این سریال از چندین منظر خصوصا نقش آفرینی های هوشمندانه ی بازیگران مطرح سینمای ایران که فضای احساسی و ایدئولوژیک داستان را حفظ میکنند و تنش و کشمکش درام را شکل میدهند، قابل ارزیابی میباشد.
سریال سووشون از همان ابتدای عرضه با واکنشهای مختلف طیف وسیعی از مخاطبان روبرو شده است و بخشی عمده از تحلیلهای حول سریال ورای جنبه های اقتباسی عین یه عین از رمان دانشور، به کیفیت بازی بازیگران هم برمیگردد.
بهنوش طباطبایی در نقش زنی بنام زری با روحیهی مقاوم، حساس و درگیر دغدغههای اجتماعی، با هوشمندی و درایت حرفه ای در ارائه ی اقتدار و ظرافت بصورت پارالل موفق عمل نموده. بازی کنترل شده و بیان دقیق، زبان بدن آرام وظریف، نگاههای طولانی و سکوتهای معنادار ومکثهای سنجیده اش، زری را از کلیشهی یک زن قربانی لگد مال شده دور میکند و بالعکس اورا زنی تحصیلکرده، حساس و درگیر بحران های خانوادگی و اجتماعی و سیاسی بتصویر میکشد. ولی با این حال استفاده ی بیش از حد و تاکید بر میمیک چهره، خصوصا در لحظات احساسی اوج، گاهی ریتم طبیعی بازی را دچال اختلال میکند که میتواند سبب ناهمخوانی مینی مالیسم کلی اثر گردد. بدین معنی که برخی از حالات صورت گاه به جهت اغراق ، از واقعیت دراماتیک فاصله میگیرند. ولذا اگر واکنشها بیواسطهتر و کمپیرایهتر جلوه مینمودند، شخصیتی عمیق تر و باور پذیر تر را از کارکتر زری شاهد بودیم ولی درمجموع با زنی با اقتدار معنوی و در عین حال عواطف بکر و بالقوه طرفیم که ماندگاری معادل خود در رمان را صدچندان میکند.
میلاد کیمرام در نقش یوسف با بازی بی پیرایه و صادقانه ، یوسف را به نماد تعهد و پایبندی بدل کرده است. شحصیتی ایده آلیست، کاریزماتیک و تلفیقی از مردانگی و آرمانگرایی که بشدت قائل به تغییرات اجتماعی میباشد. کیمرام با نقش آفرینی کنترل شده، شخصیت یوسف را خصوصا در مورد عشق و احساسش به زری به زیبایی احیا نموده. افزایش هماهنگی ریتم بازی او و بهنوش طباطبایی میتواند به افزایش کشش عاشقانه ی این روایت منجر میشود چراکه این هماهنگی حتی در ادای نفس ها و دیالوگها بین او و بهنوش نیز به خوبی حس میشود و از حیث روایت یک اتمسفر عاشقانه بین یک زوج عاشق نیز خلق میگردد.
سام درخشانی در نقش ابوالقاسمخان ( خانکاکا) یکی دیگر از نقاط قوت سریال است. ابوالقاسم، در تضاد با یوسف، نمادی از منفعتطلبی و سازش را زنده میکند. درخشانی با اجرای کنترل شده و دقیق، نقش ابوالقاسم را بعنوان انسانی چندوجهی که بین منفعتطلبی و وفاداری خانوادگی در نوسان است، بخوبی ارائه نموده خصوصا با زبان بدنی منحصر بفرد و تیک عصبی پلک زدنهای مکرر و تن صدایش ، شخصیتی کاریزماتیک و مسلط را به تصویر میکشد و در برخی از صحنه ها، به جهت اغراق در کاریزما، واقع گرایی کمرنگ میشود و ابوالقاسم از کارکتر تعریف شده ی داستان فاصله میگیرد ولی در کل که بنگریم ابوالقاسم با نقش آفرینی سام درخشانی یکی از پیچیدهترین و جذابترین شخصیتهای این سریال خواهد بود.
اما علاوه بر سه کارکتر مذکور که اصلی ترین ستونهای داستان میباشند، نقش های مکملی هم در سریال حضور دارند. خصوصا نقش عمه خانم با بازی فرشته صدر عرفایی.
فرشته صدرعرفایی که حضورش هرچند در حاشیه همین سه نقش اصلی میباشد، ولی کاملاً قابل توجه است. صدرعرفایی با همان ظرافت و تسلطی که در او سراغ داریم و اشراف بسیار بالایی که بر شخصیتپردازی دارد با استفاده از صدا و ریتم گفتار خاصش، و این ویژگی ذاتی که مکثها و نگاههایش بیشتر از کلمات اثر میگذارند، شخصیتش را از همان اولین حضورش متمایز و برجسته نموده است چراکه با بازی مینیمال و بدون اغراق در صحنه های احساسی، بار دراماتیک را به زیبایی منتقل میکند. او به مدد تجربهی فراوان بازی در نقشهای زن سنتی و ریشهدار شخصیتش را در فضای تاریخی سریال سووشون کاملا طبیعی و باورپذیر ارائه نموده است و هر چند که گاهی لهجه یا لحن بومی را در دیالوگها یکدست نگه نمیدارد و نوع بیانش رسمیتر از گویش بومی شیراز است ولی با این حال دور از انتظار نیست که در روند سریال به یک مکمل روایی قدرتمند برای سه نقش اصلی بدل میشود.
در سریال سووشون علاوه براین چهار کاراکتر، نقشهای مکملی مانند فردوس (ترلان پروانه)، سودابه هندی (آزاده صمدی) و دیگر بازیگران همچون مجید صالحی (شیخ) حضور دارند که در روند داستان شاهد اجراهای آنان هستیم و در عین حال باید از بازی متفاوت مزدک میرعابدینی در نقش زینگر و علی نفیسی در نقش مکمل ماهون یاد کرد که چه خوب زبان بدن را با حالات رفتاری نمادهای متضاد سمپات غربی یکی کرده و مخاطب را به سمت خود میکشند. به خصوص مزدک میرعابدینی که خودش تجربه کارگردانی و بازیسازی را هم داشته و با توسل بر همین تجربه بدون خودنمایی و در خدمت درام به خلق کاراکتری جاندار اقدام کرده.
گفتنی است سریال «سووشون» اولین اقتباس از رمان سیمین دانشور محصول نماوا را نرگس آبیار به تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی ساخته با داستانی عاشقانه در بستر تاریخ و متاثر از رخدادهای سیاسی-اجتماعی معاصر ایران.