آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق - تا همین چند سال پیش، تصور بحران کمآبی در استان گیلان با آن همه باران، تالابها و رودخانهها، بیشتر شبیه شوخی به نظر میرسید. اما امروز، این شوخی رنگ واقعیت گرفته است؛ آن هم نه در مناطق خشک مرکزی ایران، بلکه درست در دل مزارع برنج، باغات چای، و خانههای مرطوب استانهای شمالی. بهعنوان کسی که سالها این سرزمین را دیده و از نزدیک تحولات آن را ثبت کردهام، با اطمینان میگویم که بحران کمآبی به مرزهای گیلان رسیده؛ و اینبار، هشدارها دیگر برای آینده نیست، بلکه شرح حال امروز ماست.
وقتی شالیزارها بیتاب آب میشوند
در روستاهای لاهیجان، فومن، صومعهسرا، آستانهاشرفیه و حتی اطراف رشت، کشاورزان امسال بیش از هر زمان دیگری از کمبود آب برای آبیاری مزارع برنج گلایهمند هستند. این در حالی است که برنج نهتنها محصول استراتژیک گیلان است، بلکه بخشی از هویت این سرزمین به شمار میرود. جیره بندی آب در برخی روستاها، افت شدید دبی رودخانههای منتهی به مزارع، و کاهش چشمگیر سطح آب چاهها باعث شده کشاورزان نتوانند طبق روال سالهای قبل، بهموقع و بهاندازه آبیاری کنند. بسیاری از آنها ناچار شدهاند از چاههای عمیقتر با پمپهای گرانقیمت استفاده کنند؛ یا بخشی از زمینها را به کل رها کنند.
تصفیهخانههایی که به جیرهبندی افتادهاند
یکی از نگرانیهای تازه و ملموس برای شهروندان گیلانی، کاهش آب خروجی از تصفیهخانههای بزرگ استان است. چندین تصفیهخانه در شهرهایی مثل آستانه اشرفیه مخصوصا روستاهای آن، لاهیجان، رشت و بندرانزلی اخیراً به دلیل افت فشار ورودی، ناچار شدهاند برنامه جیرهبندی آب شرب را در برخی مناطق اجرایی کنند. در روزهایی از سال، قطع سراسری آب به مدت چند ساعت در طول روز برای بسیاری از خانوادهها در مناطق شهری و روستایی به روال تبدیل شده. نکته نگرانکننده این است که چنین پدیدهای، در گیلان که همیشه به عنوان سرزمین آبدار شناخته میشد، نهتنها عجیب، بلکه بیسابقه بوده است.
برقهایی که با آب میرفتند؛ حالا با کمآبی میروند
قطع مکرر برق در استان گیلان در ماههای گذشته نیز بیارتباط با همین بحران آب نیست. بسیاری از نیروگاههای برقآبی کشور، از جمله آنهایی که در گیلان قرار دارند، در اثر کاهش سطح منابع آبی، با افت تولید مواجه شدهاند. این موضوع سبب شده که بار توزیع برق در مناطق شمالی نیز به طور مستقیم دچار مشکل شود. در مناطق روستایی، این قطعی برق نهتنها زندگی روزمره را مختل میکند، بلکه روند آبیاری با پمپهای برقی، حفظ محصولات باغی و حتی سردخانههای کوچک خانگی را نیز با چالش جدی مواجه ساخته است.
تجربهای شخصی؛ تغییری که با چشم میتوان دید
بهعنوان یک محقق که طی سالهای اخیر بارها از نواحی مختلف گیلان بازدید کردهام، تغییرات اقلیمی و کمآبی به وضوح مشهود است. رودخانههایی که روزی پرخروش بودند، اکنون تبدیل به جویهای کمآب و خاموش شدهاند. مسیرهای همیشگی در جنگل که تا دیروز از رطوبت خیس بودند، حالا خشک و ترکخوردهاند. مردم محلی در صحبتهایشان از "پایین رفتن سفرههای آب زیرزمینی" و "بیسابقه بودن این وضع در عمر خود" میگویند. این حرفها فقط روایت احساسی نیستند؛ بلکه دادههایی هستند که باید جدی گرفته شوند.
آیندهای که باید ساخت، نه پیشبینی کرد
سؤال مهم اینجاست: وقتی گیلانِ همیشهمرطوب با بحران کمآبی مواجه شده، پس دیگر کجای ایران از این فاجعه در امان است؟ آیا وقت آن نرسیده که به جای اتکا به باران و طبیعت، به مدیریت دقیق منابع آب، اصلاح الگوی مصرف، توسعه سیستمهای آبیاری نوین و آموزش عمومی فکر کنیم؟ بحران آب، امروز فقط یک مسئله زیستمحیطی نیست؛ بلکه به بحران اجتماعی، اقتصادی و امنیتی هم بدل شده است. اگر امروز در گیلان صدای زنگ خطر بلندتر شنیده میشود، باید آن را به گوش تمام کشور رساند.
جمعبندی
بحران کمآبی در گیلان دیگر یک هشدار آیندهنگر نیست، بلکه یک واقعیت تلخ اکنون است که ریشه در سالها بیتوجهی، مدیریت ناپایدار، تغییرات اقلیمی و مصرف نادرست دارد. آنچه امروز میشنویم، فریاد خاک و رودخانه و کشاورز است؛ فریادی که اگر جدی گرفته نشود، خیلی زود از مرزهای گیلان فراتر میرود و دامان همه ایران را میگیرد.