آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
تصویر پهپادهای ارزان قیمت و نسبتاً کندی که مثل ابرهای توفنده بر سر میدانهای نبرد میبارند، در حال تغییر است. گزارشهای جدید از تحولی چشمگیر در پهپادهای سری "شاهد" حکایت دارد؛ تحولی که اگر واقعیت داشته باشد، نه تنها معادلات جنگهای محلی، بلکه موازنه قدرت منطقهای را نیز تحتتأثیر قرار خواهد داد. اندیشکده آمریکایی "میدلایست فورم" در جدیدترین تحلیل خود، هشدار داده است که همکاری روسیه با ایران در حوزه پهپاد، وارد فاز خطرناک جدیدی شده است. بر اساس این گزارش، روسیه نسخههایی از پهپادهای شاهد ایرانی را با موتور توربوجت ارتقا داده و سرعت آنها را تا سه برابر افزایش داده است. رقم اعلام شده سرعت، یعنی رسیدن به ۵۰۰ تا ۶۰۰ کیلومتر بر ساعت، این پهپادهای ارتقا یافته را از رده پرندههای نسبتاً آسانگیر، به اهدافی بسیار چالشی برای سیستمهای دفاع هوایی مدرن تبدیل میکند. این سرعت بالا، زمان واکنش را به شدت کاهش داده و احتمال رهگیری موفق را کم میکند.
اما نقطه اوج این گزارش، ادعایی است که نگرانی مقامات اسرائیلی را دوچندان کرده است: انتقال احتمالی این فناوری ارتقا یافته به ایران. گزارش مدعی است که اگر ایران به این موتورهای پرسرعت دست یابد، پهپادهای پرتاب شده از غرب این کشور میتوانند در مدت زمانی کمتر از دو ساعت، به شمال سرزمینهای اشغالی برسند. این زمان کوتاه، پنجره عملیاتی برای شناسایی و انهدام تهدید را به شکل بیسابقهای تنگ میکند. چنین تواناییای در صورت تحقق، معنای فاصله امنیتی برای مراکز حیاتی اسرائیل را تغییر خواهد داد و فشار مضاعفی بر سیستم پدافند هوایی پیچیده این رژیم وارد خواهد کرد. علاوه بر سرعت، تصاویر جدیدی که از روسیه منتشر شده، نشان از تجهیز برخی از این پهپادها به موشکهای هوا به هوای "R-60" دارد. این موضوع اگر تأیید شود، نشانگر تحولی کیفی است: شاهد از یک پهپاد انتحاری ساده، به سکویی چندمنظوره با قابلیت درگیری هوایی و شاید حتی رزم هوایی با پرندههای دیگر تبدیل میشود.
این تحولات در مجموع، آینده جدیدی را برای جنگهای قرن بیستویکم ترسیم میکنند؛ آیندهای که در آن پهپادهای کمهزینه و انبوه، نه تنها برای حمله به اهداف زمینی، بلکه برای تسلط بر آسمان و درگیری با جنگندههای میلیوندلاری به کار گرفته میشوند. این گزارش در حالی منتشر میشود که تنشهای منطقه در بالاترین سطح خود قرار دارد و هرگونه تغییر در موازنه نظامی میتواند پیامدهای گسترده و غیرقابلپیشبینی در پی داشته باشد. پاسخ اسرائیل و متحدان غربی آن به این تحول احتمالی، یکی از نقاط کلیدی ماههای آینده خواهد بود.
تحلیل ادعای "دو ساعت" و محاسبات فنی-جغرافیایی
ادعای رسیدن پهپاد از غرب ایران به شمال سرزمینهای اشغالی در کمتر از دو ساعت، نیازمند بررسی دقیق فاصله و سرعت است. فاصله هوایی تقریبی از غرب ایران (مثلاً پایگاهی در نزدیکی مرز عراق) تا شمال فلسطین اشغالی حدود ۱۰۰۰ کیلومتر است. برای پیمودن این مسافت در ۱۲۰ دقیقه، پهپاد نیاز به میانگین سرعت حداقل ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت دارد. رقم اعلام شده در گزارش (۵۰۰-۶۰۰ کیلومتر بر ساعت) با این محاسبه همخوانی دارد. اما نکته کلیدی این است که این سرعت، مستلزم پرواز در تمام مسیر با حداکثر سرعت و بدون مانورهای پرهیز از رادار یا تغییر مسیر است. در عمل، عوامل مختلفی مانند نیاز به صعود به ارتفاع مناسب، پرهیز از سامانههای پدافندی کشورهای میانراه (مانند عراق، اردن یا سوریه)، و مصرف سوخت ممکن است این زمان را افزایش دهد. با این حال، حتی اگر زمان پرواز به ۲.۵ یا ۳ ساعت نیز برسد، این بازه زمانی همچنان برای یک حمله غافلگیرکننده بسیار کوتاه و نگرانکننده است و بار اثبات را بر دوش دفاع هوایی میگذارد.
تأثیر سرعت و موتور توربوجت بر معادله رهگیری و دفاع
سرعت، یکی از حیاتیترین متغیرها در معادله "شناسایی-رهگیری-انهدام" است. پهپادهای قدیمیتر شاهد با سرعت حدود ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت پرواز میکردند که برای سامانههای مدرنی مانند "گنبد آهنین" یا جنگندههای پرسرعتی مانند اف-۳۵، هدفی نسبتاً آسان محسوب میشدند. افزایش سرعت به ۵۰۰-۶۰۰ کیلومتر بر ساعت، معادله را پیچیده میکند. اولاً، زمان بین شناسایی توسط رادار و رسیدن پهپاد به هدف، به شدت کاهش مییابد. ثانیاً، مانور رهگیری برای جنگندهها یا پرندههای بدون سرنشین مدافع دشوارتر میشود. ثالثاً، احتمالاً ارتفاع پروازی این پهپادها نیز افزایش یافته که آن هم بر دشواری رهگیری میافزاید. این موضوع فشار سنگینی بر لایههای مختلف دفاع هوایی اسرائیل وارد میکند. آنها مجبور خواهند بود هم برای هدفگیری دقیقتر سرمایهگذاری کنند و هم احتمالاً بر تعداد پرتابگرها و رادارهای خود بیفزایند که هزینههای گزافی در پی دارد. همچنین، موتور توربوجت نسبت به موتورهای پیستونی قدیمی، احتمالاً سیگناتور حرارتی کوچکتری دارد که کار موشکهای حرارتی را نیز سختتر میکند.
کارکرد چندمنظوره شدن پهپاد و ابعاد تازه تهدید
تجهیز پهپادها به موشک هوا به هوای R-۶۰ (اگر تأیید شود) نقطه عطفی استراتژیک محسوب میشود. این امر نشان میدهد پهپاد شاهد در حال تبدیل شدن از یک "مهمان ناخوانده انتحاری" به یک "شکارچی هوایی" بالقوه است. این قابلیت میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد:
۱. حفاظت از دستههای پهپادی
پهپادهای مسلح میتوانند از دستههای بزرگتر پهپادهای انتحاری در برابر جنگندههای دشمن محافظت کنند.
۲. تهدید هواپیماهای شناسایی و سوخت رسان
این پهپادها میتوانند برای هواپیماهای پشتیبانی که معمولاً دفاع ضعیفتری دارند، تهدید جدی ایجاد کنند.
۳. درگیری با پهپادهای دشمن
میتوانند در نبردهای پهپاد علیه پهپاد برای تسلط بر آسمان به کار روند.
چنین تحولی، هزینه هرگونه عملیات هوایی دشمن برای سرکوب تهدید پهپادی را به شکل نجومی افزایش میدهد. حالا دیگر نمیتوان تنها با چند جنگنده، یک دسته بزرگ از پهپادهای بیدفاع را شکار کرد. این پهپادها خود میتوانند به جنگنده تبدیل شوند و یک نبرد هوایی نامتقارن و کمهزینه را رقم بزنند.
پیامدهای استراتژیک و واکنش احتمالی بازیگران منطقهای
در صورت تحقق این توانمندیها، چند پیامد استراتژیک محتمل است:
-
برای اسرائیل
فشار برای توسعه یا خرید سامانههای دفاعی لایهای جدید (مانند لیزرهای تاکتیکی)، احتمال افزایش حملات پیشدستانه علیه سایتهای ساخت یا پرتاب، و تشدید دیپلماسی برای قطع همکاری روسیه و ایران.
-
برای ایران
افزایش قدرت بازدارندگی و توان چانهزنی، امکان طراحی عملیاتهای پیچیدهتر با پهپادها، و احتمال افزایش ریسک درگیری مستقیم به دلیل کاهش ترس از تلافی. برای روسیه: ابزاری مؤثر برای تحت فشار قرار دادن غرب و اسرائیل در اوکراین و خاورمیانه، و همچنین زمینهسازی برای صادرات فناوری نظامی پیشرفتهتر به سایر متحدان.
واکنش آمریکا و ناتو نیز کلیدی خواهد بود. آنها احتمالاً شاهد اثبات این نظریه خواهند بود که انتقال فناوری به روسیه، در نهایت به تقویت ایران و تهدید متحدان منطقهای آنان میانجامد. این موضوع میتواند بر سیاستهای مهار صادرات فناوری و همچنین برنامههای نظامی آینده آنان تأثیر بگذارد.
ارزیابی اعتبار گزارش و سناریوهای محتمل آینده
گزارش میدلایست فورم باید با احتیاط تحلیل شود. این اندیشکده گرایشهای محافظهکارانه و طرفداری از اسرائیل دارد و ممکن است با هدف جلب توجه و افزایش بودجههای دفاعی، در تحلیل خود اغراق کند. با این حال، منطبق بودن ادعاها با روندهای فناورانه قابلمشاهده (ارتقای پهپادها در اوکراین) و انتشار تصاویر، به آن اعتبار میبخشد.
سه سناریوی محتمل برای آینده وجود دارد:
۱. سناریوی خوشبینانه (برای اسرائیل)
انتقال فناوری به کندی صورت گیرد یا ایران نتواند آن را به تولید انبوه برساند. اسرائیل و متحدانش موفق به توسعه ضدسلاحهای مؤثر شوند.
۲. سناریوی محتمل
ایران به تدریج به این فناوری دست یابد و موازنه تهدید به شکل محدودی به نفع آن تغییر کند، اما اسرائیل با ارتقای دفاع خود، اثر آن را خنثی کند. نتیجه، افزایش هزینه امنیتی برای هر دو طرف است.
۳. سناریوی بدبینانه
ایران به سرعت به قابلیت پرتاب دستههای بزرگ این پهپادهای پرسرعت و مسلح دست یابد. این امر بازدارندگی ایران را به شدت افزایش داده و ممکن است منجر به اقدامات تحریکآمیزتر اسرائیل برای از بین بردن این قابلیت قبل از تکمیل شود.
در هر حال، به نظر میرسد نبرد فناورانه در حوزه پهپادها و ضدپهپادها، یکی از محورهای اصلی رقابت امنیتی در خاورمیانه برای سالهای آینده خواهد بود.