آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
فضای هنری ایران این روزها شاهد روایت صادقانه یکی از بازیگرانش از مسیری سخت و پرچالش است. مازیار لرستانی، بازیگری که پیشتر با نام شهره لرستانی شناخته میشد، داستان زندگی خود را پس از تغییر جنسیت بازگو میکند. این بازیگر که سالهاست در سینمای ایران حضوری کمرنگ دارد، در سالروز تولدش ویدیویی در اینستاگرام منتشر کرد و از ناگفتههایی درباره سختیهای زندگی مردانه سخن گفت. روایتی که توجه بسیاری را به خود جلب کرد. لرستانی که پیش از تغییر جنسیت از بازیگران پرکار سینمای ایران محسوب میشد، پس از این تصمیم زندگیاش دچار تحولی بزرگ شد. اگرچه برخی همصنفانش از او حمایت کردند، اما عملاً مسیر حرفهایاش تحت الشعاع این رویداد قرار گرفت.
حالا این بازیگر در تازهترین واکنش به منتقدانش، متنی را در استوری اینستاگرامش منتشر کرده است. او در این پست از کسانی میخواهد که همچنان با تغییر جنسیت او مشکل دارند، این انتخاب را بپذیرند. لرستانی در بخشی از این متن تأکید کرده که این تصمیم، «تنها انتخاب آگاهانه» او در زندگی بوده و از اینکه اکنون میتواند «بینقاب و بیفریب و صادق» در جامعه زندگی کند، راضی است. این اظهارات در حالی مطرح میشود که تغییر جنسیت در جامعه ایران با چالشهای متعددی روبرو است و افرادی که این مسیر را انتخاب میکنند، اغلب با نگاههای سنگین و قضاوتهای شدید مواجه میشوند. روایت لرستانی از زندگی پس از تغییر جنسیت، نه تنها داستان شخصی یک هنرمند، بلکه نمایانگر چالشهای فراوانی است که افراد ترنس در جامعه ایران با آن دست به گریبانند. این روایت صادقانه میتواند فرصتی برای گفتوگوی اجتماعی درباره پذیرش تفاوتها و احترام به انتخابهای فردی باشد.
چالشهای حرفهای پس از تغییر جنسیت
تغییر جنسیت برای یک هنرمند میتواند پیامدهای حرفهای جدی به همراه داشته باشد. در مورد مازیار لرستانی، این تصمیم منجر به کمکار شدن او در سینمای ایران شد. اگرچه برخی از همصنفان از او حمایت کردند، اما به نظر میرسد فضای کلی سینمای ایران برای پذیرش این تغییر آماده نبوده است. این امر نشان میدهد که جامعه هنری نیز همچون جامعه بزرگتر، با پدیده تغییر جنسیت درگیر است. کمکاری لرستانی پس از این تغییر، تنها یک نمونه از چالشهای پیش روی هنرمندان ترنس در ایران است. این موضوع میتواند برای دیگر هنرمندانی که چنین تصمیمی میگیرند، هشداردهنده باشد.
تبعات اجتماعی و روانی تغییر جنسیت
تغییر جنسیت تنها یک تغییر فیزیکی نیست، بلکه تحولی عمیق در هویت اجتماعی فرد محسوب میشود. لرستانی در صحبتهایش به «سختی زندگی مردانه» اشاره کرده که نشان از عمق این تحول دارد. قضاوتهای اجتماعی و نگاههای سنگین میتواند فشار روانی زیادی بر افراد ترنس وارد کند. درخواست لرستانی از منتقدان برای پذیرش انتخابش، نشان از همین فشارها دارد. زندگی «بینقاب و بیفریب» که لرستانی از آن سخن میگوید، آرزوی بسیاری از افراد ترنس در جامعه است. این که فرد بتواند بدون پنهانکاری، هویت واقعی خود را زندگی کند، حق اساسی هر انسانی است.
تغییر جنسیت در بافت فرهنگی ایران
ایران از جمله کشورهایی است که از نظر شرعی تغییر جنسیت را مجاز میداند، اما این به معنای پذیرش کامل اجتماعی آن نیست. تناقض بین مجوز شرعی و مقاومت اجتماعی، موقعیت پیچیدهای ایجاد کرده است. اگرچه مراجع تقلید تغییر جنسیت را برای افراد دچار اختلال هویت جنسیتی جایز میدانند، اما در عمل این افراد با چالشهای متعددی در جامعه روبرو هستند. تجربه لرستانی نمونهای از این چالشهاست. پذیرش اجتماعی تغییر جنسیت نیازمند فرهنگسازی و آگاهیبخشی است. روایتهای شخصی مانند روایت لرستانی میتواند به این فرآیند کمک کند.
نقش شبکههای اجتماعی در بازسازی هویت
شبکههای اجتماعی به افرادی مانند لرستانی این فرصت را داده است که مستقیماً با مخاطبانش ارتباط برقرار کند و روایت خود را بدون واسطه ارائه دهد. این امر میتواند به بازسازی هویت اجتماعی کمک کند. استوری اینستاگرام لرستانی نمونهای از استفاده از فضای مجازی برای بیان مسائل شخصی و ایجاد گفتمان اجتماعی است. این فضاها میتوانند به پلتفرمی برای دفاع از حقوق افراد ترنس تبدیل شوند. با این حال، شبکههای اجتماعی میتوانند محلی برای قضاوت و آزار نیز باشند. تعادل بین بیان خود و محافظت از خود در این فضاها چالشی است که افراد ترنس با آن مواجهند.
آینده پذیرش ترنسجندرها در ایران
روایت لرستانی میتواند نقطه شروعی برای گفتوگوی گستردهتر درباره پذیرش ترنسجندرها در ایران باشد. هرچه این موضوع بیشتر در فضای عمومی مطرح شود، امکان پذیرش اجتماعی آن افزایش مییابد. نقش هنرمندان و چهرههای شناخته شده در عادیسازی پدیده تغییر جنسیت بسیار مهم است. وقتی افرادی مانند لرستانی openly درباره تجربیات خود صحبت میکنند، به دیگران نیز جرأت بیان میدهند. با این حال، راه طولانی برای پذیرش کامل افراد ترنس در جامعه ایران باقی است. نیاز به آموزش، فرهنگسازی و تصویب قوانین حمایتی از جمله ضرورتهای این مسیر است.