آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در گوشهای از این سرزمین، دختری به نام آیدا، مانند هزاران جوان دیگر، رویایی در سر داشت. رویای تحصیل، پیشرفت و ساختن آیندهای بهتر. سالها تلاش کرد، کتابها را ورق زد، شبهای بسیاری را تا دیروقت بیدار ماند و همه انرژی جوانی خود را پای آزمونی گذاشت که قرار بود دروازهای به سوی آینده باشد. اما این دروازه برای آيدا حاجیلو، دختر کرد اهل ارومیه، هرگز باز نشد. فشار تکرار ناکامی، سنگینی بار انتظارات و ناامیدی از تحقق رویاها، بالاخره طاقت او را طاق کرد. او که سالها برای موفقیت و کسب رتبه قبولی در کنکور جنگیده بود، در نهایت تسلیم شد، اما نه به شکلی که کسی بتواند تصور کند.
آیدا، در اقدامی که فریادی خاموش بر سیستم آموزشی است، جان خود را از دست داد. این واقعه تنها یک تراژدی شخصی نیست؛ بلکه نشانهای از یک بیماری عمیقتر در ساختار آموزشی است که به جای پرورش استعداد و شادی یادگیری، به ماشینی برای تولید استرس، اضطراب و رقابت مخرب تبدیل شده است. مرگ او پرسشهای تلخ و بیپاسخ بسیاری را به جا میگذارد: چه میزان فشار بر دوش جوانان این مرز و بوم قرار گرفته است؟ آیا موفقیت تنها در گذر از سد کنکور تعریف میشود؟ و نظام آموزشی ما تا چه اندازه مسئولیت حفظ سلامت روان نسل جوان را بر عهده گرفته است؟ این فاجعه را میتوان از چندین منظر کلیدی و عمیق مورد تحلیل و واکاوی قرار داد:
کنکور به عنوان «تنها مسیر» موفقیت
سیستم آموزشی در ایران به گونهای طراحی شده که کنکور را به عنوان یگانه مسیر مشروع و معتبر برای دستیابی به موفقیت و جایگاه اجتماعی معرفی میکند. این نگاه تکبعدی، هزاران مسیر دیگر برای شکوفایی استعدادها، از جمله هنر، فنیحرفهای، مهارتآموزی و کارآفرینی را نادیده میگیرد یا کماهمیت جلوه میدهد. برای جوانانی مانند آیدا، شکست در کنکور نه به معنای یک مرحله ناکام، که به معنای شکست در زندگی و بنبست کامل تفسیر میشود. این سیستم با ایجاد یک قیف تنگ، تمام ارزش یک فرد را در یک عدد و رتبه خلاصه میکند.
فشار مضاعف بر مناطق مرزی و محروم
آیدا اهل ارومیه و از بانوان کردتبار بود. این موضوع بعد دیگری به تراژدی میافزاید. جوانان در مناطق مرزی و محروم اغلب با امکانات آموزشی محدودتر، دسترسی کمتر به کلاسهای کنکور گرانقیمت و منابع به روز دست و پنجه نرم میکنند. با این حال، انتظارات برای موفقیت و تغییر سرنوشت از طریق کنکور برای آنان بسیار بالاست. این تناقض — امکانات کم در مقابل انتظارات بالا — فشار روانی را برای آنان به مراتب بیشتر میکند و شکست را برایشان دشوارتر و تحقیرآمیزتر میسازد.
غفلت مطلق از سلامت روان
تمام سیستم حول محور کنکور میچرخد، اما کوچکترین توجهی به پیامدهای روانی این ماراتن طاقتفرسا ندارد. استرس مزمن، اضطراب عملکرد، افسردگی و احساس بیارزشی از تبعات رایج این سیستم هستند. در مدارس، مشاوری برای آموزش مهارتهای مقابله با این فشارها یا شناسایی دانشآموزان در معرض خطر وجود ندارد. جامعه و خانواده نیز اغلب به جای حمایت، بر آتش این استرس میدمند. مرگ آیدا نتیجه مستقیم این غفلت سازمانیافته از سلامت روان یک نسل است.
مسئولیت اجتماعی و پاسخگویی
این واقعه تنها تقصیر فرد یا خانواده نیست؛ این یک شکست سیستماتیک است. نظام آموزشی، برنامهریزان درسی و مسئولان کشوری که سالهاست وعده حذف یا اصلاح کنکور را میدهند اما تغییری محسوس ایجاد نمیکنند، در قبال این فاجعه مسئولیت مستقیم دارند. هر ساله شاهد خودکشیها یا آسیبهای روانی مشابهی هستیم که مانند زنگ خطری هستند که نادیده گرفته میشوند.
ضرورت تغییر پارادایم
راه حل واقعی، نه ارائه مشاوره فردی بیشتر، که تغییر بنیادین پارادایم آموزشی است. حرکت به سمت سیستمهایی که بر ارزیابی مستمر (qualitative assessment) به جای یک آزمون متمرکزند، گسترش رشتههای فنی و مهارتمحور با جایگاه اجتماعی برابر، و مهمتر از همه، تزریق آموزش مهارتهای زندگی، تابآوری و مدیریت استرس به هسته اصلی برنامه درسی مدارس. موفقیت باید در گرو تنوع استعدادها و نه تکثر رتبهها تعریف شود.