جمعه / ۶ تیر ۱۴۰۴ / ۰۲:۵۳
کد خبر: 30448
گزارشگر: 548
۷۵۷
۰
۰
۱
روایتی ناتمام از شهید چمران یا تحریف تاریخ پاوه؟

نقد و بررسی فیلم «چ»

نقد و بررسی فیلم «چ»
فیلم «چ» فیلمی در ژانر جنگ است که نقش محوری دین و رهبر دینی در آن به خوبی به نمایش درآمده و اگر از منابع دست اولی مانند خاطرات شهید چمران، برای نوشتن فیلم‌نامه استفاده می‌شد علاوه بر نقاط مثبت نمایشی خود، از نقاط قوت تاریخی هم برخوردار می‌شد. «چ» نام فیلمی ایرانی به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و محصول سال 1392 می‌باشد. این فیلم داستان 2 روز از زندگی شهید مصطفی چمران را در پاوه به تصویر می‌کشد. از جمله بازیگران آن می‌توان به: فریبرز عرب‌نیا، سعید راد، مریلا زارعی، بابک حمیدیان و مهدی سلطانی اشاره کرد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

 فیلم «چ» فیلمی در ژانر جنگ است که نقش محوری دین و رهبر دینی در آن به خوبی به نمایش درآمده و اگر از منابع دست اولی مانند خاطرات شهید چمران، برای نوشتن فیلم‌نامه استفاده می‌شد علاوه بر نقاط مثبت نمایشی خود، از نقاط قوت تاریخی هم برخوردار می‌شد. «چ» نام فیلمی ایرانی به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و محصول سال 1392 می‌باشد. این فیلم داستان 2 روز از زندگی شهید مصطفی چمران را در پاوه به تصویر می‌کشد. از جمله بازیگران آن می‌توان به: فریبرز عرب‌نیا، سعید راد، مریلا زارعی، بابک حمیدیان و مهدی سلطانی اشاره کرد. فیلم «چ» دارای 520 پلان است و در مقایسه با فیلم‌های دیگر ژانر سینمای جنگی ایرانی، دارای جلوه‌های ویژه و صحنه آرایی‌های نظامی کم‌نظیری است. فیلمبرداری این فیلم 5 ماه، صداگذاری 6 ماه و مونتاژ 4 ماه و همگی به صورت بی‌وقفه انجام شد. هم‌چنین عملیات خلاقانه جلوه‌های ویژه آن 16 ماه به صورت هم‌زمان با دیگر کارهای فیلم‌سازی به طول انجامید. نام فیلم نوعی ایهام دارد و ممکن است اشاره به نام «چمران» یا «چریک» باشد یا هر دو را بخواهد به ذهن مخاطب القاء کند.

خلاصه داستان فیلم چ

در اواخر مرداد سال 1358، دکتر مصطفی چمران (فریبرز عرب‌نیا) از طرف دولت موقت مأموریت پیدا می‌کند به پاوه برود و درگیری داخلی به ‌وجود آمده در آن‌جا را خاتمه دهد. سه رأس درگیری مورد نظر را مردم پاوه، کردهای جدایی‌طلب و رزمندگان پاسدار تشکیل می‌دهند. چمران با تیکه بر نگاه عرفانی و بینش صلح‌جویانه‌اش، هم باید در برابر جسارت و میل به عدالت‌‌طلبی اصغر وصالی (بابک حمیدیان) به‌عنوان فرمانده پاسداران مستقر در پاوه مقاومت کند و هم دکتر عنایتی (مهدی سلطانی) به‌عنوان رئیس کردهای شورشی را قانع کند که دست از درگیری بردارد. وصالی که جوانی پرشور است و روحیه‌ای انقلابی دارد صلح‌طلبی و میل چمران به جلوگیری از برخوردها و ملایمت او را به انفعال تعبیر می‌کند و مدام با او کشمکش دارد. تیمسار فلاحی (سعید راد) فرمانده نیروی زمینی ارتش هم در این میان نماینده نگرش دیگری به جنگ است و سعی می‌کند اوضاع را طبق تشخیص خود مدیریت کند. چمران همه تلاش‌اش را می‌کند که گروه‌های فکری و عقیدتی مختلف را به وحدت و رفتار عاقلانه تشویق کند؛ اما برخلاف پیش‌بینی‌های او نه دکتر عنایتی که رفیق قدیمی او نیز هست پیشنهاد صلح را می‌پذیرد و نه وصالی و هم‌سنگرانش حاضر می‌شوند کوتاه بیایند. بدین ترتیب چمران که دردی عارفانه را در دل تحمل می‌کند، دو روز سخت و طاقت‌فرسا را پشت سر می‌گذارد، در حالی‌که نیروهای معارض در حال تسخیر شهر هستند. تا این‌که به فرمان مستقیم امام خمینی رحمةالله‌علیه نیروهای رزمی کافی از مرکز به سرعت به محل اعزام می‌شوند و درگیری‌ها پایان می‌یابد.

اما نگاهی به فیلم

عدم انعکاس مدیریت بحران شهیدچمران

شهید مصطفی چمران، نامی آشنا برای هر ایرانی است که در عرفان و حماسه‌ گوی سبقت را از بسیاری ربوده بود. به طور طبیعی ساخت یک فیلم از این شخصیت کار بسیار مشکلی است زیرا شخصیت چمران، یک شخصیت چند بُعدی است که نشان دادن آن در قالب تصاویر، به سختی ممکن خواهد بود، ازاین‌رو، فیلم «چ» را در پردازش و نشان دادن شخصیت شهید چمران ناموفق می‌دانیم؛ چرا که به هیچ صورتی نتوانسته بود چهره یک عارف و چریک مسلمان را روایت کند و شاید اگر هر فرد دیگری به جای شخص چمران در این صحنه‌ها حاضر بود، همین عکس‌العمل‌ها را در مواجه با حوادث فیلم می‌داشت، هیچ صحنه‌ای از عرفان چمران، مدیریت بحران او، قدرت یک چریک و ... را به صورت خاص نمی‌بینیم، بلکه شاید توانایی و خلوص و اسقامت و ایمان شهید اصغر وصالی، بسیار گویاتر و شیواتر در این فیلم به نمایش درآمده است.

شخصیتی حماسی و عرفانی 

شهید چمران، قلم روان و توانایی داشت و خاطرات خود را می‌نگاشت، کتاب «کردستان» نیز حاصل خاطرات این شهید از حوادث کردستان است و بخشی نیز به وقایع پاوه اختصاص یافته، اگر شما موفق شوید این کتاب را بخوانید، شخصیت حماسی و عرفانی او را به خوبی در سایه خاطراتش لمس خواهید کرد و چه خوب بود اگر فیلم نامه «چ»‌ نگاهی نیز به این کتاب داشت یا بر اساس آن نگاشته می‌شد.

هر چند بازی خوب بابک حمیدیان، مریلا زارعی و ... شایسته تحسین است؛ اما نمی‌توان از این نکته گذشت که فریبرز عرب‌نیا، هنوز در نقش مختار مانده و نتوانسته برای شخصیت شهید چمران از قالب نقش قبلی خود خارج شود و شیوه سخن گفتن، حرکات صورت و بدن او، بیننده را به یاد سریال مختارنامه می‌اندازد و از سویی پردازش شخصیت او بسیار ضعیف بود. چمران را اگر بخواهیم خوب توصیف کنیم باید کمی هم به خاطراتش نگاهی بیندازیم که می‌گوید:«‌من هیچ امیدی به صبح نداشتم، دل به شهادت بسته بودم با زمین و آسمان وداع کرده بودم و فقط تصمیم داشتم که در آخرین معرکه زندگی، آن‌چنان ضرب شستی به دشمن نشان دهم که هر وقت اصحاب کفر و نفاق آن‌ را بیاد بیاورند بر خود بلرزند، خطر و شهادت برای من امری طبیعی بود. من با فقر و محرومیت و مصیبت خو کرده بودم. آن‌قدر مصیبت دیده و درد کشیده بودم که گویی سراسر وجودم را با درد و رنج عجین کرده‌اند. همیشه به آغوش مرگ فرو می‌رفتم و مرگ سراسیمه از برابرم می‌گریخت. زندگی من در لبنان، دائماً در خطرهای سخت و مشکلات لاینحل و نبردهای خونین می‌گذشت و راستی هر شب من آن‌جا یک پاوه بود».

فیلم «چ» ازجمله آثاری است که به تمام معنا «سینما» است. سینمایی که واجد عوامل ساختارمند است. موضوع و مضمون با فرمی جذاب عجین و محقق شده است، داستان پرمایه و با شاخ و برگ مناسب، شخصیت دارد ، قهرمان و ضد قهرمان دارد ، زمان و مکان قصه پردازی قابل شناسایی است، در «گونه» تثبیت شده دفاع مقدس پرداخت شده و روایت کاملا ساختار دارد. کلا سینمایی است که لذت می بخشد. «چ» روایت دوشبانه روز حضور دکتر چمران (فریبرز عرب نیا) درمقام نماینده دولت به اتفاق تیمسار فلاحی (سعید راد) و ... درپاوه کردستان است. دکتر وقتی می رسد که شهر در آستانه سقوط است. اصغر وصالی (بابک حمیدیان) فرمانده نیروهای پاسدار با تعدادی رزمنده تنها حافظان مردم دربرابر هجوم سرتا پا مسلح ضد انقلاب به سرکردگی دکتر عنایت (مهدی سلطانی) است. و ...

حاتمی کیا در اجرای سینمایی این روایت با استفاده از تجارب متعددش در گونه دفاع مقدس اوج پختگی اش را به کار برده است . یک فیلم سخت، نفس گیر، پرتعلیق، گره افکن، اکشن، عاطفی، عاشقانه، پرچالش، کنشمند، اکتیو، میهن پرستانه، ایئولوژیک، بسیجی، مردمی و دریک کلام سینما به مفهوم اثرگزار و هیجان آور و این یعنی نزدیک به قله، یک یا علی مانده است. «چ» تمام قد تصویرگر عبور این مردم از گردنه های نفس گیر و پر شهید است. فیلم به خوبی نشان می دهد که چرا این مردم در امروزه هم برای حفظ دستاوردهایشان ایستادگی می کنند. مهم نیست که «چمران» اش حداقلی است، مهم این است شاگردان و سربازان «خمینی» اش مانند اصغر وصالی حداکثری هستند. گویا خود حاتمی کیا پیشاپیش می دانسته که این شخصیت چمران درفیلم، قانع کننده نخواهد بود. مثلا یک بیگانه از این طریق نخواهد فهمید چرا چمران، چمران شده است، تلاش هم کرده تا در رویکرد اتوبیگرافیک (زندگینامه) با فلاش بک هایی به گذشته و خانواده دکتر، نزدیک شود، یا با نمایش برخی از ویژگی های او مانند فصل حرکت اش به اتفاق همراهان در بدو ورود به منطقه و در مسیر کوهستانی، آنجا که یکی از رزمندگان می خواهد حیوان زخمی را خلاص کند، اما دکتر نمی گذارد و می گوید «مگر تو خلقش کردی» و ادامه می دهد«کشتن کار ما نیست»، ونیز پوشش دکتر که تعجب همه را برمی انگیزد که «چریک کت و شلواری ندیده بودیم» و ... همه تلاش هایی برای شخصیت آفرینی است، با این حال وجه قهرمان پردازانه چمران در کف می ماند، اما چه باک ، حاتمی کیا چنان سربازان و بسیجیان قدرتمندند آفریده که بی تردید نمایانگر شاگردی کردن در مکتب چمران را تداعی می کنند و با «اصغر» خوب جبران می کند ، آنجا که هردو مرد در آغوش هم می غرند. یکی می گوید «نمی تواند باورش کند که او چمران بازرگان است یا خمینی» و چریک کهنه رزم، بهترین جواب را می دهد: «خوش به حال خمینی که چنین سربازانی دارد»، بی هیچ زحمتی ذهن تماشاگر، امروز را مرور می کند که هنوز، ساختمان پی افکنده توسط خمینی، به چه دلیل جوان و برنا است.

حاتمی کیا نه تنها دراین فیلم خوب قصه می گوید که در روایت به سادگی برگزار نمی کند. طراحی صحنه و لباس، جلوه های ویژه میدانی و کامپیوتری، کنترل فصل های شلوغ بی غلط، میزانسن های کاملا درخدمت درام، ممانعت از افت ریتم، بازی های انرژیک و اکتیو مخصوص این ژانر، همه خوب طراحی و اجرا شده اند. شکوهمند و غافلگیرکننده، سکانس سرنگونی هلیکوپتر حامل زخمی ها به غایت به اندازه است. فراتر از تکنیک نگه دارنده تماشاگر، پر از حس و عاطفه است. این فصل به شدت از همه صحنه های پر تیر و تفنگ و رجزخوانی های مخالف و موافق، بدویت و قساوت دشمن را بهتر و عمیق تر به نمایش درمی آورد.

خلاصه اینکه حاتمی کیا بازهم در امروزه ای که سینمای دفاع مقدس درحال فراموشی است (نهایتا روایت های شبه روشنفکرانه یا حاشیه ای از جنگ رواج دارد)، جهادگرانه، قیام به احیا و به رخ کشیدن این گونه سینمایی می کند. جهاد از این بابت که در رویکرد تکنیکی و فنی، اعتماد به نفس سینمای ایران را تقویت و در جهت نفی و نهی براورده کردن نیازهای تکنولوژیک سینما از بیرون مرزها، الگویی عمل می کند. به‌عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت:«فیلم «چ» فیلمی در ژانر جنگ است که نقش محوری دین و رهبر دینی در آن به خوبی به نمایش درآمده و اگر از منابع دست اولی مانند خاطرات شهید چمران، برای نوشتن فیلم‌نامه استفاده می‌شد علاوه بر نقاط مثبت نمایشی خود، از نقاط قوت تاریخی هم برخوردار می‌شد».

نظر مسعود فراستی درباره فیلم«چ»

چ فیلم نزدیک به خوبی است. فیلمی تحقیق شده و کار شده. نه سرهم بندی شده. فیلم بی مساله ای نیست. مفهوم زده هم نیست. خوشبختانه مساله دارد. مساله دیروز و مهمتر مساله امروز. فیلم کهنه و دیروزی هم نیست. فیلم سخت و آبرومند و سرپایی است که نه ملودرام سطحی می شود نه جنگی دِمُده. فیلمی است که می تواند مخاطب امروز را جلب کند حتی مخاطب نا آشنا با چمران و بیگانه با پاوه آن زمان. فیلم جنگ زده نیست و جنگ طلب و قهرمان ساز دروغین. صلح طلب است اما نه تسلیم طلب. آسیب شناسانه است و تا حدی تحلیل گر. ملی است و نگاهش نیز خیلی خصوصی نیست.

چ بهترینِ حاتمی کیا است بعد از مهاجر و دیده بان. اما چرا نزدیک به خوب؟ نه خوب. مشکل اول فیلم خود شخصیت چمران است. اگر او را از فیلم برداریم یا تبدیل به رزمنده ای بی نام و نشان اش کنیم با بیش و کم همین خصوصیات و کنش ها ، چه می شود؟ شخصیت چریک عارف و متفکر چمران تا حد بسیاری در نیامده. کمی منفعل است. استاد جنگ های چریکی و استراتژی و تاکتیک چریکی نیست. در مقابل حرکات دشمن شارپ نیست. تاخیر دارد. عرفانش هم غایب است. یک صحنه عبادت چیزی نمی رساند. خلوت ندارد. متفکر است و بیشتر سیاسی و اهل پلمیک اما در جواب دشمن راجب زن و فرزند کم می آورد. یشتر مردم دوست است و ملی تا متفکر. اولین اسلحه گرفتنش خیلی حرفه ای است - با دوربین خوب - اما نه ایرانی. شلیک کردن های بعدی اش بهتر است. این که فیلمساز می گوید چمران اوست، قبول. اما چقدر به چمران واقعی نزدیک است؟ مساله این است. درباره یک شخصیت بسیار مهم و مانده در تاریخ حرف زدن ، شعار ندادن وخصوصی - و شخصی- نکردن اش سخت است. قطعا فیلمساز به جنبه هایی از شخصیت نزدیک تر است و از جنبه هایی دورتر. اما این توجیه کافی نیست. هم باید یک شخصیت درست و واقعی و چند بعدی در بیاید و هم نگاه فیلمساز به او غایب نباشد. نه اینکه فقط با نگاه فیلم ساز مواجه باشیم. حس کلی شخصیت، خلوت و جلوت اش و دیالکتیک آن مهم است، که در فیلم نیست. و جنگ و صلح. آیا چمران اساسا صلح طلب بوده -و قطعا نه سازش کار- یا چریک اما عارف؟ اینها دو چیزاند. آیا می شود سیاسی نبود ، اهل جنگ نبود ، عارف نبود و... و درباره همه این ها در یک آدم حرف زد؟ و اما درباره فلاحی و اصغر وصالی که فیلمساز معتقد است فیلم آنها هم هست ، که خیلی جدی نیست. فلاحی فیلم هیچ نیست مگر مقوا. و وصالی فیلم خیلی بی کله است و تا حدی وسترن. درباره سینمای چ ، دوربین و نگاه اش ، کادر اسکوپ و تدوین و... بعدا در اکرانش خواهم گفت. فعلا بگویم پاوه در فیلم خیلی شهر نشده. شاید برای فیلم جنگی دیگری کافی بود اما نه برای این فیلم. صحنه هلیکوپتر که در سینمای ایران بی نظیر است و موثر ، ته اش در نیامده و نمی فهمیم هلیکوپتر سرانجام چگونه می نشیند. سر قطع شده در صحنه زیادی است و حس صحنه را خراب می کند. خلاصه چ از معدود فیلم های قابل بحث این سال ها است. و تمرین خوبی است برای فیلمی ملی درباره حصر آبادان یا فتح خرمشهر.

مادر شهید کشوری وقتی متوجه فیلم چ شد به مرز سکته رسید

قبل از اینکه فیلم چ در جشنواره فجر به نمایش دربیاید، یک اکران خصوصی در موسسه اوج برای فرزندان شاهد داشت. فرزند شهید کشوری هم جزو مدعوین بود و قرار بود در آن مراسم صحبت کند: بنده با وجود اینکه لیسانس تئاتر و فوق لیسانس سینما دارم، ذره‌ای از لحاظ ساختاری درباره فیلم چ صحبت نکرده و نخواهم کرد و فقط بحث محتوای فیلم را داشتم. گفتم آقای حاتمی‌کیا اگر می‌خواهید بر اساس مستندات تاریخ جنگ این کشور فیلم بسازید، بنده به عنوان فرزند شهید کشوری که در عملیات پاوه و در شکست حصر پاوه نقش مستقیم داشته، نه تنها اسمی از او در فیلم شما نشنیدم، بلکه تحریفی از اصل ماجرا دیدم.

شما تیمسار فلاحی(با بازی سعید راد) را یک آدم منفعل نشان دادید که وسط غائله پاوه با هلیکوپتر می‌رود و اینطور القا می‌شود که ایشان از جنگ فرار کرده و گفتم در این فیلم چمرانی هم ندیدم. وقتی ما از یکسری اسامی مثل چمران وشهید فلاحی و عملیات پاوه و.. استفاده می‌کنیم یعنی بر اساس اتفقاتی که افتاده می‌خواهیم فیلم بسازیم. گفتم آقای حاتمی‌کیا چرا کاری می‌کنید که صدای من فرزند شهید کشوری که آدم شاخصی در آن زمان بود دربیاید؟ جالب اینکه در مرحله تحقیق این پروژه ایشان از مادر شهید کشوری (مادربزرگ من) مستنداتی درباره جنگ پاوه و نقش شهید کشوری در آن گرفته بودند اما مشخص نیست چرا این شهید از داستان حذف می‌شود. دل من و خانواده شهید کشوری و شهید شیرودی از این فیلم به درد آمده چون نامی از این افراد در فیلم چ برده نشد. مادربزرگم وقتی متوجه این فیلم شد به مرز سکته رسید. گفت کلی از من تحقیق کردند آن وقت نتیجه اش این شده؟

وقتی فیلمی را چشم بسته و براساس سفارش یک نهاد خاص بسازیم همین می‌شود

وقتی اثری سفارش صرف یک نهاد باشد و افرادی بگویند اگر چمران می‌سازی، باید نقش فلان ارگان را خیلی خوب نشان بدهی (حتی به قیمت اینکه نقش سایر ارگان‌ها حذف شود) نتیجه اش همین می‌شود. من برای آقای حاتمی‌کیا ناراحتم که با این اعتبار، چشم بسته سفارش را انجام دادند. آقای حاتمی‌کیا شما یک موقع آژانس شیشه‌ای می‌سازی، می‌گویی یک حاج کاظم و عباس خیالی داریم و کسی هم دنبال واقعیت ماجرا نمی‌رود.

اما وقتی از تیمسار فلاحی می‌گویی باید واقعیت را نشان بدهی. تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی بود و وقتی به پایگاه کرمانشاه می‌رود، همان شب برای شکستن حصر پاوه و نجات چمران داوطلب می‌شود و تنها کسی که برای عملیات بلند شد، شهید کشوری بود. بروید تحقیق کنید آن زمان در هوانیروز چه اتفاقی افتاد؟ کی باورش می‌شود که با یک صجبت امام (ره) پشت رادیو کسانی که تا بیخ گوش چمران آمده بودند بگویند خداحافظ ما رفتیم. وقتی قطعنامه 598 تصویب شد تا سه ماه عراق همچنان به ایران حمله می‌کرد. چطور ممکن است کردهای آن زمان که با آن هجمه سراغ چمران آمده بودند به این سادگی بگذارند بروند؟ بله آن اتفاق افتاد، ولی نمی‌شود تلاش نیروهای مسلح و هوانیروز را در تضعیف کردها و شکست حصر پاوه نادیده گرفت. من اصلا انتقادی به سفارشی بودن این فیلم ندارم. ساختن یک فیلم سفارشی بد نیست بلکه چشم بسته ساختن آن بد است.

آدم نمی‌تواند یک شخصیت ملی را انحصاری کند

اصلا چمران در این فیلم مطرح نیست. اسم فیلم چ است. چرا چ؟ شما هر جای دنیا بگویید اسم این فیلم چ ( che ) است، می‌گویند مگر درباره چگوارا است؟ در فیلم هم فرد دیگری مطرح است نه چمران و چمران فیلم چ یک آدم منفعل است. من ایرادهایم به این فیلم محتوایی است و کلیتش را زیر سوال می‌برم. آقای حاتمی‌کیا در جواب صحبت‌های آن روز من گفت من چمران خودم را ساختم. مگر چمران خودم داریم؟ من که علی کشوری فرزند شهید کشوری هستم نمی‌گویم کشوری خودم. می‌گویم کشوری متعلق به همه مردم ایران است و چمران هم متعلق به همه مردم ایران است. آدم نمی‌تواند یک شخصیت ملی را انحصاری کند. متاسفانه آقای حاتمی‌کیا به خودش این حق را می‌دهد که در نشست خبری فیلمش بگوید شهید کشوری جزو شهدایی بوده که بعد از جنگ شناخته شده. من دردم می‌گیرد این حرف را می‌شنوم. چون شهید کشوری قبل از اینکه انقلاب بشود با ارتش زمان شاه درگیر بود و ایشان را بردند ساواک شکنجه کردند و در سال 58 ایشان در ماجرای کردستان و عملیات پاوه زخمی شد.

اگر شهید آوینی زنده بود حرف‌هایی که راجع ابراهیم حاتمی‌کیا زده بود را پس می‌گرفت

فرزند شهید کشوری ادامه داد: ایشان که آدم سینمایی و کارگردان هستند مگر سریال سیمرغ را ندیده اند؟ یک قسمت این سریال به ماجرای پاوه اختصاص دارد و اتفاقا شخصیت چمران هم در آن حضور دارد. بروند ببینند این سریال چه چیزی نشان می‌دهد. سریال سیمرغ بر اساس مستندات ساخته شده و فیلم آقای حاتمی‌کیا براساس تخیلات. آقا شما برو براساس تخیلاتت فیلم بساز اما نه با آدم‌هایی که وجود حقیقی داشته اند. اگر پسر تیمسار فلاحی در آن مراسم حضور داشت فکر کنم یک بلایی سر ابراهیم حاتمی‌کیا می‌آورد چون ایشان تیمسار فلاحی را در چ یک آدم بیخود به درد نخور نشان داده اند. شخصیتی که از شهید فلاحی سراغ داریم چیزی نبود که اینجا دیدیم و شهید چمران هم شهید چمرانی نیست که در فیلم چ می‌بینیم. اگر شهید آوینی که درباره پدر من مستند ساخته الآن حضور داشت حرف‌هایی که راجع به ابراهیم حاتمی‌کیا زده بود را پس می‌گرفت. من کاری با بحث‌های سیاسی و درگیری‌های این روزهای آقای حاتمی‌کیا ندارم. بحث من فقط نقد تصویری است که از واقعه پاوه نشان داده شده. نقش ارتش در این فیلم به عمد سانسور شده و من نمی‌توانم از این مسئله بگذرم. آقای حاتمی‌کیا هوانیروز فقط نقشش در پاوه این بود که هلیکوپتر بفرستد آدم جا به جا کند که آن هم بخورد به کوه و کلی آدم از بین بروند؟ چطور می‌توانید نقش ارتش را در این جریان ضایع کنید؟ خدا را شکر تاریخ جنگ همه چیز را ثبت کرده و ما با ساخت چنین فیلم‌هایی نمی‌توانیم تاریخ را تحریف کنیم.

آقای حاتمی‌کیا حواستان باشد اگر تیری رها می‌کنید ممکن چشم چهار نفر را کور کنید

اگر دانسته این کار را کردند که چه بدتر و اگر نادانسته بوده و فقط می‌خواستند فیلمشان به سرانجام برسد باید جسارت داشته باشند و بگویند ممکن است بعضی جاها اشتباه‌ها و خطاهایی داشته باشیم. ولی نمی‌دانم چرا اینطور مصرانه پای این فیلم ایستاده‌اند و می‌گویند درست بوده و دوست داشتیم چمران را اینجوری بسازیم.

می‌گویند این تیری بود که رها کردم. آقای حاتمی‌کیا! حواستان باشد وقتی تیری را رها می‌کنید ممکن است بزنید چشم چهار نفر را کور کنید. گاهی بعضی چیزها باعث آسیب به دیگران می‌شود. از وقتی فیلم شما نشان داده شده مادربزرگ من که مادر شهید است، حالش خوب نیست. آن وقت از نام یکسری از شهدا مثل همت و.. سو استفاده می‌شود و در خبرگزاری‌ها عنوان می‌شود خانواده این شهدا از آقای حاتمی‌کیا حمایت کرده‌اند تا اینطورالقا بشود آنهایی که انتقاد می‌کنند چرت می‌گویند. من این مطلب را ابتدا به ایشان خصوصی گفتم و در این مدت سکوت کردم اما ایشان در نشست خبری حرفی زدند که نباید می‌زد و گفتند شهید کشوری را بعد از جنگ شناختیم. شما مگر کنار دست شهید کشوری بودید؟ نمی‌دانید بروید از همرزمانش بپرسید. بروید خاطرات شهید صیاد شیرازی را بخوانید. بروید پیش رهبری ببینید ایشان چه خاطراتی از شهید کشوری و شهید شیرودی دارند. نادیده گرفتن نقش کسانی که جان و خونشان را برای این کشور گذاشته‌اند اتفاق بدی است و سازندگان این فیلم در فردای قیامت باید پاسخگو باشند. اجازه بدهید راجع به اتفاقات حاشیه‌ای و تقدیم فیلم به یک فیلم دیگر و.. حرف نزنم. اینها یکسری بازی‌هایی است که صورت می‌گیرد و من هم نمی‌خواهم وارد این بازی‌ها بشوم.

تحلیل تخصصی آسیانیوز ایران

۱. تحریف تاریخی یا روایت سینمایی؟

حذف نقش شهیدان کشوری و شیرودی در حالی که منابع دست‌اول (مانند خاطرات چمران) بر حضور فعال آنان تأکید دارند.

نمایش تیمسار فلاحی به عنوان فردی منفعل، در حالی که اسناد تاریخی نشان می‌دهد او نقش کلیدی در شکست حصر پاوه داشت.

۲. شخصیت‌پردازی شهید چمران

  • فریبرز عرب‌نیا نتوانست از کلیشه‌های نقش قبلی خود (مختار) فاصله بگیرد.
  • عرفان و استراتژی نظامی چمران در فیلم کمرنگ است؛ صحنه‌های عبادت و تفکر او سطحی پرداخت شده.

۳. نقاط قوت فنی

  • جلوه‌های ویژه میدانی و صحنه سقوط هلیکوپتر از لحاظ فنی درخشان است.
  • طراحی صحنه و لباس، فضای واقع‌گرایانه‌ای از پاوه سال ۵۸ ایجاد کرده.

۴. تناقض در روایت

  • فیلم از یک سو می‌خواهد روایتگر تاریخ باشد و از سوی دیگر با حذف شخصیت‌های کلیدی، به روایت نهادهای خاص نزدیک می‌شود.
  • دیالوگ‌های شعارزده (مانند «خوش به حال خمینی که چنین سربازانی دارد») به جای نمایش عمق حوادث، به کلیشه‌های سیاسی تکیه می‌کند.

۵. واکنش خانواده‌های شهدا

  • اعتراض فرزند شهید کشوری به تحریف نقش پدرش و تیمسار فلاحی.
  • انتقاد به نادیده گرفتن فداکاری‌های هوانیروز در شکست حصر پاوه.
https://www.asianewsiran.com/u/gN0
اخبار مرتبط
فیلم سینمایی «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی که در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، با الهام از زندگی شهید حسن طهرانی‌مقدم و شکل‌گیری توان موشکی ایران در دوران دفاع مقدس ساخته شده است. این اثر با وجود موضوع جذاب و ظرفیت‌های تاریخی، به دلیل ضعف در فیلمنامه، کارگردانی و بازی‌گری با نقدهای جدی مواجه شده است.
"پیر پسر" نه فقط یک فیلم، که رویدادی فرهنگی است. این اثر سینمایی که پس از چهار سال کشمکش برای اخذ مجوز اکران، بالاخره به پرده سینماها راه یافت، با ترکیب استادانه ادبیات روسی و درام ایرانی، استانداردهای سینمای ملی را ارتقا داده است. حسن پورشیرازی در نقشی ماندگار، "غلام باستانی" را خلق کرده؛ پدری ستمگر که همچون ضحاک اسطوره‌ای، فرزندانش را می‌بلعد.
فیلم سینمایی "سلام علیکم حاج آقا" پس از ۶ سال انتظار و کشمکش‌های فراوان با ممیزی، سرانجام به پرده سینماها راه یافت. این کمدی اجتماعی به کارگردانی حسین تبریزی و با بازی حمید گودرزی و لیلا اوتادی، روایتگر ماجراهای طنزآمیز یک طلبه در تهران است.
فیلم سینمایی "اسفند" به کارگردانی دانش اقباشاوی، با پرداختی متفاوت به زندگی شهید علی هاشمی، توانسته الگویی جدید در سینمای دفاع مقدس ارائه دهد. این اثر که در جشنواره فجر امسال حضور داشت، با وجود برخی ضعف‌های روایی، به دلیل صداقت در روایت و تکنیک‌های سینمایی قابل توجه، مورد استقبال منتقدان قرار گرفته است.
فیلم سینمایی "قلب رقه" به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و با بازی ستاره‌ای چون شهرام حقیقت‌دوست، روایتگر مأموریتی خطرناک در قلب سرزمین داعش است. در میان انبوه فیلم‌های اجتماعی و کمدی سینمای ایران، "قلب رقه" همچون بمبی صدا کرد. این تریلر جاسوسی-عاشقانه که در قلب سرزمین تحت کنترل داعش می‌گذرد، نه تنها به موضوعی جسورانه پرداخته، بلکه با بازی درخشان شهرام حقیقت‌دوست و شادی مختاری، سینمای ایران را وارد عرصه‌ای جدید کرده است. اما آیا این فیلم توانسته از دام کلیشه‌های مرسوم در پرداخت به موضوع داعش بگریزد؟
اگر به نوشته‌های بیونگ چول هان در جامعه فرسودگی و به خصوص تقلای اِروس خوب نگاه کنیم، می‌بینیم تمامی معنای آن انگار در آینده نه چندان دور در فیلم مهمی چون ارزیابی جمع شده است. فیلم برای مخاطب عام شاید فقط یک قصه علمی-تخیلی در آینده مبهم باشد. با قصه‌ای معمولی و کُند اما حرف فیلم و فلسفه وجودی آن خیلی مهم و عمیق است. فیلم تا دو الی سه سکانس پایانی گویا یک قصه ساده از یک زوج و ارزیابشان با نگرش روانکاوانه ست، ولی آن سه سکانس پایانی مثل پُتک تمامی معنا را برای ما هجی و قابل خوانش می‌کند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید