یکشنبه / ۲۲ تیر ۱۴۰۴ / ۲۳:۳۰
کد خبر: 30786
گزارشگر: 548
۳۵۲
۰
۰
۶
کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق

وقتی «هیچ» از «کم» شرافتمندانه‌تر است

وقتی «هیچ» از «کم» شرافتمندانه‌تر است
کشف شوکه‌کننده پژوهشگران: ۸۲٪ جوانان ایرانی شغل‌های تحقیرآمیز را فقط به دلیل «ترس از هیچ» می‌پذیرند! اما این اقلیت جسور چه رازی می‌دانند که حاضرند گرسنگی بکشند اما عزتشان را نفروشند؟ کاظم عاشوری گیلده در این مقاله، این مسئله را بررسی می کند.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محققدر جامعه‌ای که فشار اقتصادی، بیکاری، تورم و ناامیدی بر گرده‌ی زندگی سنگینی می‌کند، گاهی ساده‌ترین گفت‌وگوها به تلنگرهای عمیق فلسفی بدل می‌شوند. جمله‌ای که شاید در ابتدا، تنها یک واکنش احساسی به نظر برسد، می‌تواند آینه‌ای تمام‌نما از یک وضعیت اجتماعی پیچیده باشد. چندی پیش در گفت‌وگویی خودمانی، جوانی که پس از قبولی در یک مصاحبه کاری از رفتن به محل کار امتناع کرده بود، در پاسخ به پرسش «چرا سر کار نرفتی؟» سکوتی کرد و سپس جمله‌ای گفت که از فرط سادگی، پیچیده بود:

«عزتی که در هیچ هست، با کم معامله نمی‌کنم.»

در نگاه اول، این پاسخ می‌تواند شبیه به غرور بی‌جا یا ایده‌آلیسم ناسازگار با واقعیت به نظر برسد. اما اگر لایه‌های آن را كنار بزنیم، با فلسفه‌ای اجتماعی مواجه می‌شویم که از رنجی عمیق‌تر سخن می‌گوید؛ از ترسی که نامرئی است، اما روزانه هزاران تصمیم را در سکوت جهت می‌دهد.

کم؛ وقتی اعتیاد می‌آورد

پاسخی که آن جوان داد، در ادامه‌اش تصویری هشداردهنده از «کم» ترسیم کرد. او گفت:  «کم مثل اعتیاد است. اول فکر می‌کنی موقتیست. اما بعد ترس از دست دادنش، تو را وابسته می‌کند. ترسو می‌شوی. به هر خفتی تن می‌دهی تا همین حداقل را از دست ندهی. کم، بال پروازت را می‌چیند.» در این توصیف، «کم» صرفاً یک عدد یا مبلغ نیست؛ بلکه نماد یک وضعیت ذهنیست. وضعیت تسلیم‌ شدگی، انفعال و پذیرش شرایطی که آدمی را در خود زندانی می‌کند. و این شاید دقیقاً همان بحرانیست که بخش بزرگی از نیروی کار در ایران با آن روبه‌روست.

ساختارهای اقتصادی و ترس نهادینه‌شده

در ساختار اقتصادی ایران، بسیاری از فرصت‌های شغلی برای جوانان، به‌ویژه نیروهای تازه‌وارد، در قالب مشاغل کم‌درآمد، بدون امنیت شغلی و عاری از شأن انسانی عرضه می‌شود. این فضا، محیطی را شکل داده که در آن، «رضایت به کم» نه تنها تشویق می‌شود، بلکه نوعی استراتژی بقا تلقی می‌گردد. در چنین شرایطی، نه گفتن به یک شغل موقتی، ولو بی‌ارزش، نوعی نافرمانی تلقی می‌شود. اما همین رضایت به کم، در بلندمدت، همان زنجیری می‌شود که دست و پای امید و رشد را می‌بندد. فرد، به‌جای جست‌وجوی مسیری بهتر، اسیر حداقل‌ها می‌شود؛ به حقوقی که کفاف زندگی را نمی‌دهد، اما دل کندن از آن، ترسناک‌تر از ماندن است.

عزت نفس، سرمایه‌ی نادیده‌ گرفته‌ شده

بسیاری از افراد، در مواجهه با چنین تفکری، استدلال می‌کنند که «کاری از هیچ بهتر است». اما این منطق، وقتی در بستری خالی از احترام، انگیزه و امید قرار می‌گیرد، دیگر نه راه‌حل، بلکه دام است. عزت نفس، گرچه در حساب بانکی دیده نمی‌شود، اما ستون اصلی شخصیت انسانیست. بدون آن، حضور در محیطی که روزانه کرامت فرد را فرسایش می‌دهد، نه تنها پیشرفت نمی‌آورد، بلکه انسان را به تدریج از درون تهی می‌کند.

«نه» گفتن به تحقیر، بله گفتن به فردا

البته نباید از واقعیت‌های تلخ غافل شد. برای بسیاری از خانواده‌ها، هیچ درآمدی نداشتن به معنای مواجهه با گرسنگی، بی‌خانمانی یا شکستن عزت دیگر اعضای خانواده است. نمی‌توان از همه انتظار داشت که به «هیچ» تن دهند، چون گاهی «هیچ» به معنای خطر بقاست. اما تفاوت بزرگی میان کسیست که «کم» را به‌عنوان یک پل موقت انتخاب می‌کند، با کسی که در آن خانه می‌سازد. تفکر آن جوان، دعوتیست به مقاومتی هدفمند. دعوت به این‌که اگر هم ناگزیر به پذیرش شرایط دشوار هستیم، آگاهانه باشیم؛ به «کم» تن دهیم، اما اسیر آن نشویم. تلاش کنیم تا مسیر رشد را در حاشیه‌ی همان شغل موقت بسازیم، و از خود نپرسیم «فعلاً این کار را دارم»، بلکه بپرسیم: «تا کی؟ و چه‌طور از این پل عبور کنم؟»

بازگشت به معنا

در نهایت، این جمله‌ی کوتاه اما عمیق، ما را وادار می‌کند که بار دیگر مفهوم «شغل»، «عزت»، و «هدف» را مرور کنیم. آیا شغل صرفاً ابزاریست برای بقا؟ یا بستریست برای ساختن، آموختن، و بهتر شدن؟ آیا درآمد کم، همیشه بهتر از بی‌درآمدیست؟ یا گاهی، بی‌درآمدی می‌تواند سکویی باشد برای حفظ شأن، و جست‌وجوی گزینه‌ای شایسته‌تر؟ این‌ها پرسش‌هایی نیستند که پاسخ ساده‌ای داشته باشند. اما در جهانی که سرعت فرسایش کرامت انسانی بالاست، شاید گاهی لازم باشد به «هیچ» احترام بگذاریم، تا بتوانیم روزی «بهتر» را از دل آن متولد کنیم.

کاظم عاشوری گیلده - نویسنده و محقق
https://www.asianewsiran.com/u/gT5
اخبار مرتبط
کشف شوکه‌کننده: ۹۰٪ مصاحبه‌های شغلی در ایران به‌دلیل عدم رعایت این تکنیک‌های ساده شکست می‌خورند! این مقاله ی کاظم عاشوری گیلده فوت‌ های کوزه‌ گری را فاش می‌کند که حتی در بهترین دوره‌های آموزشی هم تدریس نمی‌شوند.
کاظم عاشوری گیلده، نویسنده و محقق اجتماعی در گزارشی تکان‌دهنده از وضعیت نسل جوان ایران می‌نویسد: "هزاران جوان هر روز صبح را بدون امید به فردا آغاز می‌کنند. نه به خاطر تنبلی، که به خاطر زندگی بی‌ثبات، بی‌امکان و بی‌افقی که در آن گرفتار شده‌اند."
تحقیقات جدید نشان می‌دهد کسب‌وکارهای ایرانی که از روش‌های علمی فروش و دیجیتال مارکتینگ استفاده می‌کنند، تا ۵ برابر بیشتر از رقبا فروش دارند. آیا شرکت شما آماده این تحول است؟ کارشناسان بازار هشدار می‌دهند: "فروش بدون دانش در ۲۰۲۵ خودکشی تجاری است". محصولات عالی هم اگر با استراتژی دیجیتال و تکنیک‌های فروش مدرن همراه نباشند، محکوم به شکست هستند. خبر خوب این است که هنوز هم می‌توان با اجرای راهکارهای علمی، به جمع برندهای پیشرو پیوست. این مقاله تمام استراتژی‌های ضروری برای تبدیل شدن به غول فروش بازار را فاش می‌کند.
در جهانی که تلاش، دانش و پشتکار همواره ستوده می‌شود، مفهومی نامرئی اما پررنگ به نام شانس همچون ریسمانی باریک، مسیر زندگی را از هم جدا می‌کند. کسانی که به آن دست یافته‌اند، گویی آسان‌تر از نردبان موفقیت بالا می‌روند و آن‌هایی که از آن محروم‌اند، هرچه بیشتر می‌کوشند، در گرداب ناکامی بیشتر فرو می‌روند. آیا شانس واقعاً چنین قدرتی دارد؟ و اگر چنین است، چه باید کرد؟
آمار رسمی رشد اقتصادی کشور که اخیراً منتشر شده، نشان از یک رکود عمیق ساختاری دارد. افت شدید در نفت، رکود در بخش خدمات، و رشد ناچیز در کشاورزی و معادن، همگی نشانه‌هایی از فروپاشی موتورهای محرک اقتصاد هستند. اما سؤال کلیدی اینجاست: ایران چگونه می‌تواند از این چرخه رکود خارج شود؟ کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت این پرونده را بررسی می کند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید