آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
تنش میان ایران و اسرائیل به مرز انفجار نزدیک میشود. در روزهای اخیر، نشانههای نگرانکنندهای از آمادهباش نظامی دو طرف به چشم میخورد که احتمال درگیری را بیش از هر زمان دیگری افزایش داده است. مانور جنگندههای اسرائیلی در نزدیکی مرزهای ایران، افزایش سطح آمادهباش نظامی دو کشور و برگزاری جلسات فوری مقامات ارشد، همگی از وخامت اوضاع حکایت دارد. به نظر میرسد منطقه در آستانه یک تحول بزرگ قرار گرفته است. این بحران در حالی شکل میگیرد که مذاکرات هستهای به بنبست رسیده و فضای سیاسی منطقه بیش از گذشته ملتهب شده است. هر دو طرف با محاسبات خاص خود به این نقطه رسیدهاند و گزینه نظامی را بیش از گذشته جدی میگیرند.
از یک سو، اسرائیل برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی میداند و با توجه به شکست برجام، زمان را برای اقدام نظامی مناسب میبیند. از سوی دیگر، ایران نیز برای احیای قدرت بازدارندگی خود تحت فشار است. تحرکات اخیر نظامی تنها بخشی از ماجراست. در پشت این صحنه، جنگ تبلیغاتی و روانی گستردهای در جریان است که بر داغ شدن تنشها دامن میزند. رسانههای دو طرف با انتشار اخبار مختلف، فضای بحران را تشدید میکنند. سوال اصلی این است: آیا این تحرکات به یک درگیری تمامعیار منجر خواهد شد یا دو طرف در آخرین لحظه از لبه پرتگاه عقبنشینی خواهند کرد؟ پاسخ به این سوال آینده خاورمیانه را تعیین خواهد کرد. در این تحلیل جامع، به بررسی ابعاد مختلف این بحران میپردازیم. از نشانههای هشداردهنده گرفته تا سناریوهای محتمل و پیامدهای احتمالی یک درگیری گسترده.
یک قدم تا انفجار بزرگ...
بیتردید، تنشهای فزاینده بین ایران و اسرائیل در هفتههای اخیر، به یکی از بحرانیترین لحظات خود در سالهای اخیر نزدیک شده است. گزارشهای متعدد از تحرکات نظامی دو طرف، مانورهای هوایی، افزایش سطح آمادهباش و اظهارنظرهای تند مقامات و تحلیلگران، فضایی را به وجود آورده که بسیاری بر این باورند که شعلهور شدن یک درگیری تمامعصری دیگر میان تهران و تلآویو، تنها یک گام فاصله دارد. این نوشتار تحلیلی، با بررسی اجزای مختلف این پازل پیچیده، به واکاوی احتمال وقوع جنگ، انگیزههای طرفین، سناریوهای محتمل و پیامدهای آن میپردازد.
صحنهآرایی برای یک رویارویی: نشانههای هشداردهنده
طی روزهای گذشته، شاهد مجموعهای از تحرکات بودهیم که بر داغ شدن کوره تنشها دلالت دارد:
-
تحرکات نظامی اسرائیل
گزارشها از انجام مانور جنگندههای اسرائیلی در نزدیکی مرزهای ایران در عراق و همچنین پرواز آنها بر فراز سوریه حکایت دارد. شکستن دیوار صوتی در شامگاه ۷ آذر، پیامی هشدارآمیز بود. به نظر میرسد این مانور، شبیهسازی یک حمله موشکی هوا به هوای جنگندهها به اهداف داخل ایران باشد.
-
افزایش سطح آمادهباش
کانال ۱۴ اسرائیل گزارش داده که ارتش این کشور سطح آمادهباش را به بالاترین حد ممکن رسانده و یگانهای هوایی و موشکی در حالت «آماده اجرای دستور فوری» قرار گرفتهاند. از سوی دیگر، یک منبع نزدیک به نیروی هوایی ارتش ایران نیز از ورود اکثر یگانهای مربوطه به آمادهباش سطح ۲ خبر داده است.
-
تغییر برنامههای رهبران
تعلیق سفر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به هند و برگزاری جلسات محرمانه و فوری با اعضای کابینه و سران ارتش، نشان از اولویت یافتن یک بحران امنیتی دارد.
-
تخلیه احتمالی نیروها
برخی منابع داخلی ایران مدعی رهگیری هواپیماهای ترابری در عراق و نزدیکی خلیج فارس شدهاند که حدس زده میشود در حال تخلیه نیروهای غیرضروری از منطقه باشند؛ اقدامی که پیش از درگیریهای بزرگ مرسوم است. این تحرکات همزمان، تصادفی نیست و در بستر یک جنگ تبلیغاتی و روانی گسترده در حال وقوع است.
ریشههای خصومت: چرا اکنون؟
برای درک عمق بحران، باید به انگیزهها و محاسبات استراتژیک دو طرف نگریست:
از نگاه اسرائیل
-
کابوس هستهای
اسرائیل برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی برای خود میداند. با به بنبست رسیدن مذاکرات احیای برجام و افزایش احتمال از سرگیری فعالیتهای اتمی ایران در سایتهای زیرزمینی، ساعت زمانی اسرائیل برای اقدام به عقبگرد میخورد.
-
دکترین "قطع سر اختاپوس"
سالهاست که نتانیاهو، ایران را "سر اختاپوس مقاومت" میخواند. از نگاه وی، ضربه زدن مستقیم به ایران، به معنای تضعیف کل محور مقاومت (حزبالله، حماس، حشد الشعبی و...) است. صلح اخیر بین اسرائیل و حماس، به تلآویو این فرصت را داده است تا منابع خود را بیشتر بر تهدید اصلی متمرکز کند.
-
انگیزههای داخلی
نتانیاهو همواره از بحرانهای امنیتی برای تقویت موقعیت سیاسی خود و ایجاد وحدت در جامعه عمیقاً تقسیم شده اسرائیل استفاده کرده است. یک بحران خارجی بزرگ میتواند توجه افکار عمومی را از اختلافات داخلی و شکستهای امنیتی ۷ اکتبر منحرف کند.
-
پیشدستی برای جلوگیری از غافلگیری
گزارشهایی مانند گزارش نیویورک تایمز و اظهارات مقاماتی چون لیبرمن، حاکی از نگرانی اسرائیل از یک حمله پیشدستانه غافلگیرکننده از سوی ایران است. بنابراین، اسرائیل ممکن است ترجیح دهد خود ابتکار عمل را در دست گیرد.
از نگاه ایران
-
شکستن محاصره و افزایش هزینه برای دشمن
برخی تحلیلهای داخلی در ایران، بر لزوم "پیشدستی" و "خطر کردن برای جلوگیری از هزینههای بیشتر" تأکید دارند. این نظریه معتقد است اسرائیل در حال آمادهسازی برای ضربهای قطعی است و ایران نباید منتظر بماند.
-
احیای قدرت بازدارندگی
پس از حوادثی مانند ترور دکتر فخریزاده و حمله به تاسیسات هستهای نطنز، برخی در ایران معتقدند که قدرت بازدارندگی کشور نیاز به نمایشی قوی و غیرقابل انکار دارد. یک اقدام نظامی حسابشده میتواند این پیام را ارسال کند.
-
عملکرد در شرایط تحریم
جمهوری اسلامی در شرایطی که تحریمهای شدید اقتصادی باعث نارضایتی داخلی شده، ممکن است یک مواجهه خارجی را راهکاری برای افزایش انسجام ملی و تحت الشعاع قرار دادن مشکلات اقتصادی ببیند.
سناریوهای محتمل: از درگیری محدود تا جنگ تمامعیار
با در نظر گرفتن همه جوانب، چند سناریوی محتمل برای آینده قابل تصور است:
-
حمله محدود اسرائیل به تاسیسات هستهای یا نظامی ایران
این محتملترین سناریو است. اسرائیل ممکن است با تکیه بر برتری هوایی و اطلاعاتی خود، حملاتی مشابه عملیات گذشته، اما در ابعاد وسیعتر، به سایتهای هستهای فردو یا نطنز، مراکز پژوهشی یا پایگاههای موشکی ایران انجام دهد. هدف، عقبانداختن برنامه هستهای و افزایش هزینهها برای ایران، بدون ورود به یک جنگ تمامعصری خواهد بود.
-
حمله پیشدستانه ایران از طریق نمایندگان (Proxy War)
ایران ممکن است ترجیح دهد پاسخ خود را از طریق متحدانش در منطقه بدهد. حملات گسترده موشکی حزبالله از شمال، یا حملات پهپادی و موشکی یمنیها به تاسیسات حیاتی اسرائیل و متحدان عربی آن، میتواند پاسخی باشد که از درگیری مستقیم اجتناب کند.
-
درگیری مستقیم و گسترده
این بدبینانهترین سناریو است. در این حالت، یک حمله اسرائیل به ایران، با پاسخ مستقیم موشکی ایران به خاک اسرائیل مواجه میشود. چنین سناریویی میتواند به سرعت به یک جنگ منطقهای تمامعیار تبدیل شود که آمریکا و متحدان عربی آن نیز به نوعی درگیر آن خواهند شد. پیامدهای این سناریو برای ثبات جهانی و اقتصاد انرژی، فاجعهبار خواهد بود.
-
تداوم جنگ تبلیغاتی و حفظ وضع موجود
با وجود همه نشانهها، این امکان وجود دارد که این تحرکات، بخشی از یک بازی بزرگ برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل در میز مذاکره (در صورت تشکیل) یا افزایش قدرت چانهزنی باشد. هر دو طرف از هزینههای سرسامآور یک جنگ مستقیم آگاهند و ممکن است در نهایت از لبه پرتگاه عقبنشینی کنند.
پیامدهای احتمالی درگیری
پیامدهای یک درگیری گسترده برای منطقه و جهان فاجعهبار خواهد بود. چنین جنبی میتواند ثبات خاورمیانه را برای سالها تحت تاثیر قرار دهد. اقتصاد جهانی نیز به ویژه در بخش انرژی با شوک جدی روبرو خواهد شد. اختلال در عرضه نفت میتواند بحران اقتصادی جهانی ایجاد کند. برای خود دو طرف نیز هزینههای انسانی و اقتصادی جنگ بسیار سنگین خواهد بود. اسرائیل با حمله موشکی گسترده و ایران با آسیبهای جدی به زیرساختها روبرو خواهد شد.
نتیجهگیری: در آستانه پرتگاه!
وضعیت کنونی ایران و اسرائیل را میتوان به دو کشتی تشبیه کرد که در مه تاریک به سوی هم در حرکتند و هر لحظه خطر برخورد وجود دارد. انباشت خصومت ها طی سالها، شکست مکانیسمهای دیپلماتیک، و احساس اضطرار ناشی از پیشرفتهای فناوری (هستهای و موشکی)، احتمال برخورد را بیش از هر زمان دیگری افزایش داده است.
اسرائیل میداند که ایران توانایی ایجاد خسارتی بیسابقه به خاکش را دارد. ایران نیز آگاه است که یک جنگ تمامعیار میتواند به فروپاشی ساختار حکومتی بینجامد. در نهایت، آنچه تعیینکننده خواهد بود، محاسبه دقیق هزینه-فایده توسط رهبران دو کشور است. آیا نتانیاهو حاضر است برای تحقق رویای دیرینه خود در نابودی توان هستهای ایران، ریسک یک جنگ خانمانسوز را بپذیرد؟ و آیا رهبران ایران، نمایش قدرت بازدارندگی را آنقدر حیاتی میدانند که موجودیت نظام را در معرض خطر قرار دهند؟ پاسخ به این پرسشها، آینده نه تنها خاورمیانه، که ثبات جهانی را رقم خواهد زد. در این میان، همانطور که نیویورک تایمز نوشته است، اگر دیپلماسی فوراً وارد عمل نشود، مسأله اصلی "زمان" است، نه "اتفاق".