سه شنبه / ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ / ۲۱:۳۲
کد خبر: 32492
گزارشگر: 548
۸۷۶
۰
۰
۱
پایان خط کمدی‌های کلیشه‌ای یا تکرار یک فرمول شکست‌خورده؟

نقد فیلم ناجورها

نقد فیلم ناجورها
فیلم سینمایی «ناجورها» به کارگردانی حسین فرحبخش و با بازی پژمان جمشیدی و محسن کیایی، که با ادعای ساخت کمدی‌پربکس‌آفیسی اکران شده، به نظر می‌رسد در جذب رضایت مخاطبان ناکام مانده و با انتقادات تندی از سوی منتقدان به دلیل داستان ضعیف، شوخی‌های تکراری و شخصیت‌پردازی‌های کلیشه‌ای مواجه شده است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

فیلم سینمایی «ناجورها» به کارگردانی حسین فرحبخش و با بازی ستاره‌هایی مانند پژمان جمشیدی و محسن کیایی، این روزها بر پرده سینماهای کشور رفته است. اثری که با تیزرهای پرزرق و برق و وعده «کمدی‌ترین فیلم سال» وعده خنده و سرگرمی می‌دهد. اما به نظر می‌رسد واقعیت پشت این شعارهای تبلیغاتی چیز دیگری است. بسیاری از منتقدان و مخاطبان معتقدند «ناجورها» تنها یک کپی ضعیف و پیش پا افتاده از فرمول‌های قدیمی کمدی است؛ فیلمی که به جای خنداندن، با شوخی‌های کهنه و شخصیت‌های کلیشه‌ای، مخاطب را کسل و خسته می‌کند. این فیلم ادعا می‌کد ادامه‌دهنده راه آثار کمدی ماندگاری مانند «اجاره‌نشین‌ها» ساخته داریوش مهرجویی است، اما در عمل هیچ‌یک از عمق داستان، طنز هوشمندانه و شخصیت‌پردازی‌های قوی آن اثر کلاسیک را ندارد. در این تحلیل جامع، به واکاوی دلایل شکست هنری و تجاری این فیلم می‌پردازیم و می‌بینیم که چرا ساخت چنین آثاری آینده ژانر کمدی در سینمای ایران را به خطر می‌اندازد.

اتکا به فرمولی که دیگر جواب نمی‌دهد

 فیلم «ناجورها» را می‌توان نمونه‌ای بارز از «کمدی‌سازی صنعتی» در سینمای امروز ایران دانست؛ فیلم‌هایی که نه از دل یک ایده خلاقانه، که از یک فرمول ثابت و آزمون‌پس‌داده گیشه‌ای متولد می‌شوند. مشکل اصلی فیلم نه در بودگاه یا بازیگران، که در «فیلمنامه فقیر» و «کارگردانی فاقد دیدگاه» ریشه دارد.

نخستین ضعف بزرگ، فیلمنامه مصیب حنائی است که به کلی فاقد «موقعیت‌سازی کمدی» است. به جای خلق موقعیت‌های بامزه و مبتنی بر تعارضات شخصیت‌ها، همه بار طنز فیلم بر دوش «ادا و اطوار» بازیگران (عمدتاً پژمان جمشیدی) و «فریاد کشیدن» آن‌ها انداخته شده است. این همان فرمولی است که فرحبخش و همکارانش بارها از آن استفاده کرده‌اند: قرار دادن بازیگر در یک موقعیت عادی و انتظار خنداندن تماشاگر فقط با حرکات صورت و بدن او. این روش پس از چند فیلم، کهنه و غیرقابل تحمل می‌شود. از منظر فنی، تلاش‌های کارگردان برای استفاده از تکنیک‌های فیلمبرداری پویا (مثل حرکت‌های سریع دوربین یا قاب‌های بسته) برای پوشاندن ضعف داستان، نه تنها کمکی نمی‌کند، بلکه باعث آشفتگی بصری اثر می‌شود. ریتم فیلم نیز به شدت شلخته و ناموزون است؛ سکانس‌ها پشت سر هم و بدون هیچ arc منطقی و یا اوج و فرودی به هم وصل شده‌اند. نکته تاسف‌بارتر، نگاه کلیشه‌ای و کهنه فیلم به «زن» به عنوان موجودی «عاطفی و بی‌عرضه» و مرد به عنوان «فردی کودکانه و فریادکش» است. این نگرش نه تنها از منظر اجتماعی پس‌افتاده است، بلکه از نظر دراماتیک نیز عمق شخصیت‌ها را نابود می‌کند و امکان همذات‌پنداری را از بین می‌برد. در نهایت، «ناجورها» محصول یک چرخه معیوب است: تهیه‌کننده‌ای که تنها به سود مالی فکر می‌کند، فیلمی ارزان و سریع با یک فرمول مشخص می‌سازد. این فیلم به لطف بازیگران پرطرفدارش ممکن است در گیشه موفق عمل کند، که این موفقیت تجاری مجوزی برای ساخت نمونه‌های بیشتر می‌شود و در بلندمدت، اعتماد مخاطب به ژانر کمدی و سینمای ایران را به طور کلی تخریب می‌کند. «ناجورها» نه یک فیلم، که یک «محصول خط‌تولیدی» است که سینما را به یک بنگاه داد و ستد تقلیل می‌دهد.

https://www.asianewsiran.com/u/hjW
اخبار مرتبط
فیلم "اتاقک گلی" ساخته محمد عسگری، که ترکیبی از درام عاشقانه و فیلم جنگی در بستر عملیات مرصاد است، با نقدهای متفاوتی درباره بلاتکلیفی روایی و شخصیت‌پردازی ضعیف مواجه است. اتاقک گلی داستان پیچیده‌ای را روایت می‌کند؛ داستانی که میان ژانر عاشقانه و جنگی در نوسان است اما در نهایت به گفته بسیاری از منتقدان، در بلاتکلیفی روایی گرفتار شده است. فیلم با وجود داشتن لحظات قوی، نتوانسته است میان این دو ژانر مختلف پیوند مناسبی برقرار کند.
فیلم سینمایی «جزایر قناری» به کارگردانی عادل معصومیان و با بازی ستاره‌هایی مانند پژمان جمشیدی و بیژن بنفشه‌خواه، که با ادعای ارائه یک کمدی مافیایی پرطنز به سینماها آمد، نه تنها نتوانست مخاطب را بخنداند، بلکه با نقدهای بسیار منفی و ضعف شدید در فیلمنامه و روایت مواجه شده است. این اثر را می‌توان یکی از شکست‌های بزرگ کمدی ایران در سال 1404 دانست.
پس از هفت سال انتظار، "آنجا، همان ساعت" سیروس الوند بالاخره اکران شد؛ اما این ملودرام اجتماعی با شخصیت‌های تخت و قصه‌ای پیش‌بینی‌پذیر، نتوانست وعده یک اثر ماندگار را عملی کند. آیا این فیلم، نقطه ضعف دیگری در کارنامه اخیر الوند است؟
«پارتی» سامان مقدم، فیلمی که در سال ۱۳۷۹ با پرداخت به مسائل سیاسی جنجال به پا کرد، امروز پس از دو دهه بیشتر از یک اثر جسورانه، سندی است بر محدودیت‌های هنرمندان آن دوران. در این مطلب به نقد و بررسی این فیلم می پردازیم.
مرد عینکی" جدیدترین ساخته تیم "فسیل" با بازی بهرام افشاری و کارگردانی کریم امینی این روزها روی پرده سینماهاست. اما برخلاف انتظارات، این فیلم نه کمدی موفقی است و نه اکشن جذابی. تحلیل ما نشان می‌دهد این اثر بیشتر شبیه کلیپی بلند است تا یک فیلم سینمایی حرفه‌ای.
"خیلی دور خیلی نزدیک" سیدرضا میرکریمی، پس از 21 سال همچنان به عنوان الگویی موفق از سینمای معناگرا شناخته می‌شود. این فیلم که در جشنواره فجر ۸۳ سیمرغ بهترین فیلم را کسب کرد، توانست نظر مثبت تمام منتقدان را جلب کند. در حالی که بسیاری از فیلم‌های معناگرای آن دوره به کلیشه‌های تکراری متوسل می‌شدند، میرکریمی با نگاهی ظریف و انسانی، داستان یک جراح مغرور (مسعود رایگان) را روایت کرد که در سفر بیابانی خود به دنبال پسر بیمارش، تحولی درونی را تجربه می‌کند. فیلم با وجود ریتم آرام و فضای درون‌گرای خود، توانست بیش از ۳۱۱ هزار مخاطب را به سالن‌های سینما بکشاند - رکوردی قابل توجه برای فیلمی از این ژانر.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید