آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
در دنیای ورزش، حریم خصوصی و اسرار پزشکی بازیکنان، خط قرمزی است که عبور از آن میتواند به قیمت شهرت، اعتبار و حتی آینده حرفهای یک فرد تمام شود. اما به نظر میرسد این خط قرمز در ماجراي سرژ اوریه، ستاره جدید پرسپولیس، نادیده گرفته شده است. این داستان فراتر از یک محرومیت ساده است؛ اینجا پای افشای یک راز پزشکی، تفسیرهای شخصی از قوانین و تصمیمی که حتی با تأیید برجستهترین متخصصان عفونی و کبد کشور مغایرت دارد، در میان است. سازمان لیگ فوتبال ایران بر چه اساسی و با استناد به کدام قانون، اوریه را از حضور در میادین منع کرد؟
موج آزمایشها، مشاورهها و استعلامهای رسمی از نهادهای پزشکی فوتبال ایران و جهان، همگی بر یک نکته تأکید داشتند: هپاتیت اوریه نه برای خودش خطری دارد، نه برای دیگران. اما گویی این مدارک برای متولیان لیگ کافی نبود. اکنون این پرونده از یک بحث پزشکی ساده، به یک چالش حقوقی بزرگ تبدیل شده است. خشم اوریه از افشای بیماریاش، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال را در آستانه شکایتی سنگین قرار داده که میتواند تبعات گستردهای داشته باشد. این پرونده را میتوان از چند زاویه کاملاً فنی و حقوقی مورد تحلیل و واکاوی قرار داد:
۱. تحلیل پزشکی و پروتکلهای بینالمللی
بر اساس قوانین فیفا و حتی آییننامه داخلی فدراسیون فوتبال ایران، هیچ منع مطلق و مشخصی برای فعالیت ورزشی بازیکنان مبتلا به هپاتیت B وجود ندارد. تمرکز قوانین بر رعایت پروتکلهای بهداشتی (مانند پوشاندن زخمها) است. نظر قطعی ۶ متخصص برجسته عفونی و کبد کشور (از جمله دکتر محرز و دکتر علویون) که همگی بازی اوریه را بلامانع و احتمال سرایت را "کاملاً منتفی" دانستهاند، قویترین سند پزشکی ممکن محسوب میشود. استناد سازمان لیگ به یک «لود ویروس» خاص (مثلاً ۵۶ هزار) بدون پشتوانه علمی و قانونی، کاملاً سلیقهای و فاقد اعتبار است، به ویژه که متخصصان همین عدد را نیز بیخطر دانستهاند.
۲. تحلیل حقوقی و آییننامهای
سازمان لیگ به عنوان "مجری" مسابقات، هیچ حق و صلاحیتی برای تفسیر قوانین پزشکی یا وضع قانون جدید ندارد. بالاترین مرجع در این زمینه، "کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال" است که آن هم منعی برای بازی اوریه قائل نشده بود. بنابراین، تصمیم سازمان لیگ یک "تصمیم فراقانونی" و خودسرانه است که به راحتی قابل Appeal در مراجع بالاتر (مانند کمیته استیناف فدراسیون یا حتی دادگاه ورزشی CAS) خواهد بود. این اقدام، یک روند خطرناک ایجاد میکند که هر نهادی میتواند بر اساس برداشت شخصی خود، قوانین را نقض کند.
۳. تحلیل اخلاقی و افشای اسرار
مهمترین و حساسترین بخش ماجرا، نقض فاحش "حریم خصوصی پزشکی" (Medical Confidentiality) اوریه است. افشای چنین اطلاعاتی نه تنها نقض صریح قوانین اخلاق پزشکی و حرفهای است، بلکه از نظر حقوقی نیز میتواند تحت عنوان "افشای اسرار شخصی" پیگرد قانونی داشته باشد. منبع این افشا، هر که باشد (خواه در فدراسیون یا سازمان لیگ)، مرتکب یک تخلف سنگین شده است. این موضوع، حربه بسیار قدرتمندی در دست وکیل اوریه برای طرح شکایت و دریافت غرامت است.
۴. چالش مدیریتی و ارتباطی
به نظر میرسد تصمیمگیری در این پرونده بیشتر بر پایه ترس از حاشیه و واکنش عمومی بوده تا استناد به علم و قانون. عدم شفافیت سازمان لیگ در اعلام دقیق دلیل محرومیت (با ذکر ماده آییننامه) و همچنین رفتار سلیقهای (با توجه به اینکه احتمالاً بازیکنان دیگری با شرایط مشابه در لیگ حضور داشتهاند)، به بیاعتمادی دامن زده و نشان از مدیریت بحران ضعیف دارد.
نتیجهگیری تحلیل
این پرونده یک شکست کامل برای سیستم مدیریتی فوتبال ایران است. آنها نه تنها نتوانستند از یک بازیکن بینالمللی به درستی حمایت کنند، بلکه با تصمیمی غیرکارشناسی، خود را در معرض یک شکایت حقوقی بینالمللی و آسیب به اعتبار جهانی فوتبال ایران قرار دادهاند.