آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
تصور کنید در جامعهای زندگی میکنید که به جای عقلانیت و علم، صحبت از طلسم و دعانویسی نقل محافل شود. جایی که مردم برای حل مشکلات خود، نه به سیستم قضایی، نه به روانشناس و نه به اقتصاددان، بلکه به رمال و دعانویس مراجعه میکنند. این یک داستان تخیلی نیست، بلکه واقعیت هشداردهنده جامعه امروز ایران است. به نقل از روزنامه هم میهن، آمار تکاندهنده حجتالاسلام علوی طهرانی، امام جماعت مسجد امیر در تهران، پرده از این واقعیت برداشت: «زمانی ۹۰ درصد پرسشهای مردم اعتقادی بود، ولی امروز از صد سوال، صد و ده سوال راجع به طلسم و خرافات است.» این آمار به تنهایی گویای یک زلزله خاموش فرهنگی است. اما این موج خرافات از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا این مردم هستند که به سوی شبهعلم گرایش پیدا کردهاند یا نهادهای متولی، از ارائه پاسخهای قانعکننده و معنویت ناب بازماندهاند؟ این پدیده، تنها یک انحراف فردی نیست، بلکه نشانهای از یک بحران اعتماد عمیقتر است. در این تحلیل عمیق، ریشههای اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی این "فاجعه" را واکاوی میکنیم و به این سوال کلیدی پاسخ میدهیم که چرا جامعه به جای توکل بر خدا و تکیه بر خرد جمعی، به دامن توهمات پناه برده است.
دعانویسی چیست؟!
دعانویسی در اصطلاح عامه در واقع بیان کردن یا نوشتن جملاتیست که خیر و برکت به همراه دارد، اما در این مقاله، به دعانویسی که همراه با جادو و سحر است اشاره داریم. دعا نویسان که به اصطلاح زبان عامیانه به آن ها (رمال) هم گفته می شود، برای سحر و جادو کردن افراد یا حتی برای باطل کردن سِحر از مقوله ای به نام دعا نویسی استفاده می کنند. دعانویسان از مراجعین خود معمولا اطلاعاتی را دریافت می کنند، مانند:
- نام و نام خانوادگی
- نام پدر و مادر
- سن
- جنسیت
و بعد از گرفتن اطلاعات اولیه، شروع به نوشتن متون دعا بر روی اجسام مختلفی مثل کاغذ یا حتی اجسام فلزی مانند کلید و یا حتی پوست جانوران، می کنند. معمولا فضای کاری آنان اگر که حضوری باشد، بسیار عجیب و مخوف است! نحوه ی استفاده و مکان قرار دادن دعای نوشته شده هم با توجه به موضوع آن دعا، متفاوت است.
معنای اصلی علوم غریبه و انواع آن
علوم غریبه، خارج از علوم واقعی، بر اساس شهود، طلسم، خرافات و جادو عمل می کنند که به آن شبه علم هم گفته می شود. بهره گیری از علوم غریبه به افراد توصیه نمی شود به این دلیل که در این علوم، از طلسم، جادو و ارتباط گیری با موجودات غریبه که بر خلاف فطرت و معنویات درونی ما است، استفاده می شود. اما صحبت از غیب و مفاهیم راز آلود در این علوم، مخاطبین زیادی را جذب خود کرده است. مواردی که افراد را به دعانویسی و استفاده از علوم غریبه ترغیب می کند:
- ازدواج و ایجاد رابطه با فرد دلخواه
- موفقیت در کسب و کار و مراحل مختلف در زندگی مثل : قبولی در دانشگاه و استخدام در شغل مدنظر
- رفع کسالت و بیماری
- گشایش مالی در زندگی
- ایجاد ثبات و آرامش در زندگی
- دفاع از خود در برابر حوادث طبیعی یا غیر طبیعی
- رسیدن به جایگاه و مقام و کسب قدرت
البته لازم به ذکر است، استفاده از علوم غریبه و دعا نویسی همراه با جادو، برای موارد منفی و نادرست هم به کار می رود. مثل دعا گرفتن برای بر هم زدن زندگی زناشویی افراد
چرا خرافات و دعانویسی اینقدر رواج یافته است؟
-
فقر عقلانی و سواد رسانهای پایین
در فضایی که آموزش اندیشیدن (تفکر نقادانه) در اولویت نیست، مردم ابزار لازم برای تشخیص علم از شبه علم و دین از خرافه را ندارند.
-
نابرابری اقتصادی و بیعدالتی اجتماعی
وقتی مردم احساس کنند مسیرهای عادی و قانونی برای رسیدن به خواستههایشان (شغل، ازدواج، عدالت) بسته است، به راههای غیرعادی و ماوراءالطبیعهای روی میآورند که قول «راه حل سریع» میدهند.
-
اضطراب جمعی و ناامنی از آینده
در شرایط بیثباتی اجتماعی و اقتصادی، اضطراب مردم افزایش مییابد. خرافات و رمالی نوعی "توهم کنترل" بر سرنوشتِ غیرقابل پیشبینی به افراد میبخشد و آرامش کاذب ایجاد میکند.
-
کمبود معنویت ناب و عرفان اصیل
وقتی نهادهای رسمی دین نتوانند به شکلی عمیق و پاسخگو به نیازهای معنوی مردم پاسخ دهند، مردم به سمت نسخههای تقلبی و سریعِ معنویت (مانند علوم غریبه) گرایش پیدا میکنند.
-
بازار سودآور خرافات
دعانویسی یک بازار پررونق است. تقاضای زیاد از سوی مردم، عرضهکنندگان زیادی (از جمله افرادی که خود را با عناوین روحانی جا میزنند) به وجود آورده که از ناامیدی مردم سوءاستفاده مالی میکنند.
-
نقش رسانهها و فضای مجازی
شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی به صورت انبوه و بدون هیچ فیلتری، مطالب خرافی را ترویج میکنند و این باورها را عادیسازی میکنند.
چرا سکوت نسبی وجود دارد؟
سکوت یا برخورد کمرنگ نهادهای دینی و روحانیون برجسته چند دلیل ممکن دارد:
-
درگیر بودن با مسائل سیاسی و حاشیهای
گاهی نهاد دین آنقدر درگیر مسائل کلان سیاسی یا مناقشات فرقهای میشود که از پرداختن به این آسیبهای اجتماعی غافل میماند.
-
ترس از بیاعتبار کردن "دین رسمی"
برخی ممکن است نگران باشند که پرداختن به این موضوع، این تصور را ایجاد کند که "دین نتوانسته پاسخگو باشد" و به حیثیت نهاد دین لطمه بخورد.
-
نفوذ جریانهای خرافی در درون نهاد دین
متأسفانه برخی از این دعانویسان و طلسمبافان خود را با لباس روحانیت معرفی میکنند و تشخیص و برخورد با آن ها برای نهاد دین دشوار و حساسیتبرانگیز است.
-
عدم درک عمق فاجعه
برخی ممکن است هنوز این مسئله را یک آفت حاشیهای ببینند و عمق این بحران فکری و معنوی را درک نکرده باشند.
تحلیل پدیده خرافات، جادوگری و دعانویسی
۱. بعد اجتماعی-اقتصادی: گرسنگی امید، تغذیه از خرافه
ریشه اصلی این گرایش را باید در ناامیدی و احساس بیپناهی جستجو کرد. وقتی مسیرهای عادی برای تحقق آرزوها (شغل، ازدواج، مسکن، عدالت) مسدود یا بسیار دشوار به نظر برسد، افراد به دنبال راههای معجزهآسا میروند. خرافات و دعانویسی یک «مافیاى ناامیدی» ایجاد کرده که قول راه حل سریع میدهد و از درماندگی مردم سوءاستفاده میکند.
۲. بعد روانشناختی: توهم کنترل در دنیای پرآشوب
انسان در مواجهه با شرایط غیرقابل پیشبینی (مانند تورم، بیثباتی اجتماعی) دچار اضطراب عمیقی میشود. روانشناسی میگوید مغز ما برای کاهش این اضطراب، به دنبال ایجاد یک «توهم کنترل» است. اعتقاد به طلسم و اینکه با یک عمل خاص میتوان سرنوشت را کنترل کرد، دقیقاً همین آرامش کاذب را فراهم میکند.
۳. بعد فرهنگی-آموزشی: فقر سواد رسانهای و تفکر نقاد
سیستم آموزشی ما در تربیت افرادی با «تفکر نقاد» که بتوانند منابع اطلاعاتی را ارزیابی و شبهعلم را از علم تشخیص دهند، موفق نبوده است. وقتی ابزار تحلیل در دست مردم نباشد، هر محتوایی که با اطمینان و در بستر مذهبی ارائه شود، قابل پذیرش به نظر میرسد.
۴. بعد دینی: شکاف بین نهاد دین و نیازهای معنوی مردم
این پدیده یک شمشیر دو لبه برای نهاد دین است. از یک سو نشان میدهد که مردم هنوز به دنبال پاسخهای ماوراءالطبیعه هستند (که حوزه دین است)، ولی از سوی دیگر نشان میدهد که گفتمان رسمی دین نتوانسته است به شکل قانعکنندهای به این نیازها پاسخ دهد. این سکوت یا برخورد کمرنگ، فضایی خالی ایجاد کرده که توسط شارلاتانها پر شده است.
جمعبندی و راه حل
این موج خرافات، تنها یک مسئله اعتقادی نیست، بلکه یک "شاخص توسعه نیافتگی" است. این پدیده محصول ترکیب خطرناک ناامیدی اقتصادی، کمبود آموزش, و خلأ معنویت اصیل است. مبارزه با آن نیز نیازمند یک عزم ملی در تمام این زمینههاست، نه فقط نصیحت های سطحی. این مسئله یک "فاجعه" است. این نشاندهنده یک بحران اعتماد است: اعتماد به عقل، اعتماد به نهادهای رسمی برای حل مشکل، و حتی اعتماد به خالق یکتا. راه حل این نیست که فقط به مردم گفت "خرافه بد است". راه حل یک کار فرهنگی عمیق و همهجانبه است:
- توسعه سواد رسانهای و تفکر نقادانه از طریق سیستم آموزشی و رسانهها.
- تقویت گفتمان عقلانی و ایمان مبتنی بر معرفت در منابر و محافل مذهبی.
- شفافیت و برخورد قاطع نهادهای دینی با افرادی که تحت عنوان روحانیت به ترویج خرافات میپردازند.
- ایجاد فضای امید و اعتماد در جامعه از طریق ایجاد مسیرهای عادلانه برای پیشرفت.
این تغییر، نشانه یک دگرگونی عمیق است. پاسخ به آن نیز نیازمند اقدامی عمیق، شجاعانه و عقلانی است.