آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
منطقه غرب آسیا بار دیگر در آستانه تحولی بزرگ و خطرناک قرار گرفته است. به گزارش خبرگزاری دولتی لبنان، تصمیم وزیر امور خارجه لبنان برای رد دعوت رسمی ایران و پیشنهاد مذاکره در کشوری بیطرف، تنها نوک کوه یخی از تنش عمیق میان بیروت و تهران است. این اقدام دیپلماتیک، در حالی صورت میگیرد که حملات بیامان اسرائیل به مواضع حزبالله در جنوب لبنان و حتی حومه بیروت ادامه دارد. حمله اخیر به محله حاره حریک که منجر به کشته شدن یک فرمانده ارشد ایرانیتبار حزبالله شد، نشان میدهد تلآویو دیگر قصد مدیریت تهدید را ندارد، بلکه در پی نابودی کامل این گروه است. اظهارات تند مقامات لبنانی علیه دخالتهای ایران بیسابقه است. یوسف رجی، وزیر امور خارجه لبنان، با صراحت اعلام کرد که «حزبالله بدون تصمیم ایران نمیتواند سلاحهای خود را تحویل دهد». این اعتراف آشکار، کنترل جنگ و صلح در لبنان را نه در پایتخت این کشور، که در تهران قرار میدهد.
از سوی دیگر، نگرانی لبنان از تبدیل شدن به «صندوق پستی» یا «زمین سوخته» برای تبادل پیام و موشک میان قدرتهای منطقهای، کاملاً مشهود است. سیاستمدارانی مانند ولید جنبلاط به صراحت هشدار دادهاند که کشورشان نباید صحنه جنگ نیابتی دیگران باشد. نکته کلیدی، تغییر استراتژی اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه با ایران است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، آشکارا اعلام کرده که تمرکز عملیات کنونی بر «محور ایران» است و هدف، «تمام کردن کار همانجا» است. این به معنای آمادهسازی برای یک دور جدید از رویارویی مستقیم است. حزبالله از دید تهران، دیگر صرفاً یک ابزار نمایش قدرت نیست، بلکه به «آخرین سپر» برای تضمین امنیت جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این تغییر نگاه، توضیحدهنده هزینهکرد سنگین مالی ایران (حدود یک میلیارد دلار در سال) برای بازسازی توانمندیهای این گروه است.
دولت لبنان اما در میان این میدان مین، همچون «ساختمانی در حال سوختن بدون راه فرار» توصیف شده است. از یک سو فشار داخلی برای خلع سلاح حزبالله و از سوی دیگر، ناتوانی در اجرای آن به دلیل خطر جنگ داخلی و وابستگی این گروه به ایران. این گزارش به تحلیل ابعاد این بحران چندلایه میپردازد؛ از دلایل دیپلماسی سرد بیروت-تهران و اهداف راهبردی اسرائیل، تا آینده حزبالله و احتمال وقوع «دور دوم» جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل. بحرانی که میتواند جغرافیای سیاسی منطقه را دگرگون کند.
تحلیل دیپلماسی سرد بیروت-تهران و دلایل آن
رد دعوت ایران توسط وزیر خارجه لبنان، نشان از یک چرخش قابل توجه در روابط دوجانبه دارد. این اقدام تنها یک تصمیم دیپلماتیک نیست، بلکه اعتراضی آشکار به نفوذ بیحد ایران در امور داخلی لبنان است. دولت لبنان که مدتها زیر سایه سنگین حزبالله و حامیانش عمل میکرد، اکنون جرأت یافته تا نارضایتی خود را علنی کند. دلایل این چرخش متعدد است: فشار بینالمللی فزاینده بر لبنان برای خلع سلاح گروههای شبهنظامی، خستگی مردم از تبدیل شدن کشور به میدان جنگ نیابتی، و تمایل بخشی از نخبگان سیاسی برای بازپسگیری حاکمیت ملی. اظهارات اخیر علیاکبر ولایتی مبنی بر «واجبتر بودن حزبالله از نان شب برای لبنان»، جرقه نهایی این واکنش بود. پیشنهاد مذاکره در کشور ثالث نیز حاوی پیامی است: لبنان خواهان رابطهای متعادلتر، مبتنی بر حاکمیت و با فاصله گرفتن از الگوی ارباب-نوکری است. این حرکت اگرچه جسورانه است، اما در عمل با مانع بزرگی به نام حضور نظامی و مالی قوی ایران در لبنان و وابستگی حزبالله به تهران روبروست. موفقیت آن منوط به همراهی بازیگران داخلی و تغییر موازنه قواست.
اهداف استراتژیک اسرائیل و تغییر تاکتیک پس از جنگ ۱۲ روزه
اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه با ایران، به این جمعبندی رسیده که پنجره زمانی مناسبی برای تضعیف قطعی «محور مقاومت» گشوده شده است. تاکتیک جدید، نه مدیریت تهدید حزبالله، بلکه نابودی فیزیکی و سازمانی آن است. کشتن فرماندهان ارشد، تخریب زیرساختها و هدف قرار دادن داراییها، همه در راستای زمینگیر کردن این گروه طراحی شدهاند. بیانیههای اخیر مقامات اسرائیلی به وضوح این استراتژی را آشکار میسازد. بنیامین نتانیاهو «محور ایران» را هدف عملیاتی کنونی نامیده و امیر بارام از «باز بودن همه جبههها» سخن گفته است. اسرائیل معتقد است با حذف حزبالله، نه تنها تهدید شمالی خود را خنثی میکند، بلکه سپر دفاعی ایران را میشکند و راه را برای ضربههای بعدی به خود تهران هموار میسازد. این استراتژی با یک حسابگری اقتصادی همراه است: اسرائیل میخواهد شبکه نیابتی ایران را پیش از آنکه تهران بتواند توان از دست رفته آن را (پس از جنگ ۱۲ روزه) با هزینههای کلان بازسازی کند، از هم بپاشد. هدف، ایجاد چنان هزینهای برای ایران است که توان یا اراده بازسازی را از دست بدهد.
جایگاه متغیر حزبالله در معادلات ایران و لبنان
برای ایران، حزبالله از یک «ابزار نمایش قدرت» به «آخرین سپر دفاعی» ارتقا یافته است. این تغییر نگرش، ناشی از آسیبپذیریای است که ایران در جنگ ۱۲ روزه احساس کرد. بنابراین، حفظ و تقویت حزبالله به یک اولویت امنیت ملی برای تهران تبدیل شده است. این اولویت، تزریق مالی حدود یک میلیارد دلاری در سال و تلاش برای بازسازی سریع توان موشکی و اطلاعاتی این گروه را توضیح میدهد. ایران امیدوار است با تقویت حزبالله، اسرائیل را در یک جنگ فرسایشی در لبنان گرفتار کند و فرصتی برای بازیابی قدرت خود بیابد. اما در داخل لبنان، جایگاه حزبالله با چالش مواجه است. از یک سو، همچنان پایگاه اجتماعی قابل توجهی دارد و به عنوان نیروی مقاومت در برابر اسرائیل شناخته میشود. از سوی دیگر، منتقدان آن را عامل بحرانهای اقتصادی، انزوای بینالمللی و نابودی حاکمیت ملی میدانند. اعتراف وزیر خارجه لبنان به اینکه این گروه بدون اجازه ایران نمیتواند خلع سلاح شود، مشروعیت داخلی آن را بیش از پیش زیر سؤال برده است.
تنگنای دولت لبنان و فشارهای بینالمللی
دولت لبنان در تنگنای بیسابقهای گرفتار شده است. از یک سو، تحت فشار شدید ایالات متحده و متحدانش برای اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت (خلع سلاح گروههای شبهنظامی) قرار دارد. واشنگتن کمکهای خود را به اجرای این قطعنامه مشروط کرده است. از سوی دیگر، دولت عملاً قدرتی برای خلع سلاح حزبالله ندارد. انجام این کار بدون رضایت تهران و با استفاده از نیروی نظامی، به معنای شروع یک جنگ داخلی ویرانگر است که هیچ جناحی تاب مقابله با آن را ندارد. رئیسجمهور عون نیز سوگند خورده از چنین جنگی جلوگیری کند. لبنان بنابراین به «ساختمانی در حال سوختن» تشبیه شده که راههای فرار مسدود است. دیپلماسی فعلی بیروت — شامل انتقاد علنی از تهران و رد دعوت آن — تلاشی برای ایجاد فضای مانور و نشان دادن حسن نیت به جامعه بینالمللی است، اما در غیاب اهرم واقعی برای تغییر معادله قدرت، این اقدامات بیشتر جنبه نمادین دارند.
سناریوهای محتمل و احتمال وقوع دور جدید جنگ مستقیم
با توجه به روندهای جاری، چند سناریو برای آینده نزدیک قابل تصور است:
- سناریوی اول، تشدید بیشتر درگیری در لبنان است. اسرائیل به حملات خود برای تضعیف حزبالله ادامه میدهد و ایران نیز با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی سعی در مقابله به مثل دارد. این میتواند به یک جنگ فرسایشی گسترده در لبنان بینجامد.
- سناریوی دوم، که خطرناکتر است، گسترش دامنه درگیری به سایر اعضای محور مقاومت در عراق و سوریه است. هشدار اخیر نماینده آمریکا به عراق درباره احتمال حمله اسرائیل در صورت دخالت شبهنظامیان، نشانهای از این خطر است. در این حالت، یک جنگ منطقهای محدود ممکن است شعلهور شود.
- سناریوی سوم و بحرانیترین، وقوع «دور دوم» جنگ مستقیم ایران و اسرائیل است. اسرائیل بر این حساب است که با حذف حزبالله، تهران آسیبپذیر میماند. اگر اسرائیل احساس کند زمان برای ضربهای تعیینکننده فرارسیده، ممکن است مستقیماً به تاسیسات هستهای یا نظامی ایران حمله کند.
پیام نتانیاهو واضح است: «بگذارید کار را همانجا [ایران] تمام کنیم.» موفقیت یا شکست استراتژی کنونی اسرائیل در لبنان، احتمال وقوع این سناریو را تعیین خواهد کرد. در این میان، لبنان قربانی اصلی بازی بزرگتری است که کنترل چندانی بر قواعد آن ندارد.