آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
یک پیشبینی نگرانکننده از سوی دیپلماتهای اروپایی، چشمانداز امنیتی خاورمیانه را بار دیگر در هالهای از ابهام فرو برده است. بر اساس این گزارش، اسرائیل حتی در صورت عدم حمایت دولت آمریکا، ممکن است در سال ۲۰۲۶ میلادی دست به حمله نظامی دیگری به ایران بزند. وبسایت تخصصی المانیتور در گزارشی تحلیلی به نقل از مقامات دیپلماتیک اروپایی که نامشان فاش نشده، نوشته است که تلآویو نگران ادامه برنامه هستهای و توسعه موشکی ایران است و ممکن است برای مهار آن دست به عمل نظامی بزند. این دیپلماتها که نگرانی عمیق خود را از تشدید تنشها ابراز کردهاند، معتقدند چنین حملهای اگر رخ دهد، احتمالاً «کوتاه و شدید» اما در نهایت «بیفایده و بدون پیامد راهبردی واقعی» خواهد بود.
یکی از این منابع دیپلماتیک با اشاره به قدرت بازدارندگی موشکی ایران که در ماه ژوئن گذشته (تیر 1404) به نمایش گذاشته شد، تأکید کرده است: «تغییر واقعی در موازنه قوا در ماه ژوئن گذشته رخ داد. دور تازه این وضعیت را تغییر نخواهد داد.» از سوی دیگر، راز زیمت، مدیر برنامه پژوهشی «ایران و محوَر شیعیان» در موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) نیز وضعیت کنونی پس از جنگ ۱۲ روزه را «بسیار ناپایدار» توصیف کرده است. زیمت به المانیتور گفته است که اگرچه دو طرف در حال حاضر در حال مدیریت درگیری هستند، اما هیچ تضمینی برای تداوم این وضعیت وجود ندارد. او هشدار داده که هر چه زمان بدون حصول توافق بین آمریکا و ایران بیشتر بگذرد، احتمال درگیری جدید افزایش مییابد. این گزارش در شرایطی منتشر میشود که منطقه خاورمیانه پس از درگیریهای اخیر در حالت شکنندهای به سر میبرد و هر گونه اقدام نظامی میتواند آتش جنگ گستردهتری را شعلهور کند. تحلیلگران معتقدند که تصمیم اسرائیل برای حمله احتمالی، وابستگی زیادی به روند مذاکرات هستهای، انتخابات آینده آمریکا و همچنین محاسبه هزینههای یک جنگ تمامعیار دارد. در ادامه، ابعاد مختلف این گزارش هشدارآمیز بررسی میشود.
انگیزههای احتمالی اسرائیل برای اقدام نظامی
اسرائیل برای در نظر گرفتن گزینه نظامی علیه ایران، احتمالاً سه انگیزه اصلی دارد: نخست، جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران به سمت قابلیت ساخت بمب اتمی که خط قرمز تلآویو است. دوم، توقف یا کند کردن برنامه پیشرفته موشکی ایران که توانایی هدف قراردادن اسرائیل را دارد. سوم، ایجاد تغییر در معادله بازدارندگی و نمایش قدرت برای تأثیرگذاری بر رفتار منطقۀ ایران. با این حال، اسرائیل به خوبی میداند که حمله به تاسیسات هستهای پراکنده و زیرزمینی ایران بسیار پیچیده است و ممکن است تنها برنامه هستهای را به تأخیر بیندازد، نه متوقف کند.
محاسبات راهبردی و ارزیابی هزینه-فایده
هرگونه تصمیم برای حمله، نیازمند محاسبه دقیق هزینهها و فواید آن است. از دید اسرائیل، هزینههای احتمالی شامل پاسخ موشکی گسترده ایران، افزایش تنشهای داخلی در اسرائیل، فشار بینالمللی و احتمالاً خدشه در روابط با آمریکا است. در مقابل، فایده آن ممکن است فقط به تأخیر انداختن برنامه هستهای ایران برای چند سال باشد. گزارش المانیتور به نقل از دیپلماتهای اروپایی، بر «بیفایده» بودن چنین حملهای تأکید دارد و نشان میدهد حتی متحدان غربی اسرائیل نیز در اثربخشی راهبرد نظامی تردید دارند.
نقش آمریکا به عنوان عامل تعیینکننده: حمله اسرائیل حتی بدون تأیید دولت آمریکا !
اگرچه گزارش المانیتور به امکان حمله اسرائیل «حتی بدون تأیید دولت آمریکا» اشاره کرده، اما در عمل حمله گسترده اسرائیل بدون حداقل اطلاع یا سکوت واشنگتن بسیار دشوار است. اسرائیل برای استفاده از حریم هوایی کشورهای همسایه (مانند عراق) و نیز تأمین مهمات و پشتیبانی لجستیکی در درگیری احتمالی طولانی، به همکاری آمریکا نیازمند است. البته دولت ترامپ ممکن است دست آزادتری به اسرائیل بدهد.
چشمانداز آینده و راهحلهای جایگزین
به نظر میرسد راه حل پایدار نه در میدان جنگ، که در میز مذاکره باشد. تحلیلگر اسرائیلی در گزارش به ضرورت «توافق بین آمریکا و ایران» اشاره کرده است. این به معنای احیای برجام یا شکلگیری یک توافق جدید با تضمینهای امنیتی برای طرفین است. ادامه بنبست فعلی، منطقه را در آستانه یک درگیری بزرگ قرار میدهد. جامعه بینالملل و قدرتهای واسط میتوانند با فشار برای بازگشت به دیپلماسی، از فاجعه جلوگیری کنند. تمرکز بر ایجاد مکانیسمهای اعتمادسازی، کاهش تنش و بازگشت به تعهدات توافق هستهای میتواند فضایی برای کاهش احتمال جنگ ایجاد کند. در نهایت، هر دو طرف باید هزینه گزاف یک جنگ تمامعیار را درک کنند که نه تنها امنیت آنها، بلکه ثبات کل خاورمیانه را تهدید میکند.