جمعه / ۱۶ آبان ۱۴۰۴ / ۱۷:۰۰
کد خبر: 33918
گزارشگر: 548
۲۱۲
۰
۰
۶
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق

چهره پنهان تعاملات مردان و زنان در جامعه امروز

چهره پنهان تعاملات مردان و زنان در جامعه امروز
کاظم عاشوری گیلده در مقاله جدید خود به بررسی تفاوت رفتار مردان و زنان در مواجهه با شکست و انتقاد پرداخته است. به باور او، مردان با فرهنگ «ادامه دادن» و زنان با ضرورت «حفظ تصویر» رشد یافته‌اند. این محقق معتقد است مردان به دلیل نقش تاریخی‌شان، شکست را بخشی طبیعی از زندگی می‌دانند، در حالی که زنان به دلیل غریزه بقا، از نمایش ضعف پرهیز می‌کنند. این تحلیل، ریشه‌های روانی و فرهنگی این تفاوت‌ها را واکاوی می‌کند و راه را برای درک متقابل هموار می‌سازد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق - در فضای مجازی امروز، تا بخواهید می‌توان نمونه‌هایی از مکالمات و گفت‌وگوهای خصوصی را دید که در آن، مردان با شور و اشتیاق، در تلاش برای جلب توجه و علاقه‌مندی زنان هستند. پیام‌هایی مکرر، پر از احساس و اصرار؛ در حالی که پاسخ بسیاری از آن‌ها یا هرگز نمی‌رسد، یا با بی‌اعتنایی مواجه می‌شود. جالب آنکه، در مقابل، تقریباً هیچ‌گاه نمی‌بینیم زنی از تجربه‌ی رد شدن، بی‌پاسخ ماندن یا حتی انتقاد شدن خود سخن بگوید.

این پدیده فقط یک رفتار مجازی نیست، بلکه بازتابی از ساختار روانی و فرهنگی جامعه‌ی امروز ماست. زنان در بیشتر مواقع از نمایش ضعف، اشتباه یا ناکامي پرهیز می‌کنند، در حالی که مردان شکست را ـ هرچند تلخ ـ بخشی از مسیر طبیعی زندگی خود می‌دانند. شاید یکی از دلایل اصلی این تفاوت آن باشد که مردان، خواه ناخواه، آموخته‌اند که باید ادامه دهند، حتی وقتی تکیه‌گاهی ندارند.

مردانی که محکوم به ادامه دادن‌ هستند

زندگی، مردان را در جایگاهی قرار داده است که مسئولیت و فشار بر دوش آنان سنگینی می‌کند. در لحظات خستگی و فرسودگی، نه دست یاری از کسی به سویشان دراز می‌شود، نه پناهی برای استراحت دارند. آن‌ها مجبورند برخیزند، گرد و غبار از تن بزدایند و مسیر را ادامه دهند، زیرا زندگی در انتظارشان نمی‌ماند و چشم امید بسیاری به دستان آنان دوخته شده است. شاید همین ضرورتِ تداوم و ایستادگی است که مردان را به سازندگان بزرگ تمدن و صنعت بدل کرده است؛ کسانی که زیر فشار، توان خلق و ابتکار یافته‌اند و جهان را ساخته‌اند.

زنان و ترس از نمایش ضعف

در سوی دیگر، زنان از دیرباز زندگی خود را زیر سایه‌ی حمایت مردان و در چارچوب‌هایی گذرانده‌اند که بقایشان را وابسته به تأیید و پذیرش اجتماعی کرده است. در چنین بستری، ابراز ضعف، نوعی خطر محسوب می‌شود؛ چرا که ممکن است تصویری را که برای جلب اعتماد یا تحسین دیگران ساخته‌اند، مخدوش کند. به همین دلیل، بسیاری از زنان می‌کوشند همواره چهره‌ای جذاب، قوی و بی‌نقص از خود ارائه دهند. برای آن‌ها، حفظ این تصویر نه از سر خودنمایی، بلکه بخشی از سازوکار بقاست. فردی که از درون احساس استقلال و امنیت نمی‌کند، ناچار است به نگاه دیگران تکیه کند و برای حفظ آن نگاه، از نمایش ضعف و شنیدن نقد هراس داشته باشد. در واقع، نمایش قدرت ظاهری برای بسیاری از زنان، در حکم سپری است در برابر ترس از دیده شدنِ آسیب‌پذیری‌شان.

دریافتی متفاوت از مفاهیم اخلاقی

در بسیاری از گفت‌وگوهای اجتماعی، دیده می‌شود که مردان از زنان انتظار دارند مفاهیمی چون غیرت، وفاداری، مروت، جوانمردی و ایثار را همان‌گونه درک و اجرا کنند که خود می‌کنند. اما باید پذیرفت که این مفاهیم، در طول تاریخ، در بستر تجربه‌ی زیستی مردان شکل گرفته‌اند؛ تجربه‌ای که با خطر، مسئولیت و ازخودگذشتگی همراه بوده است. در حالی که زنان، به دلیل شرایط زیستی و اجتماعی متفاوت، نگاه و تعریف دیگری از بقا، امنیت و ارزش اخلاقی دارند. طبیعی است که محور اصلی توجه آنان، خود و استمرار زندگی‌شان باشد. در بیشتر موقعیت‌ها، اولویت نخست زنان حفظ خود و در مرحله‌ی بعد، حفظ فرزند است؛ نه لزوماً ایثار برای دیگری.

غریزه‌ی بقا؛ محور تصمیم‌های زنانه

اگر با نگاهی بی‌طرفانه بنگریم، می‌توان دریافت که بسیاری از رفتارهای زنان در جامعه، از غریزه‌ی بقا سرچشمه می‌گیرد. زنی که امنیت روانی و اجتماعی‌اش را در حفظ تصویر مطلوب خود می‌بیند، بیشتر به ظاهر، روابط و واکنش اطرافیان اهمیت می‌دهد تا مفاهیم انتزاعی اخلاقی یا فلسفی. از همین‌روست که ممکن است زنان در موضوعاتی چون حق انتخاب پوشش یا آزادی‌های فردی، با جسارت و مقاومت ایستادگی کنند، اما در موقعیت‌هایی که مستلزم خطر مستقیم جانی یا فیزیکی است، کمتر در صحنه دیده شوند. این تفاوت نه از سر بی‌رحمی یا بی‌تفاوتی، بلکه از ساختار روانی و غریزه‌ی بقا ناشی می‌شود که در طول قرن‌ها شکل گرفته است.

گیرنده و دهنده در روابط انسانی

در بسیاری از روابط انسانی، زنان بیشتر در جایگاه گیرنده ظاهر می‌شوند تا دهنده. آن‌ها دریافت‌کننده‌ی محبت، توجه، حمایت، انرژی، و فداکاری‌اند؛ و در مقابل، با واکنش‌های عاطفی، زیبایی و مراقبت پاسخ می‌دهند. در نقطه‌ی مقابل، مردان به طور تاریخی نقش دهنده و تأمین‌کننده را ایفا کرده‌اند؛ بخشنده‌ی وقت، نیرو، احساس و حتی جان. این تقسیم نانوشته‌ی نقش‌ها، بخش بزرگی از تاریخ اجتماعی بشر را شکل داده است. هرچند امروز با تغییر ارزش‌ها و برابری‌خواهی اجتماعی، این مرزها کمرنگ‌تر شده، اما ریشه‌های روانی آن همچنان پابرجاست.

جمع‌بندی

تفاوت میان مردان و زنان در پذیرش ضعف، انتقاد و نوع واکنش به شکست، واقعیتی است که ریشه در تاریخ، فرهنگ و زیست اجتماعی بشر دارد. مردان با فشارِ «باید ساختن» و «باید ادامه دادن» شکل گرفته‌اند و زنان با ضرورتِ «باید حفظ شدن» و «باید پذیرفته ماندن». هیچ‌یک از این دو مسیر بر دیگری برتری ندارد، بلکه هر یک پاسخی است به نیاز بقا در شرایط خاص تاریخی و فرهنگی. با این حال، شناخت این تفاوت‌ها می‌تواند ما را به درک عمیق‌تری از رفتارهای متقابل میان زن و مرد برساند؛ درکی که اگر با احترام و آگاهی همراه شود، شاید به جای سرزنش و داوری، راه را برای گفت‌وگو، همدلی و درک متقابل هموار کند.

 

به قلم: کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق
https://www.asianewsiran.com/u/hHh
اخبار مرتبط
کاظم عاشوری گیلده در مقاله جدید خود به ویژگی افراد بسیار حساس پرداخته است. به باور او، این ویژگی که ۱۵ تا ۲۰ درصد مردم جهان را شامل می‌شود، نه ضعف است و نه بیماری. عاشوری گیلده با اشاره به نشانه‌هایی مانند تفکر عمیق، همدلی بالا و حساسیت به محرک‌های محیطی، معتقد است این افراد دنیا را با عمق بیشتری تجربه می‌کنند. این محقق همچنین به بحث انرژی‌خوانی به عنوان مهارتی برای درک بهتر روابط انسانی پرداخته و راهکارهایی برای زندگی بهتر افراد حساس ارائه داده است.
کاظم عاشوری گیلده در مقاله تحلیلی جدید خود به راز جذابیت موتورسیکلت برای مردان پرداخته است. به باور او، این وسیله نقلیه فراتر از کارکرد حمل و نقل، نماد قدرت، آزادی و هویت مردانه است. عاشوری گیلده با بررسی ابعاد روانشناختی این پدیده، به چهار عنصر اصلی قدرت، آزادی، هیجان و رفاقت به عنوان عوامل اصلی این جذابیت اشاره می‌کند. عناصری که به طور عمیقی با دنیای مردانه گره خورده‌اند. این محقق معتقد است حتی مردانی که هرگز موتورسیکلت نمی‌خرند، اغلب در دوره‌ای از زندگی کشش عجیبی نسبت به آن احساس می‌کنند که ریشه در نیازهای روانی عمیق‌تری دارد.
کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، از بحران خاموش روابط عاطفی و جنسی در میان جوانان ایرانی پرده برداشته است. به باور او، این بحران ابعاد اجتماعی گسترده‌ای دارد که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. گیلده در تحلیل خود به پدیده "هول بودن" جوانان اشاره می‌کند و آن را نتیجه کمبود فضای سالم برای تجربه روابط عاطفی می‌داند. از نگاه او، این وضعیت پیامدهای روانی و اجتماعی گسترده‌ای به همراه دارد. این محقق هشدار می‌دهد که انکار این نیاز واقعی جوانان تنها به شکل‌گیری پدیده‌های پنهانی و ناسالم منجر خواهد شد و هزینه‌های آن گریبان‌گیر کل جامعه می‌شود.
چرا اخبار بد و مسائل اجتماعی روزانه این‌قدر انرژی روانی ما را تخلیه می‌کنند؟ کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در مقاله تحلیلی خود برای آسیانیوز ایران، پاسخ این پرسش را در "زیست‌شناسی استرس" جستجو می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه تحریم‌ها، بی‌ثباتی و اخبار منفی، محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) را به طور مداوم فعال نگه می‌دارند و با افزایش کورتیزول و کاهش سروتونین، جامعه را به سمت "فرسودگی جمعی" سوق می‌دهند. این مقاله علاوه بر واکاوی این مکانیسم عصبی، ۵ راهکار عملی برای محافظت از روان در برابر این طوفان دائمی ارائه می‌دهد.
چرا زنان و مردان اغلب درک درستی از میل، عشق و سکسوالیته یکدیگر ندارند؟ کاظم عاشوری گیلده، محقق و نویسنده، در تحلیل خود برای آسیانیوز ایران، این شکاف را ناشی از تفاوت‌های بنیادین زیستی، پیچیدگی‌های روانی و قالب‌های فرهنگی می‌داند. این مقاله با واکاوی "زیست‌شناسی تکاملی" تا "کلیشه‌های مخرب فرهنگی"، نشان می‌دهد که تقلیل هر یک از دو جنس به یک بُعد ساده، چگونه به تضعیف روابط و افزایش تنش‌های اجتماعی منجر می‌شود و در پایان، راه برون‌رفت را "گفت‌وگوی انسانی و برابر" معرفی می‌کند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید