آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
یک دیپلمات ارشد پیشین آمریکا نظریهای جنجالی را درباره حکمرانی در خاورمیانه مطرح کرده است. او معتقد است دموکراسی غربی در این منطقه هرگز جواب نداده است. تام باراک، فرستاده ویژه سابق ترامپ در امور سوریه و سفیر آمریکا در ترکیه، در نشستی در دوحه سخنانی گفت که بازتاب گستردهای در رسانهها داشته است. باراک صراحتاً اعلام کرد که در خاورمیانه هیچگاه دموکراسی وجود نداشته است. به گفته او، تنها اسرائیل میتواند ادعای داشتن دموکراسی داشته باشد. این دیپلمات آمریکایی در عوض، از «سلطنت خیرخواه» به عنوان کارآمدترین شکل حکومت در خاورمیانه یاد کرد. او این مدل را عملیترین روش برای ثبات و حکمرانی در منطقه توصیف کرد.
اظهارات باراک در حالی بیان شد که او در نشستی درباره آینده سوریه حضور داشت. در این نشست مقاماتی از قطر، سوریه و نروژ نیز شرکت کرده بودند. سخنان او به ویژه بخش مربوط به نفی دموکراسی در اسرائیل، با واکنش شدید رسانهها و کاربران اسرائیلی مواجه شده است. بسیاری این اظهارات را غیرمنتظره و توهینآمیز خواندهاند. باراک در بخش دیگری از سخنان خود به شکست سیاستهای غرب در ایجاد دموکراسی در کشورهایی مانند عراق و لیبی اشاره کرد. او این مداخلات را نتیجهبخش ندانست. در ادامه این گزارش، تحلیل عمیقتری از زمینههای تاریخی این اظهارات، واکنشهای بینالمللی و پیامدهای احتمالی آن ارائه خواهد شد.
پیشینه تاریخی مفهوم «سلطنت خیرخواه» در گفتمان سیاسی غرب
مفهوم «سلطنت خیرخواه» ریشه در فلسفه سیاسی عصر روشنگری دارد. فیلسوفانی مانند ولتر معتقد بودند که حکمرانان آگاه و روشنفکر میتوانند بهتر از دموکراسیهای ناپخته، اصلاحات اجتماعی را پیش ببرند. در سیاست خارجی آمریکا، این مفهوم گاه به عنوان توجیهی برای حمایت از رژیمهای مطلقه اما متحد واشنگتن به کار رفته است. نمونههای تاریخی آن شامل حمایت از شاه ایران، پادشاهی عربستان سعودی و سایر حکومتهای سلطنتی منطقه است. اظهارات باراک از این جهت قابل توجه است که یک دیپلمات ارشد آمریکایی صراحتاً این نظریه را در یک مجمع عمومی مطرح میکند. این نشان از تغییر احتمالی در گفتمان بخشی از نخبگان سیاسی غرب درباره حکمرانی در خاورمیانه دارد.
تحلیل اظهارات باراک درباره دموکراسی و اسرائیل
باراک با بیان اینکه «اسرائیل تنها میتواند ادعای دموکراسی داشته باشد»، در واقع بر کیفیت یا عمق دموکراسی در این کشور اشاره میکند. این میتواند ناظر بر تنش بین ویژگی یهودی و دموکراتیک بودن دولت اسرائیل یا وضعیت فلسطینیان باشد. واکنش تند رسانههای اسرائیلی نشان میدهد که این اظهارات حساسیتبرانگیز تلقی شده است. اسرائیل همواره خود را «تنها دموکراسی خاورمیانه» معرفی کرده و این برچسب بخشی مهم از هویت سیاسی و روابط بینالمللی آن است. این انتقاد غیرمستقیم از اسرائیل از سوی یک دیپلمات آمریکایی سابق غیرمعمول است. معمولاً مقامات آمریکایی از دموکراسی اسرائیل به عنوان موفقیتی تحسینبرانگیز یاد میکنند، حتی اگر در عمل با سیاستهای آن مخالف باشند.
نقد باراک بر مداخلات غرب و زمینههای گفتار ضداستعماری
باراک صراحتاً به شکست پروژههای دموکراسیسازی غرب در عراق و لیبی اشاره میکند. این اعتراف از زبان یک معمار سیاست خارجی آمریکا حائز اهمیت است، زیرا نشان میدهد درسهایی از دو دهه مداخله در خاورمیانه آموخته شده است. زبان به کار رفته توسط باراک («قیومیت استعماری») زبانی تند و معمولاً توسط منتقدان سیاست خارجی آمریکا استفاده میشود. استفاده یک دیپلمات سابق از این ادبیات، نشان از تغییر گفتمان حتی در حلقههای نزدیک به قدرت دارد. تأکید باراک بر «اجازه دادن به مردم سوریه برای تصمیمگیری درباره سرنوشت خود» در تضاد مستقیم با سیاستهای رایج دو دهه گذشته آمریکا در منطقه قرار میگیرد. این میتواند نشانهای از گرایش به انزواطلبی یا واقعگرایی محض در بخشی از جناح محافظهکار آمریکا باشد.
زمینههای داخلی آمریکا و تأثیر آن بر گفتمان سیاست خارجه
اظهارات باراک باید در بستر تحولات سیاسی داخلی آمریکا فهمیده شود. جناحی در حزب جمهوریخواه و محافل نزدیک به ترامپ، به شدت از مداخلات نظامی و پروژههای مهندسی اجتماعی در خارج از کشور انتقاد میکنند. این گفتمان که گاه از آن به «محافظهکاری جدید» یا «ناسیونالیسم آمریکایی» یاد میشود، اولویت را به منافع امنیتی و اقتصادی فوری آمریکا میدهد، نه تبلیغ ارزشهای لیبرال دموکراسی. باراک سخنگوی این جریان فکری به نظر میرسد. اگر این گفتمان در دوره احتمالی دوم ترامپ یا دولتهای آینده جمهوریخواه غالب شود، میتواند به تغییر اساسی در روابط آمریکا با متحدان سنتی سلطنتی (مانند عربستان) و نیز کاهش فشار برای اصلاحات دموکراتیک بینجامد.
پیامدهای منطقای و واکنش کشورهای منطقه
اظهارات باراک میتواند از سوی حکومتهای سلطنتی خلیج فارس به عنوان تأییدی بر مشروعیت مدل حکمرانی آنان تفسیر شود. این ممکن است اعتماد به نفس آنان در مقابل فشارهای غرب برای اصلاحات حقوق بشری و سیاسی را افزایش دهد. برای کشورهایی مانند سوریه که باراک مستقیم درباره آنان سخن گفته، این اظهارات حامل یک پیام است: آمریکا ممکن است دیگر بر سرنگونی نظام یا تحمیل مدل سیاسی خاصی پافشاری نکند، بلکه به ثبات و حلوفصل درونی متمایل باشد. برای جنبشهای دموکراسیخواه و مخالفان رژیمهای مستبد در منطقه، سخنان باراک خبری ناگوار است. آنان میتوانند این اظهارات را نشانه کاهش حمایت غرب از آرمانهای دموکراسی و حقوق بشر در منطقه تفسیر کنند. در کل، سخنان باراک نشانگر یک تغییر پارادایم احتمالی در نگاه بخشی از نخبگان غرب به خاورمیانه است: گذار از آرمانگرایی دموکراسیساز به واقعگرایی ثباتمحور، حتی اگر این ثبات با حکومتهای غیردموکراتیک تأمین شود.