چهارشنبه / ۱۶ مهر ۱۴۰۴ / ۲۰:۰۰
کد خبر: 32979
گزارشگر: 548
۱۹۰
۰
۰
۶
کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده

تغییر چهره روستاها و شهرهای گیلان زیر بار ساخت‌وساز

تغییر چهره روستاها و شهرهای گیلان زیر بار ساخت‌وساز
گیلان در معرض تهدید جدی زیست‌محیطی قرار دارد. جنگل‌های هیرکانی، تالاب انزلی و شالیزارهای شمال در اثر ساخت‌وسازهای بی‌رویه در حال نابودی هستند. ارائه ۱۰ راهکار فوری برای نجات این میراث طبیعی در این مقاله توسط کاظم عاشوری گیلده.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسندهوقتی نام گیلان برده می‌شود، تصویر بارانیِ پیوسته، جنگل‌های انبوه هیرکانی، شالیزارهای پهن لاهیجان و آستانه اشرفیه و ساحل آبی خزر در ذهن هر ایرانی نقش می‌بندد. این استان تنها یک زمین جغرافیایی نیست؛ بخشی از حافظهٔ جمعی، زیست‌بومِ باارزشِ کشور و منبع درآمد و هویتِ مردمانی است که نسل‌ها با طبیعتِ آن پیوند داشته‌اند. اما در چند سال اخیر، گیلان با سرعتی هشداردهنده در حال تغییر است. تغییراتی که اگر همین امروز مدیریت نشوند، بخش زیادی از آنچه «گیلانِ من» می‌شناسیم، به خاطره‌ای درونِ آلبوم‌های خانوادگی بدل خواهد شد.

تصویر امروز: چه چیزی در حال از دست رفتن است؟

ویلاهایی که «مثل قارچ» در دل جنگل‌ها و کنار شالیزارها قد می‌کشند؛ تغییر مداوم کاربری اراضیِ کشاورزی به زمین‌های تفریحی و مسکونی؛ بریدن پی در پیِ پوشش جنگلی و قاچاق چوب؛ تخریبِ حریم تالاب‌ها و رودخانه‌ها؛ و فراموشیِ معماریِ بومی که خانه‌های چوبی و سنتیِ گیلان را از سازه‌های سیمانی امروز متمایز می‌کردند. همه این‌ها تصویرِ واقعی امروزِ این خطه‌اند. جنگل‌های هیرکانی، که میراثی چند میلیون ساله و ثبت‌شده در فهرست میراث جهانی یونسکو هستند، زیر فشارِ ساخت‌وساز و تغییر کاربری‌اند. تالاب انزلی و دیگر زیستگاه‌هایِ آبی با کمبود زیستگاه، آلودگی و تغییردادنِ سواحل روبرو شده‌اند. نتیجهٔ این روندها تنها از بین رفتنِ مناظر زیبا نیست؛ کاهش تنوع زیستی، تهدید معیشتِ صیادان و کشاورزان، افزایش خطر سیلاب و رانش زمین، و از دست رفتنِ هویتِ فرهنگیِ منطقه نیز از پیامدهای ملموس آن است.

ریشه‌ها: چرا این اتفاق می‌افتد؟

درک ریشه‌ها کمک می‌کند تا راه‌حل‌های واقعی و پایدار طراحی شود. مهم‌ترین عوامل را می‌توان در چند محور خلاصه کرد:

  1. تحولِ زمین به کالای سرمایه‌ای

    در شرایطی که نابرابری درآمدی و تفاوتِ اقلیمی در کشور وجود دارد، زمین‌های شمال تبدیل به «سرمایهٔ امن» می‌شوند. خریداران گاه از شهرها و استان‌های کم‌بارش برای داشتن ویلای تابستانی یا سرمایه‌گذاری در زمین‌های شمالی اقدام می‌کنند.
  2. فشار اقتصادی بر کشاورزان محلی

    بسیاری از کشاورزان و مالکینِ بومی، به دلیل درآمد پایینِ کشاورزی و فشارهای اقتصادی، حاضر به فروشِ زمین‌های ارثیِ خود می‌شوند.
  3. ضعف در اجرا و نظارتِ قوانین

    حتی اگر قوانینِ مناسبی وجود داشته باشد، اجرای ضعیف، کوتاهی در برخورد با متخلفان، و پیچیدگیِ رویه‌های اداری مانعِ حفاظتِ موثر می‌شود.
  4. طلبِ ساخت‌وساز و سودِ کوتاه‌مدت

    نهادها و افراد پرنفوذ گاهی انگیزهٔ بالایی برای تغییر کاربری زمین‌ها دارند؛ این امر بدون نظارتِ قوی و شفاف، روند تخریب را تسریع می‌کند.
  5. فراموشیِ هویتِ معماری و فرهنگِ محلی

    نبودِ حمایت از معماری بومی و الگوهای ساختِ ساز سازگار با اقلیم باعث شده تا سازه‌های سیمانی و غیرهمخوان با محیط به‌سرعت جایگزین شوند.

پیامدها: وقتی طبیعت روزبه‌روز فقیرتر می‌شود

پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی این روندها فراتر از از دست رفتن مناظر است:

  • تضعیف تنوع زیستی

    نابودی زیستگاه‌ها به کاهش جمعیتِ پرندگان مهاجر، گونه‌های بومیِ آبزی، و دیگر جانوران منجر می‌شود.
  • افزایش خطرات طبیعی

    بریدن پوشش جنگلی و تغییر کاربری شیب‌ها، احتمال رانش زمین و شدتِ سیلاب‌ها را افزایش می‌دهد.
  • کاهش امنیت غذایی و اقتصاد محلی

    با کوچک‌تر شدنِ شالیزارها و رونق نیافتنِ کشاورزیِ پایدار، درآمدِ پایدارِ روستاییان تهدید می‌شود.
  • فروپاشیِ بافتِ اجتماعی و فرهنگی

    فروش گستردهٔ زمین و ورود سرمایه‌های بیرونی، بافتِ اجتماعیِ روستاها را تضعیف و هویتِ معماری و فرهنگی را ضعیف می‌کند.
  • تباهیِ ظرفیتِ گردشگریِ پایدار

    گردشگریِ بی‌نظم و پرحجمِ ویلا محور، به‌جای ایجاد درآمدِ بلندمدتِ محلی، طبیعت را آسیب‌پذیرتر و تجربهٔ گردشگری را کم‌کیفیت می‌کند.

راه‌حل‌ها: از سیاست تا عمل یک برنامهٔ جامع

برای نجاتِ گیلان نیازمندِ استراتژی‌ای چندبعدی هستیم که هم کوتاه‌مدت باشد و هم برای میان‌مدت و درازمدت چشم‌انداز ارائه کند. در ادامه راهکارهایی عملی و قابل اجرا پیشنهاد می‌شود:

۱. تعیینِ مرزهای کاربری و نقشه‌برداریِ شفاف

تهیهٔ یک نقشهٔ ملی استانی بر پایهٔ GIS که مرزهای دقیقِ اراضیِ کشاورزی، جنگلی، حریمِ رودخانه و ساحل را مشخص کند. این نقشه باید در دسترسِ عموم قرار گیرد و پایهٔ هر گونه مجوز ساخت‌وساز باشد.

۲. اجرای قاطع قوانین و شفاف‌سازیِ مالکیت

  • اجرای فوریِ قوانینِ جلوگیری از تغییر کاربریِ غیرمجاز و برخوردِ قاطع با متخلفان، بدون استثنا.
  • ایجاد سامانهٔ شفافِ ثبتِ زمین و مالکیت که انتقالات را کنترل و جلوی معاملاتِ ساخت‌وسازِ مخرب را بگیرد.

۳. ممنوعیتِ موقتِ ساخت‌وساز در مناطق حساس

اعمالِ وقف موقت بر صدور مجوزهای جدید در حریمِ تالاب‌ها، جنگل‌های حساس و شیب‌های مستعد رانش تا زمان انجامِ نقشه‌برداریِ کامل و تعیینِ سیاست‌ها.

۴. توسعهٔ گردشگریِ پایدار و جایگزینیِ درآمد

  • حمایت از پروژه‌های بوم‌گردیِ محلی، اقامتگاه‌های سنتیِ بازسازی‌شده، و تورهای تجارب محلی که درآمد را به مردم بومی باز می‌گرداند.
  • ایجاد شبکهٔ بازاریابیِ مشترک برای صنایع‌دستی و محصولات محلی (برنجِ محلی، چای، صنایع‌دستی) تا انگیزهٔ فروشِ زمین کاهش یابد.

۵. حمایت از کشاورزیِ مدرن و پایدار

  • تسهیلات مالی و فنی برای توسعهٔ کشاورزیِ باکارایی بالا و کم‌دامنه مصرفِ آب (مثل مدیریت آبیاری)، تا کشاورزی به‌عنوان یک شغلِ جذاب و درآمدزا حفظ شود.
  • تشکیل تعاونی‌های کشاورزی برای تقویتِ قدرتِ چانه‌زنی و دسترسیِ بهتر به بازار.

۶. احیای تالاب‌ها و جنگل‌کاریِ هدفمند

  • برنامه‌های بازسازیِ تالاب انزلی و دیگر زیستگاه‌ها؛ پاکسازیِ ورودی‌ها از آلاینده و کنترلِ فاضلاب شهری.
  • جنگل‌کاریِ هدفمند در نواحیِ تخریب‌شده همراه با حفاظت از گونه‌های بومی.

۷. احیای معماریِ بومی و ضوابطِ ساخت‌وساز

  • تصویبِ ضوابطِ معماریِ محلی که سازه‌های سازگار با اقلیم (چوبی، سقف‌های شیروانی، ایوان‌های باز) را ترویج کند.
  • ارائهٔ مشوق‌های مالی مثل تخفیف‌های مالیاتی یا وام‌های کم‌بهره برای ساختِ احیاگرانه و بومی.

۸. مشارکتِ مردمی و آموزشِ عمومی

  • برنامه‌های آموزشی در مدارس، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای ارتقای آگاهیِ عمومی دربارهٔ اهمیتِ نگهداری از زمین و اکوسیستم.
  • تشکیلِ شوراهای محلیِ حفاظت از طبیعت با حضورِ نمایندگانِ بومی، فعالان محیط زیست و مسئولان شهری.

۹. ابزارهای اقتصادیِ تشویقی و تأمینِ مالیِ سبز

  • طراحیِ سازوکارهایی مثل پرداخت برای خدماتِ اکوسیستم (PES)، صندوق‌های محلی حفاظت، و سرمایه‌گذاریِ مسئولانه که صاحبان زمین را به حفظ منابع طبیعی تشویق کند.
  • بررسیِ گزینه‌هایی مانند وام‌های سبز یا بیمه‌های حوادثِ طبیعی برای کشاورزان و مالکانِ بومی.

۱۰. نظارتِ فناوری‌محور و پاسخگویی

  • استفاده از سنجش از دور، تصاویر ماهواره‌ای و پهپادها برای پایشِ تغییراتِ کاربری زمین.
  • ایجادِ سامانهٔ گزارشِ مردمی و داشبوردِ عمومی برای نمایشِ وضعیتِ محیط زیست و پروژه‌های حفاظتی.

نقشِ نهادها و شهروندان: تقسیمِ وظایف برای نتیجه‌گیریِ مؤثر

نجاتِ گیلان نیازمندِ هماهنگیِ چندسطحی است: دولت مرکزی، استانداری، شهرداری‌ها، دهیاری‌ها، نیروی انتظامی برای اجرای قوانین، دستگاه قضایی برای برخورد با متخلفان، و از همه مهم‌تر، مردمِ محلی که قرار است حافظِ این میراث باشند. هر کدام نقشِ مشخصی دارند: از تصویبِ قوانین و اختصاصِ بودجه تا اجرای پروژه‌ها و ایجادِ مشوق‌های اقتصادی. اما بدون مشارکتِ فعالِ جامعهٔ محلی و افزایشِ آگاهی عمومی، هیچ سیاستی پایدار نخواهد ماند.

یک نقشهٔ راه ساده و عملیاتی (چه باید فورا انجام شود)

۱. اعلامِ توقفِ موقتِ مجوزهای ساخت در مناطق حساس؛

۲. آغازِ نقشه‌برداریِ کاملِ کاربری زمین با مشارکتِ متخصصان و نهادهای محلی؛

۳. راه‌اندازیِ صندوقِ حمایتی برای کشاورزانِ در معرض فروشِ زمین؛

۴. تدوینِ بستهٔ مشوق برای ساختِ بومی و توسعهٔ بوم‌گردی؛

۵. راه‌اندازیِ سامانهٔ شفافِ ثبتِ زمین و گزارشِ عمومی تغییرات.

این اقداماتِ ابتدایی می‌تواند ظرف چند ماه گامی اساسی در توقفِ روندِ تخریب باشد و سکوی پرتابی برای برنامه‌های بلندمدت‌تر فراهم کند.

سخنِ پایانی: انتخابِ امروز، سرنوشتِ فردا

گیلان زخمی است. زخمی از بی‌توجهی، سودجویی و کوتاهی در حفاظت. اما این زخم قابل درمان است اگر عزمِ جمعی، سیاست‌گذاریِ هوشمندانه و مشارکتِ مردم و نهادها هم‌زمان در مسیرِ درست قرار گیرد. هر درختی که امروز حفظ شود، هر شالیزاری که از زیر تیغِ ساخت‌وساز بیرون بماند، و هر تالابی که احیا شود، سرمایه‌ای برای فرداهای بهتر است. فرزندانِ ما شایسته‌اند گیلانی سبز و زنده ببینند، نه تصویری از آن در قابِ عکس‌ها. انتخاب با ماست: آیا می‌خواهیم گیلان را همان‌گونه که هست نگه داریم. با جنگل‌ها، باران‌ها، تالاب‌ها و معماریِ بومی‌اش یا می‌خواهیم آن را به مجموعه‌ای از ویلاهای بی‌هویت و زمین‌های سیمانی تبدیل کنیم؟ اگر واقعاً می‌خواهیم نجاتش دهیم، زمان عمل همین الان است.

به قلم: کاظم عاشوری گیلده - محقق و نویسنده
https://www.asianewsiran.com/u/hrK
اخبار مرتبط
محیط زیست استان گیلان هشدار داد: شهروندان از تماس با لاشه فوک‌های خزری که به تازگی در سواحل این استان مشاهده شده، خودداری کنند. احتمال می‌رود مرگ دسته‌جمعی این فوک‌ها ناشی از یک عامل ویروسی باشد.
سواحل گیلان از زیباترین چشم‌اندازهای طبیعی ایران‌اند؛ جایی که مردم برای آرامش، تفریح و لمس بوی دریا به آن پناه می‌آورند. اما در این میان صحنه‌ای تکراری و نگران‌کننده دیده می‌شود: خودروهایی که وارد شن‌های ساحل می‌شوند، گاهی تا دل دریا پیش می‌روند و پس از ساعت‌ها گشت‌وگذار، ساحلی زخمی و آلوده را پشت سر می‌گذارند کاظم عاشوری گیلده، پژوهشگر و نویسنده، هشدار داد: رانندگی خودروها در سواحل گیلان باعث نابودی پوشش گیاهی، آلودگی آب دریا و تهدید سلامت انسان‌ها شده است.
سال‌هاست مردم رودبار با مخالفت در تکمیل بزرگراه قزوین–رشت، مسیر را به گلوگاهی تجاری بدل کرده‌اند؛ موضوعی که مصرف سوخت و اتلاف وقت میلیون‌ها مسافر را در پی دارد.
تا همین چند سال پیش، تصور بحران کم‌آبی در استان گیلان با آن همه باران، تالاب‌ها و رودخانه‌ها، بیشتر شبیه شوخی به نظر می‌رسید. اما امروز، این شوخی رنگ واقعیت گرفته است؛ آن هم نه در مناطق خشک مرکزی ایران، بلکه درست در دل مزارع برنج، باغات چای، و خانه‌های مرطوب استان‌های شمالی. به‌عنوان کسی که سال‌ها این سرزمین را دیده و از نزدیک تحولات آن را ثبت کرده‌ام، با اطمینان می‌گویم که بحران کم‌آبی به مرزهای گیلان رسیده؛ و این‌بار، هشدارها دیگر برای آینده نیست، بلکه شرح حال امروز ماست. کاظم عاشوری گیلده در این یادداشت به بررسی این موضوع می پردازد.
در دل شالیزارهای سبز و حاصل‌خیز روستای گیلده، کشاورزانی زندگی می‌کنند که سال‌هاست با دل‌نگرانی به فصل برداشت برنج می‌رسند. محصولی که با خون دل می‌کارند، اما سودش به جیب دلالان می‌رود. حالا صدای آن‌ها بلند شده است؛ صدایی که خواهان عدالت است، نه صدقه.
در مسیر پرطرفدار تهران به گیلان، زیبایی‌های طبیعی و مقصد رؤیایی سفر زیر سایه ترافیک‌های سنگین، جاده‌های بی‌کیفیت و سوءمدیریت‌های مکرر قرار گرفته‌اند. این گزارش، روایت یک سفر آشنا برای میلیون‌ها مسافر است که از لذت سفرشان فقط "دردسر" به یاد می‌ماند.
در حالی که کشورهای پیشرو در جهان از انرژی بادی برای تأمین پایدار برق خود بهره می‌برند، شهر منجیل با ظرفیت بادی شگفت‌انگیز، هنوز در حصار کم‌توجهی و ضعف مدیریت گرفتار مانده است. این مقاله با نگاهی تحلیلی به وضعیت انرژی بادی در منجیل، آن را با نمونه‌های موفق جهانی مقایسه کرده و راهکارهایی کاربردی برای احیای این سرمایه ملی پیشنهاد می‌دهد.
در سکوتی نگران‌کننده، استان گیلان به نخستین نقطه از نقشه ایران تبدیل شده که زنگ خطر سقوط جمعیتی را به صدا درآورده است. بنا بر آمارهای رسمی، گیلان اولین استانی است که در آن نرخ مرگ‌ومیر از نرخ تولد پیشی گرفته و نرخ باروری کلی (TFR) به زیر ۱ سقوط کرده است؛ یعنی هر زن گیلانی، به طور میانگین، کمتر از یک فرزند به دنیا می‌آورد. این رقم بسیار پایین‌تر از نرخ جانشینی نسل (۲.۱) است و معنای آن ساده و صریح است: جامعه‌ای در مسیر خاموشی آرام و بی‌صدا.
در روزگاری که شهرنشینی و مهاجرت به کلان‌شهرها به‌عنوان الگوی موفقیت تلقی می‌شود، روستاهایی در استان گیلان همچنان با طبیعتی زنده، مردمانی پرتلاش و فرهنگی ریشه‌دار، به حیات اصیل خود ادامه می‌دهند. جایی‌که برنج نه‌تنها محصول زمین، بلکه ثمره همبستگی اجتماعی، تلاش خانوادگی و میراث چندصدساله است. در این میان، شالیزارهای گیلان تنها مزرعه نیستند؛ صحنه‌ای هستند از هم‌زیستی انسان با زمین، آب، باران و زمان.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید