آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
نپال، کشوری که معمولاً با مناظر کوهستانی خیرهکننده و آرامش شناخته میشود، امروز صحنه یک انفجار اجتماعی کمسابقه شده است. این خیزش مردمی که تنها در شش ساعت به اوج خود رسید، ریشه در سالها نارضایتی از فساد سیستماتیک و سوءمدیریت اقتصادی دارد. آتش اعتراضات زمانی شعلهور شد که شهروندان با استفاده از فضای مجازی، اسناد و شواهدی از فسادهای کلان مالی مقامات بلندپایه دولت را افشا کردند. در پاسخ، دولت به جای پاسخگویی، با فیلتر کردن کامل اینترنت و شبکههای اجتماعی، سعی در خفه کردن صدای معترضان کرد.
این اقدام حکومت، چون بنزینی بر آتش خشم مردم ریخت. جمعیت معترض که ابتدا به صورت مسالمتآمیز تجمع کرده بودند، به سمت مراکز قدرت هجوم بردند. خیابانهای کاتماندو به صحنه درگیری بین معترضان و نیروهای امنیتی تبدیل شد. اکنون و پس از ساعتها درگیری خونین، گزارشها حاکی از آن است که نمادهای قدرت، از کاخ ریاستجمهوری تا مجلس، به تصرف معترضان درآمده و به آتش کشیده شدهاند. این رویداد سریعالسیر، جهان را شوکه کرده و آینده نپال را در هالهای از ابهام فرو برده است.
این رویداد را میتوان از چند منظر کاملاً فنی و استراتژیک تحلیل کرد:
۱. الگوی کلاسیک یک انقلاب شتابزده
آنچه در نپال رخ داده، نمونهای بارز از الگوی جدیدی در تغییر رژیم هاست که با کمک فناوری شتابی بیسابقه گرفته است. محرک اولیه (افشاگری در فضای مجازی)، پاسخ دولت (فیلترینگ)، و عکس العمل مردم (خیابان) تنها در عرض چند ساعت به وقوع پیوست. این سرعت، به دولت هیچ فرصتی برای مانور یا چانهزنی نداد و ساختار قدرت را مستقیماً مورد هدف قرار داد.
۲. نقش دوگانه فناوری: شمشیر دو لبه
این واقعه به وضوح نقش دوگانه فضای مجازی را نشان میدهد. از یک سو، ابزاری قدرتمند برای شفافیت و افشاگری در دست مردم بود. از سوی دیگر، وقتی دولت آن را قطع کرد، به عنوان یک کاتالیزور برای تبدیل اعتراضات آنلاین به شورش آفلاین و فیزیکی عمل نمود. فیلترینگ اینترنت دیگر یک تاکتیک کارآمد برای مهار اعتراضات نیست، بلکه اغلب به عاملی برای تشدید آن تبدیل میشود.
۳. فروپاشی مشروعیت و حذف فیزیکی نمادهای قدرت
حمله به نمادهای فیزیکی قدرت مانند کاخ نخستوزیر و مجلس، نشان از یک فروپاشی کامل مشروعیت دولت دارد. مردم نه خواستار اصلاح، که خواستار نابودی کامل ساختار موجود هستند. سوزاندن این ساختمانها یک اقدام نمادین بسیار قوی برای نشان دادن پایان یک نظام است.
۴. بیثباتی منطقهای و واکنش بینالمللی
نپال کشوری است که بین دو غول ژئوپلیتیک، هند و چین، قرار دارد. سقوط دولت در این کشور میتواند منجر به یک رقابت جدید بین این دو قدرت برای نفوذ در حکومت آینده شود. هشدار فوری سفارت ایران به اتباع خود برای ترک نپال، نشاندهنده میزان خطر و بیثباتی شدید در این کشور است. جامعه بینالملل باید برای یک هرج و مرج احتمالی و بحران انسانی آماده باشد.
۵. یک درس هشداردهنده برای سایر رژیم ها
این واقعه یک مطالعه موردی (Case Study) برای تمامی دولتهایی است که با اعتراضات مردمی روبرو هستند. نشان میدهد که سرکوب اطلاعاتی و قطع ارتباط میتواند به جای آرامکردن اوضاع، باعث شعلهورتر شدن آتش خشم مردم شود. مشروعیت یک دولت نه با پنهانکاری، که با پاسخگویی و شفافیت حفظ میشود.
نتیجه تحلیل
آنچه در نپال رخ داد، تنها یک شورش علیه فساد نبود، بلکه یک "سقوط سریع سیستم" (Rapid System Collapse) بود. ترکیب خشم عمومی، یک محرک آنی (افشاگری)، و یک پاسخ اشتباه از سوی دولت (فیلترینگ)، منجر به فروپاشی ساختار قدرت در زمانی بسیار کوتاه شد. آینده نپال به این بستگی دارد که آیا نیروهای مردمی میتوانند یک دولت موقت منسجم تشکیل دهند یا کشور به ورطه هرج و مرج و جنگ داخلی سقوط خواهد کرد.