شنبه / ۱ آذر ۱۴۰۴ / ۰۱:۱۱
کد خبر: 34397
گزارشگر: 548
۲۱۵
۰
۰
۱
روایتی نو از فاجعه نانجینگ

نقد و معرفی فیلم چینی حکم مرگ(Dead to Rights)

نقد و معرفی فیلم چینی حکم مرگ(Dead to Rights)
فیلم «حکم مرگ» به کارگردانی شن آئو، روایتگر داستان پستچی جوانی است که در اوج کشتار نانجینگ، با پناه دادن به غیرنظامیان در یک آتلیه عکاسی، جان آنان را نجات می‌دهد. این فیلم که با فروش ۳۸۱ میلیون دلاری به سومین فیلم پرفروش چین در سال ۲۰۲۵ تبدیل شد، نماینده این کشور در بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار است. فیلم با تمرکز بر نمادهای قدرتمندی مانند تاریک‌خانه عکاسی، حافظه جمعی را به تصویر می‌کشد و از نمایش مستقیم خشونت پرهیز می‌کند. رویکرد متعادل کارگردان در بازنمایی فاجعه نانجینگ، تحسین منتقدان را برانگیخته است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
فیلم «حکم مرگ» (با عنوان اصلی 南京照相馆 - «آتلیه عکاسی نانجینگ» - به انگلیسی: Dead to Rights) اثر شن آئو، یکی از مهمترین تولیدات سینمای چین در سال ۲۰۲۵ است که با نگاهی تازه به واقعه کشتار نانجینگ در سال ۱۹۳۷ میپردازد. این فیلم که در ژانر درام تاریخی-جنگی جای میگیرد، نه تنها به دلیل روایت احساسی و تأثیرگذارش، بلکه به خاطر رویکرد هنری و اخلاقی در بازنمایی یکی از تاریکترین فجایع تاریخ معاصر چین، مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. «حکم مرگ» با فروش بیش از ۳۸۱ میلیون دلار در گیشه جهانی، به سومین فیلم پرفروش چینی در سال ۲۰۲۵ تبدیل شد و به عنوان نماینده چین برای رقابت در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی در نود و هشتمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد . این مقاله به تحلیل جنبه های مختلف این فیلم، از جمله روایت، شخصیتپردازی، نمادگرایی، و جایگاه آن در سینمای معاصر چین میپردازد.

زمینه تاریخی و خلاصه داستان

فیلم در جریان کشتار نانجینگ توسط ارتش امپراتوری ژاپن در سال ۱۹۳۷ روایت میشود. داستان حول محور «چانگ» (با بازی توربو لیو)، یک پستچی جوان میچرخد که برای نجات جان خود، خود را به عنوان متخصص ظاهرکردن عکس در یک آتلیه عکاسی جا میزند و مجبور میشود برای سربازان ژاپنی عکس ظاهر کند. او در این راه، گروهی از غیرنظامیان و سربازان چینی را در آتلیه پناه می دهد و آنجا را به یک پناهگاه موقت تبدیل میکند. با این حال، با آشکارشدن جنایات ارتش ژاپن از طریق عکس هایی که ظاهر میشوند، چانگ و دیگران تصمیم میگیرند جان خود را به خطر بیندازند تا هم پناهجویان را نجات دهند و هم شواهد فاجعه را برای جهانیان افشا کنند . این روایت بر اساس رویدادهای واقعی استوار است. فیلم از داستان دو نوجوان به نامهای «راجین» و «وو شوان» الهام گرفته که در دوران کشتار نانجینگ، با خطر جانی مواجه شدند تا عکس های جنایات ارتش ژاپن را حفظ کنند. این عکس ها بعدا در دادگاههای بینالمللی به عنوان مدرکی کلیدی علیه جنایتکاران جنگی مورد استفاده قرار گرفت.

تحلیل روایت و ساختار فیلم

۱. تمرکز بر «تاریکخانه عکاسی» به عنوان نماد حافظه

فیلم با انتخاب یک آتلیه عکاسی به عنوان فضای اصلی داستان، از این مکان به عنوان نمادی قدرتمند برای «حافظه جمعی» استفاده میکند. عکس ها در فیلم تنها تصاویر بی جان نیستند، بلکه شاهدانی خاموش از فاجعهاند که بار اخلاقی و تاریخی را حمل میکنند. فرآیند ظاهرکردن عکسها در تاریکخانه، استعاری از تلاش برای آشکار کردن حقیقت در میان تاریکی جنگ است. همانطور که یکی از منتقدان اشاره کرده، «عکسها مدارک بیواسطهای از جنایات هستند و نگهداری یا انتشارشان تصمیمی اخلاقی و خطرناک است».

۲. اجتناب از بهره گیری سانتیمانتال یا شوکه کننده

یکی از نقاط قوت فیلم، رویکرد متعادل آن در نمایش خشونت است. به جای به تصویر کشیدن صحنههای خونین به منظور شوک دادن به مخاطب، فیلم بر واکنش های انسانی و روانشناسی شخصیت ها تمرکز میکند. برای مثال، صحنهای که شخصیت «سونگ کونای» (با بازی جو یو) عکس های کشته شدگان را میبیند، با بازی ظریف بازیگر و استفاده از سکوت، تأثیری عمیق تر از هر صحنه خشونت فیزیکی بر جای میگذارد. این رویکرد توسط منتقدان ستایش شده است: «فیلم بدون نمایش صحنههای تجاوز یا پوشش دادن زنان قربانی، توانسته وحشیگری ارتش ژاپن را به خوبی منتقل کند» .

۳. شخصیت پردازی چندبعدی

فیلم از شخصیتهای سیاه و سفید اجتناب میکند. حتی سربازان ژاپنی به عنوان افرادی نمایش داده میشوند که در برخی موارد از اعمال خود دچار تردید می شوند. شخصیت «ایتو» (با بازی دایچی هاراشیما)، یک عکاس ژاپنی، به عنوان فردی به تصویر کشیده می شود که در میانه میدان بین وظیفه نظامی و وجدان انسانی قرار دارد. این پیچیدگی در شخصیت پردازی، به فیلم عمق بیشتری بخشیده و از تبدیل شدن آن به یک اثر تبلیغاتی محض جلوگیری کرده است.

جنبه های فنی و هنری

۱. فیلمبرداری و طراحی صحنه

فیلمبرداری اثر «کائو یو» با استفاده از نورپردازی طبیعی و رنگهای خاکستری و تیره، فضایی دلگیر و تاریخی خلق کرده است. صحنه های تاریکخانه با نورهای متمرکز بر روی عکس ها، نمادگرایی فیلم را تقویت می کنند. طراحی صحنه نیز با بازسازی دقیق نانجینگ در دهه ۱۹۳۰، بیننده را به طور کامل در فضای دوره تاریخی غرق می کند.

۲. موسیقی و تدوین

موسیقی متن اثر «پنگ فی» با استفاده از ملودیهای کمینه و تأکید بر سکوت، به جای اشباع کردن صحنه ها با موسیقی احساسی، به عمق دراماتیک فیلم افزوده است. تدوین «ژانگ یفان» نیز با ریتمی آرام اما حساب شده، به بیننده فرصت می دهد تا تأثیر صحنه ها را به طور کامل درک کند .

جایگاه فیلم در گیشه و محافل هنری

«حکم مرگ» در گیشه چین عملکرد درخشانی داشت و با فروش بیش از ۳۰.۱۷ میلیارد یوان (معادل ۳۸۱ میلیون دلار) به سومین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۵ در چین تبدیل شد . این فیلم در پلتفرم هایی مانند Douban امتیاز ۸.۸ از ۱۰ را از سوی مخاطبان دریافت کرده اس . همچنین، اکران بین المللی آن در کشورهایی مانند آمریکا، کانادا، استرالیا و مالزی با استقبال خوبی روبرو شد.

نقدها و بحث های پیرامون فیلم

۱. رویکرد آموزشی یا تبلیغاتی؟

برخی منتقدان بین المللی معتقدند فیلم های چینی با موضوع کشتار نانجینگ، اغلب در خدمت «روایت ملی» و تقویت ملی گرایی هستند. به گفته «مایکل بری»، استاد دانشگاه UCLA، این فیل مها گاهی در چرخه «انکار ژاپن و اثبات چین» گرفتار میشوند . با این حال، طرفداران فیلم استدلال میکنند که «حکم مرگ» با تمرکز بر جنبه های انسانی و اخلاقی، از این الگو فاصله گرفته است.

۲. بحث درباره نمایش خشونت

فیلم به دلیل پرهیز از نمایش خشونت مستقیم مورد تحسین قرار گرفته است. یکی از کاربران Douban در نقد خود نوشته: « نهایتا نیازی نبود برای نشان دادن وحشی گری ژاپنی ها، صحنه های تجاوز را به تصویر بکشیم» . این رویکرد، فیلم را برای مخاطبان گسترده تر، از جمله نوجوانان، قابل مشاهده کرده است.

روایت‌شناسی و ساختار داستانی

فیلم «حکم مرگ» با بهره‌گیری از ساختاری کلاسیک اما هوشمندانه، تماشاگر را از نخستین دقیقه در فضای داستان غرق می‌کند. کارگردان با مهارت، داستان شخصی چانگ را با روایت تاریخی بزرگتری گره می‌زند. این تلفیق، فیلم را همزمان که صمیمی و شخصی نگه می‌دارد، از ابعاد حماسی برخوردار می‌کند. گزینش آتلیه عکاسی به عنوان صحنه اصلی روایت، انتخابی است استعاری و عمیقاً تأمل‌برانگیز. این فضای بسته، به نمادی از جهان درمینیاتور بدل می‌شود که در آن مبارزه میان نور و تاریکی، حقیقت و سکوت جریان دارد. فرآیند ظهور عکس در تاریک‌خانه، استعاره‌ای ظریف از تولد حقیقت از دل تاریکی است. فیلم با پرهیز از شعارزدگی و نمایش مستقیم خشونت، رویکردی بالغانه به بازنمایی تاریخ دارد. صحنه‌هایی که در آن شخصیت‌ها با دیدن عکس‌های جنایت دچار شوک می‌شوند، به مراتب تأثیرگذارتر از نمایش خود جنایت هستند. این انتخاب هنری، احترام کارگردان به مخاطب و سوژه را نشان می‌دهد.

نمادپردازی و لایه‌های معنایی

نماد تاریک‌خانه عکاسی، ستون فقرات معنایی فیلم را تشکیل می‌دهد. این فضای بسته که در آن تصاویر از دل تاریکی متولد می‌شوند، استعاره‌ای قدرتمند از نقش هنر در افشای حقیقت است. عکس‌ها در فیلم، تنها سند جنایت نیستند، بلکه حاملان حافظه جمعی ملتی هستند. نمادپردازی فیلم به تاریک‌خانه محدود نمی‌شود. نور طبیعی که از پنجره‌های آتلیه به درون می‌تابد، نماد امید در میان یأس است. حتی مواد شیمیایی مورد استفاده در ظهور عکس نیز می‌توانند استعاره‌ای از زهر و پادزهر باشند؛ همان‌گونه که عکس‌ها هم می‌توانند هم مدرک جنایت باشند و هم ابزار افشای آن. دستگاه‌های عکاسی در فیلم، هم ابزار ثبت حقیقت هستند و هم سلاحی در برابر فراموشی. این دوگانگی در نمادپردازی، به فیلم عمق فلسفی قابل توجهی بخشیده است. فیلم به خوبی نشان می‌دهد که چگونه یک وسیله می‌تواند هم در خدمت قدرت باشد و هم در خدمت حقیقت.

شخصیت‌پردازی و بازیگری

شخصیت چانگ، قهرمانی غیرمعمول و به یادماندنی است. او نه سربازی ورزیده که پستچی‌ای معمولی است که ناگهان خود را در شرایطی استثنایی می‌یابد. این انتخاب در شخصیت‌پردازی، به فیلم اصالت قابل توجهی بخشیده است. چانگ نماینده انسان معمولی است که در شرایط غیرعادی، قهرمانی غیرمنتظره از خود نشان می‌دهد. شخصیت‌پردازی سربازان ژاپنی نیز از کلیشه‌های مرسوم فاصله دارد. ایتو، عکاس ژاپنی، انسانی پیچیده است که بین وظیفه نظامی و وجدان انسانی در نوسان است. این پیچیدگی در شخصیت‌پردازی، از تبدیل شدن فیلم به اثری تبلیغاتی جلوگیری می‌کند. بازی توربو لیو در نقش چانگ، درخششی کم‌مانند دارد. او ترس، تردید و شجاعت را همزمان به تصویر می‌کشد و قهرمانی انسانی و باورپذیر خلق می‌کند. بازیگران فرعی نیز هرکدام در فرصت‌های محدود، شخصیت‌هایی متمایز و به یادماندنی آفریده‌اند.

عناصر فنی و زیبایی‌شناسی

سینماتوگرافی کائو یو، نقشی تعیین‌کننده در موفقیت فیلم دارد. نورپردازی طبیعی و استفاده حساب شده از سایه‌روشن‌ها، فضایی تاریخی و باورپذیر خلق کرده است. صحنه‌های تاریک‌خانه با نورهای متمرکز و کنتراست بالا، حال و هوایی تقریباً رامبراندی دارند. موسیقی متن پنگ فی، نمونه‌ای درخشان از موسیقی مینیمال و تأثیرگذار است. به جای اشباع صحنه‌ها با موسیقی احساسی، از سکوت به عنوان عنصری دراماتیک استفاده شده است. نت‌های معدود و تکرارشونده پیانو، نت معرف ظریفی برای امید در میان تاریکی است. طراحی صحنه و لباس، با دقتی تاریخی انجام شده است. بازسازی نانجینگ دهه ۱۹۳۰، بیننده را کاملاً در فضای دوره مورد نظر غرق می‌کند. جزئیات صحنه از دستگاه‌های عکاسی تا لباس شخصیت‌ها، همگی از تحقیقات عمیق تاریخی حکایت دارند.

جایگاه در سینمای معاصر و گیشه

موفقیت «حکم مرگ» در گیشه چین، نشان از تغییر سلیقه مخاطبان سینما دارد. تماشاگران امروز، به دنبال آثاری با عمق بیشتر و رویکردی بالغانه‌تر به تاریخ هستند. این فیلم ثابت کرد که می‌توان هم موفقیت تجاری داشت و هم اثر هنری ارزشمندی خلق کرد. انتخاب فیلم به عنوان نماینده چین در اسکار، تصمیمی استراتژیک و هوشمندانه بود. «حکم مرگ» از یک سو روایتی ملی ارائه می‌دهد و از سوی دیگر، زبانی جهانی دارد که برای مخاطب غیرچینی نیز قابل درک و تأثیرگذار است. این فیلم می‌تواند الگویی برای سینمای تاریخی باشد؛ آثاری که بدون افتادن در دام تبلیغات یا احساساتی‌گری، بتوانند روایتی متعادل و انسانی از تاریخ ارائه دهند. موفقیت «حکم مرگ» نشان می‌دهد که سینمای تاریخی می‌تواند هم آموزشی باشد، هم سرگرم‌کننده و هم عمیقاً انسانی.

جمع بندی: «حکم مرگ» به عنوان اثری برای تاریخ و انسانیت
«حکم مرگ» تنها یک فیلم جنگی نیست، بلکه بیانیهای است درباره قدرت حافظه و مسئولیت اخلاقی در قبال تاریخ. این اثر با ترکیب روایت شخصیمحور، نمادگرایی عمیق و اجرای هنری درخشان، توانسته هم مخاطب عام را جذب کند و هم تحسین منتقدان را برانگیزد. فیلم به خوبی نشان میدهد که چگونه یک تراژدی تاریخی میتواند از طریق لنز هنر به ابزاری برای گفتگو درباره صلح و انسانیت تبدیل شود. اگرچه برخی ممکن است آن را در چارچوب سینمای «ملی» چین تفسیر کنند، اما پیام جهانی فیلم درباره اهمیت دفاع از حقیقت در برابر خشونت، مرزهای جغرافیایی و سیاسی را درمی نوردد. «حکم مرگ» نه تنها یادآور فاجعه نانجینگ است، بلکه پرسشی اساسی را مطرح میکند: چگونه میتوان در تاریک ترین لحظات تاریخ، انسانیت را حفظ کرد؟ پاسخی که فیلم ارائه می دهد، در اعمال قهرمانان گمنام آن نهفته است: با شجاعت، همبستگی و امید به آینده.

 

https://www.asianewsiran.com/u/hOy
اخبار مرتبط
فیلم «رفتن عمودی» (Движение вверх) ساخته آنتون مگردیچف که در ایران با عنوان «سه ثانیه» شناخته می‌شود، به پردرآمدترین فیلم تاریخ سینمای روسیه تبدیل شده است. این فیلم که بازسازی پیروزی تاریخی تیم بسکتبال شوروی بر آمریکا در فینال المپیک ۱۹۷۲ مونیخ است، بیش از یک اثر سینمایی، به پدیده‌ای فرهنگی-اجتماعی در روسیه معاصر بدل شده است. فیلم مسیر دشوار آماده‌سازی این تیم برای شکست دادن تیم به ظاهر شکست‌ناپذیر آمریکا را به تصویر می‌کشد. صحنه پایانی فیلم که سه ثانیه تعیین کننده مسابقه را به نمایش می‌گذارد، به یکی از مهیج‌ترین سکانس‌های سینمای ورزشی تبدیل شده است.
گی‌یرمو دل‌تورو در آخرین اثر سینمایی خود به سراغ بازآفرینی اسطوره فرانکشتاین رفته است. این فیلم که قرار است در اکتبر ۲۰۲۵ اکران شود، با بازی اسکار آیزاک و جیکوب الوردی تفسیری شخصی از داستان مری شلی ارائه می‌دهد. در این روایت جدید، مخلوق نه نماد ترس که موجودی عمیقاً آسیب‌پذیر و انسانی تصویر شده است. فضای گوتیک فیلم با طراحی تولیدی چشمگیر و بازی درخشان بازیگران همراه شده است. اگرچه فیلم با مدت زمان ۱۴۹ دقیقه‌ای گاه احساس سنگینی می‌دهد، اما به عنوان یکی از اصیل‌ترین آثار دل‌تورو شناخته می‌شود.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید