سرویس اقتصادی آسیانیوز ایران:
بازار سرمایه ایران یکی از پرتلاطمترین دوران خود را سپری میکند. پس از تعطیلی نزدیک به دو هفتهای به دلیل تنشهای نظامی بیسابقه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، بورس تهران در حالی بازگشایی شد که صفهای فروش به ارزش صدها میلیون دلار، سقوط سنگین شاخصها و وحشت فراگیر سرمایهگذاران، تصویر یک بازار در آستانه فروپاشی را به نمایش گذاشت. به گزارش منابع خبری بینالمللی، این وضعیت به عنوان «بحران تمامعیار روانی و ساختاری» توصیف شده است.
در چنین اتمسفر مملو از بیاعتمادی و ابهام، انتشار مقالهای با عنوان provocative «چگونه سرمایهگذاری در تهران مانند [خرید] بیتکوین در سال ۲۰۱۰ است» در نشریه معتبر اقتصادی «بلومبرگ»، توجه بسیاری از فعالان بازار را به خود جلب کرده است. این مقاله، با قیاسی عجیب و جسورانه، سرمایهگذاری در بازار سهام امروز ایران را با شرطبندی بر روی بیتکوین در روزهایی مقایسه میکند که این رمزارز پدیدهای ناشناخته و بیارزش به نظر میرسید، اما در آینده رشدی نجومی را تجربه کرد.
این تشبیه، اگرچه در نگاه اول جذاب به نظر میرسد، اما سوالات بنیادینی را در ذهن هر تحلیلگر و سرمایهگذار ایرانی ایجاد میکند. آیا این مقایسه یک تحلیل واقعبینانه از یک فرصت تاریخی پنهان است یا یک سیگنال جهتدار با اهدافی خاص؟
سناریوی اول: طنین صدای حاکمیت برای نجات بازار؟
نخستین فرضیهای که نمیتوان آن را نادیده گرفت، ایجاد هیجان و برجستهسازی پتانسیلهای «افسانهای» در بورس است که میتواند یک استراتژی مستقیم یا غیرمستقیم برای نجات بازار از وضع فعلی باشد.
بازار سرمایه پس از ریزشهای اخیر، به شدت نیازمند نقدینگی و ورود خریداران جدید است تا از سقوط بیشتر شاخصها جلوگیری شود. در شرایطی که ترس بر بازار حاکم است، انتشار تحلیلهایی که بورس ایران را «فرصتی تکرارنشدنی» معرفی میکنند، میتواند بخشی از سرمایههای سرگردان را به خرید ترغیب کند. اظهارات مقامات رسمی نیز این دیدگاه را تقویت میکند. به گزارش «تهران تایمز»، «شورای عالی بورس، حمایت همهجانبه از سهامداران را در دستور کار قرار داده است». کارشناسان داخلی در رسانههایی چون «تابناک» معتقدند که بازار بیش از وعده، منتظر «اقدام عملی» است، اما همین وعدهها نشان میدهد که نهاد ناظر به دنبال کنترل اوضاع و بازگرداندن اعتماد است. از این منظر، مقاله بلومبرگ میتواند خوراک روانی لازم برای تزریق خوشبینی به رگهای بازار بیمار ایران باشد.
سناریوی دوم: شرطبندی روی «فردای پس از جمهوری اسلامی»!
اما روی دیگر سکه، تحلیلی کاملاً متفاوت و عمیقتر است. منطق مقایسه بورس تهران با بیتکوین ۲۰۱۰ بر پایه یک اصل استوار است: ریسک بسیار بالا در برابر پاداش بالقوه بسیار عظیم. چه عاملی میتواند چنین پاداش عظیمی را برای اقتصاد و بازار سرمایه ایران به ارمغان بیاورد؟
پاسخ واضح است: یک تغییر بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور. اقتصاد ایران، با وجود تمام فشارهای تحریمی و سوءمدیریت داخلی، دارای پتانسیلهای انکارناپذیری است؛ از منابع طبیعی غنی گرفته تا نیروی انسانی تحصیلکرده و بازار مصرف بزرگ. این پتانسیلها سالهاست که به دلیل انزوای بینالمللی، تحریمها و ساختارهای ناکارآمد اقتصادی، سرکوب شدهاند.
تحلیلگرانی که چنین دیدگاهی دارند، معتقدند که ارزش واقعی شرکتهای ایرانی بسیار فراتر از آن چیزی است که امروز در بورس قیمتگذاری شدهاند. قیمتهای فعلی، بازتابی از ریسکهای ژئوپلیتیک، تحریم و چشمانداز تاریک اقتصادی تحت حاکمیت فعلی است. بر اساس این سناریو، با روی کار آمدن یک حکومت متفاوت، کارآمد و همسو با جامعه جهانی، تحریمها برداشته شده، سرمایهگذاری خارجی جذب شده و اقتصاد ایران یک «جهش عظیم» را تجربه خواهد کرد. در چنین فردایی، ارزش شرکتهای پتروشیمی، فولاد، بانکها و سایر صنایع کلیدی، دهها برابر خواهد شد و سرمایهگذاری امروز در آنها، سودی افسانهای به همراه خواهد داشت. این دقیقاً همان منطقی است که خرید بیتکوین در سال ۲۰۱۰ را توجیهپذیر میکرد: یک شرطبندی بزرگ بر روی آیندهای کاملاً متفاوت.
سرمایهگذار ایرانی: در برزخ فروش، نگهداری یا خرید؟
در نهایت، این تحلیلها چه کمکی به سهامدار نگران و سردرگمی میکند که امروز شاهد آب شدن سرمایه خود است؟ حقیقت این است که بورس تهران به یک میدان قمار تمامعیار بر سر آینده سیاسی ایران تبدیل شده است:
- فروشندگان، معتقدند ریسکهای کوتاهمدت، از جمله تداوم تنشهای نظامی و تعمیق بحران اقتصادی، آنقدر بزرگ است که ماندن در بازار را توجیهناپذیر میکند. آنها ترجیح میدهند با پذیرش ضرر، باقیمانده سرمایه خود را نجات دهند.
- نگهدارندگان، یا به امید بازگشت ثبات در کوتاهمدت نشستهاند یا افق دید بلندمدتتری دارند و معتقدند ارزش ذاتی سهامشان در نهایت خود را نشان خواهد داد.
- خریداران جدید، جسورترین گروه بازار هستند. آنها با آگاهی کامل از ریسکها، بر روی یکی از دو سناریوی خوشبینانه شرط میبندند: یا دولت با موفقیت بازار را مهندسی و احیا میکند، یا تحولات بنیادین سیاسی، جهشی تاریخی را رقم خواهد زد.
نتیجهگیری: قمار بر سر ابهام
مقایسه بورس تهران با بیتکوین ۲۰۱۰، بیش از آنکه یک تحلیل اقتصادی باشد، یک چارچوب برای درک میزان ریسک و پاداش در شرایط عدم قطعیت است. بازار سرمایه ایران امروز آینه تمامنمای آینده مبهم کشور است. این بازار میان واقعیت تلخ ریسکهای سیاسی و اقتصادی موجود و رویای شیرین یک جهش اقتصادی در فردایی نامعلوم، معلق مانده است. تصمیم برای ورود، خروج یا ماندن در این بازار، بیش از هر زمان دیگری، یک انتخاب شخصی است که نه بر پایه تحلیلهای تکنیکال و بنیادی، که بر پایه باور هر فرد به آینده سیاسی ایران استوار است./