شنبه / ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ / ۰۲:۳۴
کد خبر: 30182
گزارشگر: 548
۵۴۰۶۶
۶
۵
۲۳
خاورمیانه در آستانه یک فاجعه هسته‌ای؟!

نتیجه جنگ ایران و اسرائیل

نتیجه جنگ ایران و اسرائیل
حمله موشکی اسرائیل به ایران و پاسخ سریع تهران، خاورمیانه را در آستانه یک جنگ گسترده قرار داده است. با کشته‌شدن ده‌ها نفر و تخریب تأسیسات نظامی، تحلیلگران هشدار می‌دهند که این درگیری می‌تواند به یک فاجعه منطقه‌ای تبدیل شود.

آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

 

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر 

پرسش اصلی این نیست که جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که یک درگیری گسترده‌تر بین آن ها ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. پاسخ، در اصل، این است: بیشتر از آنچه هم‌اکنون در حال وقوع است اما با شدت بیشتری. دلیلش است که هر دو طرف با موانع مادی و راهبردی قابل‌توجهی روبه رو هستند که احتمال وقوع یک جنگ تمام‌عیار بین آن ها را کاهش می‌دهد. سیاری از تحلیلگرانِ ناظر بر درگیری‌های خاورمیانه، هشدار داده‌اند که ممکن است این جنگ بیشتر تشدید شود. تا همین دیروز، 5شنبه، 22 خردادماه، این نگرانی‌ها بیشتر بر "احتمال" جنگ بین ایران و اسرائیل متمرکز بود.

حمله اسرائیل به ایران؛

اما بالاخره بامداد جمعه، 23 خردادماه، اسرائیل حملات خود را شروع کرد که البته هنوز در برخی مناطق ادامه دارد و این جنایت تاکنون فقط در تهران حدود 78 و در تبریز 18 قربانی گرفته است. این حملات ترکیبی که با تکیه بیشتر بر پهپاد انجام شده است، از جهاتی بی‌شباهت با عملیات "وب" چند وقت پیش اوکراین به خاک روسیه نیست. از لحاظ ترورهای انجام گرفته نیز بی‌شباهت با حملاتی غافلگیر کننده نیست که در روز اول جنگ لبنان علیه رهبران و فرماندهان ارشد حزب‌الله انجام شد.  با این که اسرائیل هدف حمله را نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران اعلام کرده است، اما به نظر می‌رسد که در دور نخست حملات بیشتر تمرکز بر هدف قرار دادن سامانه‌های پدافندی و ترور دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان نظامی با هدف وارد آوردن آسیب جدی به ساختار فرماندهی و کنترل نیروهای مسلح ایران بوده است. 

نقشه پنهان ترامپ و نتانیاهو

تحلیلگران از "فریب راهبردی" آمریکا و اسرائیل پرده برداشتند. اظهارات متناقض ترامپ در ماه‌های اخیر، زمینه را برای این حمله فراهم کرد. آیا این یک سناریوی از پیش طراحی‌شده بود؟ فارغ از چند و چون حملات و واکنش ایران به آن، با وجود ظهور نشانه‌های جدی در دو روز گذشته نسبت به  جدی‌تر شدن حمله اسرائیل، اما این تجاوز نتیجه «فریبی راهبردی» نیز هست که دونالد ترامپ در دو سه ماه گذشته با اظهارنظرهای متناقض، سردرگم کننده و ابراز تمایل جدی اما دروغین برای توافق و مذاکره در پیش گرفت. اخیرا هم چنان وانمود کرد که حملات اسرائیل نزدیک نیست. پر واضح است که نوعی تقسیم کار میان نتانیاهو و ترامپ رخ داده است. ضمنا به طور کلی، این جنگ هم‌اکنون در جریان است. ایران دو حمله مستقیم به اسرائیل انجام داده، در حالی که اسرائیل نیز یک حملهٔ تلافی‌جویانه انجام داده و به احتمال زیاد در حال آماده‌سازی برای حملهٔ دوم است. حدود شش گروه از متحدان و نیروهای نیابتی ایران به اسرائیل حمله کرده‌اند، از جمله در حملات تروریستی؛ اسرائیل نیز شماری از رهبران کلیدی ایران را ترور کرده و هر دو طرف حملاتی سایبری نیز انجام داده‌اند.

بنابراین، پرسش اصلی این نیست که جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که یک درگیری گسترده‌تر بین آنها ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. پاسخ، در اصل، این است: بیشتر از آنچه هم‌اکنون در حال وقوع است اما با شدت بیشتری. دلیلش است که هر دو طرف با موانع مادی و راهبردی قابل‌توجهی روبه رو هستند که احتمال وقوع یک جنگ تمام‌عیار بین آن ها را کاهش می‌دهد.

پاسخ موشکی ایران به اسرائیل

ساعت 22 جمعه شب، این پرتابه ها در آسمان بیت المقدس مشاهده شده است. برخی از این پرتابه ها به اراضی اشغالی اصابت کرده و دود در آسمان بیت المقدس مشاهده شده است. همچنین صدای آژیر در این منطقه شنیده شده است. همچنین انفجارهایی در تل آویو مخابره شده است. بی بی سی در گزارشی اعلام کرد یکی از موشکهای اصابت کرده به این شهر به وزارت جنگ این رژیم اصابت کرده که باعث تخریب آن شده است. از دقایقی قبل از ساعت 22، با شلیک صدها فروند انواع موشک های بالستیک به سمت سرزمین های اشغالی عملیات پاسخ قاطع به حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی آغاز شد.  اسرائیل هیوم اعلام کرده موشک‌ها به ۷ منطقه در مرکز اسرائیل اصابت کردند. برخی منابع خبری اعلام کرده اند مجتمع نظامی کریا اسرائیل در تل آویو مورد حمله قرار گرفته است.

ایران تقریبا در تمام قابلیت‌های تهاجمی و دفاعی از اسرائیل عقب‌تر است و بنابراین نمی‌تواند آسیب ویرانگری وارد کند. از سوی دیگر، اسرائیل توانایی فوق‌العاده‌ای در انجام حملات هدفمند دارد، اما منابع متنوعی که برای یک جنگ پیروزمندانه یا ویرانگر علیه ایران نیاز است را در اختیار ندارد. هر دو کشور از نظر جغرافیایی بسیار از هم دورند و ظرفیت لازم برای راه‌اندازی تهاجمات زمینی یا دریایی را ندارند. این موانع به این معناست که وقوع یک جنگ نامحدود بعید است و حتی در صورتی که تبادل حملات تشدید شود، پیشامدهای آخرالزمانی رخ نخواهد داد.

جبر فاصله

مهم‌ترین عاملی که جنگ بین ایران و اسرائیل را محدود می‌کند، فاصله است. این دو کشور مرز مشترکی ندارند. در نزدیک‌ترین نقاط خود، ۷۵۰ مایل از هم فاصله دارند. مرکز اسرائیل تقریباً ۱۰۰۰ مایل با تهران فاصله دارد. علاوه بر این، بین آنها کشورهایی مانند ترکیه، سوریه، عراق، اردن، عربستان سعودی و کویت قرار دارند. برخی از این کشورها بیشتر با اسرائیل هم‌سو هستند، برخی با ایران، و برخی با هر دو دشمن هستند. این دو دشمن بالقوه می‌توانند روی کمک برخی از این کشورها – از نظر اجازه عبور نیروهایشان و مانع شدن از پیشروی دشمن – حساب کنند اما نباید انتظارات بیشتری داشته باشند.

به عنوان مثال، ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، یک متحد کلیدی، هرچند غیرمستقیم اسرائیل است، اما او بر جمعیتی که عمدتاً فلسطینی هستند و بیشتر از دولت یهودی نفرت دارند، حکومت می‌کند که این مسئله حمایت او از اسرائیل را محدود می‌کند. کشور او در سرنگونی پهپادها و موشک‌های کروز ایرانی که در طول اولین حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل از قلمرو آن عبور کردند، به اسرائیل کمک کرد. اما با دقت تأکید کرد که تنها در حال دفاع از حریم هوایی خود بوده و این کار را در برابر همهٔ متجاوزان خارجی انجام خواهد داد! به همین ترتیب، سوریه به شدت به ایران وابسته بود، اما بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه، از پدرش آموخت که هرگز با اسرائیل نجنگد؛ درسی که خاندان اسد پس از شکست‌های مکرر در سال‌های ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ فرا گرفتند. در نتیجه، اگرچه ایران می‌توانست نیروهای خود را از قلمروی سوریه عبور دهد و در آن مستقر کند، اما دمشق تا روزی که بشار اسد سر کار بود، جلوی حملات عمدهٔ مستقیم ایران علیه اسرائیل از خاک سوریه را گرفته بود، به این دلیل که از گسترش حملات اسرائیل به آنجا احتیاط می کرد.

نتیجه تهاجم زمینی

این واقعیت‌ها هرگونه تهاجم زمینی در هر دو جهت را غیرممکن می‌سازد. برای حمله به ایران، نیروهای زمینی اسرائیل باید از عراق و اردن یا عراق و سوریه عبور کنند، که از نظر لجستیکی چالش‌برانگیز و از نظر استراتژیک احمقانه خواهد بود. ایران ۸۰ برابر بزرگ‌تر از اسرائیل است، و حتی اگر اسرائیل بتواند نیمی از حدود ده لشکر زمینی خود را به آنجا برساند، این نیروها در گستره وسیع جمهوری اسلامی بلعیده می‌شوند و توانایی کمی برای دستیابی به نتایج معنادار خواهند داشت. همچنین اسرائیل هرگز نمی‌خواهد این میزان از ارتش شهروندی خود را این‌قدر دور از خانه اعزام کند.

بررسی توانمندی های اسرائیل

اسرائیلی‌ها توانسته‌اند با تیم‌های کوچک نیروهای ویژه که از طریق هوا وارد شده‌اند، تأسیسات کلیدی دشمن را نابود کنند و به احتمال زیاد یک یا چند عملیات مشابه علیه اهداف مهم ایرانی انجام دهند اما نیروهای نظامی اسرائیل نمی‌توانند بدون یک مسیر برای تأمین مجدد و تقویت اولین موج واحدهای هوابرد، سرزمین ایران را به این روش اشغال کنند. اسرائیل همچنین یک نیروی دریایی توانمند دارد و ایران دارای یک خط ساحلی طولانی است. اسرائیل ممکن است یک عملیات تهاجمی در مقیاس گردان یا حتی تیپ علیه یک تأسیسات ساحلی مهم ایرانی با استفاده از یک یا چند ناوگان دریایی موقت انجام دهد اما توانایی حملات آبی – خاکی و هواپیماهای ناوپایه برای راه‌اندازی یک تهاجم بزرگ‌تر از دریا را ندارد. مگر اینکه اسرائیل بتواند اسکادران‌های جنگنده خود را در بحرین یا امارات متحده عربی مستقر کند، که احتمال آن بسیار کم است، حفظ یک نیروی نظامی در ساحل برای بیش از چند ساعت در مقابل موشک‌ها و حملات هوایی ایران بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر این نیروها بتوانند به طریقی یک جای پای ساحلی را تصرف و نگهداری کنند، پشتیبانی از آن مستلزم عبور کشتی‌های اسرائیلی از تنگه باب‌المندب است که در معرض تهدید حوثی‌ها قرار دارد و نیز تنگه هرمز که زیر تهدید ایران است. بنابراین، چنین نیروی تهاجمی کوچکی در واقع می‌تواند تنها یک یا چند تأسیسات با ارزشِ نزدیک دریا را نابود کند قبل از اینکه مجبور به عقب‌نشینی از محدودهٔ نیروهای هوایی و دریایی ایران شود.

بررسی توانمندی نیروی دریایی ایران

نیروی دریایی ایران با موانع بسیار سخت‌تری برای انجام تهاجم آبی – خاکی به اسرائیل مواجه خواهد شد، در رویارویی با نیروهای هوایی، دریایی و زمینی دولت یهودی، چه رسد به کابوس لجستیکی انتقال و تأمین نیروها از طریق دور زدن کل قاره آفریقا. یک تهاجم زمینی علیه اسرائیل تنها کمی جذاب‌تر خواهد بود. در تئوری، ایران از مزیت لجستیکی عبور آزاد از عراق و سوریه برخوردار است. اما نیروهای زمینی ایران ضعیف‌ترین و عقب‌مانده‌ترین بخش از نیروهای مسلح این کشور هستند و در برابر ارتش اسرائیل که برای دفاع از مواضع به شدت مستحکم خود در ارتفاعات جولان بسیج شده، هیچ شانسی نخواهند داشت. ایران این را می‌داند: به همین دلیل است که تهران تا کنون نیروهای زمینی بزرگ ایرانی را به منطقه دمشق اعزام نکرده است. در عوض، گزارش شده که ایران تا ۴۰,۰۰۰ نیروی شبه‌نظامی افغانی، عراقی، پاکستانی و سوری را در جنوب غرب سوریه مستقر کرده که می‌توانند برای آغاز یک حملهٔ عظیم استفاده شوند بدون آنکه جان شهروندان ایرانی به خطر بیفتد یا – آنگونه که ایران امید دارد – پاسخی از سوی اسرائیل علیه خود ایران را به دنبال داشته بیاورد.

با این حال، چنین حمله‌ای تقریباً به‌طور قطع منجر به شکستی فاجعه‌بار خواهد شد، زیرا شمار زیادی از این نیروهای مسلح به تجهیزات سَبک‌ و با آموزش ضعیف‌، توسط نیروهای زمینی و هوایی اسرائیل قتل‌عام می‌شوند. اینکه تهران تا کنون چنین حمله‌ای را امتحان نکرده، نشان می‌دهد که به بی‌ثمر بودن آن واقف است. تهاجم اسرائیل به لبنان، حزب‌الله را – که مهم‌ترین بازدارنده ایران در برابر حملهٔ اسرائیل به ایران است – به شدت تضعیف کرده است. اگر تهران فکر می‌کرد این شبه‌نظامیان می‌توانند شریک نزدیکش را نجات دهند، تقریباً بی گمان تاکنون آن‌ها را به سمت اسرائیلی‌ها روانه کرده بود.

فضای تهی

این محدودیت‌ها در عملیات زمینی به این معناست که جنبه‌های متعارف جنگ گسترده‌تر بین اسرائیل و ایران عمدتاً به نیروی هوایی آن‌ها واگذار خواهد شد، که آن‌ها نیز در آنچه می‌توانند انجام دهند محدودیت‌هایی دارند. اسرائیل دارای موشک‌های بالستیکی است که می‌توانند به تمام نقاط ایران برسند و موشک‌های کروز و پهپادهایی دارد که می‌توانند از کشتی‌ها و زیردریایی‌ها و احتمالاً از خود اسرائیل پرتاب شوند. هیچ‌کس نمی‌داند اسرائیل چه تعداد از این تجهیزات را در اختیار دارد، اما احتمالاً تعداد آن‌ها به صدها یا هزاران عدد می‌رسد. همهٔ این تسلیحات دارای کلاهک‌های جنگی کوچک هستند و مانند مهماتی نیستند که هواپیماهای سرنشین‌دار می‌توانند حمل کنند. این مسئله آن‌ها را برای نابودی اهداف کوچک و ارزشمند ایرانی، مانند تجهیزات نظامی و ساختمان‌ها، بسیار کارآمد می‌سازد، اما نه برای پایگاه‌های وسیع و قطعاً نه برای شهرها.

پدافند هوایی ایران

اگرچه پدافند هوایی ایران می‌تواند عملیات هواپیماهای سرنشین‌دار اسرائیل را پیچیده کند، اما این پدافند، چیزی بیش از یک مزاحمت نخواهد بود. مشکل واقعی اسرائیل، فاصله است. جنگنده‌های F-15 اسرائیل می‌توانند این مسافت‌ها را طی کنند اما هواپیماهای پیشرفته F-35 و F-16 که بخش عمده‌ای از نیروی هوایی جنگنده اسرائیل را تشکیل می‌دهند، تنها بردی در حدود ۶۰۰ مایل(حدود 965 کیلومتر) دارند.(فاصله هوایی تهران تا تلاویو حدودا 1585 کیلومتر است) تسلیحات دوربرد اسرائیل می‌تواند این فاصله را چند صد مایل افزایش دهد، اما همچنان برای این هواپیماها عملیات حمله به اهدافی در مرکز ایران بدون سوخت‌گیری هوایی کار سختی خواهد بود.

کمبود هواپیماهای سوخت رسان اسرائیلی

اسرائیل شمار کمی هواپیمای سوخت‌رسان دوربرد دارد و در حالی که نیروی هوایی اش از خلبانان ماهری برخوردار است که این هواپیماها را به گونه‌ای پرواز می‌دهند که هیچ کشور دیگری جسارتش را ندارد، اما این هواپیماها بزرگ و بسیار آسیب‌پذیر هستند. استفاده منظم از آن‌ها در حریم هوایی دشمن برای اسرائیل خطرناک و دشوار خواهد بود. هرچند هیچ‌یک از هواپیماهای جنگنده ساخت آمریکا در نیروی هوایی اسرائیل برای سوخت‌گیری در حین پرواز طراحی نشده‌اند (تکنیکی که به عنوان «سوخت‌گیری هم‌پیمان» شناخته می‌شود)، احتمالاً اسرائیلی‌ها آن‌ها را برای این منظور تغییر داده‌اند. با این حال، این امر ناکارآمدی‌های دیگری به همراه خواهد داشت؛ نیمی از جنگنده‌های اسرائیل فقط به سوخت‌رسانی به نیمه دیگر مشغول خواهند بود. بنابراین، مگر اینکه اردن یا عربستان سعودی حریم هوایی خود را به روی نیروی هوایی اسرائیل باز کنند (همان‌طور که ظاهراً در ۱۳ آوریل برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل این کار را انجام دادند)، اسرائیلی‌ها باید در انتخاب زمان استفاده از هواپیماهای سرنشین‌دار برای حمله به ایران محتاط باشند.

هیچ‌یک از دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند یک حمله هوایی گسترده و مداوم علیه دیگری راه‌اندازی کنند. ایران دو نیروی هوایی دارد: یکی متعلق به نیروهای مسلح منظم و دیگری متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اما هیچ‌یک از آن‌ها با نیروی هوایی اسرائیل قابل مقایسه نیستند. ایران هیچ هواپیمای سوخت‌رسان اختصاصی ندارد و تنها چند ده جنگنده قدیمی ساخت فرانسه دارد که می‌توانند سوخت‌گیری هم‌پیمان انجام دهند. اکثر هواپیماهای ایران مدل‌های ساخت آمریکا از دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و هواپیماهای ساخت فرانسه و شوروی از دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هستند. تعداد بسیار کمی از آن‌ها می‌توانند پرواز به اسرائیل را انجام دهند و در برابر پدافند هوایی اسرائیل هیچ شانسی نخواهند داشت.

این مسئله، بار عملیات هوایی ایران را دوباره به موشک‌ها و پهپادهای آن واگذار می‌کند. مانند اسرائیل، احتمالاً جمهوری اسلامی صدها (یا حتی چند هزار) از این تجهیزات را دارد که برد آن‌ها به اسرائیل می‌رسد. با این حال، در حملات ۱۳ آوریل و ۱ اکتبر، ایران مجموعاً ۵۰۰ عدد از این تجهیزات را پرتاب کرد؛

تمام این موارد نشان می‌دهد که اسرائیل می‌تواند از طریق حملات هوایی، پهپادی و موشکی کوچک و دقیق، آسیب قابل توجهی به ایران وارد کند، در حالی که ایران در وارد کردن چنین آسیبی به اسرائیل با مشکل مواجه خواهد بود، اما قطعا قابلیت انجام آن را خواهد داشت. اینکه چقدر بخواهد این کار  را انجام دهد، به اسرار نظامی ای مرتبط است که هنوز به طور کامل فاش نشده است. همچنین هیچ‌یک از دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند یک حمله هوایی گسترده و مداوم علیه دیگری راه‌اندازی کنند. به همین دلیل، حتی یک جنگ گسترده‌تر بین آن‌ها شبیه به حملات هوایی آلمان نازی (لوفت‌وافه) یا حملات ترکیبی بریتانیا و آمریکا علیه آلمان در جنگ جهانی دوم نخواهد بود، و حتی شبیه به عملیات هوایی اخیر ایالات متحده علیه صربستان و عراق، یا کمپین هوایی کنونی اسرائیل علیه حزب‌الله هم نخواهد بود.

جنگ نامتقارن

هر دو طرف احتمالا تلاش خواهند کرد تا عملیات نظامی متعارف خود را با حملات سایبری و عملیات‌ مخفی تکمیل کنند یا جایگزین آن‌ها سازند. در زمینه عملیات مخفی، برتری اسرائیل به نظر می‌رسد حتی از جنگ هوایی هم بیشتر باشد. برای چندین دهه، موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، توانایی فوق‌العاده‌ای در ترور افراد مهم و تخریب تأسیسات حیاتی در داخل ایران نشان داده است. مشخص نیست اسرائیل چه مدت زمانی برای آماده‌سازی این عملیات‌ها نیاز داشته، چقدر می‌تواند به‌سرعت عملیات‌های جدیدی ترتیب دهد، یا آیا عملیات‌های دیگری از قبل آماده دارد یا نه. در مقابل، ایران نیز در این زمینه ناتوان به نظر می‌رسد. با اینکه گزارش شده که ایران تلاش کرده مقامات ارشد اسرائیلی را ترور کند اما تاکنون شکست خورده است. بهترین تلاش آن‌ها به نظر می‌رسد یک حمله کوچک در شب ۱ اکتبر بوده باشد که همزمان با دومین حمله موشکی و پهپادی ایران انجام شد و منجر به کشته شدن شش نفر در تل‌آویو شد. نیروهای ایرانی ممکن است در تعدادی از این نوع حملات کوچک در اسرائیل طی سال گذشته نقش داشته باشند، اما همهٔ آن‌ها در مقایسه با موفقیت‌های حیرت‌انگیز مخفیانه اسرائیل ناچیز هستند.

عملیات سایبری ایران و اسرائیل

در عرصه سایبری، به نظر می‌رسد ایران در موقعیت بهتری باشد اما همچنان از اسرائیل عقب است. ایران تقریباً دو دهه صرف توسعه توانمندی‌های جنگ سایبری خود کرده و اکنون به اندازه کافی توانایی دارد تا به اهدافِ بدون دفاع، آسیب بزند. ایرانی‌ها حتی نشان داده‌اند که توانایی ضربه زدن به اهداف سخت‌تر را هم دارند. اما در تبادل‌های سایبری، اسرائیلی‌ها به‌طور مداوم پیروز شده‌اند. برای مثال، در تابستان ۲۰۲۳، حملات سایبری ایران برق چندین بیمارستان و کلینیک بهداشتی در اسرائیل را قطع کرد. اما اسرائیلی‌ها در پاسخ با حملات سایبری خود، پمپ‌بنزین‌های ایران را تعطیل کردند و تهران مجبور شد حملات خود را متوقف کند.

البته هدف اصلی عملیات‌ سایبری این است که هیچ‌یک از طرفین ندانند دیگری چه توانایی‌هایی دارد زیرا اگر بدانند، آسیب‌پذیری‌های خود را برطرف می‌کنند. ممکن است ایران برخی از سلاح‌های سایبری واقعاً ویرانگر را برای استفاده در آینده در نظر داشته باشد. همچنین ممکن است اسرائیل هم چنین سلاح‌هایی را در اختیار داشته باشد. تا به اینجا، شواهد نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها هم بیشتر قادر به ضربه زدن به ایران هستند و هم آمادگی بهتری برای محدود کردن آسیب‌های ناشی از حملات ایرانی دارند.

محیط راهبردی

هم ایران و هم اسرائیل با شرایطی راهبردی روبه رو هستند که دامنه بالقوه یک درگیری میان آن‌ها را محدود می‌کند. نه تنها ایران می‌داند که در جنگ‌های متعارف و حتی نامتقارن با اسرائیل در موقعیت نامطلوبی قرار دارد، بلکه ایرانی‌ها معتقدند که اسرائیل دارای مجموعه‌ای از سلاح‌های کشتار جمعی است. اگرچه ایران اغلب به رفتاری غیرعقلانی متهم می‌شود، واقعیت این است که ایران، همواره تا حد زیادی عقلانیت نشان داده‌ و بی‌تردید از اقداماتی که ممکن است واکنش شدید اسرائیل را به دنبال داشته باشد، پرهیز خواهند کرد. سوالات مشابهی احتمالا بر محاسبات اسرائیل نیز تأثیر خواهد گذاشت. ارتش اسرائیل ظرفیت نابودی تأسیسات کلیدی برنامه هسته‌ای ایران را دارد اما هرگز این کار را به دلایل مهمی که اغلب نادیده گرفته می‌شوند، انجام نداده‌اند: اسرائیل و ایالات متحده نگرانند که یک حمله گسترده اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران باعث شود تهران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج شده و اعلام کند که برای جلوگیری از حملات بعدی اسرائیل، ناچار به ساخت زرادخانه هسته‌ای است. در آن صورت، ایران شروع به ساخت تأسیسات جدیدی در عمق زمین خواهد کرد، مانند تأسیساتی که در حال حاضر در نیروگاه فردو نزدیک شهر قم دارد که در برابر مهمات هوایی اسرائیل مقاوم است. بنابراین، حمله به برنامه هسته‌ای ایران ممکن است آن را برای چند سال به عقب بیندازد، اما در نهایت تضمین خواهد کرد که ایران به زودی به یک زرادخانه هسته‌ای دست یابد که برای اسرائیل یک نتیجه منفی جدی خواهد بود.

به همین ترتیب، هیچ‌یک از دو طرف احتمالاً تمایلی به دخالت در صادرات نفت ایران نخواهند داشت. رژیم ایران به‌شدت وابسته به درآمدهای نفتی است و سعی خواهد کرد از هر گونه اقدامی که ممکن است بر این درآمدها تأثیر بگذارد، اجتناب کند. اسرائیل نیز می‌داند که حمله به صادرات نفت ایران ممکن است قیمت جهانی نفت را افزایش دهد و احتمالاً ایالات متحده و بسیاری از کشورها را خشمگین کند. با توجه به اینکه اسرائیل همچنان به حمایت آمریکا نیازمند است، بعید به نظر می‌رسد که به این نقطه حساس دست بزند، اگرچه ممکن است تأسیسات پالایشی، ذخایر نفتی و سایر زیرساخت‌های مصرف داخلی ایران را هدف قرار دهد.

چه چیزی ممکن است اوضاع را بدتر کند؟

به دلایل فوق، یک جنگ گسترده‌تر میان اسرائیل و ایران احتمالا به مجموعه‌ای پراکنده از حملات هوایی، موشکی، پهپادی، و سایبری، همراه با عملیات مخفی و حملات تروریستی منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، بیشتر از همان چیزی که اکنون در جریان است، و شاید خیلی بیشتر. ایران احتمالا همچنان حملات موشکی و پهپادی خود را صرفا به همان تأسیسات نظامی اسرائیل محدود خواهد کرد، آن هم از احتیاط اینکه هدف قراردادن شهرهای اسرائیل، هم باعث کشته شدن غیرنظامیان بی گناه می شود و هم ممکن است باعث تشدید واکنش اسرائیل شود که ایران تمایلی به شعله ورتر کردن آتش جنگ ندارد؛ در آن صورت، اگر اسرائیل تصمیم به تلافی بگیرد و شهرهای ایران را با صدها موشک و حمله هوایی هدف قرار دهد، احتمالا می‌تواند هزاران ایرانی را به کام مرگ بفرستد، همین و بس؛ یعنی کشتار غیر نظامیان که این امر هم از نظر انسانی و اخلاقی در هیج کنوانسیونی قابل پذیرش نیست.

تمرکز اسرائیل بر اهداف نظامی

اسرائیل ممکن است عمدا یک گردهمایی عمومی بزرگ در ایران – مثلا یک مسابقه فوتبال – را بمباران کند،. هیچ‌یک از دو کشور در این نوع مبادله به شدت آسیب زیرساختی نخواهند دید؛ در واقع، تصور سناریویی که حتی آن‌ها را به نزدیکی چنین وضعیتی برساند، بسیار دشوار است. به نظر می‌رسد که حملات اسرائیل، بیشتر بر اهداف نظامی ایران متمرکز خواهد بود اما ممکن است زیرساخت‌های غیرنظامی – مانند نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، ساختمان‌های دولتی – و همچنین عناصر رهبری ایران، مانند فرماندهان سپاه پاسداران و چهره های نظامی را نیز شامل شود. مقامات اسرائیلی به خوبی می‌دانند که هر یک از این افراد ممکن است با یک شخصیت تهاجمی‌تر و بی‌پرواتر جایگزین شود که حاضر به پرداخت هزینه‌های سنگین برای آسیب زدن به اسرائیل باشد یا حتی بدتر، ایران را به ساخت سلاح‌های هسته‌ای وادار کند.

ممکن است سناریوهای غیرمنتظره‌ای – مانند حمله ناگهانی از طرف ایران که به کشته شدن صدها یا هزاران شهروند اسرائیلی منجر شود – در ذهن بیاید که می‌تواند باعث شود یکی از طرفین تلاش کند تا آسیب بیشتری به دیگری بزند. اما احتمال بسیار بیشتری وجود دارد که حتی در صورت وقوع یک درگیری وسیع‌تر، محدودیت‌های فاصله، دیپلماسی، و راهبردی که جنگ جاری را شکل داده‌اند، همچنان برقرار بمانند.

آینده خاورمیانه در هاله‌ای از ابهام

با تشدید درگیری‌ها، سوال بزرگ این است: آیا ایران و اسرائیل به سمت یک جنگ هسته‌ای پیش می‌روند؟ یا دیپلماسی جهانی می‌تواند آتش این جنگ را خاموش کند؟ با شور و شعف امروز ترامپ، «عالی» توصیف کردن حملات و تهدید به حملاتی شدیدتر و تاکید بر این که تجاوز امروز اسرائیل در پایان مهلت دو ماهه او رخ داد، دیگر شک و تردیدی نسبت به نقش او و دولتش در برنامه‌ریزی حملات امروز باقی نمی‌ماند.  اما اکنون پرسش کانونی این است که اوضاع به کدام سو خواهد رفت؟ آیا جنگی تمام عیار درخواهد گرفت یا خیر؟ و این که آیا آسمان و خاک ایران ممکن است که وضعیتی شبیه سوریه و لبنان پیدا کند یا خیر؟  به نظر می‌رسد که همه چیز فعلا بستگی به سطح واکنش ایران و میزان تاثیرگذاری آن بر ادراک اسرائیل دارد.  اگر واکنش ایران بتواند ادراک اسرائیل را تغییر دهد، پس از مدتی کوتاه و حملات رفت و برگشتی اوضاع می‌تواند به حالت عادی باز گردد. اما اگر این اتفاق نیفتد حملات طرف مقابل می‌تواند شکلی مستمر و دلخواهی به خود گیرد. بر کسی پوشیده نیست که آینده خاورمیانه و شکل‌گیری نظمی دیگر در آن در پیوند مستقیم با نتیجه این درگیری میان ایران و اسرائیل است.  درگیری‌های اخیر میان اسرائیل و ایران به نقطه حساسی رسیده است و نگرانی‌ها از گسترش این تنش‌ها به سطحی فراتر از دو کشور افزایش یافته است. در این شرایط، پرسش‌هایی درباره پیامدهای احتمالی این درگیری‌ها و واکنش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای مطرح می‌شود. در ادامه به بررسی چند سناریوی ممکن از بدترین حالت‌ها خواهیم پرداخت.

سناریوهای خطرناک در صورت تشدید درگیری‌های اسرائیل و ایران

در حال حاضر، درگیری میان اسرائیل و ایران به همین دو کشور محدود شده است. در سازمان ملل متحد و دیگر محافل، درخواست‌های گسترده‌ای برای خویشتنداری مطرح شده است. اما اگر این درخواست‌ها نادیده گرفته شوند چه؟ اگر درگیری گسترش یابد و تشدید شود چه اتفاقی می‌افتد؟

در ادامه تنها چند سناریوی ممکن از بدترین حالت‌ها را می‌خوانید:

آمریکا وارد جنگ می‌شود

با وجود انکارهای مکرر ایالات متحده، ایران به‌وضوح معتقد است که نیروهای آمریکایی حملات اسرائیل را تأیید کرده و دست‌کم به‌طور ضمنی از آن حمایت کرده‌اند. ایران ممکن است اهداف آمریکایی در سراسر خاورمیانه را هدف قرار دهد – مانند اردوگاه‌های نیروهای ویژه در عراق، پایگاه‌های نظامی در خلیج فارس و نمایندگی‌های دیپلماتیک در منطقه. هرچند گروه‌های نیابتی ایران مانند حماس و حزب‌الله به‌شدت تضعیف شده‌اند، اما شبه‌نظامیان متحد ایران در عراق همچنان مسلح و فعال باقی مانده‌اند. دست‌کم، چنین شرایطی ممکن است اسرائیل را وادار به حملات بیشتر کند—و منطقه را وارد دور باطلی از حمله و تلافی کند. اسرائیلی‌ها برای این راهبرد، اصطلاحی بی‌رحمانه دارند: به آن «چمن‌زنی» می‌گویند.

شوک اقتصادی جهان

قیمت نفت همین حالا هم در حال افزایش است. اگر ایران تنگه هرمز را ببندد و حرکت نفتکش‌ها را بیشتر محدود کند چه می‌شود؟ اگر در سوی دیگر شبه‌جزیره عربستان، حوثی‌های یمن تلاش‌های خود را برای حمله به کشتی‌رانی در دریای سرخ تشدید کنند چه؟ آن‌ها آخرین متحد نیابتی باقی‌مانده ایران هستند که سابقه‌ای در بی‌ثباتی و تمایل به ریسک بالا دارند. بسیاری از کشورها در حال حاضر با بحران هزینه‌های معیشت مواجه‌اند. افزایش بهای نفت به تورمی دامن خواهد زد که نظام اقتصادی جهانی—که همین حالا هم زیر بار جنگ تعرفه‌ای ترامپ در حال خم شدن است—را بیش از پیش تحت فشار قرار می‌دهد. و فراموش نکنیم، تنها کسی که از افزایش قیمت نفت سود می‌برد، رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین است—کسی که ناگهان میلیاردها دلار پول بیشتری روانه خزانه کرملین می‌بیند تا هزینه جنگش علیه اوکراین را تأمین کند.

سقوط حکومت ایران و خلأ قدرت

اگر اسرائیل در رسیدن به هدف دیرینه‌اش برای سرنگونی رژیم انقلابی اسلامی ایران موفق شود چه خواهد شد؟ نتانیاهو مدعی است هدف اصلی‌اش نابودی توانایی هسته‌ای ایران است. اما او در بیانیه دیروز خود به‌روشنی اعلام کرد که هدفی گسترده‌تر، یعنی تغییر رژیم، را نیز دنبال می‌کند. او خطاب به «ملت سرافراز ایران» گفت که حمله‌اش «راه را برای شما هموار می‌کند تا به آزادی برسید» و حکومت کنونی ایران را «رژیمی شیطانی و ستمگر» توصیف کرد. سرنگونی حکومت ایران ممکن است برای برخی در منطقه، به‌ویژه برخی از اسرائیلی‌ها، جذاب باشد. اما این تغییر چه خلأیی به‌جا خواهد گذاشت؟ پیامدهای پیش‌بینی‌نشده آن چه خواهد بود؟ بحران داخلی در ایران چه شکلی خواهد داشت؟

بسیاری هنوز به‌خاطر دارند که پس از سقوط حکومت‌های مرکزی قدرتمند در عراق و لیبی چه اتفاقی افتاد. بنابراین، بسیاری از مسائل به این بستگی دارد که در روزهای آینده این جنگ چگونه پیش خواهد رفت. ایران چگونه و با چه شدت پاسخ خواهد داد؟ و ایالات متحده تا چه حد و آیا اصولا می‌تواند اسرائیل را به خویشتنداری وادارد؟

پاسخ به این دو سوال، تعیین‌کننده بسیاری از تحولات خواهد بود. در حال حاضر، وضعیت درگیری میان اسرائیل و ایران به شدت نگران‌کننده است و چندین سناریو می‌تواند به وقوع بپیوندد که هر یک عواقب جدی برای منطقه و جهان خواهد داشت.

 

تحلیل تخصصی آسیانیوز ایران

۱. محدودیت‌های راهبردی دو طرف

  • فاصله جغرافیایی: عدم مرز مشترک و فاصله ۱۰۰۰ مایلی، امکان جنگ زمینی را منتفی کرده است.
  • برتری هوایی اسرائیل: توانایی حملات دقیق با موشک‌های بالستیک و پهپادها، اما محدودیت در نابودی زیرساخت‌های کلان ایران.
  • ضعف ایران در حملات متعارف: موشک‌های ایرانی در حملات قبلی کارایی کمی داشتند و پدافند هوایی اسرائیل قوی است.

۲. جنگ نامتقارن و سایبری

  • اسرائیل در عملیات مخفی (ترور دانشمندان و تخریب تأسیسات) برتری دارد.
  • ایران در جنگ سایبری پیشرفته‌تر است، ولی هنوز اقدام به ضربه تعیین‌کننده نزده است.

۳. سناریوهای احتمالی

  • تشدید محدود

    تبادل حملات موشکی بدون ورود به جنگ تمام‌عیار.
  • گسترش به جنگ نیابتی

    استفاده از حزب‌الله و کمک گروه‌هایی مانند انصارالله یمن
  • مداخله هسته‌ای

    اگر ایران احساس خطر کند، ممکن است به سمت ساخت سلاح اتمی حرکت کند.

۴. نقش قدرت‌های جهانی

  • آمریکا و روسیه می‌توانند با فشار بر دو طرف، از تشدید جنگ جلوگیری کنند.
  • عربستان و ترکیه نیز نگران اثرات منطقه‌ای این درگیری هستند.

خداوند ایران و ایرانی را از گزند اهریمنان مصمون بدارد. 


بیشتر بخوانید:


پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر​
https://www.asianewsiran.com/u/gIJ
اخبار مرتبط
صدای هواپیماهای ملخی یا موتورهای پر صدا که از آسمان به گوش می رسد، مربوط به ریز پرنده های اسرائیلی است که برای ایجاد رعب و وحشت، شناسایی یا پرتاب موشک مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ این ریزپرنده‌ها در لبنان به ام کا معروفند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
حسن
۱۴۰۴/۰۳/۲۴
0
2
0

خب این سوال خیلی خنده دار و تامل برانگیز است .... ایران هشتاد برابر صهیونیست وسعت دارد . حمله صهیونیست باید گسترده باشد یعنی حتی اگر ۲۰۰ هواپیما یا ۲۰۰ یا ۱۰۰۰۰ موشک هم شلیک کند سهم هر استان با حساب برخورد با پدافند و خطا و غیره آنقدری نیست که آن استان فلج شود ولی این حجم اگر به سمت صهیونیست برود تمام نقاط رژیم رو در بر خواهد گرفت . بعد سقاطیل محل سکونت نیست که پادگان نظامی که وسط اون ساختمان مسکونی درست کردن تا در پوشش مردم مردان مرتضی علی که پایبند انسانیت هستند با در نظر گرفتن موارد انسانی در حمله تعلل داشته باشند و این امر این رژیم رو حار کرده . از تمام این حرفها بگذریم این سگ حار پشت وانه دارد و به واسطه این ، لگد پراری میکند و بزرگتر خودش را تحدید میکند . مردان و سرداران ایران به واسطه مردم و زندگی و امنیت در گوش مالی این انگل سخت برخورد نمی‌کنند چون نامرد د و شرکای نظامی بدتر خود دارد .

ایرانی
۱۴۰۴/۰۳/۲۴
0
3
8

یا رومی روم یا زنگی زنگ یا صلح یا جنگ تا نابودی اسرائیل حد وسط وجود ندارد تصمیم با شماست

ناشناس
۱۴۰۴/۰۳/۳۱
0
1
1

ازکدام پدافندقوی اسراییل ملعون صحبت میکنید.همان پدافندآهنینی که موسکهاوپهبادهای ایرانی براحتی ازآنهاعبورکردن محل زندگی صهیونیستهارابه نابودی کشاندند.ازآسمان اسراییل که ازهمان شب اول عملیات وعده صادق۳ مانندروزروشن شدوصهیونیستهارابه سوراخهاکشاند.البته اگرسانسورهای خبری اسراییل رانادیده بگیریم وفکرکنیم هیچکدام ازنظامیان وفرماندهانشان به درک واصل نشدندبازهم پیروزی بی قیدوشرط باایران است. وطنم خون سرخ شهیدانت ضامن پیروزی توست.مرگ براسراییل .زنده بادایران وایرانی جانم فدای نام وراهت ای ایران

ناشناس
۱۴۰۴/۰۳/۳۱
5
2
1

این بار تکلیف اسرائیل یکسره خواهدشد،نتانیاهو رو نذارید فرارکنه،اون باید تقاس این همه خونهایی رو که ریخته بده

ناشناس
۱۴۰۴/۰۴/۰۱
0
0
0

لطفا اینترنت درست کنید تنها درآمد من از اینترنت اینستا بود لطفا آتش بس کنید ما خسته شدیم تا کی آخه باید تحمل کنیم لطفااا😔🖤

M
۱۴۰۴/۰۶/۰۵
0
0
0

تا قبل از ریاست احمدی نژاد طالبانی خونریز و غارتگر که گرانیهای تصاعدی را اغاز کرد، جانبازان هیچ ادعایی نداشتند، و با چندبرابر شدن حقوق انها، زبان طلبکاری دراز یافته، و با تمارض بدنبال افزایش درصد شدند. از یک جانباز بدون معلولیت خواستم از خاطرات دوران جنگ بگوید، گفت خطر مرگ بود و در مورد کارهایش چیزی نگفت چون کار قابل طرح نداشت از یک ازاده سوال کردم او هم نتوانست مطلبی بگوید و حداکثر دغدعه انها غذای خوب بوده بخصوص که برخی در، عملیات شرکت نداشتند یا در موقعیتهای کم خطر بودند. اثار جنگ منحوس در ابعاد سیاسی با محو ازادی و ظهور قدرت اهریمنی طالبانی دین ابزار، و اقتصادی بسیار سنگین و جبران ناپذیر، از مصیبت‌های بی پایان این سرزمین شوم است که مردم جاهل و غافل در تشدید ان سهم بزرگ داشتند. درحالی عده ای ابله نگران ازادی حجاب هستند که کشور بفنا رفته. جنگ با هدف صدور انقلاب بر عراق تحمیل شد و بهمین دلیل ایران از خاتمه جنگ خودداری میکرد چون به اهدافش نرسیده بود و خمینی فتنه گر، پذیرش صلح را جام زهر تشبیه کرد. ایران عملا جنگ را یکماه قبل از حمله صدام اعاز کرده بود و تمام حملات هوائی عراق به ایران، د


تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید