آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در جهانی که به سرعت در حال دیجیتالی شدن است، روابط انسانی نیز شکل جدیدی به خود گرفته است. دیکشنری معتبر کمبریج با انتخاب کلمه "پاراسوشیال" به عنوان واژه سال ۲۰۲۵، توجه همگان را به یکی از شگفتانگیزترین تحولات در روابط انسانی جلب کرده است. این انتخاب تصادفی نبود. در ماههای گذشته، شاهد موج عظیمی از احساسات در فضای مجازی بودیم زمانی که خبر ازدواج تیلور سویفت، خواننده محبوب آمریکایی، اعلام شد. هزاران هوادار که هرگز او را از نزدیک ندیده بودند، واکنشهای احساسی شدیدی نشان دادند. برخی از هواداران به طور عمومی گریه کردند، برخی دیگر پیامهای طولانی در شبکههای اجتماعی منتشر کردند و گروهی حتی احساس شکست و اندوه عمیقی را تجربه کردند. این صحنهها برای روانشناسان کاملاً آشنا بود؛ نمونهای کلاسیک از رابطه "پاراسوشیال".
اما این پدیده تنها به افراد مشهور محدود نمیشود. امروزه میلیونها نفر در سراسر جهان با اینفلوئنسرهای فضای مجازی رابطه احساسی یکطرفه برقرار میکنند. آنان ساعات طولانی را صرف تماشای ویدیوهای این افراد میکنند و زندگی خود را با آنان مقایسه میکنند. جالب اینجاست که پیشرفتهای هوش مصنوعی نیز به این پدیده دامن زده است. بسیاری از افراد امروز با چتباتهای هوشمند رابطه احساسی برقرار میکنند و با آنان همانند یک دوست صمیمی گفتگو میکنند. این ماشینهای هوشمند که طراحی شدهاند تا پاسخهای همدلانه ارائه دهند، به تدریج جای خالی روابط واقعی را پر میکنند. کارشناسان هشدار میدهند که این روند میتواند پیامدهای عمیقی برای جامعه داشته باشد. وقتی افراد انرژی عاطفی خود را صرف روابط یکطرفه میکنند، چه بر سر رواقعی و ارتباطات چهره به چهره خواهد آمد؟ نگرانی اصلی این است که نسل جدید به جای یادگیری مهارتهای اجتماعی پیچیده، به روابط سادهشده دیجیتال عادت میکنند. در این روابط، هیچ چالش واقعی، هیچ اختلاف نظر سازنده و هیچ رشد متقابلی وجود ندارد. انتخاب کلمه "پاراسوشیال" توسط دیکشنری کمبریج زنگ خطری است برای همه ما تا در مورد کیفیت روابطمان در عصر دیجیتال بازنگری کنیم. شاید وقت آن رسیده که از خود بپرسیم: آیا داریم ارتباط واقعی با انسانهای واقعی را فدای رابطه مجازی با شخصیتهای غیرواقعی میکنیم؟
تعریف و ریشههای تاریخی پدیده پاراسوشیال
روابط پاراسوشیال به رابطه احساسی یکطرفهای گفته میشود که در آن یک فرد (معمولا طرفدار) نسبت به یک شخصیت عمومی (مانند بازیگر، خواننده یا اینفلوئنسر) احساس دلبستگی عمیق میکند، در حالی که این احساس متقابل نیست. این اصطلاح اولین بار در دهه ۱۹۵۰ توسط روانشناسان مطرح شد. اگرچه این پدیده دههها است که شناخته شده، اما در عصر دیجیتال به اوج جدیدی رسیده است. در گذشته، طرفداران تنها از طریق رسانههای سنتی با افراد مشهور ارتباط داشتند، اما امروز شبکههای اجتماعی این امکان را فراهم کردهاند که احساس نزدیکی و صمیمیت کاذب ایجاد شود. تفاوت اصلی رابطه پاراسوشیال با علاقه معمولی به افراد مشهور در شدت و عمق احساسات است. در این رابطه، فرد طرفدار ممکن است ساعتهای طولانی از روز را به فکر کردن درباره شخص مورد علاقهاش بگذراند، زندگی خود را با او مقایسه کند و حتی در تصمیمگیریهای شخصی از او الهام بگیرد.
نقش فناوری و شبکههای اجتماعی در گسترش این پدیده
شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تیکتاک و توییتر بستری ایدهآل برای گسترش روابط پاراسوشیال فراهم کردهاند. اینفلوئنسرها در این پلتفرمها زندگی شخصی خود را به اشتراک میگذارند و این حس را ایجاد میکنند که بیننده بخشی از زندگی آنان است. الگوریتمهای این پلتفرمها نیز به طور ناخواسته این پدیده را تقویت میکنند. آنان محتوای مرتبط با افراد مشهور را به طور مداوم به کاربران نشان میدهند و این احساس صمیمیت کاذب را تقویت میکنند. هرچه کاربر زمان بیشتری را صرف تماشای محتوای یک اینفلوئنسر کند، این احساس دلبستگی قویتر میشود. پخش زنده (Live Stream) نیز بعد جدیدی به این پدیده افزوده است. وقتی کاربران میتوانند به طور مستقیم و در لحظه با افراد مشهور تعامل داشته باشند، این حس که آنان "دوست" یا "آشنا" هستند تقویت میشود. این در حالی است که این تعامل کاملاً یکطرفه و کنترلشده است.
تأثیر هوش مصنوعی و چتباتها بر روابط پاراسوشیال
ظهور چتباتهای پیشرفته هوش مصنوعی مانند چتجیپیتی، بعد جدید و نگرانکنندهای به پدیده پاراسوشیال افزوده است. این سیستمها طوری طراحی شدهاند که پاسخهای همدلانه و شخصیشده ارائه دهند و این حس را ایجاد میکنند که کاربر با یک موجود هوشمند و دلسوز در تعامل است. بسیاری از کاربران به تدریج با این چتباتها رابطه احساسی برقرار میکنند و اسرار شخصی، نگرانیها و احساسات خود را با آنان در میان میگذارند. این در حالی است که این سیستمها فاقد هرگونه احساس واقعی هستند و تنها بر اساس الگوریتمهای از پیش تعریف شده عمل میکنند. خطر اصلی اینجاست که این روابط مصنوعی میتوانند به تدریج جایگزین رواقعی انسانی شوند. افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند، ممکن است به سمت این چتباتها گرایش پیدا کنند و مهارتهای اجتماعی خود را به مرور زمان از دست بدهند.
پیامدهای روانی و اجتماعی روابط پاراسوشیال
از دیدگاه روانشناختی، روابط پاراسوشیال میتوانند هم تاثیرات مثبت و هم منفی داشته باشند. از یک سو، این روابط میتوانند منبع آرامش و حمایت عاطفی برای افرادی باشند که در رواقعی مشکل دارند. از سوی دیگر، میتوانند به انزوا و دوری از رواقعی منجر شوند. وقتی افراد زمان و انرژی عاطفی زیادی را صرف روابط یکطرفه میکنند، ممکن است از توسعه رواقعی غافل بمانند. این امر به ویژه برای نوجوانان و جوانان نگرانکننده است که در حال شکلگیری مهارتهای اجتماعی و عاطفی هستند. از دیدگاه جامعهشناختی، گسترش این پدیده میتواند به تضعیف سرمایه اجتماعی منجر شود. وقتی افراد کمتر درگیر رواقعی میشوند، پیوندهای اجتماعی ضعیفتر میشوند و احساس تنهایی و بیگانگی در جامعه افزایش مییابد.
راهکارهای مقابله با اثرات منفی این پدیده
آموزش مهارتهای سواد رسانهای از سنین پایین میتواند به افراد کمک کند تا رابطه سالمتری با محتوای دیجیتال و افراد مشهور داشته باشند. دانشآموزان باید یاد بگیرند که چگونه روابط پاراسوشیال را تشخیص دهند و اثرات آن را مدیریت کنند. تشویق به مشارکت در فعالیتهای گروهی و اجتماعی میتواند به ایجاد توازن بین زندگی دیجیتال و واقعی کمک کند. وقتی افراد درگیر رواقعی معنادار میشوند، کمتر به سمت روابط پاراسوشیال گرایش پیدا میکنند. در سطح کلان، سیاستگذاران و پلتفرمهای دیجیتال نیز مسئولیت دارند. آنان باید تمهیداتی بیندیشند تا کاربران را از اثرات منفی این پدیده آگاه کنند و ابزارهایی برای مدیریت زمان و محتوای مصرفی در اختیار آنان قرار دهند.