آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
سکوتی سنگین پس از یک انفجار مهیب، بار دیگر فضای یک دانشگاه بزرگ کشور را تحت تأثیر قرار داد. انفجار در آزمایشگاههای دانشکده فنی دانشگاه تهران، نه تنها خسارات مالی به همراه داشت، بلکه نگرانیهای عمیقی درباره ایمنی در مراکز علمی کشور ایجاد کرد. پس از روزها بررسی کارشناسی و تحقیق، سرانجام پاسخ رسمی دانشگاه تهران درباره علت این حادثه منتشر شد. پاسخی که یک هشدار جدی را به تمامی مراکز آموزشی و پژوهشی کشور مخابره میکند: فرسودگی تجهیزات و کهنگی ابزار آزمایشگاهی. بر اساس اعلام معاون پژوهشی دانشگاه تهران، عامل اصلی این رویداد، کپسول گاز هیدروژن مورد استفاده در آزمایشگاه بوده است. بررسیهای اولیه نشان میدهد عمر طولانی این کپسول و ناتوانی بدنه آن در تحمل فشار گاز تزریقی، به متلاشی شدن آن منجر شده است. نکته حائز اهمیت این است که این کپسول، برگه تست و معاینه فنی دورهای داشته است. اما انفجار رخ داده و تکهتکه شدن بدنه کپسول، به وضوح اثبات کرد که تستهای صورتگرفته یا ناکافی بودهاند، یا نتوانستهاند ضعف ساختاری ناشی از فرسودگی را تشخیص دهند. این حادثه، پرسشهای جدی درباره کارآمدی نظام بازرسی و کنترل کیفیت ادواری تجهیزات حساس و خطرناک در مراکز علمی مطرح میسازد. آیا فرآیندهای فعلی تست و بازبینی، متناسب با خطرات واقعی این تجهیزات طراحی شدهاند؟
آزمایشگاههای دانشگاهها، قلب تپنده پژوهش و آموزش علوم مهندسی و پایه هستند. در این فضاها، مواد شیمیایی، گازهای تحت فشار، دستگاههای پیچیده و انرژیهای بالا به طور روزمره مورد استفاده قرار میگیرند. کوچکترین سهلانگاری در ایمنی میتواند فاجعهآفرین باشد. حادثه دانشگاه تهران، تنها یک مورد منفرد نیست. این رویداد زنگ خطری است برای تمامی دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراکز تحقیقاتی و حتی صنایع کشور که از تجهیزات تحت فشار و مواد خطرناک استفاده میکنند. فرسودگی زیرساختها و تجهیزات، تهدیدی خاموش اما بسیار جدی است. در این گزارش، به تحلیل عمیق ابعاد فنی، مدیریتی و سیاستگذاری این حادثه میپردازیم. از بررسی استانداردهای ایمنی آزمایشگاهی تا تحلیل کاستیهای نظارتی و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از تکرار چنین رویدادهایی در آینده.
مدیریت ریسک و ایمنی در آزمایشگاههای دانشگاهی
این حادثه آشکارا نشان میدهد که سیستمهای مدیریت ریسک در برخی آزمایشگاههای کشور با ضعف جدی مواجه است. مدیریت ریسک فرآیندی نظاممند است که شامل شناسایی خطرات، ارزیابی احتمال وقوع و شدت پیامدها، و اجرای اقدامات کنترلی است. به نظر میرسد در این مورد، خطر ناشی از فرسودگی کپسول گاز، یا به درستی شناسایی نشده یا اقدام کنترلی مناسبی برای آن در نظر گرفته نشده بود. یکی از ارکان ایمنی آزمایشگاهی، اجرای دقیق "دستورالعملهای ایمنی کار با تجهیزات خاص" است. برای کپسولهای گاز تحت فشار، این دستورالعملها شامل بازدیدهای چشمی منظم، تستهای ادواری هیدرواستاتیک، ثبت تاریخ تولید و آخرین تست، و تعیین عمر مفید است. شکست در هر یک از این مراحل میتواند به فاجعه منجر شود. این رویداد ضرورت اجرای "ارزیابی دورهای ایمنی" برای تمامی آزمایشگاهها را پررنگ میکند. این ارزیابی باید توسط تیمهای مستقل و متشکل از متخصصان ایمنی، مهندسی و شیمی انجام شود. اعتماد صرف به برگه تست بدون بررسی شرایط فیزیکی و محیطی تجهیزات، کافی نیست.
چالش فرسودگی تجهیزات و کمبود بودجه
مسئله عمیقتر این حادثه، نشان دادن چالش مزمن "فرسودگی و کهنگی تجهیزات آزمایشگاهی" در بسیاری از مراکز علمی کشور است. محدودیتهای بودجهای باعث میشود دانشگاهها نتوانند در بازههای زمانی استاندارد، تجهیزات خود را بهروز یا تعویض کنند. کپسولهای گاز و سایر تجهیزات تحت فشار، دارای "عمر مفید" مشخصی هستند. استفاده از آنها فراتر از این عمر، حتی با انجام تستهای دورهای، ریسک شکست ناگهانی را به شدت افزایش میدهد. این حادثه ثابت کرد که تست دورهای به تنهایی، ضامن ایمنی تجهیزات فرسوده نیست. برای حل این مشکل ریشهای، نیاز به یک تغییر نگرش در سطح کلان مدیریت کشور است. بودجههای پژوهشی و آموزش عالی باید سهم مشخص و مناسبی برای "نوسازی و نگهداری پیشگیرانه تجهیزات ایمنیحساس" در نظر بگیرند. ادامه روند فعلی، به معنای پذیرش ریسک وقوع حوادث مشابه در آینده است.
سیستمهای نظارتی و کنترل کیفیت تستهای دورهای
اعلام این که کپسول مذکور "برگه تست" داشته، اما در عمل نتوانسته در برابر فشار مقاومت کند، پرسشهای جدی درباره کیفیت و اعتبار این تستها ایجاد میکند. آیا مراکز انجامدهنده تست، از استانداردهای کافی برخوردارند؟ آیا فرآیند تست به درستی انجام میشود؟ آیا ممکن است سهلانگاری یا تقلبی در کار باشد؟ نظام نظارتی بر آزمایشگاههای تست و کالیبراسیون تجهیزات تحت فشار، باید تقویت و شفاف شود. نتایج تستها باید قابل استناد و پیگیری باشد. شاید لازم باشد برای تجهیزات حساس و پرخطر، سیستم "نظارت دومنظوره" توسط نهاد دانشگاهی و یک نهاد مستقل خارجی ایجاد شود. همچنین، وجود برگه تست نباید به عنوان مجوزی برای بیتوجهی به سایر نشانههای فرسودگی (مانند خوردگی بدنه، ضربات فیزیکی، تغییر رنگ) تلقی شود. پرسنل آزمایشگاه باید آموزش ببینند که علاوه بر مدارک کاغذی، وضعیت ظاهری و عملکرد تجهیزات را نیز به دقت زیر نظر بگیرند.
آموزش و فرهنگ ایمنی در محیطهای پژوهشی
ایمنی مؤثر، تنها با وجود تجهیزات نو و دستورالعملهای دقیق حاصل نمیشود. رکن اصلی، "فرهنگ ایمنی" است. فرهنگی که در آن هر فرد، از دانشجوی کارشناسی تا استاد تمام، خود را مسئول رعایت نکات ایمنی و گزارشدهی شرایط ناامن بداند. آیا دانشجویان و پژوهشگران آن آزمایشگاه، آموزش دیده بودند که در صورت مشاهده علائم غیرعادی از کپسول گاز (مانند صدا، نشتی، زنگزدگی شدید) چه واکنشی نشان دهند؟ آیا مکانیسم روشنی برای گزارش این موارد به مسئول ایمنی یا مدیر آزمایشگاه وجود داشت؟ این حادثه فرصتی است برای بازنگری در برنامههای "آموزش اجباری ایمنی" برای تمامی ورودیهای جدید آزمایشگاهها و نیز "بازآموزی دورهای" برای تمامی پرسنل. این آموزشها باید فراتر از تئوری، شامل تمرینهای عملی و شبیهسازی شرایط اضطراری نیز باشد.
پاسخگویی و شفافیت پس از حادثه
اقدام سریع دانشگاه تهران در تشکیل تیم بررسی و اعلام عمومی نتایج اولیه، رویکرد مثبتی در راستای شفافیت و پاسخگویی است. این کار به کاهش شایعات و نشان دادن جدیت نهاد در پیگیری موضوع کمک میکند. گام بعدی، انتشار گزارش نهایی و جامع این بررسی است. این گزارش باید به سوالات دقیقتری پاسخ دهد: سابقه دقیق سرویس و تست کپسول چیست؟ آخرین تست توسط کدام مرکز و در چه تاریخی انجام شده بود؟ آیا پروتکل مشخصی برای تعویض کپسولهای فرسوده در دانشگاه وجود داشت؟ نهایتاً، دانشگاه و نهادهای بالادستی باید "برنامه اقدام اصلاحی" مشخصی را تدوین و اعلام کنند. این برنامه میتواند شامل: بازرسی گسترده از تمامی کپسولهای گاز و تجهیزات تحت فشار در دانشگاه، بازنگری در قراردادها با مراکز تست، افزایش بودجه نوسازی و برگزاری دورههای فشرده آموزش ایمنی باشد. این اقدامات، اطمینان جامعه دانشگاهی و عمومی را بازمیگرداند.