کند. در اسغند علی هاشمی به عنوان قهرمان و همچنین گروه نیروهای تحت فرمانش به خوبی از زمینه جدا می‌شوند و تماشاگر به راحتی می‌تواند با آنها همذات‌پنداری کند. غیر از سکانس ابتدایی، صحنه‌هایی مثل صحنه مربوط به مذاکره با روسای قبایل عرب یا صحنه‌های عزاداری و هروله رزمندگان قبل از عملیات، از صحنه‌های به‌یادماندنی فیلم هستند که اقباشاوی به خوبی از پس اجرایشان برآمده است.

فیلمنامه: پاشنه آشیلِ اسفند

با وجود کارگردانی حرفه‌ای و لحظاتی در فیلمنامه که امکان برقراری رابطه حسی تماشاگر با اثر را ایجاد می‌کنند، اسفند در فیلمنامه می‌لنگد. برای مثال اهمیت عملیات در هور پرداخت کافی ندارد و میزان حساسیت آن در جنگ تحمیلی مشخص نیست. علاوه بر این فیلمنامه فاقد ضرب‌الاجل است. به این معنا که حوادث در چارچوب زمانی محدودکننده‌ای گنجانده نشده‌اند که روایت را در مسیری ضروری به نقطه اوج برسانند. به همین دلیل در لحظاتی تماشاگر از روایت جا می‌ماند و ضرورت برخی کنش‌ها و اتفاقات را درک نمی‌کند. علاوه بر این فیلمنامه ایرادات ساختاری نیز دارد.

مثلا در نقطه عطف اول که لو رفتن فعالیت‌های سری علی هاشمی و دستگیر شدنش توسط نیروهای سپاه است، مسیر داستان هیچ تغییری نمی‌کند و به دنبال همین ضعف تقریبا ده دقیقه بعد از نقطه عطف اول، فیلم می‌افتد. اسفند تا دقیقه چهل فیلمی سرپا و خوب است، اما از آنجا به بعد افت می‌کند. هرچند در ادامه هم لحظاتی دارد که دیدنشان می‌تواند تماشاگر را به لحاظ حسی درگیر کند. مشکل اصلی این است که اقباشاوی سعی کرده است همه چیز را در فیلمنامه‌اش بگوید و به همین دلیل فیلم پر از جزییاتی است که در کنار اجزای دیگر به خوبی چفت نشده‌اند. با این حال اقباشاوی سعی کرده است طی روایت، شخصیت‌هایش را با همه ارزش‌ها و اعتقاداتشان به تماشاگر بشناساند.

اسفند و حلقه مفقوده سینمای دفاع مقدس

بسیاری از ضعف‌های اسفند، همان ضعف‌های «اپبدمی پرتره‌سازی» سینمای دفاع مقدس این سال‌هاست. مثل تمرکز زیاد روی تصویر کردن فرماندهان شناخته شده جنگ -که در این فیلم محسن رضایی از جمله آنهاست. شخصیت‌هایی که حذفشان اغلب آسیبی به کلیت درام نمی‌زند و اتفاقا گریم سنگین و شخصیت‌پردازی کاریکاتوری‌شان بیرون می‌زند و تماشاگر را از متن دور می‌کند. مسئله دیگر شعارهای امروزی است که در این دست فیلم‌ها گنجانده می‌شود و اصلا به آن دوران نمی‌خورد و به شدت تو ذوق می‌زند. مثل شعارهایی که در مواجهه علی هاشمی و فرماندار از زبان شخصیت‌ها داده می‌شود.

در مجموع، «اسفند» یک فیلم جنگی صرف نیست؛ بلکه یک اثر سینمایی ارزشمند در ژانر دفاع مقدس است که با پرداخت قدرتمند داستانی، اجراهای درخشان، کارگردانی حساب‌شده و فضاسازی کم‌نظیر، توانسته یکی از ماندگارترین فیلم‌های این حوزه باشد. فیلم با بهره‌گیری از تیمی حرفه‌ای، بازیگران نوآمده اما توانمند و دقت در تمام ابعاد فنی و روایی، جایگاه ویژه‌ای در سینمای دفاع مقدس به خود اختصاص داده است.

با این حال اسفند اصلی‌ترین معضل اپیدمی پرتره‌سازی؛ یعنی بی‌اصالتی را ندارد. «سینمای نهادی و دولتی از دهه 90 بزرگترین آسیب را به ژانر دفاع مقدس -به عنوان تنها ژانر بومی سینمای ایران- زده است. در سینمای دفاع مقدس این سال‌ها، خبری از رزمندگان ملموس و شناسنامه‌دار هشت سال دفاع مقدس نیست. به نظر می‌رسد شهدای ما و اعتقاداتشان قربانی سیاست‌های ضدمردمی این سال‌ها شده‌اند، تا جایی که دوستان نهادی در فیلم‌هایشان دیگر جرئت آوردن اسم امامان شیعه و رهبر ایران در آن سال‌ها را -که جایگاه معنوی‌شان نزد رزمندگان به آنها انگیزه دفاع می‌داد- ندارند. اما این نوع محافظه‌کاری در اسفند دیده نمی‌شود و همین مسئله باعث شده است که حتی تماشاگرانی که در تضاد ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی هستند، با فیلم ارتباط بگیرند. صداقت در هنر -به ویژه در سینما- اکسیری است که می‌تواند بی‌نیاز از استدلال و اقناع منطقی، همه طیف‌های تماشاگران را همراه کند. چیزی که صحنه آخر اسفند و کف زدن همه تماشاگران به افتخارش، شاهد آن است.

تحلیل فنی و محتوایی آسیانیوز ایران

1. کارگردانی و تکنیک‌های سینمایی

  • دانش اقباشاوی با تجربه‌ای که از همکاری با کارگردانان بزرگی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا دارد، در این اثر تسلط خود بر فضاسازی و ریتم فیلم را به نمایش گذاشته است.
  • استفاده هوشمندانه از حرکات دوربین در صحنه‌های مختلف، به ویژه در سکانس‌های جنگی و جلسات فرماندهی.
  • قاب‌بندی‌های حساب‌شده که به خوبی فضای جغرافیایی خاص منطقه هورالعظیم را منتقل می‌کند.

2. بازی‌ها و شخصیت‌پردازی

  • رضا مسعودی در نقش شهید علی هاشمی، بازی درخشان و چندبعدی ارائه داده است.
  • شخصیت‌پردازی عمیق و باورپذیر شهید هاشمی که او را فراتر از یک فرمانده جنگی نشان می‌دهد.
  • پرداخت مناسب به روابط خانوادگی و تعاملات انسانی این شهید.

3. طراحی صحنه و جلوه‌های ویژه

  • بازسازی دقیق فضای عملیاتی دوران دفاع مقدس.
  • استفاده متناسب و به جا از جلوه‌های ویژه که به باورپذیری فیلم کمک کرده است.
  • توجه به جزئیات در نمایش زندگی روزمره رزمندگان.

4. نقاط قوت محتوایی

  • پرداخت به نقش شهید هاشمی در ایجاد وحدت بین عرب‌های خوزستان و نیروهای نظامی.
  • نمایش استراتژی‌های نظامی و اطلاعاتی به شکلی مستندگونه.
  • اجتناب از شعارزدگی و پرداختی انسانی به موضوع دفاع مقدس.

5. ضعف‌های فیلم

  • ریتم کند در بخش‌هایی از فیلم، به ویژه در نیمه اول.
  • عدم پرداخت کافی به اهمیت استراتژیک عملیات خیبر.
  • حضور برخی شخصیت‌های تاریخی مانند محسن رضایی که به نظر اضافه می‌آید.

"اسفند" با وجود برخی کاستی‌ها، به دلیل صداقت در روایت، تکنیک‌های سینمایی پیشرفته و بازی درخشان رضا مسعودی، توانسته الگویی جدید در سینمای دفاع مقدس ارائه دهد. این فیلم اثبات می‌کند که می‌توان بدون تکیه بر فرمول‌های تکراری و با حفظ اصالت، آثاری تاثیرگذار در این ژانر خلق کرد.

https://www.asianewsiran.com/u/gHU
اخبار مرتبط
فیلم سینمایی "قلب رقه" به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و با بازی ستاره‌ای چون شهرام حقیقت‌دوست، روایتگر مأموریتی خطرناک در قلب سرزمین داعش است. در میان انبوه فیلم‌های اجتماعی و کمدی سینمای ایران، "قلب رقه" همچون بمبی صدا کرد. این تریلر جاسوسی-عاشقانه که در قلب سرزمین تحت کنترل داعش می‌گذرد، نه تنها به موضوعی جسورانه پرداخته، بلکه با بازی درخشان شهرام حقیقت‌دوست و شادی مختاری، سینمای ایران را وارد عرصه‌ای جدید کرده است. اما آیا این فیلم توانسته از دام کلیشه‌های مرسوم در پرداخت به موضوع داعش بگریزد؟
اگر به نوشته‌های بیونگ چول هان در جامعه فرسودگی و به خصوص تقلای اِروس خوب نگاه کنیم، می‌بینیم تمامی معنای آن انگار در آینده نه چندان دور در فیلم مهمی چون ارزیابی جمع شده است. فیلم برای مخاطب عام شاید فقط یک قصه علمی-تخیلی در آینده مبهم باشد. با قصه‌ای معمولی و کُند اما حرف فیلم و فلسفه وجودی آن خیلی مهم و عمیق است. فیلم تا دو الی سه سکانس پایانی گویا یک قصه ساده از یک زوج و ارزیابشان با نگرش روانکاوانه ست، ولی آن سه سکانس پایانی مثل پُتک تمامی معنا را برای ما هجی و قابل خوانش می‌کند.
اکران فیلم «دایناسور» به کارگردانی مسعود اطیابی از ۱۵ اسفند در سینما آغاز شد و در مدت کوتاهی به فروش زیادی دست پیدا کرده است. «دایناسور» با بازی پژمان جمشیدی و امیر جعفری داستان زندگی افرادی را روایت می‌کند که به دنبال منافع بیشتر در زندگی هستند. این فیلم پنجمین همکاری جمشیدی و اطیابی است و همانطور که انتظار می‌رفت، «دایناسور» تبدیل به یک اثر پرفروش شد.
خاطرم نیست چند قسمت از این سریال را دیده‌ام. در واقع یک جایی میانه‌ی راه به این نتیجه رسیدم که پول ارزش این‌همه عذاب را ندارد و مطمئن شدم فتحی قرار نیست بعد از به فرض ۶ قسمتی که من دیدم، ناگهان معجزه کرده باشد. اما بیاید این «ماقبل مقوای» جدید را با هم بررسی کنیم. اگر سریال را ندیده‌اید؛ من داستان آن را لو نمی‌دهم. ولی توصیه می‌کنم نبینید. (اصلاً داستانی هم ندارد که لو بدهم!)
"ساعت ۶ صبح" را تماشا کردم. این نوشته، نقد فیلم نیست، نقد یک جهان ذهنی دور از جامعه است. نقد نویسنده و کارگردانش است که گویا سر در هوا دارد. بی‌منطقی عجیبِ ایده‌‌‌ی فیلم، نشان از این می‌دهد که آقای مدیری در این جامعه زندگی نمی‌کند؛ اینجا «هست» اما زندگی نمی‌کند. کسی که در این جامعه و در میان مردم زندگی کند می‌داند که منطقِ حمله‌ی ماموران نیروی انتظامی به پارتی شبانه، به دهه‌‌ی شصت برمی‌گردد. کسی که زیروبم جامعه دستش باشد می‌داند که ترس بی‌اندازه‌ی آدم‌های حاضر در مهمانی بعد از دیدن پلیس، اصلاً به همان دهه هم برنمی‌گردد، فضایی‌ست! این روزها دیگر کسی به خاطر برگزاری پارتی، این‌طور نمی‌ترسد...
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید