آسیانیوز ایران؛ سرویس سلامت و زیبایی:
در دنیای پهناور شبکههای اجتماعی، هر از گاهی نظریههایی شگفتانگیز و گاه خطرناک سر برمیآورند که سلامت عموم را به چالش میکشند. یکی از این ادعاهای نگرانکننده، اخیراً در ویدیویی از فردی به نام باربارا اونیل، خودخوانده "مربی سلامت"، منتشر شده و توجه بسیاری از والدین را به خود جلب کرده است. این ویدیو مدعی میشود که تغذیه نوزادان با هرگونه غذای جامد تا قبل از دو سالگی باید کاملاً ممنوع شود و نوزاد تنها باید از شیر مادر تغذیه کند. اونیل این توصیه عجیب را با استناد به یک "تاریخچهی فرضی" توجیه میکند و مشکلات گوارشی بزرگسالان را نتیجه مصرف نشاسته در کودکی میداند.
اما حقیقت علمی و تاریخی چیست؟
آیا واقعاً نسلهای گذشته کودکان خود را تا دو سالگی گرسنه نگه میداشتهاند؟ پاسخ سازمانهای معتبر جهانی سلامت مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) و مایو کلینیک به این ادعاها چیست؟ این مقاله به شکلی دقیق و مستند، این ادعای نادرست را واکاوی میکند، توصیههای علمی تغذیه نوزاد را مرور مینماید و هویت واقعی فرد ارائهدهنده این نظریهی خطرناک را که سابقه ترویج اطلاعات نادرست پزشکی دارد، آشکار میسازد. ادعای باربارا اونیل را میتوان از سه منظر کاملاً مجزا مورد تحلیل و ابطال قرار داد: علم تغذیه مدرن، تاریخشناسی پزشکی و بررسی صلاحیت فردی گوینده.
۱. تحلیل از منظر علم تغذیه
طبق بیانیههای قطعی سازمان بهداشت جهانی (WHO) و آکادمی پزشکی اطفال آمریکا، زمان شروع غذای کمکی برای نوزادان سالم، حدود ششماهگی است. دلیل این امر، تکامل سیستم گوارشی، عصبی-عضلانی (توانایی نشستن و کنترل سر) و کلیوی نوزاد است. از شش ماهگی به بعد، شیر مادر به تنهایی قادر به تأمین تمام نیازهای انرژی و ریزمغذیهای نوزاد در حال رشد نیست، به ویژه عناصری مانند آهن و روی. معرفی تدریجی غذاهای جامد و متنوع (شامل غلات، میوهها، سبزیجات و پروتئینها) نه تنها بیخطر، بلکه ضروری است. این کار به رشد مهارتهای جویدن، کاهش خطر ابتلا به آلرژیهای غذایی و ایجاد عادات غذایی سالم کمک شایانی میکند. در مورد نشاسته، درست است که نوزادان زیر شش ماه آنزیم آمیلاز کافی برای هضم کامل آن را ندارند، اما از شش ماهگی به بعد، توانایی هضم غذاهای نشاستهای مانند سیبزمینی و غلات غنیشده به تدریج ایجاد میشود.
۲. تحلیل از منظر شواهد تاریخی
ادعای اونیل مبنی بر اینکه "تا ۲۰۰ سال پیش به کودکان زیر دو سال غذا نمیدادند" کاملاً با شواهد تاریخی در تضاد است. تحقیقات تاریخی و انسانشناختی نشان میدهد که در تمامی تمدنها، از چندماهگی نوزاد، غذاهای کمکی نرم و پیشجویده شده به رژیم غذایی او اضافه میشده است. این غذاها شامل ترکیب نان و آب یا شیر، عصارههای گوشت، موز له شده و فرنیهای رقیق بوده است. این روشها نه تنها برای تأمین انرژی، بلکه برای زنده ماندن در شرایطی که مادر به دلایل مختلف قادر به شیردهی کافی نبوده، حیاتی بوده است. بنابراین، ادعای اونیل بیشتر شبیه به یک افسانهسازی غیردقیق است تا یک گزارش تاریخی.
۳. تحلیل صلاحیت گوینده و الگوی رفتاری
باربارا اونیل یک پزشک، متخصص تغذیه یا تاریخدان نیست. او یک مروج سبک زندگی "طبیعی" است که سابقهای طولانی در ارائه اطلاعات خطرناک دارد؛ از ادعای درمان سرطان با جوش شیرین (بیکربنات سدیم) تا توصیههای مضر دیگر. فعالیتهای او در استرالیا توسط مراجع قانونی ممنوع اعلام شده زیرا سلامت عمومی را به مخاطره میاندازد. این پیشینه، الگویی آشکار را نشان میدهد: ارائه ادعاهای جنجالی و سادهانگارانه برای جذب مخاطب، بدون هیچ پشتوانه علمی و با نادیده گرفتن کامل پیامدهای خطرناک آن. هدف اینگونه افراد معمولاً فروش محصولات، کتاب یا جذب مخاطب در شبکههای اجتماعی است، نه ارتقای سلامت جامعه.
جمعبندی نهایی
این ادعا یک نمونه کلاسیک از اطلاعات نادرست (Misinformation) در حوزه سلامت است که میتواند به طور مستقیم منجر به سوءتغذیه، تأخیر در رشد و آسیبهای جدی به نوزادان شود. والدین باید همواره توصیههای خود را از منابع معتبر و دارای مجوز رسمی مانند پزشکان اطفال و سازمانهای بهداشت جهانی دریافت کنند و در برابر چنین ادعاهای جذاب اما بیاساس، هوشیاری کامل داشته باشند.