جواد لگزیان، خبرنگار آسیانیوز ایران؛ در این گفتوگو، پایگاه خبری-تحلیلی آسیانیوز ایران، میزبان دکتر ملیکا ملکآرا است؛ دانشآموخته رشتههای شیمی، مدیریت و آیندهپژوهی که در کارنامه علمی و حرفهای ایشان، علاقه عمیق به موضوعات میانرشتهای همچون نوآوری اجتماعی در کسبوکار، کارآفرینی اجتماعی، صیانت از اصالت و حافظه تاریخی در برندسازی، و همچنین نظریهپردازی پیرامون آسیبها و بیماریهای فرهنگ سازمانی به چشم میخورد. محور اصلی این گفتوگو، معرفی جامعتر، بررسی ابعاد و تبيین دکترین «اسب تروای فرصت» است. در واقع، تلاش ما بر این است که روشن کنیم این دکترین دقیقاً چه نکاتی را در ادبیات سیاستگذاری و مدیریت بازار کار بیان میکند:
دکتر ملکآرا، در ابتدای بحث لطفاً بفرمایید ایده اصلی دکترین «اسب تروای فرصت» چگونه شکل گرفت و چه نکاتی را در ادبیات سیاستگذاری بازار کار بیان میکند؟
ایده دکترین «اسب تروای فرصت» از تأمل و واکاوی یک تناقض تاریخی و عمیق در سیاستگذاری بازار کار و اقتصاد غیررسمی شکل گرفت. در بسیاری از کشورها، بهویژه در مقاطع کمبود نیروی انسانی یا فشارهای اقتصادی، بهکارگیری نیروی کار ارزان و غیرقانونی در نگاه اول برای کارفرمایان و حتی برای برخی شاخصهای اقتصادی جذاب به نظر میرسد. کاهش هزینههای تولید، افزایش رقابتپذیری کوتاهمدت و جبران فوری کمبود نیرو در مشاغل دشوار و کمدرآمد، از دلایل اصلی این جذابیت است.
اما آنچه در ادبیات سیاستگذاری کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که در شرایطی که خودِ شهروندان یک کشور با معضل بیکاری و اشتغال ناپایدار دستبهگریبان هستند، ورود نیروی کار خارجیِ غیررسمی تنها یک راهحل موقت است که در عمل به تعمیق بحران اشتغال، افزایش نابرابری و آسیب به بنیانهای تولید ملی میانجامد.
در بستر جهانیشدن اقتصاد نیز اگرچه استفاده از این نیروی کار در کوتاهمدت میتواند ظاهراً مزیتی رقابتی ایجاد کند، اما در میانمدت و بلندمدت موجب فرسایش زیرساختهای تولید داخلی، وابستگی به نیروی کار ارزان و کاهش پایدار توان رقابتپذیری کشور میشود. این جنبه کمتر تحلیل شده، همان جایی است که دکترین «اسب تروای فرصت» سعی میکند خلأ موجود را پر کند.
این دکترین با رویکردی کلنگر و میانرشتهای نشان میدهد که این «فرصت ظاهری» چگونه میتواند به یک تهدید ساختاری و عمیق با پیامدهای اجتماعی، امنیتی، اقتصادی و حتی سیاسی تبدیل شود. در نهایت، هدف اصلی آن ارائه چارچوبی منسجم و کاربردی به سیاستگذاران برای اتخاذ تصمیماتی هوشمندانهتر، مسئولانهتر و پایدارتر در زمینه بازار کار است.
چه چیزی «دکترین اسب تروای فرصت» را نوآورانه میکند؟
دکترین «اسب تروای فرصت» نوآورانه است چون نگاهی چند بعدی و متفاوت به پدیدهی نیروی کار غیرقانونی دارد. برخلاف رویکردهای معمول که فقط به صرفهجویی اقتصادی یا منافع کوتاهمدت توجه میکنند، این دکترین نشان میدهد که همین «فرصت اقتصادی» در واقع میتواند تهدیدی پنهان باشد که در درازمدت بنیانهای هویتی، عدالت اجتماعی و امنیت کشور را از درون متزلزل میکند.
این نگاه فقط به یک بعد محدود نمیشود، بلکه همهی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی را بهصورت یکپارچه بررسی میکند و کمک میکند بفهمیم چطور این پدیدهی ظاهراً سودمند، میتواند ساختارها را دچار آسیب کند.
این دکترین ، بیپرده و شفاف، واقعیتی را بیان میکند که معمولاً در ادبیات رسمی پنهان میماند: اینکه برخی دولتها و کارفرمایان، نیروی کار غیرقانونی را به چشم فرصتی پنهان میبینند، در حالی که این «فرصت» میتواند درست مانند اسب تروای افسانهای، زیرساختها را از درون نابود کند. شاید همین صراحت در بیان و تحلیل این پارادوکس، بخشی از جوهرهی نوآوری این دکترین باشد.
چطور میتوان از نگاه این دکترین، تفاوت بین «راهحل کوتاهمدت» و «راهبرد بلندمدت» را توضیح داد؟
این دکترین میگوید استفاده از کار غیررسمی و ارزان، یک «راهحل کوتاهمدت» است که فقط برای مدتی هزینهها را کاهش میدهد. اما این راهحل مثل «اسب تروا» در دل خود پیامدهای پنهانی دارد: آسیب به کیفیت بازار کار، بیعدالتی و بیثباتی اقتصادی. در مقابل، «راهبرد بلندمدت» یعنی اصلاح ساختارها، حمایت از اشتغال رسمی، و ایجاد سیاستهای پایدار برای حفظ عدالت و رشد اقتصادی سالم. بهعبارت دیگر، نگاه کوتاهمدت صرفاً به سود فوری فکر میکند، ولی نگاه بلندمدت به سلامت کل سیستم.
چرا در بسیاری از کشورها با وجود آگاهی از آسیبهای کار غیررسمی، این وضعیت ادامه دارد؟
دلایل متفاوتی وجود دارد مواردی که از نظر من مهم تر هستند:
- فشار اقتصادی بر کارفرمایان: در شرایط رکود یا رقابت شدید، کارفرمایان به دنبال کاهش هزینهها هستند و نیروی کار غیررسمی راهحلی سریع و ارزان به نظر میرسد.
- ضعف نظارت و اجرا: قوانین علیه کار غیررسمی وجود دارد اما به دلیل ضعف در اجرای قانون ، بهخوبی اعمال نمیشود.
- چالشهای ساختاری دولتها: بسیاری از دولتها با محدودیت منابع مالی و اجرایی روبهرو هستند و ممکن است اولویتشان توسعه اقتصادی سریع یا جذب سرمایه باشد که باعث میشود فشار برای مقابله با کار غیررسمی کمتر شود.
- تقاضای بازار و ساختار اقتصاد: بخش قابل توجهی از اقتصاد برخی کشورها، به ویژه در صنایع کوچک، کشاورزی و خدمات، به کار غیررسمی وابسته است.
آیا دکترین «اسب تروای فرصت» مختص ایران است یا جنبه بینالمللی هم دارد؟
دکترین «اسب تروای فرصت» چارچوبی جهانی است که به بررسی استفاده پنهان از نیروی کار غیررسمی و غیرقانونی در نظامهای اقتصادی مختلف میپردازد. این دکترین فراتر از مرزهای ایران بوده و در بسیاری از کشورها کاربرد دارد، چرا که مسئله کار غیررسمی و پیامدهای آن، چالشی مشترک در اقتصادهای سراسر جهان است.
به عنوان سوال پایانی: چه تفاوتی بین دکترین «اسب تروای فرصت» و سیاستهای سنتی مبارزه با کار غیررسمی وجود دارد؟
دکترین «اسب تروای فرصت» بهجای تمرکز صرف بر مقابله و مجازات، نگاه کلنگر و تحلیلی به چرایی و چگونگی شکلگیری کار غیررسمی دارد. این دکترین به سیاستگذاران کمک میکند ریشههای ساختاری و فرهنگی وابستگی به نیروی کار ارزان و غیررسمی را شناسایی و مدیریت کنند. در مقابل، سیاستهای سنتی معمولاً واکنشی، کوتاهمدت و محدود به ابزارهای نظارتی هستند، در حالی که دکترین رویکردی پیشگیرانه و بلندمدت برای اصلاح ساختار بازار کار ارائه میدهد./