چهارشنبه / ۱۹ آذر ۱۴۰۴ / ۰۰:۱۸
کد خبر: 35007
گزارشگر: 548
۹۶۶
۰
۰
۱
جنایت هولناک در گنبدکاووس

قتل مادر جوان ۴ فرزند در پی طمع به طلاهایش در عکاسی

قتل مادر جوان ۴ فرزند در پی طمع به طلاهایش در عکاسی
جنایت هولناک قتل س.شیرمحمدلی، مادر چهار فرزند خردسال در گنبدکاووس، جامعه را در بهت و اندوه فرو برده است. مظنون اصلی، عکاسی است که خانواده را برای گرفتن عکس به آتلیه خود کشاند و سپس با نقشه‌ای از پیش طراحی شده، وی را به قتل رساند. بر اساس گزارشات اولیه، انگیزه قتل، سرقت طلاهای آن زن عنوان شده است. این جنایت سازمان‌یافته که شکلی کم‌سابقه در جرائم شهری دارد، نگرانی‌های شدیدی درباره امنیت مشاغل خدماتی و خلأهای نظارتی ایجاد کرده است. پلیس در حال پیگیری دقیق این پرونده است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

شهر آرام گنبدکاووس این روزها در سوگ و حیرتِ یک فاجعه غیرقابل باور به سر می‌برد. جنایتی که نه تنها یک خانواده را نابود کرد، که امنیت روانی یک جامعه را به چالش کشید. داستان از آنجا آغاز شد که یک مادر جوان، س.شیرمحمدلی، به همراه چهار فرزند کوچک خود برای گرفتن عکس یادگاری به یک آتلیه عکاسی مراجعه کرد. آن روز، همه چیز عادی به نظر می‌رسید. دوربین عکاس، لحظات شاد یک مادر با کودکانش را ثبت کرد. کسی نمی‌دانست پشت لنز آن دوربین، نگاه طمع‌آلود قاتلی آینده نشسته است. نگاهی که به جای ثبت زیبایی، به طلاهای دست و گردن آن زن دوخته شده بود. 

 عصر همان روز، تماس تلفنی عکاس با آن زن بی‌خبر، آخرین حلقه از نقشه شوم بود. قاتل با وعده آماده شدن عکس‌ها، قربانی خود را به آتلیه کشاند. زن، بی‌آنکه ذره‌ای شک کند، به مکانی رفت که ساعت‌هایی پیش، صحنه خنده و شادی فرزندانش بود. اما این بار، درِ آتلیه به روی جهنم گشوده شد. به جای تحویل عکس، زن خفه شد. جنایتکاری که چند ساعت پیش، با ظاهری آرام مشغول کار بود، اکنون تبدیل به هیولایی شده بود که بی‌رحمی را به حد نهایت رسانده بود. طلاهایش، انگیزه اصلی این جنایت هولناک، به یغما رفت. جزئیاتی که هر کدام، بر هولناکی این واقعه می‌افزاید. این جنایت، پرسش‌های بی‌پاسخ فراوانی را پیش روی جامعه می‌گذارد.

  • چگونه یک کاسب عادی، می‌تواند به چنین قاتل سنگدلی تبدیل شود؟
  • ضریب امنیت برای مشاغلی مانند عکاسی که با مراجعان انفرادی سروکار دارند، چقدر است؟ 
  •  آیا نشانه‌های روانی هشداردهنده‌ای از رفتار مجرم وجود داشت که نادیده گرفته شد؟
  • و مهم‌تر از همه، چگونه می‌توان از تکرار چنین فجایعی در آینده جلوگیری کرد؟ 

 این گزارش، نه تنها به بازگویی این تراژدی می‌پردازد، بلکه با واکاوی ابعاد مختلف آن، از روانشناسی مجرم تا خلأهای امنیتی و اجتماعی، در جستجوی پاسخی برای این پرسش‌ها است. تحلیلی که شاید بتواند چراغی برای پیشگیری از تکرار چنین تاریکی‌هایی باشد. سرهنگ نادعلی صادقی، فرمانده انتظامی گنبدکاووس در این‌باره گفته است: «به دنبال اعلام گزارش مفقودی یک خانم جوان از اهالی گنبدکاووس و کشف پیکر بی‌جان وی در یکی از معابر شهری، رسیدگی به موضوع به‌سرعت در دستور کار ماموران پلیس آگاهی انتظامی این شهرستان قرار گرفت.» او همچنین افزود: «کارآگاهان پلیس آگاهی با انجام اقدامات فنی، تخصصی و شبانه‌روزی، موفق شدند قاتل را در کمتر از 48 ساعت شناسایی و پس از هماهنگی با مقام قضایی، طی عملیاتی ضربتی دستگیر کنند.» به گفته وی، متهم انگیزه خود را سرقت عنوان کرده است. فرمانده انتظامی ضمن اشاره به تشکیل پرونده و معرفی متهم به مرجع قضایی تأکید کرد که شهروندان اخبار را از منابع رسمی دنبال کنند و به شایعات فضای مجازی توجه نکنند. در روزهای اخیر، بازسازی صحنه قتل با حضور متهم انجام شد. جمعی از مردم و بستگان مقتول نیز در محل حضور یافتند و خواستار اجرای عدالت و مجازات قاتل شدند.

تحلیل روانشناختی مجرم و انگیزه جنایت

این جنایت از منظر روانشناسی، در دسته جرائم «سازمان‌یافته با انگیزه سودجویانه» اما با «خشونت فراتر از حد لازم» قرار می‌گیرد. مجرم نه در حین دزدی و به صورت لحظه‌ای، بلکه با نقشه‌ای از پیش طراحی شده و با خونسردی اقدام به جلب اعتماد و سپس قتل کرده است. این نشان‌دهنده سطحی از «سوء شخصیت ضداجتماعی» و فقدان همدلی است. انگیزه ظاهری، سرقت طلاهاست، اما خشونت بی‌اندازه و مثله کردن جسد، حاکی از کینه‌توزی، لذت بردن از خشونت یا تلاش برای پاک کردن تمامی ردپاها به شیوه‌ای افراطی است. بررسی سابقه روانی و اجتماعی مجرم (در صورت دستگیری) می‌تواند نشان دهد آیا این اولین بزه او بوده یا خیر. چنین افرادی ممکن است در گذشته نیز رفتارهای هشداردهنده‌ای از خود نشان داده باشند که از دید اطرافیان پنهان مانده یا جدی گرفته نشده است.

خلأهای امنیتی در مشاغل خدماتی و نظارتی

این جنایت، آسیب‌پذیری مشاغلی را که به صورت انفرادی و در مکان‌های خصوصی با مراجعان کار می‌کنند، آشکار می‌سازد. آتلیه‌های عکاسی، سالن‌های آرایشی، مشاوره‌های خصوصی و... می‌توانند به محل وقوع جرم تبدیل شوند اگر ضوابط امنیتی در آنها رعایت نشود. نبود دوربین‌های مداربسته در داخل و بیرون چنین محل‌هایی، نه تنها روند کشف جرم را دشوار می‌کند، بلکه بازدارندگی لازم را نیز ایجاد نمی‌نماید. همچنین، نبود پروتکل‌هایی مانند ثبت اطلاعات هویتی مراجعان یا حضور یک همراه، ریسک را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، نظارت صنفی بر این مشاغل اغلب ضعیف است.

  • آیا اتحادیه مربوطه آموزش‌های امنیتی به اعضا می‌دهد؟
  • آیا نیروی انتظامی در بازرسی‌های دوره‌ای، موارد ایمنی را بررسی می‌کند؟

این جنایت نشان می‌دهد چنین نظارتی یا وجود ندارد یا کافی نیست.

تأثیرات اجتماعی و روانی بر جامعه محلی

وقوع چنین جنایتی در یک شهر، ضربه‌ای سنگین به «احساس امنیت» جمعی وارد می‌آورد. مردم دیگر به راحتی به مشاغل محلی اعتماد نمی‌کنند و همیشه نگران قصد و نیت دیگران خواهند بود. این بی‌اعتمادی، بنیان‌های تعامل اجتماعی سالم را تضعیف می‌کند. برای ساکنان محله و شهر، به ویژه زنان و کودکان، ترس و اضطراب ملموسی ایجاد می‌شود. ممکن است والدین از فرستادن فرزندان به کلاس‌ها یا مراکز مختلف خودداری کنند یا زنان از مراجعه انفرادی به برخی مغازه‌ها بترسند. این یک «آسیب روانی جمعی» است. جامعه نیازمند فرآیند «شفابخشی جمعی» است. برگزاری مراسم یادبود، ارائه خدمات مشاوره روانی به افراد به شدت متأثر (مانند همسایگان و آشنایان) و شفافیت کامل پلیس در روند کار، می‌تواند به کاهش این اضطراب کمک کند. سکوت و پنهان‌کاری، تنها بر ترس می‌افزاید.

نقش فناوری و رسانه در کشف و پیشگیری

در عصر فناوری، ردپای دیجیتال مجرم می‌تواند کلیدی باشد. سوابق تماس تلفنی، پیام‌ها، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و حتی داده‌های موقعیت‌مکانی می‌تواند به کشف سریع‌تر جنایت کمک کند. پلیس فتا می‌تواند در چنین مواردی نقش مهمی ایفا کند. از سوی دیگر، رسانه‌ها با انتشار به موقع و مسئولانه اخبار (بدون ارائه جزئیات خشن یا ایجاد حس ناامنی بیشتر) می‌توانند در آگاه‌سازی عمومی و کمک به شناسایی مجرم مؤثر باشند. اما باید مراقب باشند تا به حریم خصوصی خانواده قربانی احترام بگذارند و از هیجان‌زدگی پرهیز کنند. فناوری می‌تواند برای پیشگیری نیز به کار رود. تبلیغ و تشویق نصب دوربین در مشاغل، ایجاد اپلیکیشن‌های اعلام موقعیت به خانواده در هنگام مراجعه به مکان‌های ناآشنا، یا سیستم‌های هشدار اضطراری می‌تواند از وقوع برخی جرائم جلوگیری کند.

ضرورت بازنگری در قوانین و حمایت از بازماندگان

این جنایت سنگین، لزوم مجازات‌های بازدارنده مؤثر را پررنگ می‌کند. دستگاه قضایی باید با سرعت و قاطعیت عمل کند و مجازاتِ در خور این جرم را اعمال نماید تا پیام روشنی برای سایر مجرمان ارسال شود. از طرف دیگر، قوانین باید مشوق رعایت موازین امنیتی توسط صاحبان مشاغل باشند. می‌توان با ارائه تسهیلات (مانند وام با بهره کم برای نصب دوربین) یا وضع مقررات اجباری، ضریب ایمنی این مکان‌ها را افزایش داد. حمایت همه‌جانبه از بازماندگان این فاجعه (اعم از نزدیکان درجه یک و دو) یک ضرورت انسانی و اجتماعی است. این حمایت باید شامل کمک‌های روانی بلندمدت، مساعدت‌های مالی (در صورت نیاز) و پیگیری حقوقی پرونده تا احقاق کامل حق باشد. جامعه باید نشان دهد که در کنار قربانیان بی‌گناه خود می‌ایستد.

https://www.asianewsiran.com/u/hYm
اخبار مرتبط
زن جوان تهرانی به همراه دوست پسرش، شب گذشته مرتکب جنایتی هولناک شدند. آن‌ها با چاقو گلوی شوهر زن را بریدند و او را به قتل رساندند. قاتلان پس از ارتکاب جسد مقتول را به یک منطقه بیابانی منتقل و رها کردند. با کشف جنازه و دستگیری متهمان، انگیزه قتل فاش شد. زن جوان در بازجویی گفت: «از شوهرم خسته شده بودم و دوست پسرم بیشتر به من محبت می‌کرد. بخاطر همین عاشقش شدم و برای این که شوهرم را از سر راه بردارم، با همکاری دوست پسرم کارش را تموم کردیم.»
زن ۶۷ ساله‌ای در آپارتمانش در محله چیتگر تهران به قتل رسید. پیکر او با نشانه‌های خفگی در صحنه جنایت کشف شد. تحقیقات پلیس نشان داد سرایدار ساختمان و نامزدش عاملان این قتل بوده‌اند. متهمان با پوشش زنانه وارد آپارتمان شده و پس از ارتکاب قتل، طلاهای مقتول را سرقت کرده‌اند.هر دو متهم دستگیر شده و به قتل اعتراف کرده‌اند. تحقیقات تکمیلی برای روشن شدن جزئیات بیشتر ادامه دارد.
زن جوان مریوانی به نام لیلا علیرمایی به دلیل رد درخواست ازدواج یک مرد متأهل، در وسط خیابان به رگبار بسته شد و کشته شد. قاتل که گفته می‌شود از اعضای سپاه است، پس از قتل فرار کرده است. لیلا علیرمایی مادر دو کودک بود که تنها به دلیل وفاداری به همسر و خانواده‌اش جان خود را از دست داد.
پیکر زن ۵۵ ساله‌ای که از ۲۹ مهر ماه ناپدید شده بود، در سونای ویلای شخصی او در لواسان کشف شد. کارآگاهان پلیس آگاهی تهران جسد را پس از هفت روز جست‌وجو پیدا کردند. بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود هفت روز از مرگ وی گذشته و خودرو و گوشی تلفن همراه او نیز مفقود شده است. علت مرگ هنوز به طور دقیق مشخص نیست. پلیس در حال بررسی زوایای مختلف این پرونده از جمله وجود اختلافات مالی است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید