آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - در دنیای امروز که سرعت تغییرات اجتماعی و اقتصادی سرسامآور است، یکی از موضوعاتی که همچنان محل بحث و گفتوگو باقی مانده، جایگاه زنان در اقتصاد خانواده است. واقعیتی انکارناپذیر این است که حضور زنان در بازار کار دیگر یک استثنا یا پدیدهای تازه نیست؛ بلکه بخش جداییناپذیر از زندگی شهری و حتی روستایی ایران شده است. اما در کنار این واقعیت، پرسشی مهم شکل میگیرد: آیا درآمد زنان به تحکیم بنیان خانواده کمک میکند یا برعکس، گاه تبدیل به منبع تنش و اختلاف میشود؟ بسیاری از مردان در تجربههای شخصی خود، و حتی بسیاری از زنان در گفتوگوهای روزمره، به جملهای اشاره میکنند که بهنوعی ضربالمثل جهانی شده است:
«پول مرد، پول خانواده است. اما پول زن، پول خود زن است.»
این جمله شاید طنزآمیز به نظر برسد، اما در دل خود بازتابدهنده واقعیتی عمیق از فرهنگ عمومی و الگوهای مصرف در خانوادههاست.
فشار اجتماعی و نقش نگاه عمومی زنان به یکدیگر
یکی از مهمترین عوامل شکلگیری این نگاه، فشار اجتماعی خود زنان بر یکدیگر است. امروزه اگر زنی درآمد خود را به همسر یا خرج خانه اختصاص دهد، اغلب با واکنش منفی دوستان یا حتی اعضای خانواده مواجه میشود. در بسیاری از جمعهای زنانه این باور رواج یافته که «زن باید استقلال مالی خودش را حفظ کند» و هرگونه مشارکت مستقیم در هزینههای خانه بهمنزله از دست دادن جایگاه یا حتی ضعف شخصیت تلقی میشود. این فشار اجتماعی آنقدر جدی است که حتی زنانی که تمایل قلبی به همراهی مالی با همسر خود دارند، ناچار میشوند درآمدشان را پنهان کنند یا دستکم از مصرف آن در هزینههای اصلی خانه خودداری کنند.
درآمد زن؛ ابزاری برای استقلال یا میدان کشمکش؟
مشاهدات میدانی نشان میدهد که در بسیاری از خانوادهها، زنانی که درآمد مستقل دارند، آن را بیشتر صرف خریدهای شخصی، آرایش، سفر یا تفریحات فردی میکنند. در این میان، هزینههای اصلی زندگی همچنان بر دوش مرد باقی میماند. این وضعیت، بهویژه زمانی چالشبرانگیز میشود که درآمد مرد بهتنهایی برای تأمین نیازهای زندگی کافی است. در چنین شرایطی، درآمد زن بهجای اینکه منبع آرامش یا سرمایهگذاری مشترک برای آینده باشد، بعضاً به عاملی برای بروز اختلاف و رقابت تبدیل میشود. البته نباید از این نکته غافل شد که در شرایطی که هزینههای زندگی بهتنهایی از عهده یک نفر خارج است، همکاری مالی زن و مرد کاملاً منطقی و ضروری است. اما مسئله اینجاست که حتی در این حالت نیز، نحوه مدیریت و نگاه به پول میتواند معادلات خانوادگی را دگرگون کند.
توهم جذابیت «زن مستقل» برای ازدواج
برای بسیاری از مردان، ازدواج با زنی که درآمد مستقل دارد در نگاه اول بسیار جذاب به نظر میرسد. این تصور رایج است که با وجود چنین همسری، فشار مالی بر مرد کمتر خواهد بود و زندگی با آرامش بیشتری ادامه پیدا میکند. اما تجربههای واقعی نشان داده که در بسیاری از موارد، این تصور چندان درست از آب درنمیآید. به بیان دیگر، هر ریالی که زن وارد زندگی میکند، در عمل میتواند چند برابر هزینههای روانی و عاطفی برای مرد ایجاد کند. اختلاف بر سر اولویتهای هزینهکرد، رقابت پنهان میان زن و مرد بر سر «کی بیشتر خرج میکند»، یا حتی یادآوریهای مداوم زن درباره سهم مالیاش، میتواند فضای خانه را متشنج کند.
مدیریت مالی؛ قلب تپنده یک زندگی مشترک
واقعیت این است که مدیریت مالی در خانواده مهمتر از میزان درآمد است. اگرچه بسیاری از خانوادهها زندگی مشترک را با سرمایهای اندک آغاز میکنند، اما به دلیل مدیریت درست منابع، بهتدریج رشد و پیشرفت میکنند. در مقابل، خانوادههایی با درآمد بالا اما مدیریت ضعیف، اغلب با بحرانهای عاطفی و حتی فروپاشی مواجه میشوند. از همین رو برخی بر این باورند که اگر مرد توان مالی کافی برای اداره زندگی دارد، بهتر است مدیریت مالی خانواده را نیز از همان ابتدا بر عهده بگیرد. در چنین شرایطی، زن میتواند درآمد خود را صرف علایق شخصی کند، بدون آنکه این مسئله به منبع تنش در زندگی تبدیل شود.
نگاه دوباره به فرهنگ اقتصادی خانواده
شاید وقت آن رسیده باشد که جامعه ایرانی با نگاهی دوباره به این موضوع بپردازد. زن و مرد هر دو ستونهای زندگی مشترکاند، و اقتصاد خانواده بدون همکاری و تفاهم واقعی هرگز به نقطه تعادل نمیرسد. نه میتوان انتظار داشت زن همه درآمدش را صرف خانه کند، و نه منطقی است که مرد بار تمام هزینهها را به تنهایی بر دوش بکشد. اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، فرهنگ مشترک مالی است؛ فرهنگی که در آن زن و مرد به جای رقابت یا مقایسه، بهعنوان یک تیم برای اهداف بزرگتر زندگی تلاش کنند. شاید رمز موفقیت در این باشد که پیش از ازدواج، گفتوگویی جدی و صادقانه درباره نگاه به پول، اولویتها و شیوه مدیریت مالی میان زن و مرد صورت گیرد.
جمعبندی
پول، صرفاً اسکناس یا عددی در حساب بانکی نیست؛ بلکه نمادی از قدرت، انتخاب و حتی عشق در زندگی مشترک است. اگر زن و مرد به تفاهم نرسند، این نماد میتواند به میدان جنگ تبدیل شود. در مقابل، اگر مدیریت مالی هوشمندانه و مبتنی بر احترام متقابل باشد، حتی درآمد اندک نیز میتواند بستر یک زندگی آرام و پایدار را فراهم کند. به نظر میرسد برای مردانی که توان مالی کافی دارند، شروع زندگی از صفر و با مدیریت متمرکز اقتصادی، بهمراتب کمتنشتر و سازندهتر از اتکای بیمحابا به درآمد مستقل همسر است. اما در نهایت، آنچه آینده یک خانواده را میسازد، نه صرفاً مقدار پول، بلکه شیوه اندیشیدن به پول و قدرت همدلی در مصرف آن است.