نوید جمشیدی، سرویس سیاسی آسیانیوز ایران:
پیشنهاد موسوی چه بود؟
میرحسین موسوی در بیانیهای که از حصر منتشر کرد، صراحتاً اعلام نمود که راهکار «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» که در سال ۸۸ فریاد میزد، دیگر کارایی ندارد و کشور نیازمند یک «تحول بنیادین» است. راهحل پیشنهادی او، یک فرآیند سهمرحلهای است:
- رفراندم اولیه: برگزاری همهپرسی آزاد تا ملت تصمیم بگیرد آیا به قانون اساسی جدیدی نیاز دارد یا خیر.
- تشکیل مجلس موسسان: در صورت رأی مثبت مردم، انتخاباتی آزاد برای تشکیل مجلسی از نمایندگان ملت برای تدوین قانون اساسی جدید.
- رفراندم نهایی: تصویب قانون اساسی نهایی با رأی مستقیم مردم.
این طرح به سرعت به مطالبه اصلی بخشی از فعالان سیاسی تبدیل شد که به دنبال یک گذار ساختاری و مسالمتآمیز هستند. اما این تمام ماجرا نیست. نام «میرحسین موسوی» خود حامل پارادوکسی است که تحلیل این طرح را پیچیده میکند.
پارادوکس موسوی: از نخستوزیری دهه ۶۰ تا سودای قانون اساسی جدید!
بزرگترین چالش طرح موسوی، خود اوست! برای بخش بزرگی از مخالفان جمهوری اسلامی، به ویژه نسل جوان و کسانی که خواستار گسست کامل از انقلاب اسلامی هستند، نام موسوی یادآور دهه شصت است؛ دههای که او در مسند نخستوزیری، ریاست هیئت دولتی را بر عهده داشت که مسئول سرکوبهای شدید سیاسی و اعدامهای تابستان ۶۷ بود. منتقدان میگویند او هرگز به صراحت بابت آن دوران ابراز ندامت نکرده و همین «گذشته پاکنشده»، بزرگترین مانع برای اجماع بر سر رهبری او یا طرحهایش است. این تردید تاریخی، فضا را برای طرح گزینههای دیگر باز میگذارد.
قطب دیگر دشمنان جمهوری اسلامی: جایگاه رضا پهلوی
در نقطه مقابل جریان منتقد درون سیستمی، رضا پهلوی به عنوان برجستهترین نماد اپوزیسیون برانداز قرار دارد. موافقان پهلوی با تکیه بر میراث پادشاهی شاهان آن دوران و فعالیتهای مستمر رضا، از پایگاه اجتماعی قابل توجهی او در داخل و خارج از صحبت میکنند. گفتمان اصلی رضا پهلوی بر سه پایه استوار است:
- گذار مسالمتآمیز به یک دموکراسی سکولار.
- نقش وکالتی و امانتی خود برای دوران گذار.
- واگذاری انتخاب نوع نظام آینده (پادشاهی مشروطه یا جمهوری) به رأی آزاد مردم پس از جمهوری اسلامی.
این گفتمان، بهویژه در میان پادشاهیخواهان و بخشی از دشمنان جمهوری اسلامی که به دنبال ثبات و پیوند با تاریخ پیش از انقلاب هستند، مقبولیت دارد. حضور پررنگ پهلوی در رسانههای بینالمللی نیز به او جایگاهی فراتر از دیگر چهرههای مخالف بخشیده است.
پاشنه آشیل اپوزسیون: چرا مخالفان متحد نمیشوند؟
پیشنهاد موسوی بار دیگر این واقعیت را به نمایش گذاشت: اپوزیسیون ایران در هدف «نه به جمهوری اسلامی» متفق هستند اما در مورد «چه چیز بعد از آن؟» عمیقاً دچار تفرقهاند!
این شکافها ریشههای ایدئولوژیک عمیقی دارند:
-
پادشاهیخواهان در برابر جمهوریخواهان: این قدیمیترین و شاید عمیقترین شکاف است. جمهوریخواهان سرسخت، هرگونه بازگشت به نظام پهلوی را رد میکنند، در حالی که پادشاهیخواهان، ساختار پادشاهی مشروطه را ضامن یکپارچگی و ثبات ایران میدانند.
- چپها و گروههای قومی: این جریانات نیز به دلایلی، با هر دو ایده (جمهوری اسلامی و پادشاهی ایرانی) مشکل دارند و بر مدلهای غیرمتمرکز یا فدرال تأکید میکنند!
- سازمان مجاهدین خلق: این سازمان نیز با ساختار اسلامی، فرقهای و بسته خود، عملاً در هیچ ائتلافی جای نمیگیرد.
تجربه «منشور مهسا» در سال ۱۴۰۱ که قرار بود نماد همبستگی باشد، نشان داد که بیاعتمادی متقابل، جنگ بر سر رهبری و تفاوت دیدگاهها درباره آینده ایران، موانعی جدی برای ایجاد یک جبهه متحد هستند.
سنجش افکار عمومی: مردم واقعاً چه میخواهند؟
در غیاب نظرسنجیهای معتبر و علمی در داخل ایران، هرگونه ادعا در مورد خواست اکثریت مردم با تردید همراه است. با این حال، نشانههایی وجود دارد:
- نظرسنجیهای آنلاین: موسسات نظرسنجی خارج از کشور مانند «گمان»، در پیمایشهای خود از محبوبیت بالای شاهزاده رضا پهلوی و گرایش قابل توجه به گزینه پادشاهی خبر دادهاند. هرچند این پیمایشها محدودیتهای روششناختی دارند، اما نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
- شعارهای خیابانی: در اعتراضات سالهای اخیر، شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی در کنار شعارهای جمهوریخواهانه و ساختارشکنانه شنیده شده است که نشان از تنوع دیدگاهها در سطح جامعه دارد.
نتیجهگیری: ایران بر سر یک دوراهی تاریخی
طرح میرحسین موسوی، صرفنظر از عملی بودن یا نبودن آن، کارکرد یک «کاتالیزور» را داشته است. این طرح جامعه سیاسی ایران را وادار کرده تا به صریحترین شکل ممکن با سوالات بنیادین خود روبرو شود. ایران امروز در یک نقطه عطف تاریخی ایستاده است؛ با نظامی که بیش از هر زمان دیگری در تلاطم است و اپوزیسیونی متکثر که در عین اشتراک در نفی وضع موجود، در اثبات راهکار آینده، مسیری پر از دستانداز و اختلاف در پیش دارد. پاسخ به این سوال که آیا این گسلهای عمیق، مانع اصلی گذار خواهند بود یا نیرویهای سیاسی راهی برای همگرایی پیدا خواهند کرد، سرنوشت نسلهای آینده ایران را رقم خواهد زد./