آسیانیوز ایران؛ سرویس افغانستان:
در یک چرخش شگفتانگیز دیپلماتیک، طالبان که روزی بازوی اجرایی پاکستان در افغانستان محسوب میشد، امروز متحد سابق خود را به بزرگترین اتهامات امنیتی متهم کرده است. این اتهامزنی که مرزهای منطق سیاسی را درنوردیده، پرده از عمق شکاف میان دو همپیمان دیرینه برداشته است. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، در اظهاراتی که مانند یک بمب صوتی در محافل امنیتی منطقه پیچید، سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) را برنامهریز اصلی انفجارهای تروریستی کرمان و مسکو معرفی کرد. این در حالی است که همین سازمان، سالها حامی و پشتیبان اصلی طالبان در رسیدن به قدرت بود.
این ادعای غیرمنتظره در شرایطی مطرح میشود که روابط کابل و اسلامآباد در ماههای اخیر بر سر مسائل مرزی و حمایت طالبان از گروههای شورشی، به شدت تیره شده بود. اما اتهامزنی مستقیم به برنامهریزی حملات تروریستی در خاک دو کشور قدرتمند، بازی را به سطح کاملاً جدیدی ارتقا داده است. اکنون پرسش اینجاست: آیا این یک مانور دیپلماتیک حساب شده از سوی طالبان برای کسب مشروعیت بینالمللی است، یا نشانهای از یک شکاف استراتژیک عمیق در قلب روابط منطقهای؟
۱. تحلیل استراتژیک: از متحدی تا متهم
-
تغییر نقشهای استراتژیک
پاکستان دههها از طالبان به عنوان "عمق استراتژیک" در برابر هند استفاده میکرد. امروز این نقشها وارونه شده و طالبان با این اتهام، خود را به عنوان بازیگری مستقل معرفی میکند.
-
جنگ روایتی
طالبان با این ادعا سعی در ایجاد روایت جدیدی دارد که در آن، نه تنها حامی تروریسم نیست، بلکه قربانی توطئههای همسایه است.
۲. اهداف پنهان طالبان
-
انحراف توجه بینالمللی
این اتهامزنی توجه جهانیان را از مشکلات داخلی افغانستان (فقر، نقض حقوق بشر) به تهدیدات خارجی معطوف میکند.
-
کسب مشروعیت
طالبان با نشان دادن خود به عنوان "قربانی تروریسم" میکوشد جایگاه خود را در جامعه بینالمللی بهبود بخشد.
-
فشار به پاکستان
این ادعا میتواند اهرم فشاری برای وادار کردن اسلامآباد به تغییر رفتار در قبال گروه تپه باشد.
۳. تبعات منطقهای و بینالمللی
-
تضعیف اعتماد جهانی به پاکستان
اتهام مشارکت در حملات کرمان و مسکو، جایگاه پاکستان را به عنوان متحد غرب در جنگ با تروریسم به خطر میاندازد.
-
تشدید بیثباتی منطقهای
این اتهامزنی میتواند به تشدید تنشهای مرزی و حتی درگیریهای نیابتی بین دو کشور بینجامد.
-
واکنش روسیه و ایران
این ادعا میتواند روابط پاکستان با دو قدرت منطقهای را تحت تأثیر قرار دهد.
۴. ارزیابی اعتبار ادعا
-
عدم ارائه مدرک
طالبان همچون گذشته هیچ سند متقنی ارائه ندادهاند.
-
تناقض منطقی
چرا پاکستان باید منافع خود را با طراحی حمله در روسیه و ایران به خطر بیندازد؟
-
پروپاگاندا آشکار
این اظهارات بیشتر نشاندهنده جنگ روانی است تا یک ادعای مستند.
تحلیل استراتژیک و انگیزههای پشت این ادعا
۱. تغییر نقشها و تضاد منافع
-
از متحد به رقیب
پاکستان و به ویژه ISI، زمانی حامی و پشتیبان اصلی طالبان برای ایجاد "عمق استراتژیک" در برابر هند محسوب میشد. اما پس از به قدرت رسیدن طالبان، منافع دو طرف به شدت در تضاد قرار گرفت. مسائلی مانند حضور گروه تپهای پاکستان (TTP) در خاک افغانستان و درگیریهای مرزی، روابط را به شدت تیره کرده است.
-
انحراف توجه
طالبان با این ادعای بزرگ میکوشد توجه جامعه بینالمللی و افکار عمومی را از مشکلات داخلی افغانستان (فقر، نقض حقوق بشر، سرکوب زنان) و همچنین از اتهامات مربوط به ناتوانی در کنترل تروریسم (مانند فعالیت داعش خراسان) منحرف کند.
۲. بازی در زمین رسانهای و دیپلماتیک
-
قربانی نشان دادن خود
طالبان با این کار سعی دارد خود را نه به عنوان بخشی از مشکل تروریسم، بلکه به عنوان قربانی توطئههای خارجی نشان دهد. این نقشِ "قربانی" میتواند برای جلب همدستی بینالمللی یا توجیه ناکامیهای امنیتی داخلی مفید باشد.
-
تفرقهاندازی در ائتلاف ضد تروریسم
این ادعا به طور مستقیم یک متحد مهم غرب (پاکستان) را به حمایت از تروریسم متهم میکند. هدف میتواند ایجاد شکاف و بیاعتمادی میان کشورهایی باشد که در مورد تروریسم در آسیای مرکزی و خاورمیانه نگران هستند.
۳. بیاعتبار کردن پاکستان در سطح جهانی
طالبان با متهم کردن ISI به برنامهریزی حملات تروریستی در روسیه (یک قدرت جهانی) و ایران (یک قدرت منطقهای)، سعی دارد پاکستان را در عرصه بینالمللی منزوی و به عنوان یک "حامی تروریسم" معرفی کند. این کار میتواند فشار بینالمللی بر پاکستان را افزایش داده و از فشار بر خود طالبان بکاهد.
چرا این ادعا "مضحک" یا حداقل بسیار مشکوک به نظر میرسد؟
-
تناقض منطقی
چرا پاکستان باید حملاتی را ترتیب دهد که باعث تشدید امنیت مرزهایش با ایران و خشم یک قدرت مانند روسیه شود؟ این اقدام با منافع ملی پاکستان در تضاد مستقیم است.
-
عدم ارائه مدرک
مانند بسیاری از ادعاهای بزرگ، طالبان هیچ سند یا مدرک متقنی برای این اتهام سنگین ارائه نداده است.
-
پروپاگاندا آشکار
این اظهارات بیش از آنکه یک تحلیل اطلاعاتی باشد، یک عملیات روانی و پروپاگاندا برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی و تغییر روایت غالب به نفع فعالیت های تروریستی طالبان به نظر میرسد.
جمعبندی نهایی
این ادعا بیشتر نشاندهنده عمق شکاف و خصومت کنونی بین طالبان و پاکستان است تا یک واقعیت اطلاعاتی. این حرکت را میتوان یک مانور دیپلماتیک تهاجمی و خطرناک از سوی طالبان دانست که هدف اصلی آن، تغییر موازنه قدرت به نفع خود، منحرف کردن اتهامات و تلاش برای مشروعیتبخشی به حکومتشان از طریق نشان دادن خود به عنوان بازیگری در جبهه مبارزه با تروریسمِ "ساخته شده توسط دشمنان" است. این وضعیت به وضوح نشان میدهد که رابطه سابق "پدرخوانده و فرزندخوانده" بین ISI و طالبان به یک جنگ نیابتی تمامعیار و جنگ تبلیغاتی تبدیل شده است.