آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در دنیای پیچیده اطلاعات و جنگ رواییها، گاهی خبرهایی منتشر میشود که مرز بین واقعیت و عملیات روانی را مخدوش میکند. این بار نوبت یک ادعای جنجالی نظامی است که میتواند معادلات امنیتی در خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد. بر اساس گزارشهای رسانههایی مانند «Global Surveillance» و «تایمز هند»، یک بمب پیشرفته و فوقمحرمانه آمریکایی به نام «جی بییو ۳۹ بی» که در حمله اسرائیل به لبنان استفاده شده بود، عمل نکرده باقی مانده است. بر پایه این ادعا، حزبالله لبنان موفق شده این مهمات را بازیابی کند.
بر طبق این گزارشها، این بمب نه تنها کشف شده، بلکه قطعات الکترونیکی آن بیرون آورده شده و برای تحلیل فنی به ایران ارسال شده است. هدف نهایی از این انتقال، انجام مهندسی معکوس و دستیابی به فناوری ساخت آن عنوان شده است. حتی ادعاهای گستردهتری مطرح شده که ایران به بخشهایی از یک بمب سنگرشکن دیگر و پیشرفتهتر آمریکایی به نام «جی بییو ۵۷» نیز دسترسی یافته است. این موضوع نگرانیهای جدیدی را در محافل اطلاعاتی غرب برانگیخته است. واکنش مقامات آمریکایی به این اخبار، طبق گزارش نشریه تایمز هند، «خشم» و توصیف اوضاع به عنوان وضعیتی «حساس» ذکر شده است. این واکنش نشان میدهد که این ادعاها در سطوح بالا مورد توجه قرار گرفته است.
با این حال، یک سوال اساسی وجود دارد: آیا این گزارشها بر پایه واقعیتی استوارند یا بخشی از یک کارزار تبلیغاتی و جنگ روانی علیه ایران و متحدانش در منطقه هستند؟ بررسی این مسئله نیازمند تحلیل چندبعدی است. از منظر فنی، امکان بازیابی یک بمب عملنکرده در مناطق درگیری و انتقال آن وجود دارد. اما حفظ تمامیت فنی چنین مهماتی در حین انتقال و تحلیل، خود چالشی بزرگ است. همچنین، مهندسی معکوس فناوریهای بسیار پیچیده، امری زمانبر و پرهزینه است. برای مخاطب فارسیزبان که پیگیر اخبار منطقه است، درک صحیح از چنین ادعاهایی بسیار مهم است. این گزارش تحلیلی، با نگاهی بیطرفانه و مبتنی بر اصول ژورنالیستی، به واکاوی ابعاد مختلف این خبر جنجالی میپردازد. یادآور میشود پیش از این روزنامه هاآرتص در گزارشی نوشته بود ایران به فناوری نسل جدیدی از موشک سنگرشکن دست یافته که قادرند تا 10 متر در بتن مسلح نفوذ کنند.
تحلیل منبعشناسی و اعتبار خبر
خبر اولیه توسط رسانهای به نام «Global Surveillance» و سپس توسط نشریه معتبر «تایمز هند» منتشر شده است. تایمز هند از رسانههای شناخته شده است، اما منبع اصلی آن «منابع لبنانی» نامشخص هستند. این ابهام در منبع، نخستین نقطه تردید در بررسی اعتبار خبر است. در فضای اطلاعاتی لبنان، گروههای مختلف با انگیزههای سیاسی و رسانهای گوناگون فعالیت میکنند. انتشار چنین خبری میتواند اهداف مختلفی داشته باشد؛ از بالا بردن روحیه در جبهه مقاومت تا تحریک احساسات و ایجاد تنش بیشتر میان ایران و آمریکا. بنابراین، نمیتوان به صرف انتشار در یک رسانه معتبر، آن را به طور کامل تأیید کرد. از سوی دیگر، اگر این خبر کذب باشد، انتشار آن توسط تایمز هند میتواند به اعتبار این نشریه آسیب بزند. این رسانه احتمالاً ادعا میکند اطلاعات را از کانالهای امنیتی خود در لبنان دریافت کرده است. با این حال، فقدان ارائه سند یا مدرک تصویری قاطع از بمب بازیابی شده، شکاف اعتباری در گزارش ایجاد میکند.
امکانسنجی فنی و عملیاتی ادعا
از منظر عملیاتی، بمب هدایت شونده «جی بییو ۳۹ بی» یک جنگافزار دقیق و کمقطر است که برای نابودی اهداف ثابت طراحی شده است. احتمال «عمل نکردن» چنین مهماتی به دلایلی مانند نقص فنی در سامانه انفجار یا برخورد نامتعارف وجود دارد، اگرچه درصد آن کم است. بازیابی این بمب از یک منطقه جنگی، مستلزم شناسایی دقیق محل سقوط، خنثیسازی احتمالی آن توسط متخصصین مهمات، و سپس انتقال ایمن آن است. این فرآیند به تخصص بالا و پذیرش ریسک نیاز دارد. حزبالله لبنان به دلیل سالها درگیری، احتمالاً دارای واحدهای مهندسی و خنثیسازی است که توانایی انجام چنین مأموریتی را دارند. سختترین بخش ادعا، مربوط به «مهندسی معکوس» و استخراج فناوری است. این بمبها ترکیبی پیچیده از الکترونیک پیشرفته، سامانههای هدایت لیزری یا ماهوارهای، مواد منفجره خاص و پوستههای هوشمند هستند. کپیبرداری موفق از آنها نه تنها به نمونه فیزیکی، که به دانش پایه گسترده در رشتههای مختلف وابسته است. حتی با در دست داشتن نمونه، دستیابی به تمام اسرار طراحی و تولید، چالشی عظیم محسوب میشود.
انگیزهها و اهداف پشت انتشار خبر
انتشار این خبر میتواند انگیزههای متفاوتی برای طرفهای درگیر داشته باشد. برای حزبالله یا حامیانش، اعلام چنین موفقیتی میتواند یک پیروزی تبلیغاتی و روانی بزرگ باشد. این موضوع روحیه نیروهای خودی را تقویت کرده و توانایی اطلاعاتی و فنی آنها را به رخ دشمن میکشد. برای جریانهای مخالف ایران در منطقه و غرب، انتشار این خبر میتواند بهانهای برای افزایش فشار بر ایران، ایجاد بحران در روایط احتمالی دیپلماتیک، و ترسیم چهرهای تهدیدآمیز از برنامههای نظامی ایران باشد. توصیف «خشم» واشنگتن و «حساسیت» اوضاع در خود گزارش، در راستای همین هدف بزرگنمایی است. همچنین، خود رسانهها با انتشار چنین اخبار جنجالی، به دنبال جذب مخاطب بیشتر و افزایش نفوذ خود هستند. فضای پرابهام پیرامون تواناییهای موشکی و اطلاعاتی ایران، این کشور را به سوژهای داغ برای تحلیلهای امنیتی تبدیل کرده که مخاطب بسیاری جذب میکند.
پیامدهای راهبردی احتمالی
اگر فرض کنیم این ادعا کاملاً یا جزئیاً صحت داشته باشد، پیامدهای آن قابل توجه است. از نظر فناوری نظامی، دسترسی به چنین نمونههایی میتواند به صورت نظری، روند تحقیق و توسعه داخلی ایران در زمینه مهمات هدایت شونده را تسریع بخشد. این موضوع میتواند منجر به افزایش دقت و توان نفوذ جنگافزارهای داخلی شود. در سطح روابط بینالملل، این مسئله میتواند به تشدید تحریمها، افزایش عملیات اطلاعاتی علیه برنامههای نظامی ایران، و تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل/آمریکا بینجامد. احتمال افزایش حملات سایبری برای آسیب زدن به تاسیسات پژوهشی مرتبط نیز وجود دارد. در بعد منطقهای، این رویداد در صورت صحت، موازنه قدرت را به نفع محور مقاومت تغییر نمیدهد، اما ممکن است محاسبات دشمنان درباره ریسک حملات آینده را عوض کند. این موضوع میتواند به عنوان یک عامل بازدارندگی غیرمستقیم عمل نماید، چرا که طرف مقابل را نسبت به احتمال نشت فناوریهایش حساستر میسازد.
سناریوهای محتمل و جمعبندی
با توجه به تحلیل بالا، چند سناریو محتمل به نظر میرسد.
- سناریوی اول: خبر کاملاً ساختگی و بخشی از یک جنگ روانی برنامهریزی شده است. هدف، تحت فشار قرار دادن ایران و متحدانش و ایجاد جو برای اقدام بعدی است.
- سناریوی دوم: خبر بر پایه واقعیتی کوچک اما بزرگنمایی شده استوار است. ممکن است قطعهای از یک مهمات پیشرفته بازیابی شده، اما نه یک بمب کامل و عملنکرده. این قطعه سپس در رسانهها به یک دستاورد بزرگ تبدیل شده است.
- سناریوی سوم: خبر اساساً درست است. این سناریو، اگرچه از نظر فنی و امنیتی پیچیده است، اما غیرممکن نیست. در این حالت، این یک موفقیت اطلاعاتی و عملیاتی بزرگ برای حزبالله و یک شکست امنیتی برای اسرائیل و آمریکا محسوب میشود.
در جمعبندی نهایی، باید با احتیاط با این خبر برخورد کرد. در غیاب شواهد مستقل و قاطع، نمیتوان آن را تأیید یا رد کرد. آنچه مهم است، تحلیل پیامدهای هر سناریو و تأثیر آن بر معادلات امنیتی منطقه است. این رویداد، صرف نظر از درستی یا نادرستی، نشاندهنده شدت جنگ اطلاعاتی در خاورمیانه و حساسیت فوقالعاده بر سر فناوریهای نظامی است.