آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
بامداد امروز، صدای انفجارات مهیب در تهران، نطنز، بروجرد و همدان شنیده شد. رسانههای بینالمللی تأیید کردند که این حملات توسط نیروی هوایی اسرائیل انجام شده است. ارتش اسرائیل در بیانیهای ادعا کرد که ایران در آستانه دستیابی به بمب اتمی بوده و این حملات برای خنثیسازی تهدید هستهای انجام شده است. اما گزارشهای اولیه نشان میدهد که برخی اهداف، ساختمانهای مسکونی در تهران بودهاند که نقض آشکار قوانین بینالمللی است.
همزمان با این حملات، اسرائیل در حالت آمادهباش کامل قرار گرفت. آسمان این کشور بسته شد و نتانیاهو با کابینه جنگ خود در پناهگاه جلسه اضطراری تشکیل داد. آمریکا نیز اعلام کرد که در این عملیات نقشی نداشته است. این حمله در حالی رخ داده که تنشهای ایران و اسرائیل در ماههای اخیر به شدت افزایش یافته بود. آیا این آغاز یک جنگ تمامعیار است؟ پاسخ ایران چه خواهد بود؟
اولتیماتوم 2 ماهه ترامپ
۶۰ روز پس از اولتیماتوم ترامپ، موشکهای اسرائیل بر فراز آسمان ایران به صدا درآمدند. بامداد گذشته، دقیقاً در روز ۶۱ام، حملهای بیسابقه به دهها نقطه حساس ایران از جمله تهران، نطنز و اراک انجام شد. این در حالی است که آمریکا با انتشار بیانیهای عجیب، هرگونه مشارکت در این عملیات را رد کرده است. تهران بیشترین آسیب را دید. از قیطریه و نیاوران تا سعادتآباد و شهرک محلاتی، انفجارهای پیاپی ساکنان پایتخت را به خیابانها کشاند. اما چرا اسرائیل اینبار چنین جسورانه و گسترده عمل کرد؟ تحلیلگران معتقدند این حمله پاسخی حسابشده به اولتیماتوم ترامپ بوده است. تأسیسات هستهای ایران نیز هدف قرار گرفتند. نطنز، اراک و پارچین، سه نقطه کلیدی برنامه اتمی ایران، در لیست حملات اسرائیل بودند. این نشان میدهد که اسرائیل قصد داشته زیرساختهای حیاتی ایران را فلج کند.
اسرائیل عملیات "قدرت شیر" را علیه ایران آغاز کرد
بامداد امروز، صدای انفجارات متعدد در تهران و چند شهر دیگر ایران شنیده شد. منابع خبری بینالمللی از جمله الجزیره و جروزالم پست تأیید کردند که این حملات توسط نیروی هوایی اسرائیل انجام شده است. ارتش اسرائیل در بیانیهای اعلام کرد که این عملیات با نام "قدرت شیر" در پاسخ به تهدید قریبالوقوع هستهای ایران انجام شده است.
جزئیات حملات
- اهداف: زیرساختهای هستهای، تأسیسات نظامی و خانههای مقامات ارشد ایران
- واکنش آمریکا: مقامات آمریکایی اعلام کردند که در این حملات مشارکتی نداشتهاند.
در حالی که مقامهای اسرائیلی از پیشبینی مدت جنگ با جمهوری اسلامی ایران خودداری کردهاند، یک دیپلمات ارشد غربی احتمال داد که این جنگ چندین هفته به طول بینجامد. به گزارش العربیه، این دیپلمات که نخواست نامش فاش شود روز دوشنبه به خبرنگار العربیه/الحدث در بروکسل گفت: «ما انتظار داریم که جنگ چند هفته ادامه پیدا کند، اما در حال حاضر از پیامدها یا نتایجش برای برنامه هستهای ایران اطلاعی نداریم.» او همچنین توضیح داد که ذخایر موشکی جمهوری اسلامی، هرقدر ظرفیت تولید بالا باشد، در نهایت محدود است و همین مسئله بر مدت درگیری تاثیر خواهد گذاشت.
شکست سیاسی اسرائیل؟!
این مقام غربی در ادامه افزود: «اگر حملات اسرائیل بدون نابودسازی کامل برنامه هستهای ایران به پایان برسد، شکستی سیاسی برای اسرائیل خواهد بود.» او تاکید کرد: «هنوز بسیار زود است که درباره نتایج درگیری روی نهادهای تصمیمگیرنده در ایران پیشبینی کنیم.» این دیپلمات غربی همچنین معتقد است که جبهه داخلی اسرائیل «حتی در صورت افزایش شدید تلفات انسانی نیز از هم نخواهد پاشید، زیرا تلآویو جمهوری اسلامی را تهدیدی وجودی میداند و این موضوع را با پذیرش همه خسارتهای ناشی از جنگ غزه نشان داده است».
دستیابی به تمام اهداف مرحله اول
در روزهای گذشته، چندین مقام اسرائیلی تاکید کردند که کشورشان به تمامی اهداف مرحله اول حمله به ایران دست یافته است، اما همزمان تاکید کردند که اهداف بیشتری باقی مانده است که باید محقق شود. در مقابل، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، روز گذشته اعلام کرد که جمهوری اسلامی در صورتی که حملات اسرائیل متوقف شود، به حملات تلافیجویانه پایان خواهد داد. این در حالی است که بر اساس ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل، تهران همچنان هزاران موشک بالستیک و پهپاد در اختیار دارد.
از روز جمعه ۲۳ خرداد، اسرائیل عملیات گسترده حملات به ایران را آغاز کرده و تمرکز اصلی بر اهداف نظامی و هستهای است. اسرائیل هدف از این عملیات را جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای عنوان کرده است، ادعایی که تهران همواره رد کرده است. پس از دههها درگیری از طریق جنگهای نیابتی و عملیاتهای محدود، اکنون دو کشور برای نخستین بار در این سطح بهصورت مستقیم و نظامی با یکدیگر درگیر شدهاند.
حمله از کجا آغاز شد؟!
یک روز پس از آنکه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با صدور قطعنامهای ایران را به عدم رعایت تعهدات پادمانی هستهای خود متهم کرد و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط و ساعاتی بعد از پایان اتمام حجت ۶۰روزه ترامپ به ایران برای رسیدن به توافق هسته ای، اسرائیل حملات خود را به اهداف مختلفی، از جمله تأسیسات هستهای، پایگاه های نظامی، فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه و دانشمندان هسته ای در ایران آغاز کرد. چند روز قبل از شروع حملات ۲۳خرداد/۱۳ژوئن، اخبار حکایت از آن داشت که ترامپ و نتانیاهو گفتگوی تلفنی پر تنشی پیرامون جنگ غزه و حمله به ایران داشتند و اختلافات بین رئیس جمهوری آمریکا و نخست وزیر اسرائیل وجود داشته که بعدا گفته شد خبری پوششی برای غافلگیری و فریب ایران بوده و برخلاف همیشه، این بار برای اولین مرتبه، دفتر نتانیاهو از تکذیب اختلاف نظر بین نتانیاهو و ترامپ بر سر حمله احتمالی خودداری کرد تا با این ترفند رسانهای برای گیج کردن ایران، تزریق حس ایجاد شکاف بین طرفین کند و به غافلگیری و کاهش سطح هشدار ایران کمک کرده باشد.
آماده باش سفارتخانهها و پایگاههای نظامی ایالات متحده
به رغم این اتفاقات، همچنین اعلام شد سفارتخانهها و پایگاههای نظامی ایالات متحده در سراسر منطقه در انتظار حمله احتمالی اسرائیل به ایران در حالت آمادهباش قرار گرفتهاند و به خانوادههای نظامیان و شهروندان آمریکایی اجازه خروج از منطقه به دلیل افزایش خطرات امنیتی داده شده است. روز چهارشنبه ۲۱خرداد/ ۱۱ژوئن، ترامپ تائید کرد که پرسنل دیپلماتیک و نظامی ایالات متحده از بخشهای خاصی از خاورمیانه «خارج» میشوند ،«زیرا میتواند مکانی خطرناک باشد و خواهیم دید چه اتفاقی میافتد.» اینها نشانه هایی بود که باید مورد توجه جدی ایران قرار گیرد.
پایان مهلت ۶۰ روزه ترامپ به ایران
حمله اسرائیل ساعاتی بعد از پایان مهلت ۶۰ روزه ترامپ به ایران در مورد مذاکرات هسته ای آغاز شد. نکته ای که خود ترامپ نیز مورد اشاره قرار داد. اگرچه نتانیاهو گفت که حمله صبح جمعه با هدف «کاهش تهدید ایران علیه بقای اسرائیل» انجام شده و افزود که این اقدام «روزهای زیادی» طول خواهد کشید، ولی هدف های حمله اسرائیل به ایران ورای چیزی است که نتانیاهو در سخنانش گفت. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- یک. انحراف توجهات جهانی از جنگ غزه و بیش از ۲۰ماه جنایت در غزه و کرانه باختری، جایی که اسرائیل محاصره کامل را اعمال کرده و از هیچ جنایتی کوتاهی نکرده است.
- دو. متوقف کردن هر نوع معامله و توافق دیپلماتیک بین ایران و آمریکا و دیگر کشورهای غربی و وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران آرزوی دیرینه نتانیاهو بوده است. اسرائیل با انجام حملهای به اصطلاح «پیشگیرانه» علیه ایران، عملاً از هرگونه راهحل مسالمتآمیز برای اینکه به ایرانیان اجازه داده شود برنامه غنیسازی هستهای غیرنظامی را دنبال کنند، جلوگیری کرد. از زمان آغاز مذاکرات هسته ای با ایران از چندین دهه قبل، اسرائیل به دنبال شکست مذاکرات و کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است .
- سه. مانور قدرت و اعلام این موضوع که «ما میتوانیم هر کاری که میخواهیم،هر زمان که بخواهیم و در هر جا که بخواهیم، انجام دهیم.» حمله گسترده به ایران با هدف آزمودن این مسئله بود که آیا اسرائیل هنوز مصونیت کامل بینالمللی برای اقدامات جنایتکارانه خود دارد؟
- چهار. هدف این عملیات فقط ضربه زدن به تأسیسات هستهای و نظامی ایران نبوده و نیست. این حملات برای ضربه زدن به نظام مستقر در ایران تا سرنگونی و ایجاد بی ثباتی و تنش در کشور طراحی شده بود. اسرائیل ادعا میکند که تنها در صورت سقوط جمهوری اسلامی، اسرائیل از سلاح هستهای ایران و دشمنی آن خلاص خواهد شد. نتانیاهو عصر جمعه در سخنانی خطاب به مردم ایران گفت: «اکنون فرصت شماست تا برخیزید و صدایتان را به گوش جهانیان برسانید: «زن، زندگی، آزادی... زمان آن رسیده که مردم ایران زیر سایه پرچم و میراث تاریخی خود متحد شوند، و برای آزادیشان از این رژیم شیطانی و ستمگر قیام کنند.»
- پنج. حمله به ایران، همچنین برای کسب مشروعیت داخلی نتانیاهو انجام شد. این حملات توسط تمام طیف های سیاسی اسرائیل، اعم از موافق و مخالف، مورد ستایش قرار گرفته است. نتانیاهو معتقد است که جنگ تنها تضمین برای ادامه حکومت او و متحد کردن احزاب مختلف سیاسی اسرائیل در پشت او وارتش است.
- شش. نتانیاهو به دلایل شخصی نیز به دنبال بهانهای برای شروع این جنگ بود. برای نتانیاهو، شعلهور نگه داشتن جنگ در منطقه وسیلهای برای نجات خود از مخالفت های داخلی و اتهامات مختلف فساد است.
- هفت. این حمله یک فرصت عملیاتی تاریخی برای تحت الشعاع قرار دادن و به فراموشی سپردن شکست عملیات ۷اکتبر۲۰۲۳و جنگ ناموفق ۲۰ماهه در غزه، برای مقامات ارشد سیاسی و ارتش اسرائیل بود.
- هشت. اسرائیل بر این باور بود که نهتنها ایران، بلکه متحدین منطقه ای ایران بهویژه حزبالله به شدت ضعیف شدهاند و این ضعف هژمونی ایران در منطقه فرصتی طلایی و تاریخی است که نباید از دست برود.
وعده پایان دادن به جنگهای بی پایان
ترامپ که با سیاست «اول آمریکا» و وعده پایان دادن به «جنگهای بی پایان» آمریکا در مبارزات انتخاباتی پیروز شد، گفته بود: «افتخارآمیزترین میراث من، صلحآفرینی و اتحاد بخشی خواهد بود.» او که خود را «بهترین صلحآفرین جهان» خوانده، اکنون شاهد یک جنگ جدید است که بعید نیست پای آمریکا بیش از حمایت های نظامی و دفاعی و مقابله با پرتابه های ایران بدان کشیده شود.
ترامپ هنوز قادر به تحقق وعده های قبلی برای پایان جنگ ها نشده است. در مورد اوکراین، در ایام انتخابات ریاست جمهوری گفته بود که میتواند در عرض ۲۴ساعت به توافق برسد، از آن زمان تهدیدها و تلاشهای میانجیگرانه اش برای آتش بس و دستیابی به توافق صلح بی نتیجه بوده و نا امیدی اش باعث شده تهدید کند که از درگیریهایی مانند اوکراین کناره میگیرد. در مورد جنگ غزه، ترامپ به طور مشابه در دستیابی به آتشبس شکست خورده و فرستاده ویژه او که تلاش کرده حماس را به پذیرش توافقی وادار کند که آتشبس موقت و آزادی اسیران اسرائیلی و زندانیان فلسطینی را بدون هیچ تضمین قطعی برای پایان دائمی جنگ فراهم کند، با مخالفت حماس مواجه شده است. در مورد مذاکرات هستهای با ایران هم ترامپ فکر کرده بود با اولتیماتوم ۶۰روزه میتواند با تهران به توافقی برسد که شامل غنیسازی صفر باشد و «صلح از طریق قدرت» ایجاد کند. طبیعتا ایران دههها تحریم را تحمل نکرده تا حق طبیعی غنیسازی هستهای خود را در مقابل اندک امتیازی، توسط دستور دهنده قاتل ژنرال قاسم سلیمانی با اعمال زور از دست دهد. حمایت ضمنی ترامپ از حملات اسرائیل به ایران، رونمایی آشکاری از اولویت«اول اسرائیل» آمریکا بود. این اولین بار نیست که دولت آمریکا اهداف و منافع سیاسی اسرائیل را بر اهداف خود اولویت می دهد، هرچند بخشهای کلیدی نظام سرمایهداری آمریکا، از جمله بخش صنعت تسلیحاتی آمریکا از جنگ و جنایت های منطقهای اسرائیل سود میبرند.
هماهنگی اسرائیل با کاخ سفید
به رغم ادعای وزیر خارجه آمریکا، مارکو روبیو مبنی بر اینکه واشنگتن در حملات اسرائیل نقشی نداشته است، اما شواهد حاکی از آن است که اسرائیل حمله خود را کاملا با کاخ سفید هماهنگ کرده بود. دولت ترامپ از زمانبندی و اهداف مطلع بود و واضح است که این عملیات از حمایت آمریکا برخوردار بوده است. کمکهای نظامی ایالات متحده مدتهاست که از قابلیتهای تهاجمی اسرائیل چون ارسال مهمات هدایتشونده دقیق، اطلاعات ماهوارهای و سیگنالی و سیستمهای پیشرفته مورد نیاز برای مأموریتهایی در این مقیاس پشتیبانی میکند. همچنین به رغم تاکید ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده نباید در هیچ جنگی درگیر شود، آمریکا در چند هفته گذشته ذخایر موشکی گنبد آهنین اسرائیل را دوباره تامین کرده است.
هشدار ایالات متحده برای توافق هستهای
ترامپ حملات صبح جمعه اسرائیل به ایران را «عالی» توصیف کرد و به ایران هشدار داد که اگر این کشور با ایالات متحده به توافق هستهای نرسد، اوضاع بدتر خواهد شد. ترامپ گفت: «فکر میکنم عالی بوده است. ما به آنها فرصتی دادیم و آنها از آن استفاده نکردند. آنها ضربه سختی خوردند، خیلی سخت... و اتفاقات بیشتری در راه است. خیلی بیشتر.»ترامپ در پاسخ به این پرسش که «آیا ایالات متحده به نوعی در این حملات شرکت داشته است؟» گفت مایل نیست در این باره اظهار نظر کند. ترامپ با اشاره به اینکه از قبل از حملات مطلع بوده، گفت قول داده که از آمریکا دفاع و در صورت لزوم از اسرائیل حمایت کند و به ایران گفته که «این بسیار بدتر از هر چیزی خواهد بود که آنها میدانستند، پیشبینی میکردند یا به آنها گفته میشد.» او با اظهار اینکه به مقامات گفته ایالات متحده «بهترین و کشندهترین تجهیزات نظامی را در هر کجای دنیا، با اختلاف زیاد، میسازد» افزود که اسرائیل تعداد زیادی از این سلاحها را دارد و تعداد بیشتری نیز در راه است و آنها میدانند چگونه از آن استفاده کنند... ترامپ همچنین در پستهای خود در شبکه های اجتماعی گفت که اگرچه «مرگ و ویرانی بزرگی» رخ داده است، اما هنوز زمان برای جلوگیری از حملات «وحشیانهتر» باقی است. او تهدید کرد«ایران باید قبل از اینکه چیزی باقی نماند، توافقی انجام دهد و آنچه را که زمانی به عنوان امپراتوری ایران شناخته میشد، نجات دهد.»
عمق نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران
ترامپ در دور جدید ریاست جمهوری، سیاست «هویج و چماق» در قبال ایران اعمال کرده است. از یک سو باب مذاکره و تمایل دولت خود را برای انعقاد توافقی که مانع از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای در ازای لغو تحریمها شود، تکرار کرده و از سوی دیگرچماق اسرائیل را به عنوان یک گزینه مهم علیه ایران در صورت اصرار ایران بر ادامه روند غنیسازی اورانیوم به اهتزاز درآورده است. ترامپ حمله اسرائیل را به ایران، به عنوان یک اهرم فشار برای وادار کردن ایران به قبول شرایط خود در توافق هسته ای می بیند و امیدوار است ایران پس از حمله به میز مذاکره بازگردد. شکی نیست که حمله اسرائیل به ایران به رغم خسارت های جبران ناپذیر انسانی و هزینه های فراوان، بر راهبرد آینده هسته ای ایران تاثیر خواهد گذاشت. البته قبل از این تغییر راهبرد، باید فکری به حال عمق نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران داشت و از خسارتهای بیشتر جلوگیری کرد. باید بپذیریم که در ساعات اولیه این درگیری، دچار یک شوک اطلاعاتی-امنیتی شدیم که حتما لازم است برای ادامه مسیر بهطور جدی آسیبشناسی شود. بدیهی است همانقدر که این آسیبشناسی ضروری است، طرح این اشکالات در فضای رسانهای بهشدت مضر و خطرناک خواهد بود.
اگر تجاوزات ادامه یابد پاسخهایی دردناکتر و کوبنده در انتظار متجاوزان خواهد بود
رئیس جمهور حمله اسرائیل به خاک ایران از حریم هوایی عراق را جلوه آشکار از تجاوزگری و بیاعتقادی این رژیم به قواعد بینالمللی دانست و با تأکید بر لزوم مراقبت بیشتر این کشور از مرزها و حریم هوایی خود، تصریح کرد: ما آغازگر جنگ نبودیم اما با صلابت پاسخ دادیم و اگر تجاوزات استمرار یابد پاسخهایی دردناکتر و کوبندهتر در انتظار متجاوزان خواهد بود. رئیسجمهور مسعود پزشکیان در تماس تلفنی با محمد السودانی، نخستوزیر عراق ضمن قدردانی از ابراز همدردی و تسلیت وی، حمله تجاوزکارانه اسرائیل به خاک جمهوری اسلامی ایران از حریم هوایی و سرزمینی یک کشور دوست و برادر را جلوهای آشکار از خوی جنایتگر، سرشت تجاوزکارانه و بیاعتقادی این رژیم به تمامی قوانین و هنجارهای پذیرفتهشده بینالمللی دانست.
دکتر پزشکیان با تأکید بر اینکه ما آغازگر جنگ نبودیم، اما با صلابت پاسخ دادیم و اگر این تجاوزات تکرار شود، پاسخهایی دردناکتر و کوبندهتر در انتظار متجاوزان خواهد بود افزود: هر کشوری که بهراستی خواهان صلح، امنیت و ثبات است، باید در صف مقابله با تجاوزگری اسرائیل قرار گیرد. رئیس جمهور در ادامه افزود: ما بر این نکته تأکید داریم که دولت عراق باید مراقبت و حراست بیشتری از مرزها و حریم هوایی خود بهعمل آورد تا از سرزمین عراق سوءاستفادهای علیه جمهوری اسلامی ایران صورت نگیرد. محمد شیاع السودانی نخستوزیر عراق نیز در این گفتوگوی تلفنی با ابراز تسلیت شهادت جمعی از فرماندهان نظامی و مردم بیگناه ایران در پی حمله اسرائیل، تأکید کرد: ما با جمهوری اسلامی ایران در یک جبهه و یک سنگر ایستادهایم و تجاوزگریهای اسرائیل را در تمامی سطوح قویا محکوم میکنیم.
عربستان سعودی بهدنبال چارچوبی برای آتشبس میان ایران و اسرائیل است
اورشلیمپست براساس اطلاعاتی که از «یک منبع آگاه» دریافت کرده است، در گزارشی اختصاصی نوشت: «عربستان سعودی بهصورت غیرعلنی درحال تلاش برای مطرحکردن چارچوبی برای آتشبس با هدف ازسرگیری مذاکرات هستهای میان تهران و واشینگتن است». به گفته این منبع آگاه، همزمان «ایران از عمان و قطر خواسته است تا برای توقف حملات اسرائیل و ازسرگیری مذاکرات هستهای، میان تهران و واشینگتن نقش میانجی را ایفا کنند.» پیشتر اسرائیل هیوم نیز نوشته بود که جمهوری اسلامی از عمان و قطر درخواست کرده است میانجیگری میان تهران و واشنگتن را برعهده بگیرند تا بهشرط توقف حملات اسرائیل، امکان ازسرگیری مذاکرات فراهم شود. این تلاشهای دیپلماتیک در شرایطی انجام میشود که واشینگتن پیام روشنی ارسال کرده است: «تنها درصورتی عملیات نظامی اسرائیل متوقف خواهد شد که ایران بهطور کامل با پیشنهاد آمریکا موافقت کند- پیشنهادی که شامل توقف کامل غنیسازی اورانیوم میشود.»
مجلس سنای پاکستان: در کنار ایران هستیم
مجلس سنای پاکستان روز جمعه قطعنامهای را با اتفاق آراء تصویب کردن که در آن حملات اخیر اسرائیل علیه ایران را محکوم کرده و آن را نقض اصول منشور سازمان ملل و قوانین بینالملل دانست. همزمان، مجلس ملی نیز قطعنامهای مشابه را تصویب کرد؛ هر دو مجلس رسما اعلام کردند که «پاکستان در کنار برادران ایرانی خود قرار دارد» و حق دفاع مشروع ایران را مطابق ماده ۵۱ منشور ملل متحد میپذیرند.
متن کامل مصوبه سناتورهای پاکستانی به شرح زیر است:
«امروز در ساعات اولیه، اسرائیل با نقض منشور سازمان ملل و حقوق بینالملل، بار دیگر مرتکب جنایت جنگی شد و به کشور همسایه و برادر ما، جمهوری اسلامی ایران، حمله کرد. حمله اسرائیل نقض آشکار اصول بنیادین سازمان ملل و تمام معیارهای بینالمللی است. این اقدام، صلح و امنیت در منطقه و فراتر از آن را در خطر جدی قرار داده است. در طول سالها، اسرائیل منبع بیشمار مرگ مسلمانان در سراسر جهان بوده، بهویژه در فلسطین اشغالی.
جهان و امت مسلمان شاهد قتلعام کودکان و غیرنظامیان در غزه طی دو سال گذشته در مقیاسی غیرقابل تصور بودهاند. سکوت جهان اسلام در برابر این نسلکشی، بهویژه نگرانکننده است، چرا که این بیعملی، اکنون اسرائیل را جسور کرده تا به کشور مسلمان مستقل دیگری، یعنی ایران، حمله کند. این مجلس با اتفاق آرا و بهطور قاطع، جنایات شنیع اسرائیل علیه امت مسلمان، بهویژه علیه کشورهای برادر فلسطین و ایران را محکوم میکند. این مجلس در کنار برادران و خواهران ایرانی خود ایستاده و از حق مشروع آنها برای دفاع از خود در برابر این تجاوز حمایت میکند.»
هشدار قطر درباره پیامدهای حملات اسرائیل به ایران
وزارت امور خارجه قطر حملات اسرائیل به ایران را محکوم کرد و نسبت به پیامدهای این اقدامات تجاوزکارانه و غیرقانونی از جمله خطر بروز یک جنگ فراگیر منطقهای هشدار داد. وزارت امور خارجه قطر در بیانیهای اعلام کرد که «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» نخستوزیر و وزیر امور خارجه این کشور روز یکشنبه در یک تماس تلفنی دریافتی از لندن با «دیوید لمی» وزیر خارجه انگلیس گفتوگو کرد. بر اساس این بیانیه، گفتوگوی وزرای امور خارجه انگلیس و قطر بر اوضاع منطقه و بهویژه حملات اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران متمرکز بوده است.
کتائب حزب الله عراق :ایران به کمک ما نیاز ندارد!
دبیرکل کتائب حزب الله عراق، ابو حسین الحمیداوی اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران به حمایت نظامی هیچ کسی برای بازدارندگی رژیم جنایتکار صهیونیستی نیاز ندارد، چرا که جمهوری اسلامی ایران نیروها و امکاناتی دارد که برای به خاک مالیدن بینی نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو و مهار طغیان و سرکشی این رژیم غاصب کافی است.
ژنرال اسرائیلی: «ذخایر زیادی از موشکهای رهگیر برای مقابله با حجم بسیار موشکهای بالستیک ایران نداریم»
«اسحاق بریک»، ژنرال نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل اذعان کرد که حملات به ایران به طور کامل توانمندی هسته ای یا قابلیت این کشور برای تولید بمب هستهای را از بین نمیبرد. بریک نسبت به «سرمستی بزرگ اولیه در حصول موفقیت در انجام عملیات ترورها به زودی مربع نخست بازگشته و ناگزیر به مواجه با واقعیت میدانی خواهیم شد، حتی ایالات متحده آمریکا میداند که توانایی متوقف کردن برنامه هستهای ایران را به تنهایی با یک حمله نظامی ندارد.» بریک اظهار داشت که«تنها یک راه برای حل وضعیت ایران وجود دارد: «توافق سیاسی بین ایالات متحده آمریکا و ایران»
جنگ ادامهدار خواهد بود
روشن است که این جنگ ادامهدار خواهد بود. اسرائیل با هر تحلیلی که این درگیری را آغاز کرده باشد (چه در نتیجه ضربه اطلاعاتی ایران و دستیابی به اسناد فوقمحرمانه، چه بهدلیل نیاز انتخاباتی نتانیاهو و...) خود را برای یک رویارویی طولانیمدت آماده کرده است. بنابراین ایران نیز باید در تدبیر، تحلیل و برنامهریزیهای خود این طولانی شدن را بهعنوان یک اصل قطعی در نظر بگیرد.
اشتباهات اسرائیلی ها
اسرائیلیها در دو نقطه مهم دچار اشتباه شدند: نخست آنکه بهشدت روی اعتراضات داخلی ایران حساب کرده بودند و تصور داشتند با آغاز حملات، گروهی از مردم ایران به استقبال آنان آمده و به خیابانها خواهند ریخت؛ بارها نیز این خواسته را از مردم ایران مطرح کرده بودند. اما واکنش مردم افتخارآفرین بود؛ بخش عمده مردم ایران در برابر این رژیم صفآرایی کردند و معدود افراد همراه با دشمن نیز مورد تخطئه و انزجار عمومی قرار گرفتند. این واکنش محاسبات آنان را کاملاً بههم ریخت و برخلاف انتظارشان، به نقطه اتکای اصلی ایران در این نبرد تبدیل شد.
دومین اشتباه بزرگ اسرائیل این بود که تصور میکرد ضربه اولیه به پدافند ایران و کشته شدن برخی فرماندهان، توان پاسخگویی مؤثر نظامی ایران را از بین خواهد برد. اما حملات گسترده موشکی ایران که با عبور از سامانههای پدافندی اسرائیل به اهداف حساس در آن کشور اصابت کرد، و همچنین احیای نسبی پدافند ایران بهویژه در تهران، نشان داد که این بازی برخلاف تصور آنها، بسیار دشوار و پیچیده است. موج نخست حملات موشکی ایران چنان موفق و مؤثر بود که اسرائیل هنوز در شوک آن قرار دارد و در حال بازیابی و برنامهریزی مجدد است. به احتمال زیاد تمرکز بعدی اسرائیل بر ترور مسئولان غیرنظامی و حمله به زیرساختهای حیاتی ایران خواهد بود. پیشبینی میشود ورود به این حوزه سطح درگیری را به آمریکا و برخی کشورهای منطقه گسترش دهد. شاید برخی در اسرائیل پیشنهاد کردهاند که آمریکا را پیش از آسیب بیشتر، مستقیما وارد میدان کنند، اما سیاست جمهوری اسلامی این بود که سطح درگیری گسترش نیابد و کلید این بازی خطرناک در دستان اسرائیل باقی بماند، تا هم افکار عمومی داخلی و هم جهانی، ایران را آغازگر این ماجرا ندانند. بهعبارت دیگر، جمهوری اسلامی، همراهی مردم و جامعه جهانی را به هزینههای سنگینتر ترجیح داده است.
شرایط سخت برای مردم
روشن است که این درگیری، سختیهای زیادی برای مردم بهویژه در حوزه انرژی مانند برق و گاز به همراه خواهد داشت. در این شرایط نقش همراهی مردم بسیار تعیینکننده میشود. از اینرو دلسوزان اصرار دارند که مسئولان سیاسی از طرح "شرایط عادی" خودداری کرده و مردم را برای پذیرش واقعیتهای سخت پیشرو آماده کنند، تا تابآوری و تحمل جامعه افزایش یابد.
بازی با حاصلجمع صفر
بهنظر میرسد اسرائیل که اکنون با بحران موجودیت روبهرو شده و جامعه ساکن در کشورش را نیز برای وضعیت جنگی آماده کرده است، بهراحتی مُهر پایان بر این درگیری نخواهد زد. از سوی دیگر، ایران نیز تا زمانی که انتقام خود را با تحمیل شکست به این رژیم نگیرد، از تداوم حملات دست نخواهد کشید. بهعبارت دیگر، طرفین وارد بازی با حاصلجمع صفر شدهاند که یک طرف باید کاملاً بازنده و طرف دیگر پیروز باشد. شکست طرف ایرانی، با توجه به پشتیبانی مردمی، قدرت آفندی قوی و احیای نسبی پدافند کشور، منتفی بهنظر میرسد. بنابراین مسیر کوتاه مدت که جنگ پایان یابد دخالت آمریکا و مهار نتانیاهوست. آمریکا نیز فقط زمانی این کار را خواهد کرد که منافعش بهطور جدی به خطر افتد.
جنگ فرسایشی
گسترش جنگ به پایگاههای آمریکا در منطقه و هدف قرار گرفتن کشورهای همسایه، منجر به افزایش شدید قیمت نفت خواهد شد. ترامپ بهشدت نسبت به افزایش بلندمدت قیمت نفت که میتواند موج جدیدی از تورم و گرانی به وضعیت اقتصادی آمریکا اضافه کند، آسیبپذیر است. پیشبینی میشود این فشار اقتصادی، بهعلاوه نگرانی کشورهای منطقه مانند عربستان و امارات از ناامنیهای منطقه، سرانجام آمریکا را ناگزیر کند که بر اسرائیل فشار آورده و نتانیاهو را به پذیرش شکست وادار کند؛ شکستی که به احتمال زیاد به پایان نخستوزیری نتانیاهو نیز خواهد انجامید. اگر اسرائیل به این جمعبندی برسد که قادر به حمله به تأسیسات زیرساختی و مقامات سیاسی ایران نیست، یا اگر آمریکا به آنها اجازه چنین اقدامی ندهد، درگیری بهصورت فرسایشی ادامه خواهد یافت؛ در این حالت پایان جنگ طولانی مدت خواهد بود جنگی که در آن، قدرت پدافندی ایران بهتدریج تقویت و آسیبپذیری کشور کاهش خواهد یافت. این جنگ طولانی، میتواند در نهایت با سقوط دولت نتانیاهو و شکست اسرائیل پایان یابد.
ایران چقدر موشک دارد؟
حمله هوایی اسرائیل به ایران که گفته شده با هدف پیشگیری از دستیابی این کشور به سلاح هستهای انجام شده، دو کشور را وارد دور تازهای از درگیری نظامی کرده و بار دیگر این سوال را مطرح کرده توان نظامی ایران برای مواجهه با کشوری که مرز مشترکی با آن ندارد، چقدر است؟ همانطور که در حملات هوایی علیه اسرائیل در سال ۲۰۲۴ مشخص شد، نیروی هوایی ایران قابلیتهای متنوعی دارد، هر چند از فروندها جنگنده روزآمد بیبهره است ولی زرادخانههای غنی و متنوعی از موشکهای کروز و بالستیک و پهپاد را در اختیار دارد. به باور گروهی از تحلیلگران ایران بزرگترین موجودی موشکهای بالستیک را در خاورمیانه دارد که شمار آنها بیش از ۳ هزار فروند تخمین زده شده است. موشکهای بالستیک مسیری سهموی را در جو طی میکنند، بسیار سریعتر از پهپادها و موشکهای کروز حرکت کرده و به طور کلی رهگیری آنها دشوارتر است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نیز جمعه شب و در یک بیانیه ویدیویی مدعی شد که ایران تولید خود را سرعت بخشیده و قصد دارد ماهانه ۳۰۰ فروند موشک بالستیک تولید کند که در عرض شش سال موجودی آن به ۲۰ هزار فروند موشک میرسد. مقامهای اطلاعاتی غربی و کارشناسان نظامی میگویند، دو هزار فروند از موشکهای بالستیکی که ایران در اختیار دارد، دارای بردهایی هستند که میتوانند به خاک اسرائیل برسند. تال اینبار، متخصص فضایی و موشکی در اسرائیل به نیویورک تایمز گفته که موشکهای بالستیک ایران از ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلوگرم مواد منفجره حمل میکنند و وزن کل کلاهک میتواند به حدود هزار کیلوگرم برسد. او گفت که هر چند این بار اسرائیلیها از شلیک پرشمار موشکهای ایرانی و عبور از سامانه دفاع موشکی متجب نشدند ولی برخی از فیلمهای منتشر شده توسط ارتش اسرائیل در روز شنبه نشان میدهد که ایران حداقل از یک نوع موشک که پیشتر به سمت اسرائیل شلیک نکرده بود، استفاده کرده است. به گفته تالینبار این موشک «حاج قاسم» نام دارد.
بنا بر اعلام ایران، موشک بالستیک قاسم سلیمانی دارای برد ۱۴۰۰ کیلومتری است، ۷ تن وزن و قابلیت حمل ۵۰۰ کیلوگرم مواد منفجره را دارد. این موشک مطابق اعلام سازمان صنایع هوافضایِ وزارت دفاع ایران میتواند با سرعت ۶ ماخ به هدف برخورد کند. این یک موشک دارای سوخت جامد است و پیش از شلیک نیازی به سوختگیری مجدد ندارد، به این معنی که میتواند سالها در زیر زمین بماند و در عرض چند دقیقه عملیاتی شود.
افزون بر موشک حاج قاسم، ایران موشکهای بالستیک دیگری نیز دارد که بُرد آنها به خاک اسرائیل میرسد. این موشکها شامل سجیل و خیبر است که سجیل دارای دارای دو موتور سوخت جامد مرکب است و به گفته جمهوری اسلامی دو هزار کیلومتر برد دارد. خیبر نیز به گفته مقامهای نظامی ایران، موشک بالستیک هایپرسونیک (مافوق صوت) با برد دو هزار کیلومتری و کلاهک ۱۵۰۰ کیلوگرمی است که از سوخت مایع استفاده میکند.
موشکهای مافوق صوت میتوانند حداقل پنج برابر سریعتر از سرعت صوت پرواز کنند و میتوانند مسیر پیچیدهای را طی کنند که رهگیری آن ها را دشوار میکند. پهپاد مهاجر۱۰ نیز به گفته مقامات ایرانی قادر است که بدون توقف تا دو هزار کیلومتر و در ارتفاع ۷ هزار متری پرواز کند و ۳۰۰ کیلوگرم ماده منفجره را حمل کند. یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل نیز روز شنبه به رسانه آمریکایی فاکس نیوز گفت که ایران طی دو سال آینده زرادخانهای متشکل از هشت هزار فروند موشک بالستیک در اختیار خواهد داشت و این پیشبینی مقامهای اطلاعاتی اسرائیل یکی از دلایل تصمیم برای شروع عملیات «غرش شیران» بوده چرا که در غیر این صورت باید با غافلگیری بزرگی از سوی ایران مواجه میشد.
بدترین سناریوهای ممکن چیست؟
در صورت ادامه این نزاع و گسترش احتمالی آن، بدبینانهترین سناریوهای محتمل کدامند؟ پاسخ کوتاه به این سوال این است که در حال حاضر چند سناریوی بدبینانه وجود دارد. نخست این که دامنه حملات ایران و یا گروههای نیابتی این کشور در عراق و یمن چنان گسترش یابد که آمریکا و دیگر متحدان غربی اسرائیل همچون بریتانیا و فرانسه را نیز وارد میدان کند؛ رخدادی که عواقب طولانیمدت و بالقوه ویرانگری برای ایران و خاورمیانه خواهد داشت.
البته دامنه نزاع میتواند گستردهتر هم بشود. برخی مقامهای ایرانی طی سالهای اخیر بارها کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به حمله موشکی تهدید کردهاند. در عمل نیز، حوثیهای تحت حمایت ایران، در سال ۲۰۱۹ به تاسیسات نفتی عربستان سعودی و در سال ۲۰۲۲ به نفتکشی در سواحل امارات عربی متحده حمله کردند. هر چند این روزها روابط ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس حسنه به نظر میرسد، ولی ناکامی این کشور در هدف قراردادن اهداف مهمی در خاک اسرائیل میتواند گزینه حمله به تاسیسات نفتی کشورهای منطقه و پایگاههای آمریکا در خاک این کشورها را فعال کند. در این صورت، ایران با جبهه متحد گسترده و بیسابقهای علیه خود مواجه خواهد شد. این رویارویی که میتواند به اخلال در روند انتقال نفت و تجارت از طریق تنگه هرمز و دریای سرخ منجر شود. رخدادی که با جهش قیمت نفت و تورم جهانی، تبعات بینالمللی خواهد داشت.
اما در مقابل، این احتمال هم وجود دارد که اسرائیل در تحقق اهداف خود در خاک ایران که انهدام توان موشکی و زیرساختهای هستهای این کشور عنوان شده، شکست بخورد. در پی این اتفاق، احتمال تلاش ایران برای تولید سلاح هستهای و خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای افزایش پیدا میکند. این احتمال حتی در صورت عدم سقوط رژیم جمهوری اسلامی در پی تشدید حملات اسرائیل به زیرساختهای ایران، میتواند تقویت شود؛ چرا که با وجود کشته شدن گروهی از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای ایران و نیز انهدام بخشی از تاسیسات موشکی و هستهای این کشور، به گواه برخی تحلیلگران، دانش هستهای ایران همچنان قابل عملیاتیسازیِ مجدد خواهد بود. این احتمال به واقعیت نزدیک تر است.
ترامپ: ایران فرصت دومی دارد!
البته سرنگونی حکومت ایران شاید برای اسرائیل از زوایه از میان رفتن دشمن اصلیاش در منطقه جذاب باشد، ولی ادامه بقای جمهوری اسلامیِ تضعیف شده نیز میتواند برای برخی از قدرتهای منطقه جذابیت خاص خود را داشته باشد. مانند قطر، ترکیه، امارت و حتی عربستان سعودی. بنابراین، شاید نگرانی از تبعات خلاء حکومت مرکزی قوی در پی سقوط حکومت جمهوری اسلامی و تکرار تجربهای مشابه با عراقِ پس از صدام حسین و لیبیِ پس از سقوط معمر قذافی، گزینه جمهوری اسلامی کاملا تضعیف شده به لحاظ قدرت تهاجمی و دفاعی را که قابل رصد مداوم باشد، مطلوبتر کند. اما این احتمال با توجه به متفاوت بودن ایران و جغرافیای سیاسی اش و نوع حکومت مستقر با حکومت لیبی قذافی یا عراق صدام، این احتمال را بسیار ضعیف می کند.
روز حساب ایران و اسرائیل فرا رسیده؛ این یک جنگ تمام عیار است
اما این که در صورت بیفایده بودن میانجیگریها و نیز عدم ابراز تمایل ایران برای حل دیپلماتیک پرونده هستهای خود، کدام سناریوی بدبینانه رخ خواهد داد، به دو عامل بستگی دارد، از جمله توان نظامیِ واقعی ایران برای گسترش ابعاد حمله خود به اسرائیل و آمریکا و میزان خویشتنداری متحدان اسرائیل در برابر حملات ایران؛ عواملی طی روزهای آینده جزئیات آنها مشخص خواهد شد.
پرسش اصلی این نیست که جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که یک درگیری گستردهتر بین آن ها ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. پاسخ، در اصل، این است: بیشتر از آنچه هماکنون در حال وقوع است اما با شدت بیشتری. دلیلش است که هر دو طرف با موانع مادی و راهبردی قابلتوجهی روبه رو هستند که احتمال وقوع یک جنگ تمامعیار بین آن ها را کاهش میدهد. سیاری از تحلیلگرانِ ناظر بر درگیریهای خاورمیانه، هشدار دادهاند که ممکن است این جنگ بیشتر تشدید شود. تا همین دیروز، 5شنبه، 22 خردادماه، این نگرانیها بیشتر بر "احتمال" جنگ بین ایران و اسرائیل متمرکز بود.
حمله اسرائیل به ایران؛
اما بالاخره بامداد جمعه، 23 خردادماه، اسرائیل حملات خود را شروع کرد که البته هنوز در برخی مناطق ادامه دارد و این جنایت تاکنون فقط در تهران حدود 78 و در تبریز 18 قربانی گرفته است. این حملات ترکیبی که با تکیه بیشتر بر پهپاد انجام شده است، از جهاتی بیشباهت با عملیات "وب" چند وقت پیش اوکراین به خاک روسیه نیست. از لحاظ ترورهای انجام گرفته نیز بیشباهت با حملاتی غافلگیر کننده نیست که در روز اول جنگ لبنان علیه رهبران و فرماندهان ارشد حزبالله انجام شد. با این که اسرائیل هدف حمله را نابودی تاسیسات هستهای ایران اعلام کرده است، اما به نظر میرسد که در دور نخست حملات بیشتر تمرکز بر هدف قرار دادن سامانههای پدافندی و ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی با هدف وارد آوردن آسیب جدی به ساختار فرماندهی و کنترل نیروهای مسلح ایران بوده است.
نقشه پنهان ترامپ و نتانیاهو
تحلیلگران از "فریب راهبردی" آمریکا و اسرائیل پرده برداشتند. اظهارات متناقض ترامپ در ماههای اخیر، زمینه را برای این حمله فراهم کرد. آیا این یک سناریوی از پیش طراحیشده بود؟ فارغ از چند و چون حملات و واکنش ایران به آن، با وجود ظهور نشانههای جدی در دو روز گذشته نسبت به جدیتر شدن حمله اسرائیل، اما این تجاوز نتیجه «فریبی راهبردی» نیز هست که دونالد ترامپ در دو سه ماه گذشته با اظهارنظرهای متناقض، سردرگم کننده و ابراز تمایل جدی اما دروغین برای توافق و مذاکره در پیش گرفت. اخیرا هم چنان وانمود کرد که حملات اسرائیل نزدیک نیست. پر واضح است که نوعی تقسیم کار میان نتانیاهو و ترامپ رخ داده است. ضمنا به طور کلی، این جنگ هماکنون در جریان است. ایران دو حمله مستقیم به اسرائیل انجام داده، در حالی که اسرائیل نیز یک حملهٔ تلافیجویانه انجام داده و به احتمال زیاد در حال آمادهسازی برای حملهٔ دوم است. حدود شش گروه از متحدان و نیروهای نیابتی ایران به اسرائیل حمله کردهاند، از جمله در حملات تروریستی؛ اسرائیل نیز شماری از رهبران کلیدی ایران را ترور کرده و هر دو طرف حملاتی سایبری نیز انجام دادهاند.
بنابراین، پرسش اصلی این نیست که جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که یک درگیری گستردهتر بین آنها ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. پاسخ، در اصل، این است: بیشتر از آنچه هماکنون در حال وقوع است اما با شدت بیشتری. دلیلش است که هر دو طرف با موانع مادی و راهبردی قابلتوجهی روبه رو هستند که احتمال وقوع یک جنگ تمامعیار بین آن ها را کاهش میدهد.
پاسخ موشکی ایران به اسرائیل
ساعت 22 جمعه شب، این پرتابه ها در آسمان بیت المقدس مشاهده شده است. برخی از این پرتابه ها به اراضی اشغالی اصابت کرده و دود در آسمان بیت المقدس مشاهده شده است. همچنین صدای آژیر در این منطقه شنیده شده است. همچنین انفجارهایی در تل آویو مخابره شده است. بی بی سی در گزارشی اعلام کرد یکی از موشکهای اصابت کرده به این شهر به وزارت جنگ این رژیم اصابت کرده که باعث تخریب آن شده است. از دقایقی قبل از ساعت 22، با شلیک صدها فروند انواع موشک های بالستیک به سمت سرزمین های اشغالی عملیات پاسخ قاطع به حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی آغاز شد. اسرائیل هیوم اعلام کرده موشکها به ۷ منطقه در مرکز اسرائیل اصابت کردند. برخی منابع خبری اعلام کرده اند مجتمع نظامی کریا اسرائیل در تل آویو مورد حمله قرار گرفته است.
ایران تقریبا در تمام قابلیتهای تهاجمی و دفاعی از اسرائیل عقبتر است و بنابراین نمیتواند آسیب ویرانگری وارد کند. از سوی دیگر، اسرائیل توانایی فوقالعادهای در انجام حملات هدفمند دارد، اما منابع متنوعی که برای یک جنگ پیروزمندانه یا ویرانگر علیه ایران نیاز است را در اختیار ندارد. هر دو کشور از نظر جغرافیایی بسیار از هم دورند و ظرفیت لازم برای راهاندازی تهاجمات زمینی یا دریایی را ندارند. این موانع به این معناست که وقوع یک جنگ نامحدود بعید است و حتی در صورتی که تبادل حملات تشدید شود، پیشامدهای آخرالزمانی رخ نخواهد داد.
جبر فاصله
مهمترین عاملی که جنگ بین ایران و اسرائیل را محدود میکند، فاصله است. این دو کشور مرز مشترکی ندارند. در نزدیکترین نقاط خود، ۷۵۰ مایل از هم فاصله دارند. مرکز اسرائیل تقریباً ۱۰۰۰ مایل با تهران فاصله دارد. علاوه بر این، بین آنها کشورهایی مانند ترکیه، سوریه، عراق، اردن، عربستان سعودی و کویت قرار دارند. برخی از این کشورها بیشتر با اسرائیل همسو هستند، برخی با ایران، و برخی با هر دو دشمن هستند. این دو دشمن بالقوه میتوانند روی کمک برخی از این کشورها – از نظر اجازه عبور نیروهایشان و مانع شدن از پیشروی دشمن – حساب کنند اما نباید انتظارات بیشتری داشته باشند.
به عنوان مثال، ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، یک متحد کلیدی، هرچند غیرمستقیم اسرائیل است، اما او بر جمعیتی که عمدتاً فلسطینی هستند و بیشتر از دولت یهودی نفرت دارند، حکومت میکند که این مسئله حمایت او از اسرائیل را محدود میکند. کشور او در سرنگونی پهپادها و موشکهای کروز ایرانی که در طول اولین حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل از قلمرو آن عبور کردند، به اسرائیل کمک کرد. اما با دقت تأکید کرد که تنها در حال دفاع از حریم هوایی خود بوده و این کار را در برابر همهٔ متجاوزان خارجی انجام خواهد داد! به همین ترتیب، سوریه به شدت به ایران وابسته بود، اما بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، از پدرش آموخت که هرگز با اسرائیل نجنگد؛ درسی که خاندان اسد پس از شکستهای مکرر در سالهای ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ فرا گرفتند. در نتیجه، اگرچه ایران میتوانست نیروهای خود را از قلمروی سوریه عبور دهد و در آن مستقر کند، اما دمشق تا روزی که بشار اسد سر کار بود، جلوی حملات عمدهٔ مستقیم ایران علیه اسرائیل از خاک سوریه را گرفته بود، به این دلیل که از گسترش حملات اسرائیل به آنجا احتیاط می کرد.
نتیجه تهاجم زمینی
این واقعیتها هرگونه تهاجم زمینی در هر دو جهت را غیرممکن میسازد. برای حمله به ایران، نیروهای زمینی اسرائیل باید از عراق و اردن یا عراق و سوریه عبور کنند، که از نظر لجستیکی چالشبرانگیز و از نظر استراتژیک احمقانه خواهد بود. ایران ۸۰ برابر بزرگتر از اسرائیل است، و حتی اگر اسرائیل بتواند نیمی از حدود ده لشکر زمینی خود را به آنجا برساند، این نیروها در گستره وسیع جمهوری اسلامی بلعیده میشوند و توانایی کمی برای دستیابی به نتایج معنادار خواهند داشت. همچنین اسرائیل هرگز نمیخواهد این میزان از ارتش شهروندی خود را اینقدر دور از خانه اعزام کند.
بررسی توانمندی های اسرائیل
اسرائیلیها توانستهاند با تیمهای کوچک نیروهای ویژه که از طریق هوا وارد شدهاند، تأسیسات کلیدی دشمن را نابود کنند و به احتمال زیاد یک یا چند عملیات مشابه علیه اهداف مهم ایرانی انجام دهند اما نیروهای نظامی اسرائیل نمیتوانند بدون یک مسیر برای تأمین مجدد و تقویت اولین موج واحدهای هوابرد، سرزمین ایران را به این روش اشغال کنند. اسرائیل همچنین یک نیروی دریایی توانمند دارد و ایران دارای یک خط ساحلی طولانی است. اسرائیل ممکن است یک عملیات تهاجمی در مقیاس گردان یا حتی تیپ علیه یک تأسیسات ساحلی مهم ایرانی با استفاده از یک یا چند ناوگان دریایی موقت انجام دهد اما توانایی حملات آبی – خاکی و هواپیماهای ناوپایه برای راهاندازی یک تهاجم بزرگتر از دریا را ندارد. مگر اینکه اسرائیل بتواند اسکادرانهای جنگنده خود را در بحرین یا امارات متحده عربی مستقر کند، که احتمال آن بسیار کم است، حفظ یک نیروی نظامی در ساحل برای بیش از چند ساعت در مقابل موشکها و حملات هوایی ایران بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر این نیروها بتوانند به طریقی یک جای پای ساحلی را تصرف و نگهداری کنند، پشتیبانی از آن مستلزم عبور کشتیهای اسرائیلی از تنگه بابالمندب است که در معرض تهدید حوثیها قرار دارد و نیز تنگه هرمز که زیر تهدید ایران است. بنابراین، چنین نیروی تهاجمی کوچکی در واقع میتواند تنها یک یا چند تأسیسات با ارزشِ نزدیک دریا را نابود کند قبل از اینکه مجبور به عقبنشینی از محدودهٔ نیروهای هوایی و دریایی ایران شود.
بررسی توانمندی نیروی دریایی ایران
نیروی دریایی ایران با موانع بسیار سختتری برای انجام تهاجم آبی – خاکی به اسرائیل مواجه خواهد شد، در رویارویی با نیروهای هوایی، دریایی و زمینی دولت یهودی، چه رسد به کابوس لجستیکی انتقال و تأمین نیروها از طریق دور زدن کل قاره آفریقا. یک تهاجم زمینی علیه اسرائیل تنها کمی جذابتر خواهد بود. در تئوری، ایران از مزیت لجستیکی عبور آزاد از عراق و سوریه برخوردار است. اما نیروهای زمینی ایران ضعیفترین و عقبماندهترین بخش از نیروهای مسلح این کشور هستند و در برابر ارتش اسرائیل که برای دفاع از مواضع به شدت مستحکم خود در ارتفاعات جولان بسیج شده، هیچ شانسی نخواهند داشت. ایران این را میداند: به همین دلیل است که تهران تا کنون نیروهای زمینی بزرگ ایرانی را به منطقه دمشق اعزام نکرده است. در عوض، گزارش شده که ایران تا ۴۰,۰۰۰ نیروی شبهنظامی افغانی، عراقی، پاکستانی و سوری را در جنوب غرب سوریه مستقر کرده که میتوانند برای آغاز یک حملهٔ عظیم استفاده شوند بدون آنکه جان شهروندان ایرانی به خطر بیفتد یا – آنگونه که ایران امید دارد – پاسخی از سوی اسرائیل علیه خود ایران را به دنبال داشته بیاورد.
با این حال، چنین حملهای تقریباً بهطور قطع منجر به شکستی فاجعهبار خواهد شد، زیرا شمار زیادی از این نیروهای مسلح به تجهیزات سَبک و با آموزش ضعیف، توسط نیروهای زمینی و هوایی اسرائیل قتلعام میشوند. اینکه تهران تا کنون چنین حملهای را امتحان نکرده، نشان میدهد که به بیثمر بودن آن واقف است. تهاجم اسرائیل به لبنان، حزبالله را – که مهمترین بازدارنده ایران در برابر حملهٔ اسرائیل به ایران است – به شدت تضعیف کرده است. اگر تهران فکر میکرد این شبهنظامیان میتوانند شریک نزدیکش را نجات دهند، تقریباً بی گمان تاکنون آنها را به سمت اسرائیلیها روانه کرده بود.
فضای تهی
این محدودیتها در عملیات زمینی به این معناست که جنبههای متعارف جنگ گستردهتر بین اسرائیل و ایران عمدتاً به نیروی هوایی آنها واگذار خواهد شد، که آنها نیز در آنچه میتوانند انجام دهند محدودیتهایی دارند. اسرائیل دارای موشکهای بالستیکی است که میتوانند به تمام نقاط ایران برسند و موشکهای کروز و پهپادهایی دارد که میتوانند از کشتیها و زیردریاییها و احتمالاً از خود اسرائیل پرتاب شوند. هیچکس نمیداند اسرائیل چه تعداد از این تجهیزات را در اختیار دارد، اما احتمالاً تعداد آنها به صدها یا هزاران عدد میرسد. همهٔ این تسلیحات دارای کلاهکهای جنگی کوچک هستند و مانند مهماتی نیستند که هواپیماهای سرنشیندار میتوانند حمل کنند. این مسئله آنها را برای نابودی اهداف کوچک و ارزشمند ایرانی، مانند تجهیزات نظامی و ساختمانها، بسیار کارآمد میسازد، اما نه برای پایگاههای وسیع و قطعاً نه برای شهرها.
پدافند هوایی ایران
اگرچه پدافند هوایی ایران میتواند عملیات هواپیماهای سرنشیندار اسرائیل را پیچیده کند، اما این پدافند، چیزی بیش از یک مزاحمت نخواهد بود. مشکل واقعی اسرائیل، فاصله است. جنگندههای F-15 اسرائیل میتوانند این مسافتها را طی کنند اما هواپیماهای پیشرفته F-35 و F-16 که بخش عمدهای از نیروی هوایی جنگنده اسرائیل را تشکیل میدهند، تنها بردی در حدود ۶۰۰ مایل(حدود 965 کیلومتر) دارند.(فاصله هوایی تهران تا تلاویو حدودا 1585 کیلومتر است) تسلیحات دوربرد اسرائیل میتواند این فاصله را چند صد مایل افزایش دهد، اما همچنان برای این هواپیماها عملیات حمله به اهدافی در مرکز ایران بدون سوختگیری هوایی کار سختی خواهد بود.
کمبود هواپیماهای سوخت رسان اسرائیلی
اسرائیل شمار کمی هواپیمای سوخترسان دوربرد دارد و در حالی که نیروی هوایی اش از خلبانان ماهری برخوردار است که این هواپیماها را به گونهای پرواز میدهند که هیچ کشور دیگری جسارتش را ندارد، اما این هواپیماها بزرگ و بسیار آسیبپذیر هستند. استفاده منظم از آنها در حریم هوایی دشمن برای اسرائیل خطرناک و دشوار خواهد بود. هرچند هیچیک از هواپیماهای جنگنده ساخت آمریکا در نیروی هوایی اسرائیل برای سوختگیری در حین پرواز طراحی نشدهاند (تکنیکی که به عنوان «سوختگیری همپیمان» شناخته میشود)، احتمالاً اسرائیلیها آنها را برای این منظور تغییر دادهاند. با این حال، این امر ناکارآمدیهای دیگری به همراه خواهد داشت؛ نیمی از جنگندههای اسرائیل فقط به سوخترسانی به نیمه دیگر مشغول خواهند بود. بنابراین، مگر اینکه اردن یا عربستان سعودی حریم هوایی خود را به روی نیروی هوایی اسرائیل باز کنند (همانطور که ظاهراً در ۱۳ آوریل برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل این کار را انجام دادند)، اسرائیلیها باید در انتخاب زمان استفاده از هواپیماهای سرنشیندار برای حمله به ایران محتاط باشند.
هیچیک از دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند یک حمله هوایی گسترده و مداوم علیه دیگری راهاندازی کنند. ایران دو نیروی هوایی دارد: یکی متعلق به نیروهای مسلح منظم و دیگری متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اما هیچیک از آنها با نیروی هوایی اسرائیل قابل مقایسه نیستند. ایران هیچ هواپیمای سوخترسان اختصاصی ندارد و تنها چند ده جنگنده قدیمی ساخت فرانسه دارد که میتوانند سوختگیری همپیمان انجام دهند. اکثر هواپیماهای ایران مدلهای ساخت آمریکا از دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و هواپیماهای ساخت فرانسه و شوروی از دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هستند. تعداد بسیار کمی از آنها میتوانند پرواز به اسرائیل را انجام دهند و در برابر پدافند هوایی اسرائیل هیچ شانسی نخواهند داشت.
این مسئله، بار عملیات هوایی ایران را دوباره به موشکها و پهپادهای آن واگذار میکند. مانند اسرائیل، احتمالاً جمهوری اسلامی صدها (یا حتی چند هزار) از این تجهیزات را دارد که برد آنها به اسرائیل میرسد. با این حال، در حملات ۱۳ آوریل و ۱ اکتبر، ایران مجموعاً ۵۰۰ عدد از این تجهیزات را پرتاب کرد؛
تمام این موارد نشان میدهد که اسرائیل میتواند از طریق حملات هوایی، پهپادی و موشکی کوچک و دقیق، آسیب قابل توجهی به ایران وارد کند، در حالی که ایران در وارد کردن چنین آسیبی به اسرائیل با مشکل مواجه خواهد بود، اما قطعا قابلیت انجام آن را خواهد داشت. اینکه چقدر بخواهد این کار را انجام دهد، به اسرار نظامی ای مرتبط است که هنوز به طور کامل فاش نشده است. همچنین هیچیک از دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند یک حمله هوایی گسترده و مداوم علیه دیگری راهاندازی کنند. به همین دلیل، حتی یک جنگ گستردهتر بین آنها شبیه به حملات هوایی آلمان نازی (لوفتوافه) یا حملات ترکیبی بریتانیا و آمریکا علیه آلمان در جنگ جهانی دوم نخواهد بود، و حتی شبیه به عملیات هوایی اخیر ایالات متحده علیه صربستان و عراق، یا کمپین هوایی کنونی اسرائیل علیه حزبالله هم نخواهد بود.
جنگ نامتقارن
هر دو طرف احتمالا تلاش خواهند کرد تا عملیات نظامی متعارف خود را با حملات سایبری و عملیات مخفی تکمیل کنند یا جایگزین آنها سازند. در زمینه عملیات مخفی، برتری اسرائیل به نظر میرسد حتی از جنگ هوایی هم بیشتر باشد. برای چندین دهه، موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، توانایی فوقالعادهای در ترور افراد مهم و تخریب تأسیسات حیاتی در داخل ایران نشان داده است. مشخص نیست اسرائیل چه مدت زمانی برای آمادهسازی این عملیاتها نیاز داشته، چقدر میتواند بهسرعت عملیاتهای جدیدی ترتیب دهد، یا آیا عملیاتهای دیگری از قبل آماده دارد یا نه. در مقابل، ایران نیز در این زمینه ناتوان به نظر میرسد. با اینکه گزارش شده که ایران تلاش کرده مقامات ارشد اسرائیلی را ترور کند اما تاکنون شکست خورده است. بهترین تلاش آنها به نظر میرسد یک حمله کوچک در شب ۱ اکتبر بوده باشد که همزمان با دومین حمله موشکی و پهپادی ایران انجام شد و منجر به کشته شدن شش نفر در تلآویو شد. نیروهای ایرانی ممکن است در تعدادی از این نوع حملات کوچک در اسرائیل طی سال گذشته نقش داشته باشند، اما همهٔ آنها در مقایسه با موفقیتهای حیرتانگیز مخفیانه اسرائیل ناچیز هستند.
عملیات سایبری ایران و اسرائیل
در عرصه سایبری، به نظر میرسد ایران در موقعیت بهتری باشد اما همچنان از اسرائیل عقب است. ایران تقریباً دو دهه صرف توسعه توانمندیهای جنگ سایبری خود کرده و اکنون به اندازه کافی توانایی دارد تا به اهدافِ بدون دفاع، آسیب بزند. ایرانیها حتی نشان دادهاند که توانایی ضربه زدن به اهداف سختتر را هم دارند. اما در تبادلهای سایبری، اسرائیلیها بهطور مداوم پیروز شدهاند. برای مثال، در تابستان ۲۰۲۳، حملات سایبری ایران برق چندین بیمارستان و کلینیک بهداشتی در اسرائیل را قطع کرد. اما اسرائیلیها در پاسخ با حملات سایبری خود، پمپبنزینهای ایران را تعطیل کردند و تهران مجبور شد حملات خود را متوقف کند.
البته هدف اصلی عملیات سایبری این است که هیچیک از طرفین ندانند دیگری چه تواناییهایی دارد زیرا اگر بدانند، آسیبپذیریهای خود را برطرف میکنند. ممکن است ایران برخی از سلاحهای سایبری واقعاً ویرانگر را برای استفاده در آینده در نظر داشته باشد. همچنین ممکن است اسرائیل هم چنین سلاحهایی را در اختیار داشته باشد. تا به اینجا، شواهد نشان میدهد که اسرائیلیها هم بیشتر قادر به ضربه زدن به ایران هستند و هم آمادگی بهتری برای محدود کردن آسیبهای ناشی از حملات ایرانی دارند.
محیط راهبردی
هم ایران و هم اسرائیل با شرایطی راهبردی روبه رو هستند که دامنه بالقوه یک درگیری میان آنها را محدود میکند. نه تنها ایران میداند که در جنگهای متعارف و حتی نامتقارن با اسرائیل در موقعیت نامطلوبی قرار دارد، بلکه ایرانیها معتقدند که اسرائیل دارای مجموعهای از سلاحهای کشتار جمعی است. اگرچه ایران اغلب به رفتاری غیرعقلانی متهم میشود، واقعیت این است که ایران، همواره تا حد زیادی عقلانیت نشان داده و بیتردید از اقداماتی که ممکن است واکنش شدید اسرائیل را به دنبال داشته باشد، پرهیز خواهند کرد. سوالات مشابهی احتمالا بر محاسبات اسرائیل نیز تأثیر خواهد گذاشت. ارتش اسرائیل ظرفیت نابودی تأسیسات کلیدی برنامه هستهای ایران را دارد اما هرگز این کار را به دلایل مهمی که اغلب نادیده گرفته میشوند، انجام ندادهاند: اسرائیل و ایالات متحده نگرانند که یک حمله گسترده اسرائیل به سایتهای هستهای ایران باعث شود تهران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شده و اعلام کند که برای جلوگیری از حملات بعدی اسرائیل، ناچار به ساخت زرادخانه هستهای است. در آن صورت، ایران شروع به ساخت تأسیسات جدیدی در عمق زمین خواهد کرد، مانند تأسیساتی که در حال حاضر در نیروگاه فردو نزدیک شهر قم دارد که در برابر مهمات هوایی اسرائیل مقاوم است. بنابراین، حمله به برنامه هستهای ایران ممکن است آن را برای چند سال به عقب بیندازد، اما در نهایت تضمین خواهد کرد که ایران به زودی به یک زرادخانه هستهای دست یابد که برای اسرائیل یک نتیجه منفی جدی خواهد بود.
به همین ترتیب، هیچیک از دو طرف احتمالاً تمایلی به دخالت در صادرات نفت ایران نخواهند داشت. رژیم ایران بهشدت وابسته به درآمدهای نفتی است و سعی خواهد کرد از هر گونه اقدامی که ممکن است بر این درآمدها تأثیر بگذارد، اجتناب کند. اسرائیل نیز میداند که حمله به صادرات نفت ایران ممکن است قیمت جهانی نفت را افزایش دهد و احتمالاً ایالات متحده و بسیاری از کشورها را خشمگین کند. با توجه به اینکه اسرائیل همچنان به حمایت آمریکا نیازمند است، بعید به نظر میرسد که به این نقطه حساس دست بزند، اگرچه ممکن است تأسیسات پالایشی، ذخایر نفتی و سایر زیرساختهای مصرف داخلی ایران را هدف قرار دهد.
چه چیزی ممکن است اوضاع را بدتر کند؟
به دلایل فوق، یک جنگ گستردهتر میان اسرائیل و ایران احتمالا به مجموعهای پراکنده از حملات هوایی، موشکی، پهپادی، و سایبری، همراه با عملیات مخفی و حملات تروریستی منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، بیشتر از همان چیزی که اکنون در جریان است، و شاید خیلی بیشتر. ایران احتمالا همچنان حملات موشکی و پهپادی خود را صرفا به همان تأسیسات نظامی اسرائیل محدود خواهد کرد، آن هم از احتیاط اینکه هدف قراردادن شهرهای اسرائیل، هم باعث کشته شدن غیرنظامیان بی گناه می شود و هم ممکن است باعث تشدید واکنش اسرائیل شود که ایران تمایلی به شعله ورتر کردن آتش جنگ ندارد؛ در آن صورت، اگر اسرائیل تصمیم به تلافی بگیرد و شهرهای ایران را با صدها موشک و حمله هوایی هدف قرار دهد، احتمالا میتواند هزاران ایرانی را به کام مرگ بفرستد، همین و بس؛ یعنی کشتار غیر نظامیان که این امر هم از نظر انسانی و اخلاقی در هیج کنوانسیونی قابل پذیرش نیست.
تمرکز اسرائیل بر اهداف نظامی
اسرائیل ممکن است عمدا یک گردهمایی عمومی بزرگ در ایران – مثلا یک مسابقه فوتبال – را بمباران کند،. هیچیک از دو کشور در این نوع مبادله به شدت آسیب زیرساختی نخواهند دید؛ در واقع، تصور سناریویی که حتی آنها را به نزدیکی چنین وضعیتی برساند، بسیار دشوار است. به نظر میرسد که حملات اسرائیل، بیشتر بر اهداف نظامی ایران متمرکز خواهد بود اما ممکن است زیرساختهای غیرنظامی – مانند نیروگاهها، پالایشگاهها، ساختمانهای دولتی – و همچنین عناصر رهبری ایران، مانند فرماندهان سپاه پاسداران و چهره های نظامی را نیز شامل شود. مقامات اسرائیلی به خوبی میدانند که هر یک از این افراد ممکن است با یک شخصیت تهاجمیتر و بیپرواتر جایگزین شود که حاضر به پرداخت هزینههای سنگین برای آسیب زدن به اسرائیل باشد یا حتی بدتر، ایران را به ساخت سلاحهای هستهای وادار کند.
ممکن است سناریوهای غیرمنتظرهای – مانند حمله ناگهانی از طرف ایران که به کشته شدن صدها یا هزاران شهروند اسرائیلی منجر شود – در ذهن بیاید که میتواند باعث شود یکی از طرفین تلاش کند تا آسیب بیشتری به دیگری بزند. اما احتمال بسیار بیشتری وجود دارد که حتی در صورت وقوع یک درگیری وسیعتر، محدودیتهای فاصله، دیپلماسی، و راهبردی که جنگ جاری را شکل دادهاند، همچنان برقرار بمانند.
آینده خاورمیانه در هالهای از ابهام
با تشدید درگیریها، سوال بزرگ این است: آیا ایران و اسرائیل به سمت یک جنگ هستهای پیش میروند؟ یا دیپلماسی جهانی میتواند آتش این جنگ را خاموش کند؟ با شور و شعف امروز ترامپ، «عالی» توصیف کردن حملات و تهدید به حملاتی شدیدتر و تاکید بر این که تجاوز امروز اسرائیل در پایان مهلت دو ماهه او رخ داد، دیگر شک و تردیدی نسبت به نقش او و دولتش در برنامهریزی حملات امروز باقی نمیماند. اما اکنون پرسش کانونی این است که اوضاع به کدام سو خواهد رفت؟ آیا جنگی تمام عیار درخواهد گرفت یا خیر؟ و این که آیا آسمان و خاک ایران ممکن است که وضعیتی شبیه سوریه و لبنان پیدا کند یا خیر؟ به نظر میرسد که همه چیز فعلا بستگی به سطح واکنش ایران و میزان تاثیرگذاری آن بر ادراک اسرائیل دارد. اگر واکنش ایران بتواند ادراک اسرائیل را تغییر دهد، پس از مدتی کوتاه و حملات رفت و برگشتی اوضاع میتواند به حالت عادی باز گردد. اما اگر این اتفاق نیفتد حملات طرف مقابل میتواند شکلی مستمر و دلخواهی به خود گیرد. بر کسی پوشیده نیست که آینده خاورمیانه و شکلگیری نظمی دیگر در آن در پیوند مستقیم با نتیجه این درگیری میان ایران و اسرائیل است. درگیریهای اخیر میان اسرائیل و ایران به نقطه حساسی رسیده است و نگرانیها از گسترش این تنشها به سطحی فراتر از دو کشور افزایش یافته است. در این شرایط، پرسشهایی درباره پیامدهای احتمالی این درگیریها و واکنشهای بینالمللی و منطقهای مطرح میشود. در ادامه به بررسی چند سناریوی ممکن از بدترین حالتها خواهیم پرداخت.
سناریوهای خطرناک در صورت تشدید درگیریهای اسرائیل و ایران
در حال حاضر، درگیری میان اسرائیل و ایران به همین دو کشور محدود شده است. در سازمان ملل متحد و دیگر محافل، درخواستهای گستردهای برای خویشتنداری مطرح شده است. اما اگر این درخواستها نادیده گرفته شوند چه؟ اگر درگیری گسترش یابد و تشدید شود چه اتفاقی میافتد؟
در ادامه تنها چند سناریوی ممکن از بدترین حالتها را میخوانید:
آمریکا وارد جنگ میشود
با وجود انکارهای مکرر ایالات متحده، ایران بهوضوح معتقد است که نیروهای آمریکایی حملات اسرائیل را تأیید کرده و دستکم بهطور ضمنی از آن حمایت کردهاند. ایران ممکن است اهداف آمریکایی در سراسر خاورمیانه را هدف قرار دهد – مانند اردوگاههای نیروهای ویژه در عراق، پایگاههای نظامی در خلیج فارس و نمایندگیهای دیپلماتیک در منطقه. هرچند گروههای نیابتی ایران مانند حماس و حزبالله بهشدت تضعیف شدهاند، اما شبهنظامیان متحد ایران در عراق همچنان مسلح و فعال باقی ماندهاند. دستکم، چنین شرایطی ممکن است اسرائیل را وادار به حملات بیشتر کند—و منطقه را وارد دور باطلی از حمله و تلافی کند. اسرائیلیها برای این راهبرد، اصطلاحی بیرحمانه دارند: به آن «چمنزنی» میگویند.
شوک اقتصادی جهان
قیمت نفت همین حالا هم در حال افزایش است. اگر ایران تنگه هرمز را ببندد و حرکت نفتکشها را بیشتر محدود کند چه میشود؟ اگر در سوی دیگر شبهجزیره عربستان، حوثیهای یمن تلاشهای خود را برای حمله به کشتیرانی در دریای سرخ تشدید کنند چه؟ آنها آخرین متحد نیابتی باقیمانده ایران هستند که سابقهای در بیثباتی و تمایل به ریسک بالا دارند. بسیاری از کشورها در حال حاضر با بحران هزینههای معیشت مواجهاند. افزایش بهای نفت به تورمی دامن خواهد زد که نظام اقتصادی جهانی—که همین حالا هم زیر بار جنگ تعرفهای ترامپ در حال خم شدن است—را بیش از پیش تحت فشار قرار میدهد. و فراموش نکنیم، تنها کسی که از افزایش قیمت نفت سود میبرد، رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین است—کسی که ناگهان میلیاردها دلار پول بیشتری روانه خزانه کرملین میبیند تا هزینه جنگش علیه اوکراین را تأمین کند.
سقوط حکومت ایران و خلأ قدرت
اگر اسرائیل در رسیدن به هدف دیرینهاش برای سرنگونی رژیم انقلابی اسلامی ایران موفق شود چه خواهد شد؟ نتانیاهو مدعی است هدف اصلیاش نابودی توانایی هستهای ایران است. اما او در بیانیه دیروز خود بهروشنی اعلام کرد که هدفی گستردهتر، یعنی تغییر رژیم، را نیز دنبال میکند. او خطاب به «ملت سرافراز ایران» گفت که حملهاش «راه را برای شما هموار میکند تا به آزادی برسید» و حکومت کنونی ایران را «رژیمی شیطانی و ستمگر» توصیف کرد. سرنگونی حکومت ایران ممکن است برای برخی در منطقه، بهویژه برخی از اسرائیلیها، جذاب باشد. اما این تغییر چه خلأیی بهجا خواهد گذاشت؟ پیامدهای پیشبینینشده آن چه خواهد بود؟ بحران داخلی در ایران چه شکلی خواهد داشت؟
بسیاری هنوز بهخاطر دارند که پس از سقوط حکومتهای مرکزی قدرتمند در عراق و لیبی چه اتفاقی افتاد. بنابراین، بسیاری از مسائل به این بستگی دارد که در روزهای آینده این جنگ چگونه پیش خواهد رفت. ایران چگونه و با چه شدت پاسخ خواهد داد؟ و ایالات متحده تا چه حد و آیا اصولا میتواند اسرائیل را به خویشتنداری وادارد؟
پاسخ به این دو سوال، تعیینکننده بسیاری از تحولات خواهد بود. در حال حاضر، وضعیت درگیری میان اسرائیل و ایران به شدت نگرانکننده است و چندین سناریو میتواند به وقوع بپیوندد که هر یک عواقب جدی برای منطقه و جهان خواهد داشت.
تحلیل تخصصی آسیانیوز ایران؛
1. ورود آمریکا به جنگ
اگرچه ایالات متحده بهطور رسمی از درگیریها فاصله گرفته است، اما ایران بهوضوح معتقد است که آمریکا بهطور ضمنی از حملات اسرائیل حمایت میکند. در صورت تشدید درگیریها، ایران ممکن است به اهداف آمریکایی در منطقه حمله کند، که این امر میتواند ایالات متحده را به طور مستقیم درگیر جنگ کند. این وضعیت میتواند به دور باطلی از حملات و تلافیجوییها منجر شود که به شدت اوضاع را پیچیدهتر خواهد کرد.
2. شوک اقتصادی جهانی
افزایش قیمت نفت و احتمال بسته شدن تنگه هرمز میتواند به یک شوک اقتصادی جهانی منجر شود. در صورتی که ایران بهطور جدی اقدام به محدود کردن حرکت نفتکشها کند، بهای نفت به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت و این امر میتواند به بحران هزینههای معیشت در بسیاری از کشورها دامن بزند. این وضعیت میتواند تأثیرات منفی بر نظام اقتصادی جهانی داشته باشد و به نفع کشورهایی مانند روسیه تمام شود.
3. سقوط حکومت ایران و خلأ قدرت
اگر اسرائیل موفق به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران شود، پیامدهای این تغییر رژیم میتواند به شدت غیرقابل پیشبینی باشد. تاریخ نشان داده است که سقوط حکومتهای مرکزی قدرتمند مانند عراق و لیبی به بحرانهای داخلی و بیثباتی منجر شده است. این وضعیت میتواند به افزایش تنشهای داخلی و بحرانهای اجتماعی در ایران بیانجامد و عواقب آن نه تنها بر ایران، بلکه بر کل منطقه تأثیر خواهد گذاشت.
تحلیل تخصصی آسیانیوز ایران
۱. محدودیتهای راهبردی دو طرف
- فاصله جغرافیایی: عدم مرز مشترک و فاصله ۱۰۰۰ مایلی، امکان جنگ زمینی را منتفی کرده است.
- برتری هوایی اسرائیل: توانایی حملات دقیق با موشکهای بالستیک و پهپادها، اما محدودیت در نابودی زیرساختهای کلان ایران.
- ضعف ایران در حملات متعارف: موشکهای ایرانی در حملات قبلی کارایی کمی داشتند و پدافند هوایی اسرائیل قوی است.
۲. جنگ نامتقارن و سایبری
- اسرائیل در عملیات مخفی (ترور دانشمندان و تخریب تأسیسات) برتری دارد.
- ایران در جنگ سایبری پیشرفتهتر است، ولی هنوز اقدام به ضربه تعیینکننده نزده است.
۳. سناریوهای احتمالی
-
تشدید محدود
تبادل حملات موشکی بدون ورود به جنگ تمامعیار.
-
گسترش به جنگ نیابتی
استفاده از حزبالله و کمک گروههایی مانند انصارالله یمن
-
مداخله هستهای
اگر ایران احساس خطر کند، ممکن است به سمت ساخت سلاح اتمی حرکت کند.
۴. نقش قدرتهای جهانی
- آمریکا و روسیه میتوانند با فشار بر دو طرف، از تشدید جنگ جلوگیری کنند.
- عربستان و ترکیه نیز نگران اثرات منطقهای این درگیری هستند.
نتیجهگیری
در نهایت، پاسخ ایران به حملات اسرائیل و واکنش ایالات متحده به این درگیریها، تعیینکننده تحولات آینده خواهد بود. این دو سوال کلیدی میتواند مسیر آینده منطقه و جهان را شکل دهد و نیاز به دقت و توجه ویژه در مدیریت این بحران دارد. در این شرایط حساس، خویشتنداری و دیپلماسی میتواند بهترین راهکار برای جلوگیری از تشدید درگیریها و کاهش تنشها باشد.
خداوند ایران و ایرانی را از گزند اهریمنان مصمون بدارد.
بیشتر بخوانید: