آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
فضای مجازی شامگاه نوزدهم آبان، ناگهان با صحنهای دردناک مواجه شد. استوریهای پیاپی غزاله اکرمی، چهره محبوب سریال «سوجان»، همچون فریادی در سکوت بود؛ فریادی که از رنجی عمیق و ناامیدی مرگبار حکایت داشت. تصویر دست زخمی او و کلماتی چون «شاید این عکس آخر باشد»، قلب میلیونها هوادارش را به لرزه انداخت. در آن لحظات تاریک، همه نگران بودند که مبادا شعلی زندگی این ستاره جوان به خاموشی گراید. اما پشت این بحران روحی، رازی نهفته بود؛ رازی که او در استوریهایش فاش کرد. روایتی از آزار و اذیت و سوءاستفاده توسط یکی از چهرههای به ظاهر معتبر صنعت سینما.
اکرمی شرح داد که چگونه یک تهیهکننده متأهل و شناختهشده، ابتدا با وعده نقشهای بزرگ او را به دام انداخته، اما زمانی که پیشنهاد دوستی نامشروع او را رد کرده، نه تنها نقش را از او گرفته، بلکه برای تعرض به او اقدام کرده است. این افشاگری، پرده از واقعیت تلخی برداشت که بسیاری از زنان در عرصه هنر با آن دست به گریبانند؛ معامله نانوشتهای که در آن بدن و کرامت زن، پلی برای پیشرفت شغلی قلمداد میشود.
این اتفاق تنها یک بحران شخصی نیست، بلکه نشانهای از یک بیماری ساختاری در بدنه صنعت سینما و تلویزیون است. جایی که قدرت در دستان معدودی متمرکز شده و میتواند به ابزاری برای سوءاستفاده تبدیل شود. واکنشهای گسترده مردم و هنرمندان در فضای مجازی، نشان داد که جامعه از این وضعیت به ستوه آمده و خواهان تغییر است. حمایتها از غزاله، در واقع حمایت از تمام زنان هنرمندی بود که صدایشان خفه شده است. خوشبختانه، این داستان پایان تلخ نداشت. مداخله به موقع و حمایت اطرافیان، جان او را نجات داد. اما این پایان ماجرا نیست، بلکه آغاز یک جنبش برای طلب عدالت و امنیت بیشتر برای زنان در محیطهای کاری است.
بحران سلامت روان و فشارهای پنهان در جامعه هنری
صنعت سینما و تلویزیون با ظاهر درخشان و جذابش، اغلب فشارهای روانی شدیدی را بر هنرمندان به ویژه بازیگران جوان وارد میکند. رقابت شدید، نبود امنیت شغلی و قرار گرفتن در معرض قضاوت عمومی، از عوامل اصلی استرس هستند. غزاله اکرمی در استوریهایش به وضوح به این فشارها اشاره کرد؛ احساس ناامیدی تا حدی که ادامه زندگی برایش غیرممکن به نظر میرسید. این نشان میدهد چگونه یک حادثه میتواند بر روی انباشت فشارهای قبلی سوار شده و فرد را تا مرز فروپاشی پیش ببرد. این اتفاق زنگ خطری است برای تمام نهادهای مرتبط با هنر که باید سازوکارهای حمایت روانی از هنرمندان را تقویت کنند. دسترسی به مشاوره تخصصی و ایجاد فضای امن برای بیان مشکلات بدون ترس از طرد شدن، ضرورتی انکارناپذیر است.
فرهنگ سکوت و مکانیسمهای قدرت در سوءاستفادههای جنسی
افشاگری غزاله اکرمی، نمونه کلاسیکی از الگوی سوءاستفاده در محیطهای کاری را به نمایش گذاشت؛ فرد صاحب قدرت (تهیهکننده) از موقعیت خود برای تحت فشار قرار دادن فرد دارای قدرت کمتر (بازیگر زن جوان) سوءاستفاده میکند. این تهیهکننده نه تنها متأهل بوده، بلکه با وعده کار و موقعیت شغلی، سعی در سوءاستفاده داشته است. این الگو نشان میدهد چگونه قدرت اقتصادی و موقعیت شغلی میتواند به ابزاری برای باجخواهی جنسی تبدیل شود. فرهنگ سکوت حاکم بر این فضا، باعث میشود قربانیان برای حفظ آبرو و فرصتهای شغلی آینده، از افشاگری خودداری کنند. شجاعت اکرمی در شکستن این سکوت، میتواند به دیگر قربانیان نیز جرأت بیان تجربیاتشان را بدهد.
تأثیر فضای مجازی در تغییر روایت قدرت
در گذشته، چنین رویدادهایی احتمالاً در پشت درهای بسته میماند و قدرتمداران میتوانستند بدون هیچ بازخوردی به رفتارهای خود ادامه دهند. اما امروز، فضای مجازی این معادله قدرت را به هم زده است. غزاله اکرمی با استفاده از پلتفرم شخصی خود، مستقیماً با مردم ارتباط برقرار کرد و روایت رسمی را دور زد. این امکان، ابزار قدرتمندی در دست کسانی است که در ساختارهای سنتی قدرت جایی ندارند. واکنش سریع و گسترده کاربران، نشان داد که افکار عمومی میتواند نقش نظارتی قدرتمندی ایفا کند. این حمایتها نه تنها برای بهبودی روانی غزاله مهم بود، بلکه پیامی به سایر متجاوزان بالقوه فرستاد که جامعه چنین رفتارهایی را برنمیتابد.
ضرورت اصلاحات ساختاری در صنعت سینما
این حادثه نشان میدهد که صنعت سینما به سازوکارهای شفافتری برای استخدام و مدیریت استعدادها نیاز دارد. سیستمهای گزارشدهی ناشناس و کمیتههای نظارتی مستقل میتوانند از وقوع چنین حوادثی جلوگیری کنند. نقش اتحادیهها و نهادهای صنفی در حمایت از هنرمندان در برابر سوءاستفادهها باید پررنگتر شود. ایجاد قراردادهای استاندارد و تعریف دقیق مرزهای حرفهای میتواند از بروز بسیاری از سوءتفاهمها و سوءاستفادهها جلوگیری کند. آموزش و آگاهیبخشی به هنرمندان جوان درباره حقوق حرفهای و نحوه برخورد با موقعیتهای مشکوک نیز ضروری است. بسیاری از تازهواردان به دلیل تجربه کم، ممکن است نتوانند علائم هشداردهنده را به موقع اطلاع رسانی کنند.
تابوی خودکشی و مسئولیت اجتماعی در گزارشدهی
شیوه گزارشدهی رسانهها درباره خودکشی و بحرانهای روانی از حساسیت بالایی برخوردار است. انتشار جزئیات دقیق روشهای خودآزاری میتواند برای افراد آسیبپذیر الهامبخش باشد. در این مورد، رسانههای مسئولانهتر بر ارائه اطلاعات مفید برای کمک به افرادی که در بحران هستند، تمرکز کردند؛ اطلاعاتی مانند خطوط بحران و خدمات حمایتی. این رویکرد میتواند زندگیهای بیشتری را نجات دهد. این واقعه فرصتی است برای گفتگوی بازتر درباره سلامت روان در جامعه. همانطور که غزاله اشاره کرد، امیدواریم این تجربه تلخ "درس عبرت و کمک" برای دیگران باشد و تابوی صحبت درباره مشکلات روانی بیشتر شکسته شود.