آسیانیوز ایران؛ سرویس حقوقی:
جهان درخشان و پرهیاهوی سینما، این بار نه با یک فیلم جدید، که با یک اتهام سنگین بر سر زبانها افتاده است. شکایت یک دختر جوان ۲۰ ساله از یک چهره شناختهشده و محبوب، جامعه هنری و افکار عمومی را با شوکی بزرگ مواجه کرده است. ادعایی که اگر واقعیت داشته باشد، پرده از تاریکترین زوایای صنعت سینما برمیدارد. این دختر که خود را هنرجوی بازیگری معرفی میکند، داستانی هولناک از سوءاستفاده از اعتماد و بهرهگیری از موقعیت شغلی را روایت میکند. به گفته وی، این بازیگر سوپراستار با وعده همکاری در یک پروژه سینمایی، او را به مکانی نامعلوم برده و مرتکب جنایتی هولناک شده است.
انحراف افکار عمومی یا یک دروغ حساب شده؟!
اما این پایان ماجرا نیست. شاکی ادعا میکند که این اولین بار نبوده که چنین اتهاماتی به این بازیگر وارد شده است. این بخش از ادعاها، پرسشهای بزرگتری درباره سابقه احتمالی و رفتارهای پنهان ایجاد میکند. از سوی دیگر، موجی از حمایت از بازیگر متهم در فضای مجازی و برخی رسانهها به راه افتاده است. آنان با اشاره به پروندههای مشابه درجهان، مانند پرونده دنی آلوز، هشدار میدهند که ممکن است این اتهام، بخشی از یک توطئه برای باجگیری و تخریب شخصیت باشد. نکته حائز اهمیت دیگر، زمانبندی انتشار این خبر است. برخی فعالان فضای مجازی با طرح تئوری "انحراف افکار عمومی"، ادعا میکنند که افشای این پرونده درست همزمان با پخش فیلم عروسی دختر یکی از مقامات نظامی، برنامهای حسابشده برای منحرف کردن توجهها بوده است.
اتهام آدم ربایی و تجاوز
مراجع قضایی اما بر روند قانونی پرونده تأکید دارند. آنان اعلام کردهاند که هیچ اتهامی تاکنون به اثبات نرسیده و بازیگر تنها برای تحقیقات بیشتر احضار شده است. این تناقض در اخبار رسمی و شایعات، بر پیچیدگی داستان افزوده است. این پرونده تنها یک اتهام جنایی نیست؛ بلکه آزمونی برای سیستم قضایی، رسانهها و افکار عمومی است. چگونه میتوان میان حمایت از قربانی احتمالی و حفظ حقوق متهم، تعادل برقرار کرد؟ پاسخ به این پرسش و پرسشهای مشابه، نیازمند صبر و پیگیری دقیق روند قانونی است. آنچه اکنون ضروری به نظر میرسد، پرهیز از قضاوت عجولانه و دنبال کردن اخبار از منابع معتبر است. با این همه برخی رسانهها گزارشهایی تکمیلی درباره این خبر منتشر کردهاند. روزنامه «جهان صنعت» از جمله رسانههایی است که خبر بازداشت آقای سوپراستار به عنوان متهم این پرونده را تأیید کرده و نوشته پرونده تازهای در دستگاه قضایی تهران جنجالبرانگیز شده است؛ جایی که بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون با اتهامهای سنگینی از جمله آدمربایی و تجاوز روبرو شده است.
روزنامه «هفت صبح» توانسته با شاکی این پرونده که یک دختر جوان ۲۰ ساله است گفتگو کند. بر اساس این گزارش، بر اساس شکایت از «بازیگر مشهور» در روز گذشته، دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴، «قرار وثیقه»ی این بازیگر به «بازداشت» تبدیل و او روانه زندان شد. روزنامه «هفت صبح» گزارش داده شاکی این پرونده که یک دختر حدودا ۲۰ ساله است در شکایت خود گفته «من یک بازیگر تازهکار هستم و از مدتها قبل هنرجوی بازیگری بودم. رویای هنرپیشگی در سر داشتم تا اینکه در یک پروژه کاری با آقای سوپراستار سینما و تلویزیون آشنا شدم. او به من وعده داد و گفت میتواند من را وارد پروژه کاری کند.» این دختر جوان گفته «چند شب بعد به بهانه اینکه من را تا مسیری برساند سوار ماشینش شدم، اما بعد از طی مسافتی منحرف شد و هرچه به او التماس کردم پیادهام کند، توجهی نکرد. بعد من را با اجبار به خانهاش برد و آنجا دست و پایم را بست و به من تجاوز کرد.»
روزنامه «هفت صبح» افزوده با ثبت این شکایت، رسیدگی قضایی آغاز شد و پرونده به جهت رسیدگی به موضوع آدمربایی به دادسرای جنایی تهران ارجاع و به جهت رسیدگی به اتهام تجاوز به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. با تکمیل تحقیقات در مرحله دادسرا، با توجه به اینکه متهم یک هنرپیشه معروف است، رسیدگی به اتهام آدمربایی او در دادگاه فرهنگ و رسانه ادامه پیدا خواهد کرد. این گزارش افزوده روز گذشته، دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴، متهم به همراه شاکی در جلسه تحقیقات دادگاه حاضر شدند و این جلسه به صورت غیرعلنی برگزار شد. در پایان جلسه قرار وثیقهی این بازیگر به قرار بازداشت تبدیل شد و او به این تبدیل قرار اعتراض کرد.
خبرگزاری «ایرنا» هم نوشته «بازیگر مشهور» پیشتر نیز پرونده شکایت به اتهام آزار و اذیت جنسی و تجاوز داشته اما در نهایت پروندهها بسته شده است. در این گزارش آمده یکی از تهیهکنندگان سینما با تأیید تلویحی تعرض بازیگر مشهور سینما به یک دختر جوان، گفت که این نه اولین که دومین بار است این بازیگر به علت چنین جرمی شاکی داشته و بار قبل هم با همکاری وکیل و تطمیع شاکی، پرونده فیصله پیدا کرد. این تهیهکننده به خبرگزاری «ایرنا» گفته که این بازیگر دیگر تمام شده و هرگز قادر به بازگشت به این عرصه نخواهد بود. بر اساس ادعای این تهیهکننده، به دنبال تغییر صدای این بازیگر در کارهای اخیر و مراجعه او به پزشکی، پزشک معالج از وخیم شدن شرایط جسمی او خبر داده و گفته مخاط دهانی و بویایی او کاملا از بین رفته است. به نظر میرسد منظور این تهیهکننده از این توضیحات، استفاده «بازیگر مشهور» از مواد مخدر است! این تهیهکننده همچنین یادآوری کرد که دستمزد این بازیگر گاهی برای سه تا چهار نوبت بازی بین ۵ تا ۱۰ میلیارد تومان بوده است. خبرگزاری «ایرنا» این خبر را ساعتی پس از انتشار حذف کرد و نوشت: «با پوزش از مخاطبان محترم؛ این صفحه به دلیل ملاحظات حقوقی و یا خطای حرفهای در تنظیم و درج خبر، موقتاً از دسترس خارج شده و محتوای آن در حال بررسی مجدد است.»
همچنین بابک نمکشناس رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران بزرگ درباره بازداشت یکی از بازیگران معروف توضیحاتی را ارائه کرد و گفت «موضوع از طریق شکایت شخصی یک خانم با هویت مشخص آغاز شد؛ این فرد با مراجعه به دادگاه کیفری یک تهران شکایتی را علیه شخص مورد نظر مطرح میکند و در پی آن، پروندهای در مرجع قضایی تشکیل میشود.» بابک نمکشناس افزوده «پس از تشکیل پرونده، مقام قضایی برای فرد مورد شکایت احضاریه صادر کرده و وی جهت رسیدگی به شعبه نهم بازپرسی دادگاه کیفری یک تهران احضار میشود. در همانجا، پس از انجام تحقیقات و تفهیم اتهام، بنا بر تشخیص مقام محترم قضایی، قرار قانونی برای این فرد صادر شده و در حال حاضر در اختیار مرجع قضایی قرار دارد.
تحلیل حقوقی و روند دادرسی
پرونده حاضر در مرحله بسیار حساسی از تحقیقات مقدماتی قرار دارد. در سیستم قضایی ایران، تفهیم اتهام و حتی بازداشت موقت به معنای اثبات جرم نیست. این اقدامات صرفاً ابزاری برای تسهیل تحقیقات و جلوگیری از فرار یا تخریب مدارک است. دادستان و بازپرس در این مرحله موظفند ادعاهای شاکی را با جمعآوری شواهد، مدارک پزشکی و استنطاق از متهم به دقت بررسی کنند. وزن ادله ارائه شده توسط شاکی خصوصی، تعیینکننده ادامه روند خواهد بود. نکته کلیدی، "بار اثبات دعوا" است که بر عهده شاکی است. وی باید بتواند ادعای خود را با ارائه مدارک محکمهپسند به اثبات برساند. در غیر این صورت، پرونده با قرار منع تعقیب یا حکم برائت متهم بسته خواهد شد.
تحلیل رسانهای و جنگ روانی
این پرونده نمونه بارزی از تاثیر فضای مجازی در شکلدهی به افکار عمومی است. از یک سو، انتشار غیرحرفهای جزئیات بدون تایید، میتواند به حریم خصوصی طرفین تجاوز کرده و روند دادرسی عادلانه را مختل کند. از سوی دیگر، نقش رسانههای حرفهای در متعادلسازی فضا بسیار حیاتی است. خبرگزاریهایی مانند انتخاب و میزان که بر عدم اثبات اتهام تاکید میکنند، سعی در جلوگیری از محکومیت رسانهای متهم قبل از صدور حکم قضایی دارند. نظریه "انحراف اذهان" که توسط برخی کاربران مطرح شده، هرچند قابل اثبات نیست، اما نشاندهنده بیاعتمادی بخشی از جامعه به رسانههای جریان اصلی و باور به دستکاری اخبار برای اهداف سیاسی-اجتماعی است.
تحلیل جامعهشناختی و فرهنگی
این اتهام، در بستر یک جامعه با ارزشهای سنتی-مذهبی رخ داده است. از یک سو، شکایت یک زن از یک مرد قدرتمند در عرصه عمومی، میتواند نشانهای از افزایش جسارت قربانیان برای مطالبه حق باشد. از سوی دیگر، واکنشهای سریع برای تکذیب و نسبت دادن اتهام به "توطئه"، نشان از عمق "فرهنگ حمایت از چهرههای مشهور" دارد، گاهی حتی پیش از روشن شدن حقیقت. این امر میتواند فضایی ناامن برای قربانیان واقعی ایجاد کند. این پرونده، جامعه را در تقابل دو گفتمان "حمایت بیقید و شرط از متهم" و "باورپذیری بیقید و شرط ادعای شاکی" قرار داده است. یافتن راه میانه که در آن هم از حقوق قربانی دفاع شود و هم اصل برائت رعایت گردد، نیازمند بلوغ اجتماعی است.
تحلیل روانشناختی رفتاری
ادعای شاکی مبنی بر "تکرارپذیری" اتهام، از منظر روانشناسی جنایی حائز اهمیت است. اگر این ادعا درست باشد، میتواند نشانهای از یک الگوی رفتاری تکراری در متهم باشد که نیاز به بررسی عمیقتر دارد. از نگاه دیگر، انگیزههای احتمالی برای شکایت کذب — مانند باجگیری، شهرت طلبی یا انتقام — نیز باید با دقت و بدون پیشداوری مورد بررسی قرار گیرد. روانشناسی هر دو طرف برای کشف حقیقت ضروری است. واکنش جامعه به چنین اخباری نیز از "سوگیری تاییدی" نشأت میگیرد؛ به این معنا که افراد تمایل دارند اخباری را باور کنند که با پیشفرضها و باورهای قبلی آنان همخوانی دارد، نه لزوماً با واقعیت عینی.
تحلیل امنیت اجتماعی و اعتماد عمومی
افشای چنین پروندههایی در صورت اثبات، میتواند به شدت بر "اعتماد عمومی" به چهرههای سرشناس و نهادهای نظارتی تاثیر بگذارد. این سوال را ایجاد میکند که آیا سازوکارهای نظارتی قدرتمندی برای پیشگیری از چنین سوءاستفادههایی از قدرت و شهرت وجود دارد؟ در صورت کذب بودن اتهام، تبعات آن برای زندگی حرفهای و شخصی متهم غیرقابل جبران است. این امر لزوم "مسئولیتپذیری در انتشار اخبار" توسط رسانهها و کاربران فضای مجازی را دوچندان میکند. نتیجه نهایی این پرونده، فارغ از محکومیت یا برائت، درس بزرگی برای تمام سطوح جامعه — از مردم عادی تا سلبریتیها و نهادهای حاکمیتی — درباره اهمیت "حقوق شهروندی"، "عدالت قضایی" و "اخلاق رسانهای" خواهد بود.