آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده - هر روز صبح، وقتی پنجره را باز میکنیم، هوایی که استشمام میکنیم یادآور یک حقیقت ساده اما تلخ است: زمین در حال هشدار دادن است. از آسمان خاکستری تهران گرفته تا دریاچهای که دیگر در ارومیه نمیدرخشد، نشانهها واضحتر از همیشهاند. طبیعت نه انتقام میگیرد، نه قهر میکند؛ او فقط نتیجه رفتار ما را بازمیگرداند. در جهانی که انسان خود را فرمانروای زمین میپندارد، طبیعت آرام اما قاطع یادآوری میکند که قانون واقعی هنوز در دستان اوست.
قوانین بیخطای زمین
طبیعت قابل مذاکره نیست. قوانینش دقیقتر از هر محاسبه انسانی است. باران تنها زمانی میبارد که چرخه آب به تعادل برسد. زلزله زمانی رخ میدهد که فشار زمین دیگر تحمل گسلها را ندارد و آتش در جنگلها، هنگامی زبانه میکشد که خشکی، گرما و بیتوجهی انسانی در یک نقطه تلاقی کنند. زمین تصمیم نمیگیرد که به ما آسیب بزند یا نه؛ ما هستیم که مسیر آسیب را تعیین میکنیم. وقتی رودخانهها را با ساختمانهای بیرحمانه محاصره میکنیم، وقتی جنگلها را برای چند متر زمین میفروشیم، وقتی با سوختهای فسیلی زمین را گرمتر و گرمتر میکنیم، در واقع خودمان را در مسیر واکنش بیاحساس طبیعت قرار میدهیم.
عدالت خاموش طبیعت
وقتی سیل خانهای را در لحظه میبلعد، وقتی زمینلرزه شهری را در چند ثانیه ویران میکند، احساس میکنیم که طبیعت بیرحم است. اما حقیقت این است که او تنها پاسخ میدهد. پاسخ به بیتوجهی، به زیادهخواهی، به فراموشی تعادل.
- درختانی که امروز بریده میشوند، سایه و بارانی برای فرزندان ما به همراه نخواهند داشت.
- آبهای زیرزمینی که بیمحابا برداشت میکنیم، روزی به بیابانی بیجان تبدیل میشوند.
- هوایی که با دود و آلاینده پر میکنیم، همان هوایی است که به ریه خودمان بازمیگردد.
این بازتابها، مجازات نیستند؛ نتیجهاند نتیجه بیتوجهی به قانونی که از نخستین روز آفرینش برقرار بوده: زمین هیچ اشتباهی نمیکند.
انسان و زمین؛ رابطهای که نمیتوان برید
انسان هر چه پیشرفتهتر شد، از طبیعت دورتر گشت، اما این فاصله فقط ظاهری است.
- بدون درخت، اکسیژن نیست؛
- بدون آب، تمدن نیست؛
- و بدون خاک سالم، هیچ نانی بر سفره نخواهد بود.
با این حال، فراموش کردهایم که حتی مدرنترین فناوریها نیز از دل همین طبیعت زاده میشوند.
کارخانهها بدون آب از کار میافتند، نیروگاهها بدون انرژی پاک فرو میپاشند، و شهری که هوای سالم ندارد، در نهایت به بیمارستانی بزرگ تبدیل میشود. وابستگی ما به طبیعت عمیقتر از آن است که گمان میکنیم؛ تنها کافی است چند روز جریان باران قطع شود، یا چند تابستان پیاپی گرمتر از همیشه شود تا بفهمیم که زندگیمان، حتی در قلب شهر، هنوز به ریتم زمین وابسته است.
بحرانهای امروز، فردایی ندارد
گرمایش جهانی، تغییرات اقلیمی، طوفانهای سهمگین، خشکسالیهای پیاپی و آلودگی شدید هوا دیگر تیترهای خبری نیستند؛ واقعیت روزمرهاند. آنچه زمانی در فیلمهای مستند دیده میشد، حالا از پشت پنجره خانههایمان دیده میشود. هیچ فناوری جادویی نمیتواند سفرههای آب زیرزمینی خالیشده را بازگرداند.هیچ پروژهای نمیتواند در یک شب، جنگلهای نابودشده را احیا کند. تنها گزینه ممکن، تغییر رفتار ماست. اگر امروز تصمیم نگیریم، فردا تصمیمی برای گرفتن باقی نخواهد ماند.
مسیر نجات: احترام، بازنگری، بازسازی
امروز دیگر مسئله بر سر دانستن نیست؛ همه میدانیم. مسئله بر سر عمل کردن است. راهکارها سالهاست بر میز کارشناسان قرار دارد، اما اجرای آن از خانههای ما آغاز میشود:
کاهش مصرف منابع غیرتجدیدپذیر،
جایگزینی انرژی پاک،
کاشت دوباره درختان،
صرفهجویی آگاهانه در مصرف آب،
و تغییر سبک زندگی بهسوی همزیستی مسئولانه.
هر تصمیم کوچک، از خاموش کردن چراغ اضافی گرفته تا انتخاب کالای دوستدار محیط زیست، گامی است به سوی آیندهای سالمتر.
زمین به ما نیازی ندارد؛ این ما هستیم که بدون او هیچیم.
سخن پایانی
طبیعت شوخی نمیفهمد. نه خشمگین میشود، نه میبخشد، فقط پاسخ میدهد. اگر امروز یاد بگیریم با او همصدا شویم، آیندهای خواهیم ساخت که نسلهای بعدی در آن نفس بکشند، نه بجنگند.
جهان به احترام ما نیازی ندارد؛ اما ما برای بقا، ناچاریم به او احترام بگذاریم.
زیرا در پایان، همیشه یک حقیقت پابرجاست:
حق با طبیعت است.