آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
کاظم عاشوری گیلده - پرسش «استعداد مهمتر است یا پشتکار؟» سالهاست که دغدغهی ذهنی بسیاری از انسانهاست؛ از والدین گرفته تا معلمان، کارفرمایان، و حتی سیاستگذاران آموزشی. در دنیای رقابتی امروز، این سؤال بیش از یک دغدغه شخصی، به مسئلهای اجتماعی و راهبردی بدل شده است. اخیراً، یکی از جامعترین تحقیقات در این زمینه با بررسی مسیر زندگی ۴۲ هزار نفر در بازهای ۲۵ ساله منتشر شده است. یافتههای این مطالعه، نگاه ما به مفاهیم موفقیت، نبوغ، و رشد را زیر و رو میکند و پاسخی علمی و قدرتمند برای این دوگانهی ذهنی ارائه میدهد.
استعداد یا پشتکار؟ مسئله از ابتدا اشتباه بود
پیشفرضی که سالها بر آن تأکید میشد این بود که موفقیت بدون استعداد ممکن نیست. در نیمقرن پیش، استعداد ذاتی نقش محوری داشت، زیرا منابع آموزشی کمیاب بود و فرد باید با تکیه بر توانایی ذهنی خود مسیر یادگیری را میپیمود. اما امروز، در عصر فناوری، آموزش و یادگیری برای همگان قابل دسترس است. ابزارهای دیجیتال، پلتفرمهای یادگیری، و جامعه اطلاعاتی گسترده، مرزهای محدودیت را شکستهاند. حالا دیگر آنچه افراد را از یکدیگر متمایز میکند، نه استعداد، بلکه میزان تابآوری، تلاش مداوم و تحمل سختیها در مسیر است.
قدرت واقعی پشتکار؛ آنچه تحقیقات علمی نشان میدهند
روانشناس برجسته، آنجلا داکورث، در نظریهی معروف خود با عنوان "Grit"، ترکیبی از اشتیاق و پشتکار بلندمدت را کلید موفقیت میداند. در پژوهشهایی که بر هزاران نفر در حوزههای مختلف انجام داد، مشخص شد که سطح بالای پشتکار ارتباط مستقیمی با موفقیت دارد، حتی بیش از بهرهی هوشی. مطالعهای دیگر در آمریکای جنوبی نشان داد که «استقامت شناختی» توانایی ادامه دادن در شرایط دشوار ذهنی رابطهای قوی با پیشرفت مالی، تحصیلی و اجتماعی دارد.
وقتی موفقیت به تکرار گره میخورد، نه استعداد
شاید تکرار و پشتکار همیشه به موفقیت منجر نشود، اما هیچ موفقیتی بدون تلاش مستمر حاصل نمیشود. در دنیای امروز، مسیر موفقیت بیشتر شبیه به دوی ماراتن است تا یک پرش ناگهانی. در این مسیر، کسانی به نقطهی پایانی میرسند که بتوانند شکست را تاب بیاورند، مسیرهای طولانی را تحمل کنند، و باوجود خستگی ادامه دهند.
رانت یا پشتکار؟ مسئله تعاریف نادرست است
یکی از نقدهای رایج به این نظریه، وجود رانت و نابرابریهای ساختاری است. پاسخ این است: ما باید تعریفی نو از موفقیت ارائه دهیم. موفقیت را نه تنها در ثروت و شهرت، بلکه در رشد مستمر، اثرگذاری مثبت و غلبه بر محدودیتهای شخصی باید جست. موفقیت واقعی آن است که فرد از جایی که بوده حرکت کند و ظرفیتهای انسانی خود را افزایش دهد، حتی اگر نتایج ظاهری آن، با شاخصهای ثروت و موقعیت اجتماعی سنجیده نشود.
مثالهای واقعی از قدرت پشتکار
1. جیمز دایسون (انگلستان)
بیش از ۵ هزار شکست برای رسیدن به طرح نهایی جاروبرقی بدون کیسه، اما نتیجه؟ امپراتوری Dyson و موفقیتی جهانی.
2. دانشآموزان ایرانی در مناطق محروم
بسیاری از رتبههای برتر کنکور از استانهایی مانند گیلان، کهگیلویه، ایلام، یا بلوچستان هستند. با وجود نبود امکانات، تلاش شبانهروزی و پشتکار، آنها را به قلههای علمی رسانده است.
پیشنهادهایی برای جامعه ایران
1. بازتعریف موفقیت در رسانهها
موفقیت را صرفاً در مدرک، شغل یا درآمد نبینیم. الگوهایی از «تلاش» و «رشد مستمر» را در رسانهها برجسته کنیم.
2. آموزش مهارتهای تابآوری در مدارس
سیستم آموزشی باید مهارتهایی مانند تحمل شکست، مدیریت زمان و انگیزهسازی در بلندمدت را در دل برنامههای درسی جای دهد.
3. حمایت از پروژههای بلندمدت پژوهشی و هنری
بسیاری از استعدادها در مسیر ناپایداری اقتصاد و فرهنگ از بین میروند. باید سرمایهگذاری بلندمدت انجام شود.
4. عدالت آموزشی واقعی
ارتقاء زیرساختهای آموزشی در مناطق کمبرخوردار، با تأمین معلمان حرفهای، دسترسی به فناوری، و منابع یادگیری رایگان.
نتیجهگیری
پاسخ نهایی علم به این سؤال قدیمی روشن است: استعداد، در بهترین حالت یک مزیت اولیه است. اما آنچه موفقیت را در دنیای واقعی شکل میدهد، چیزی فراتر است؛ پشتکار، تابآوری و عشق به ادامه دادن در سختترین لحظات. پشتکار، برخلاف استعداد، آموزشپذیر، درونیشدنی و همگانی است. و در جهانی که فرصتها بهصورت دیجیتالی در دسترساند، این پشتکار است که تعیین میکند چه کسی به قله میرسد و چه کسی در میانهی راه رها میکند.
موفقیت، مقصدی دور نیست؛
بلکه تمرینی روزانه است.