آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در کمتر از ۱۲ ساعت، شهروندان تهرانی شاهد یک چرخش ۱۸۰ درجهای در تصمیمگیری مدیریت شهری بودند. طرح زوج و فرد که ظهر چهارشنبه ۱۹ آذرماه به عنوان اقدامی «قطعی تا پایان سال» اعلام شده بود، شامگاه همان روز و پیش از آغاز اجرای سراسری، لغو شد. این تغییر ناگهانی در حالی رخ داد که پیش از آن، حسین عباسنژاد، دبیر کارگروه اضطرار آلودگی هوای تهران، در یک برنامه تلویزیونی تأکید کرده بود: «به طور مشخص اعلام میکنم که طرح زوج یا فرد تا پایان سال در تهران اجرا خواهد شد.» او حتی اعلام کرده بود که این قانون شامل رانندگان اسنپ و تپسی نیز میشود. اما شامگاه همان روز، عباسنژاد در جمع خبرنگاران، با اشاره به «روند کاهشی غلظت آلایندهها» و «بهبود نسبی شرایط»، لغو طرح زوج و فرد از در منازل را از فردا پنجشنبه ۲۰ آذر اعلام کرد. همچنین اعلام شد ساعت کاری اصناف به روال عادی بازمیگردد.
این دوگانگی در تصمیمگیری تنها بخشی از اختلاف نظرهای گسترده میان نهادهای مسئول است. محسن هرمزی، معاون شهردار تهران، پیش از این مخالفت صریح خود را با تداوم اجرای طرح زوج و فرد اعلام کرده و گفته بود: «کمیته اضطرار همانطور که در نامش اضطرار قید شده باید برای روزهای اضطرار تصمیم بگیرد.» رئیس پلیس راهور فراجا نیز در واکنشی دیگر گفت: «طرح زوج و فرد نه متعلق به پلیس است و نه راه حل نهایی و کامل برای کاهش آلودگی هوا.» این اظهارات نشان میدهد که حتی در سطح اجرایی نیز اجماعی روی این طرح وجود ندارد. شاخص آلودگی هوای تهران در روز چهارشنبه ۱۳۷ و در شرایط ناسالم برای گروههای حساس ثبت شده است. هوای پایتخت از اوایل آذرماه در بیشتر روزها آلوده گزارش شده و بارها به مرز «ناسالم برای همه» و حتی «قرمز» رسیده است.
کارشناسان محیط زیست، بحران آلودگی هوا را ناشی از عوامل متعددی از جمله سوزاندن مازوت پرسولفور در نیروگاهها، ناوگان فرسوده حمل و نقل و پدیده وارونگی دما میدانند. در چنین شرایطی، طرحهای مقطعی مانند زوج و فرد به نظر میرسد تنها راهحلی موقت و پرحاشیه باشد. لغو ناگهانی این طرح پس از اعلام قطعی اجرای آن، نه تنها سردرگمی شهروندان را افزایش داده، بلکه بیثباتی و نبود برنامه مدون برای مدیریت بحران آلودگی هوا را آشکار کرده است. اکنون پرسش این است: آیا دستگاههای مدیریت شهری برنامه منسجمی برای روزهای آلودگی آینده دارند؟
تحلیل فرآیند تصمیمگیری شتابزده و فقدان مطالعات اثرسنجی
اتخاذ و لغو یک تصمیم کلان شهری در کمتر از ۱۲ ساعت، نشاندهنده «فرآیند تصمیمگیری شتابزده و بدون پشتوانه کارشناسی» است. تصمیمگیری در شرایط اضطرار اگرچه نیازمند سرعت است، اما نباید فاقد «مطالعات اثرسنجی» باشد. به نظر میرسد اعلام طرح تا پایان سال، بیشتر یک واکنش احساسی به فشار افکار عمومی و رسانهها بوده است. عدم توجه به «تاثیرات اجتماعی و اقتصادی» طرح نیز مشهود است. دبیر کارگروه حتی به پرسش مجری درباره تعطیلی کار رانندگان اسنپ و تپسی پاسخ روشنی نداد. این نشان میدهد که پیامدهای اشتغالزایی و معیشتی طرح به درستی سنجیده نشده بود. تصمیمگیریهای یکشبه بدون در نظر گرفتن تبعات گسترده، اعتماد عمومی به مدیریت شهری را تخریب میکند. «فقدان سناریوهای از پیش آماده» برای شرایط مختلف آلودگی نیز آشکار است. مدیریت بحران نیازمند برنامههای از پیش تمرین شده با گزینههای مختلف است. به نظر میرسد کارگروه اضطرار تنها به یک ابزار (طرح زوج و فرد) متکی است و برای سطوح مختلف آلودگی، برنامه منعطفی ندارد.
بررسی اختلاف نظر نهادهای ذیربط و مدیریت چندپاره
اظهارات متعارض نهادهای مختلف، «مدیریت چندپاره و ناهماهنگ» در حوزه آلودگی هوا را نشان میدهد. شهرداری تهران به عنوان مجری اصلی حمل و نقل شهری، آشکارا با تصمیم کمیته اضطرار (زیرمجموعه استانداری) مخالفت کرده است. این دوگانگی، شهروندان را در میانه جدال نهادها سردرگم میکند. پلیس راهور نیز به عنوان نهاد اجرایی، خود را از مالکیت طرح دور کرده و آن را راهحل کامل ندانسته است. این موضعگیری نشان میدهد که حتی مجری طرح نیز به کارایی کامل آن اعتقاد ندارد. وقتی مجری یک سیاست، به اثرگذاری آن باور نداشته باشد، اجرای آن با ضعف همراه خواهد بود. «عدم تفکیک واضح مسئولیتها» نیز مشکل دیگر است. آیا تصمیمگیر نهایی در مورد محدودیتهای ترافیکی، کارگروه اضطرار است، شورای ترافیک، شهرداری یا استانداری؟ این ابهام در توزیع قدرت تصمیمگیری، به بیثباتی در سیاستگذاری میانجامد. نیاز به یک ساختار فرماندهی واحد در شرایط بحران آلودگی هوا احساس میشود.
ارزیابی کارایی طرح زوج و فرد به عنوان ابزار کوتاهمدت
طرح زوج و فرد عمدتاً یک «ابزار کنترلی کوتاهمدت» است که هدف آن کاهش موقت ترافیک و در نتیجه کاهش انتشار آلایندههاست. با این حال، تجربه سالهای گذشته نشان داده که اثر این طرح بر کاهش آلودگی هوا «محدود و موقت» است. زیرا اولاً، بخشی از مردم خودروی دوم تهیه میکنند. ثانیاً، فشار اصلی بر قشر متوسط و کمدرآمد است که معمولاً تنها یک خودرو دارند. این طرح «مشکلات جانبی» زیادی ایجاد میکند: مشکل تردد سرویس مدارس، اختلال در کسبوکارهای وابسته به حملونقل (مانند پیک موتوریها، تاکسیهای اینترنتی)، و ایجاد نارضایتی عمومی. عدم ارائه راهکار جایگزین مانند تقویت ناوگان حملونقل عمومی در کنار طرح، بر این مشکلات میافزاید. نکته مهم، «عدم هدفمندی» طرح است. این طرح بین خودروی فرسوده پرمصرف و خودروی استاندارد کممصرف تمایزی قائل نمیشود. مالیات سبز یا محدودیت بر اساس معیارهای زیستمحیطی خودرو میتواند گزینه هوشمندانهتری باشد. طرح زوج و فرد در شکل کنونی، بیشتر شبیه یک «تنبیه جمعی» است تا یک راهکار کارشناسی.
نقش آلودگی هوا به عنوان تهدیدی فراسازمانی و نیاز به راهکارهای بلندمدت
آلودگی هوا یک «تهدید فراسازمانی» است که حل آن نیازمند همکاری وزارت نفت (تولید سوخت استاندارد)، وزارت صنعت (تولید خودروهای کممصرف)، وزارت نیرو (کاهش سوزاندن مازوت)، سازمان محیط زیست، شهرداری و استانداری است. تمرکز صرف بر محدودیت ترافیک، درمان ریشهای نیست. کارشناسان بر «عوامل ساختاری» آلودگی هوا تأکید دارند: سوزاندن مازوت با گوگرد بالا در نیروگاههای اطراف تهران، ناوگان فرسوده حملونقل عمومی و خصوصی، کیفیت پایین سوخت، و توسعه شهری بدون ملاحظات زیستمحیطی. تا زمانی که این عوامل اصلاح نشوند، طرحهایی مانند زوج و فرد تنها مسکنی موقت هستند. نیاز به «برنامه بلندمدت با سرمایهگذاری سنگین» احساس میشود: توسعه سریع مترو و ناوگان برقی، اسقاط خودروهای فرسوده با مشوقهای واقعی، بهبود کیفیت سوخت و انتقال صنایع آلاینده. این اقدامات پرهزینه و زمانبر هستند، اما تنها راه حل پایدار هستند. مدیریت بحران نباید تنها به اقدامات نمایشی و کمهزینه محدود شود.
تأثیر تصمیمگیریهای بیثبات بر اعتماد عمومی و راهکارهای آینده
چرخش ۱۸۰ درجهای در تصمیمگیری در کمتر از ۱۲ ساعت، «اعتماد عمومی به مدیریت شهری» را به شدت تخریب میکند. شهروندان احساس میکنند که تصمیمات بر اساس ارزیابی دقیق گرفته نمیشود و ممکن است هر لحظه تغییر کند. این بیثباتی، تابآوری اجتماعی در برابر سیاستهای سخت را کاهش میدهد. برای بهبود این وضعیت، «شفافیت در فرآیند تصمیمگیری» ضروری است. کارگروه اضطرار باید معیارهای عددی شفافی (مثلاً شاخص کیفی هوا بالای ۱۵۰ برای شروع طرح) اعلام کند و به آن پایبند باشد. همچنین باید «گزینههای مختلف» (مثلاً طرح آلودگی هوا، محدودیت بر اساس معیارهای فنی خودرو) را به صورت عمومی بررسی کند. «آموزش و اطلاعرسانی پیشگیرانه» نیز کمبود آن احساس میشود. به جای اعلام ناگهانی محدودیتها، میتوان با پیشبینی هواشناسی، چند روز قبل به شهروندان هشدار داد تا خود را آماده کنند. ایجاد «سامانه هوشمند تردد» که بر اساس سطح آلودگی، محدودیتهای پلکانی اعمال کند نیز میتواند از شوک ناگهانی بکاهد. در نهایت، نیاز به «نهاد مستقل و فرابخشی» برای مدیریت آلودگی هوا احساس میشود. نهادی با اختیارات قانونی گسترده که بتواند بر تمام عوامل آلاینده (صنعت، حملونقل، سوخت) نظارت کند و تصمیمات یکپارچه و با پشتوانه کارشناسی اتخاذ نماید. تا زمانی که مدیریت آلودگی هوا بین نهادهای مختلف پارهپاره است، شاهد تکرار این بیثباتی خواهیم بود.