آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در قلب پاییز، گرمای خاورمیانه تنها از آفتاب سوزان نمیآید. این بار، گرمای نگرانکننده زمزمههای جنگ، دیپلماسیهای جهانی را به چالش کشیده است. کارشناسان و منابع آگاه در منطقه، زنگ خطر وقوع دور تازهای از درگیری را به صدا درآوردهاند. این هشدارها، که توسط روزنامه معتبر نیویورک تایمز منتشر شده، تصویری هشداردهنده از تشدید بیسابقه تنشها ترسیم میکند. بر اساس این گزارش، بسیاری در حوزه خلیج فارس، وقوع یک درگیری دیگر را اجتنابناپذیر میدانند. یکی از کانونهای اصلی این تنش، به برنامه هستهای ایران بازمیگردد. اسرائیل باور ندارد ادعای تهران مبنی بر نابودی ذخایر اورانیوم زیر آوار تأسیسات هستهای درست باشد.
تل آویو بر این گمان است که این ذخایر حیاتی و راهبردی، به مکانی امن و پنهان منتقل شدهاند. این اختلاف نظر عمیق، بر آتش بیاعتمادی میان دو طرف میدمد. در سوی دیگر، منابعی در ایران، وعده پاسخی کاملاً متفاوت را دادهاند. آنها تهدید کردهاند که اگر درگیری جدیدی رخ دهد، دامنه و شدت آن بسیار فراتر از گذشته خواهد بود. تهران ادعا میکند که «کارخانههای موشکی» آن به صورت شبانهروزی فعال هستند و برای یک نبرد تمامعصره آماده میشوند. این گزاره، نشان از عزم جدی برای تغییر معادلات دارد. اعداد و ارقام ارائهشده، خود گویای این تغییر استراتژی است: وعده شلیک روزانه دو هزار موشک به سمت اسرائیل، رقمی است که از حجم آتش درگیریهای قبلی بسیار فراتر میرود. این تحولات، منطقه را در آستانه یک نقطه عطف خطرناک قرار داده است. تحلیلی که در ادامه میآید، به واکاوی ابعاد فنی و راهبردی این بحران قریبالوقوع میپردازد.
چرا جنگ «اجتنابناپذیر» توصیف میشود؟
دیپلماسی میان ایران و اسرائیل برای دههها در حالت بنبست کامل قرار داشته است. عدم وجود کانالهای مستقیم ارتباطی و بیاعتمادی عمیق ریشهدار، هرگونه گفتوگوی صلحآمیز را غیرممکن ساخته است. هر دو طرف، دیگری را تهدیدی وجودی برای خود میدانند و این نگرش، فضایی را ایجاد کرده که در آن، راهحل نظامی به عنوان یک گزینه محتمل همواره روی میز است. تشدید فعالیتهای هستهای ایران از یک سو و افزایش عملیاتهای خرابکارانه اسرائیل از سوی دیگر، این چرخه معیوب را هر روز عمیقتر کرده و منطقه را به سمت پرتگاه سوق میدهد.
بحران هستهای؛ بازی قایمباشک اورانیوم
ادعای اسرائیل مبنی بر انتقال ذخایر اورانیوم ایران، در صورت صحت، میتواند یک نقطه عطف بسیار خطرناک باشد. این اقدام نشان میدهد که ایران احتمالاً خود را برای یک حمله پیشدستانه احتمالی اسرائیل به تاسیسات شناختهشده هستهای آماده میکند. انتقال این مواد به مکانهای امن و پنهان، ردیابی و نابودی برنامه هستهای را برای اسرائیل به مراتب دشوارتر و پرهزینهتر خواهد کرد. این سناریو، محاسبات امنیتی اسرائیل را به هم میریزد و آنها را وادار میسازد تا گزینههای تهاجمیتری را در نظر بگیرند که ممکن است به سرعت به یک درگیری تمامعیار دامن بزند.
دکترین نظامی جدید ایران؛ تغییر از دفاع به رجزخوانی تهاجمی
تهدید ایران به شلیک روزانه دو هزار موشک، نشاندهنده یک تغییر پارادایم در دکترین نظامی این کشور است. این رقم، که بسیار فراتر از توانمندیهای نشاندادهشده در درگیریهای گذشته است، بیانگر سرمایهگذاری کلان و تسریع در تولید انبوه موشکهای بالستیک و کروز است. هدف از این رجزخوانی، ایجاد بازدارندگی از طریق ترساندن اسرائیل و متحدانش از تلفات و خسارات غیرقابل تصور است. این استراتژی، مبتنی بر غلبه بر سامانههای پدافند هوایی اسرائیل با حجم بسیار بالای آتش است تا بتواند ضربه مهلکی را وارد کند.
محاسبات اسرائیل؛ نبرد در چند جبهه و فشار داخلی
از دیدگاه اسرائیل، تهدید موشکی ایران، ترسناکترین سناریوی ممکن محسوب میشود. این کشور باید خود را برای یک جنگ چندجبههای همزمان با حماس، حزبالله و خود ایران آماده کند. چنین جنگی میتواند زیرساختهای حیاتی، شهرهای بزرگ و اقتصاد اسرائیل را تحت تاثیر قرار دهد و ثبات سیاسی داخلی آن را با چالش مواجه کند. دولت راستگرای کنونی اسرائیل تحت فشار شدید افکار عمومی برای نشان دادن واکنش قاطع است و ممکن است یک حمله پیشگیرانه را تنها راه بقا بداند، حتی اگر قیمت بسیار بالایی داشته باشد.
پیامدهای منطقهای و جهانی؛ آتشی که همه را میسوزاند
یک جنگ تمامعیار بین ایران و اسرائیل، به هیچ وجه محدود به مرزهای این دو کشور نخواهد ماند. این درگیری میتواند به سرعت کل خاورمیانه را در بر گیرد، بازارهای جهانی نفت را با شوک بیسابقهای مواجه کرده و اقتصاد جهان را به رکود بکشاند. متحدان منطقهای دو طرف نیز ناگزیر درگیر خواهند شد و ثبات شکننده کشورهایی مانند عراق، سوریه و لبنان را کاملاً از بین خواهد برد. چنین جنگی، یک فاجعه انسانی با میلیونها آواره و کشته به بار خواهد آورد و بازسازی نظم منطقهای برای دههها غیرممکن خواهد شد.