آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
یک نماینده مجلس با لحنی شدید و بیسابقه، دستگاه قضایی و امنیتی را به دلیل برخورد با یکی از فعالان حجاب مورد حمله قرار داد. محمد منان رئیسی، نماینده مردم قم، از حادثهای خبر داد که واکنشهای گستردهای را در پی داشته است. به گفته رئیسی، خانم مهری طالبی دارستانی، دختر یک شهید و از فعالان حجاب، پس از احضار به دادسرای امنیت و مواجهه با بازجوییای «بیادبانه و تند»، دچار حمله عصبی شدید شده و سپس سکته کرده است. وی اعلام کرد این خانم هماکنون در بیمارستان بستری است. رئیسی در اظهاراتی تند نوشت: «خاک بر سر این نوع اسلامتان… اما فقط وقتی نوبت به خودتان رسید؟» او این اقدام را نتیجه کار «جریان نفوذ و نفاق» خواند که نیروهای انقلابی و مطالبهگر منویات رهبری را مورد هتاکی قرار میدهند.
این نماینده مجلس پرسید: «آیا در شرایط بغرنج اقتصادی، رسالت خود را به جای تمرکز بر مفسدان اقتصادی، برخورد با نیروهای انقلابی میدانید؟» و از مسئولان خواست به جای بستن «سنگها»، «سگها» را رها کنند. این اظهارات در ادامه نطق جنجالی او در مجلس انجام شد که در آن خواستار احضار افرادی مانند حسن روحانی، علی انصاری و عباس آخوندی به جای «بانوان مطالبهگر حجاب» شد.
سردبیر خبر فوری نیز در واکنش، از نماینده قم پرسید: «آیا تازه متوجه شدهاید این روند میتواند یک انسان را تا مرز سکته پیش ببرد؟» و تأکید کرد که این خشم باید زمانی هم بلند شود که آسیب به «دختران بینام و نشان خیابانها» میرسد. در سوی دیگر، رسانه «فرهیختگان» در گزارشی مدعی شد واقعیت ماجرا متفاوت است. بر اساس این گزارش، خانم دارستانی یک روز پس از مراجعه به قوه قضائیه و با پای خود به بیمارستان رفته و با اصرار شخصی بستری شده، در حالی که پزشک معالج مشکل خاصی تشخیص نداده است. این گزارش ناهمخوانی در روایتها، حادثه را به موضوعی پیچیده و بحثبرانگیز تبدیل کرده است. در ادامه، تحلیل جامعتری از ابعاد مختلف این ماجرا ارائه خواهد شد.
تحلیل واکنش تند یک نماینده اصولگرا و نشانههای شکاف درونی
اظهارات محمد منان رئیسی بهعنوان یک نماینده اصولگرا و منتسب به جریان انقلابی، نشان از نارضایتی عمیق بخشی از این جریان از عملکرد برخی نهادهای امنیتی-قضایی دارد. استفاده از عباراتی مانند «خاک بر سر این نوع اسلامتان» بیسابقه و حاکی از شدت خشم است. هدفگیری وی «جریان نفوذ و نفاق» است؛ اصطلاحی که در گفتمان انقلابی معمولاً برای اشاره به عناصری به کار میرود که از درون سیستم، آن را منحرف میکنند. این اتهام، درگیری را به یک اختلاف درونی در بدنه حاکمیت ارتقا میدهد. تأکید بر «دختر شهید بودن» فرد مورد بازجویی، تلاش برای مشروعیتبخشی بیشتر به انتقاد و نشان دادن تضاد رفتاری دستگاهها با خانوادههای شهداست. این استدلال در فضای فرهنگی-سیاسی ایران وزن سنگینی دارد.
موضوع «فعالان حجاب» و پیچیدگی گفتمان انقلابی درباره مطالبهگری
ماجرا حول محور یک «فعال حجاب» میچرخد. این گروه معمولاً از سوی نهادهای رسمی به عنوان نیروهای مذهبی و انقلابی شناخته میشوند که خواستار اجرای جدیتر قانون حجاب هستند. برخورد قضایی با چنین افرادی، تناقضی در ظاهر ایجاد میکند. سوال رئیسی («آیا رسالت شما برخورد با نیروهای انقلابی است؟») این تناقض را آشکار میکند. از دید او، دستگاههای امنیتی و قضایی ممکن است در تشخیص دوست از دچار خطا شوند یا اولویتهای نادرستی داشته باشند. این انتقاد، شکافی در گفتمان واحد «انقلابیگری» را نشان میدهد. از یک سو، نهادهایی که خود را متعهد به امنیت و نظم میدانند و از سوی دیگر، جریانی که معتقد است این نهادها گاه از آرمانهای اولیه انقلاب فاصله گرفتهاند.
تقابل روایتها؛ از «سکته پس از بازجویی» تا «بستری شدن اختیاری»
- روایت اول (منان رئیسی): احضار → بازجویی تند و بیادبانه → حمله عصبی و سکته چند ساعت بعد → بستری شدن اورژانسی. این روایت حاکی از یک رابطه علّی مستقیم و رفتار غیرقانونی و خشونتآمیز است.
- روایت دوم (فرهیختگان): مراجعه به قوه قضائیه → ترک محل → مراجعه شخصی به بیمارستان یک روز بعد → تشخیص پزشک مبنی بر عدم مشکل خاص → بستری شدن با اصرار شخص. این روایت رابطه علّی را قطع میکند و از شدت حادثه میکاهد.
این تقابل، اهمیت شفافیت رسمی را دوچندان میکند. قوه قضائیه یا نهاد مربوطه باید به صورت رسمی و با جزئیات روشن، وقایع جلسه احضار و وضعیت سلامت فرد را توضیح دهد تا فضای شایعهپردازی بسته شود.
تغییر در گفتمان انتقادی؛ از «دختران خیابان انقلاب» به «دختران شهید»
واکنش سردبیر «خبرهای فوری مهم» (مطهره حیدری) نکته ظریفی را مطرح میکند: «این خشم فقط وقتی بلند شود که آسیب به خودیها برسد؟». این اشاره، به برخوردهای قضایی گسترده با معترضان زن در جریان اعتراضات اخیر دارد. این پرسش، نوعی دوگانگی معیار را مورد نقد قرار میدهد: چرا برخورد با یک «خودی» (دختر شهید و فعال حجاب) اینقدر جنجالبرانگیز میشود، اما برخورد با زنان و دختران معترض دیگر (که از نگاه گفتمان رسمی، «غیرخودی» یا اغوا شده محسوب میشوند) غالباً با سکوت یا تأیید همراه است؟ این نقد، حتی از درون فضای اصلاحطلب یا منتقد نیز نیست، بلکه از زبان کسی مطرح میشود که خود را درون گفتمان انقلابی تعریف میکند و نشان میدهد برخی از وفاداران به سیستم نیز از این دوگانگی ناراضی هستند.
پیامدهای احتمالی؛ فشار بر دستگاه قضایی و بازتعریف خطوط قرمز
این افشاگری یک نماینده مجلس میتواند فشار سیاسی قابل توجهی بر دستگاه قضایی و امنیتی وارد کند. آنها ممکن است مجبور به ارائه توضیح یا حتی عذرخواهی شوند، به ویژه با توجه به جایگاه «خانواده شهید» فرد مورد نظر. این اتفاق ممکن است خط قرمزهای جدیدی برای برخورد با فعالان مذهبی و انقلابی تعریف کند. نهادهای امنیتی در آینده ممکن است در احضار و برخورد با افرادی که در چارچوب گفتمان رسمی حرکت میکنند (هرچند با روشهای مطالبهگرانه)، محتاطتر عمل کنند. در سطح کلان، این ماجرا نشان میدهد که گفتمان انقلابی یکپارچه نیست و درون آن تنشها و شکافهایی وجود دارد که گاه به صورت علنی و شدید آشکار میشود. اینگونه حوادث میتواند ائتلافهای درونی را تغییر دهد و دینامیک قدرت را تحت تأثیر قرار دهد.