چهارشنبه / ۲ مهر ۱۴۰۴ / ۰۲:۱۸
کد خبر: 32679
گزارشگر: 548
۱۵۵۰
۰
۰
۲
تحلیل بحران هویت اجتماعی در ایران؛ از "شبه‌روشنفکری" تا "ازدواج تجاری"

چرا ازدواج ها شکست می خورند؟!

چرا ازدواج ها شکست می خورند؟!
تحلیل بحران هویت در ایران نشان می‌دهد دانشگاه‌های تجاری، شبه‌مدرنیسم و نگاه معامله‌ای به ازدواج، منجر به بی‌تعهدی اجتماعی و فردگرایی افراطی شده است. در شکل‌گیری این وضعیت از شبه‌روشنفکر-بلاگری که فقط به دنبال جذب مخاطب و مشتری بیشتری است و حاضر نیست کوچکترین انتقادی نسبت به رفتارهای نادرست نهادینه شده در اجتماع داشته باشد و هر کنش ولو خشن اجتماعی را به بهانه وجود تورم و فقر و نقد حکومت توجیه می‌کند. پوریا زرشناس در این یادداشت به بررسی این آشفته بازار می پردازد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر

جمهوری اسلامی با گسترش فزاینده دانشگاه‌های تجاری (تصور نمی‌کنم در هیچ کشوری دانشگاه به اندازه دانشگاه رشد کرده باشد) و تبدیل دانش به بنگاه اقتصادی باعث رشد بسیار سریع‌ طبقه شبه‌مدرنی شد که با مطالعه ترجمه‌های ناقص و غلط از برخی متفکران غربی (که در خود غرب هم چندان جدی گرفته نمی‌شوند) صاحب توهم روشنفکری و فیلسوفی و هنرمندی و امثالهم شد و به کل به موجودی بیگانه از فرهنگ و سنت و جغرافیا و تاریخ و سرزمین خود بدل شد. موجودی که هرگونه کنشگری متعهدانه اجتماعی را در حد همدلی با نظام سیاسی مستقر تقلیل داد و در میان بخش‌هایی از جامعه از ریختن زباله در خیابان و جنگل تا حفر چاه غیر قانونی و عدم پرداخت مالیات و بدمستی و ولگردی و عدم پیگری هواشناسی و...، را به عنوان کنشی ضد حکومتی قلمداد کرد. این وضعیت باعث رشد طبقه‌ای شد که هیچگونه تعهدی در قبال جامعه احساس نکرده و به ایران به چشم «خراب شده» و «مسافرخانه‌ای» می‌نگرد که تا آنجا که می‌توان باید در استفاده از منابع آن دریغ نکرد و در عین حال برای در رفتن از آن تلاش کرد. طبقه‌ای که نسبت به همه چیز این جامعه سِر شده است و جز لذایذ فردی ولو به قیمت مزاحمت و آزار و نابودی زندگی و حتی کشتن (کیف‌قاپ‌ها را بنگریم) دیگران به چیز دیگری نمی‌اندیشد و به تمامی دنبال ساختن نردبان از دیگران و منابع جامعه برای رسیدن به منافع شخصی است.

از بلاگر اینستاگرام تا تراپیست نادان!

در شکل‌گیری این وضعیت از شبه‌روشنفکر-بلاگری که فقط به دنبال جذب مخاطب و مشتری بیشتری است و حاضر نیست کوچکترین انتقادی نسبت به رفتارهای نادرست نهادینه شده در اجتماع داشته باشد و هر کنش ولو خشن اجتماعی را به بهانه وجود تورم و فقر و نقد حکومت توجیه می‌کند (به سخنان و نوشته‌های این طیف بنگریم که چگونه با بازی با واژه فقر، قاتل و کیف‌قاپ را تبرئه می‌کنند) تا تراپیست نادانی که به دنبال جذب مشتری است و به مراجع خود چنان حس قربانی بودگی و برحق بودگی می‌فروشد که فرد مراجع پس از خروج از دفتر او احساس طلب‌کار بودن از زمین و زمان و جامعه دارشته و انجام هر کنش ضداجتماعی را حق طبیعی خود می‌داند. به این واسطه جامعه امروز ایران در همه الگوهای زیستی خود تفاوت فاحشی با کشورهای همسایه (حتی با ترکیه که در مرز اروپاست و مواجه‌اش با غرب بسیار زودتر و متفاوت‌تر از ما بوده است) خود دارد و این مسئله از دین‌ستیزی پرخاشگرانه، نحوه پوشش و آرایش ظاهر، علاقه افراطی به حمایت از جانوران و نگه‌داری حیوان خانگی، فردگرایی افراطی و لذت‌جویانه، مادی‌گرایی کاملا محاسبه‌گرانه حتی در مواجهه با اعضای خانواده، عدم علاقه به فرزندآوری و امثالهم خود را نشان می‌دهد. جامعه امروز ایران در قلب خاورمیانه با اقتصاد و سیاستی درگیر بحران، بدون خودآگاهی تاریخی، بدون اندک خودآگاهی جغرافیایی، بیگانه و دشمن با سنت و همچنین شناختی کاریکاتوری از جهان غرب و واقعیت‌های جهانی و با ده‌ها شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی و مهم‌تر از همه با اندک تعهد اجتماعی خود را با آلمان و سوئیس و فرانسه مقایسه می‌کند!!! و این اصلی‌ترین بحران پیش روی این جامعه است.

ریشه مشکلات کجاست؟!

ریشه بسیاری از این مشکلات و بحران‌ها و نارضایتی‌ها و سرخوردگی‌های زندگی مشترک در این است که ما زندگی را چیز ساده و پیش پاافتاده ای در نظر می گیریم. علت بسیاری از این جدالهای خانوادگی و طلاق ها و بحرانهای روابط فردی در این است که از ابتدا زندگی مشترک مشترک و ازدواج را امری پیش پا افتاده تلقی کرده ایم. ما فراموش کرده ایم که هر رابطه انسانی نیاز به تفکر و اندیشیدن مداوم دارد. فراموش کرده ایم که ماده خام روابط اجتماعی نه پول و خودرو و سکه و کالا بلکه انسانهایی دارای روح و جسم و احساس متفاوت هستند. فراموش کرده ایم که برای برقراری روابط انسانی نیاز به فرارفتن از خویشتن و درک جهان «دیگری» داریم. ما انسان ها برای رانندگی کردن، برای طراحی یک سازه ساختمانی، برای پریدن و شنا کردن در آب، برای کشاورزی و دامداری و هر کار ساده و پیش پاافتاده ای آموزش می بینیم، اما برای پیچیده ترین مسئله هستی یعنی نیاز به ارتباط با دیگری و تشکیل خانواده نیاز به هیچ آموزشی احساس نمی کنیم و وقتی هم که به بحران می‌خوریم از کل منکر خانواده و ارتباطات انسانی می‌شویم.

تجارت یا پیمان ازدواج

در جامعه ما اغلب هنگام صحبت درباره عوامل طلاق به مواردی از قبیل شرایط اقتصادی اعتیاد، خیانت، عدم رضایت جنسی و امثالهم اشاره می شود. اما به نظر در کنار همه این عوامل بابد به عامل دیگری که در طلاق همیشه مغفول مانده است نیز اشاره کرد و آن عامل خود «ازدواج » و نگاه جامعه به ازدواج است. ازدواج در عرف اجتماعی به جفت شدن و پیوند دو نفر اشاره می کند. یعنی دو انسان در شرایطی برابر و بر اساس میل و خواهش درونی یکدیگر را برای زندگی کردن در کنار هم مناسب می یابند. حال آنچه امروز در جامعه ما مشاهده می شود این است که ازدواج بیشتر از آنکه پیوند درونی و تعهد دو نفر به یکدیگر باشد، تجارت و معامله‌ای بین دو خانواده یا دو فرد است. امروزه بسیاری از خانواده‌ها قبل از رفتن به خواستگاری [و خانواده طرف مقابل قبل از دادن پاسخ مثبت یا منفی] چرتکه انداخته و در نهایت پس از برآورد هزینه و فایده تصمیم به پذیرش یا عدم پذیرش طرف مقابل می کنند.

اینکه فردی قبل از رفتن به خواستگاری به جای عشق و شخصیت و شعور و اخلاق و امثالهم، موقعیت مالی، شغل، میزان ثروت خانواده طرف مقابل را در نظر می گیرد نشان از این است که در حال طراحی معامله‌ای است که در نهایت کلاه سرش نرفته و سود خوبی به جیب بزند. (بی جهت نیست که در اکثریت خواستگاری‌ها از شغل، ماشین، میزان حساب بانکی، خانه و امثالهم طرف سوال می شود. چون خانواده دختر هم تمام حواسش را جمع می کند که در این معامله ضرر نکند) در عموم خواستگاری‌ها از میزان فهم و شعور طرف مقابل پرسیده نمی شود، هیچگاه پرسیده نمی شود که آخرین کتابی که خوانده چیست و یا اصلا برای این مسائل تره هم خورد می کند یانه، هیچگاه در مراسم خواستگاری از نوع نگاه او به سیاست و جامعه سوال پرسیده نمی شود، هیچگاه از نوع برقراری روابط اجتماعی یکدیگر سوالی پرسیده نمی شود، هیچگاه از او پرسیده نمی شود که نگاهش به زن و جایگاه زن و خانواده زن چگونه است. (کما اینکه اگر کسی هم از این سوالات بپرسد او را به عنوان فردی عجیب و غریب و دیوانه مورد تمسخر قرار می دهند) بدیهیست که چنین نگاه تجاری به ازدواج و تشکیل خانواده که از قدیمی‌ترین نهاد بشری است پس از مدت کوتاهی مشکلات زیادی به بار خواهد آورد. در این شکل ازدواج احتمالا یکی از طرفین معامله یا هر دو پس از مدتی احساس مغبون و متضرر بودن در معامله را خواهد کرد و با این فرض که کلاه سرش رفته است سعی در به هم زدن معامله خواهد کرد. 

تفاوت «ازدواج» و «تشکیل خانواده» در نگاه تولستوی

شخصیت‌های عمیق و قابل ستایش داستانهای «لئو تولستوی» همه دردمندند و همه با جهان پرآشوب درون خویش درگیرند. برای تولستوی هیچ رستگاری و سعادت ابدی و همیشگی وجود ندارد و همه در مرز باریک لغزش و فروافتادن و رهایی در نوسانند.  اما ستایش بزرگ تولستوی برای کسانی است که نجات می یابند. برای کسانی که به زندگی حرمت قائلند، آنها که نه از دریچه هوس و تظاهر بلکه با عشق و اندیشه با زندگی مواجه می شوند. قهرمانان شادکام تولستوی اغلب چهره هایی هستند که به درک و شناختی فراسوی لذت های جسمانی از عشق و خانواده می رسند، آنهایی که از چنگال زرق و برق ابتذال می گریزند و گناهان خود را بر خویشتن سخت می گیرند.  قهرمانان محبوب تولستوی از «ناتاشا» و «کنت بزخوف» و «پرنس ماریا» و «آندره بالکونسکی» در کتاب جنگ و صلح تا «کنستانین لوین» و «کِیتی» در آناکارنینا و «ماریا» در سعادت زناشویی همه در لحظات سخت گوش سپردن به وسوسه پرقدرت هوس و خیانت به خود آمده و خانواده و عشق راستین را برمی گزینند. در مقابل شخصیت های سبکسر تولستوی هیچکدام عمق و اعتباری ندارند و حتی مرگشان هم توجهی را بر نمی انگیزد. (مقایسه کنیم مرگ شکوهمند «پرنس بالکونسکی» با مرگ «کنتس اِلن بزوخوا» در کتاب جنگ و صلح را که اولی با وسواسی دقیق صفحات درخشانی از کتاب را رقم می زند و پرونده دومی فقط با یک جمله نیم خطی بسته می شود)  گناهکاران نابخشودنی داستانهای تولستوی اغلب کسانی هستند که به خانواده خیانت می‌کنند. گناهکارانی که اگر هم در زندگی چیزی فرای لذت و ابتذال روزمرگی می شناسند و به زندگی به معنایی عمیق‌تر می اندیشند، تاب تحمل بارسنگین زندگی آلوده به گناه را ندارند. (آناکارنینا خود را به مرگی فجیع مجازات می‌کند و شخصیت گناهکار رمان کوتاه شیطان با خودکشی به زندگی خود خاتمه می دهد)  مسئله خانواده و تعهد به آن از مهمترین دغدغه های تولستوی است. نابغه ادبیات جهان میان «ازدواج» و «تشکیل خانواده» تفاوت قائل بود. به عقیده او همگان این توان را دارند که (چه بسا بارها) ازدواج کنند، اما همگان این توان را ندارند که تشکیل خانواده بدهند.  برای تولستوی خانواده مفهومی بسیار فراتر از قرارداد میان دو انسان برای مشروعیت بخشی به همخوابگی است. تولستوی عقیده داشت، "پیوند زناشویی اگر صرفاً انگیختۀ شهوت باشد، نوعی فحشای خانگی محسوب می شود." تولستوی میان سه سبک زندگی که اولی زندگی تنها و مجرد آمیخته با لذتها و هوس های فراوان، دومی تن دادن به ازدواج و زندگی با معشوقه های آشکار و پنهان و سومی تشکیل خانواده و غرق شدن در سختی ها و مشقات زندگی در میان همسر و فرزندان (خود او به فراخور سن تقریبا هر سه مورد را تجربه کرد) به وضوح سومی را برمی‌گزیند و به دفاع عمیق و اخلاقی و گاهی فلسفی از آن می پردازد.

۱. تحلیل نظام آموزشی و فرهنگی

  • کمیت‌گرایی در آموزش: گسترش بی‌رویه دانشگاه‌های غیرکیفی
  • ترجمه‌های ناقص: انتقال نادرست اندیشه‌های غربی
  • شبه‌روشنفکری: توهم دانایی بدون عمق فکری

۲. تحلیل بحران هویت اجتماعی

  • بیگانگی از خود: قطع ارتباط با فرهنگ، تاریخ و جغرافیا
  • فردگرایی بیمارگونه: اولویت منافع شخصی بر جمعی
  • قربانی‌پنداری: توجیه رفتارهای ضداجتماعی با عنوان فقر و تبعیض

۳. تحلیل بحران نهاد خانواده

  • ازدواج تجاری: جایگزینی معیارهای مادی به جای ارزش‌های انسانی
  • کم‌آموزی ارتباطی: عدم آموزش مهارت‌های زندگی مشترک
  • سطحی‌نگری: تمرکز بر ظواهر به جای محتوای رابطه

۴. تحلیل راهکارهای برون‌رفت

  • اصلاح نظام آموزشی: توجه به کیفیت به جای کمیت
  • بازتعریف هویت ملی: تفکیک سنت و مدرنیته
  • آموزش مهارت‌های زندگی: اولویت‌دادن به سواد ارتباطی
  • تغییر نگرش به ازدواج: بازگشت به مفهوم پیوند عاطفی
به قلم: پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/hmZ
اخبار مرتبط
در پنج سال پرتلاطم گذشته، از بحران همه‌گیری تا جنگ اوکراین و فروپاشی مدل لیبرال، ضرورت حضور روشنفکران و روزنامه‌نگاران متعهد بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. آنان به عنوان قطب‌نمای جامعه در شب‌های طوفانی، نقش بی‌بدیلی در فهم، تحلیل و پیش‌بینی تحولات جهانی ایفا می‌کنند.این یادداشت به قلم پوریا زرشناس به تحلیل ریشه‌های این معضل و پیامدهای ویرانگر آن می‌پردازد.
یکی از بزرگ‌ترین تحریف‌های دین در عصر حاضر، تبدیل آن به یک معامله تجاری است. افلاطون در رساله «آلکیبادس دوم»، داستان جالبی از جنگ میان لاکدایمونیان و آتنیان نقل می‌کند که نشان می‌دهد خدایان، سکوت دیندارانه را به غوغای دیندارانه ترجیح می‌دهند. اما چرا جامعه امروزی ما هنوز در تله نگاه تجاری به دین گرفتار است و معنویت واقعی را فراموش کرده است؟
ایران با وجود بالاترین سرانه دانشجوی علوم انسانی در جهان، حتی یک نظریه‌پرداز بین‌المللی یا دیپلمات حرفه‌ای تربیت نکرده است! بررسی‌ها نشان می‌دهد دانشگاه‌های ما به جای پرورش اندیشمند، کارمند بوروکرات تحویل جامعه می‌دهند و سفارتخانه‌هایمان به پاتوق «توریست‌های حقوق‌بگیر» تبدیل شده‌اند! پوریا زرشناس در این یادداشت به نقد و بررسی این موضوع می پردازد.
سیستم آموزش علوم انسانی در ایران، به شستشوی مغزی سازمان‌یافته تشبیه شده است. این گزارش از اساتیدی انتقاد می‌کند که به جای تحلیل ساختارها، به شکل کورکورانه ای، به نظریه‌های روان‌شناختی غربی و شرقی متوسل می‌شوند. پوریا زرشناس در این مطلب به نقد سیستم آموزشی علوم انسانی در ایران و وظایف روشنفکر در جامعه می پردازد.
سیاست‌های مهاجرتی ایران در قبال اتباع غیرقانونی، میان دوگانه «امنیت ملی» و «کرامت انسانی» گیر کرده است. در حالی که اروپا با خشونت با مهاجران برخورد می‌کند، ایران آن‌ها را بازگردانده؛ اما آیا این روش‌ها واقعاً کارآمدند؟ پوریا زرشناس در این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد.
جهان امروز پر از چیزهایی است که اجداد ما حتی در خواب هم نمی‌دیدند: اینترنت، هوش مصنوعی، سفر به فضا، و داروهایی که جان میلیون‌ها نفر را نجات می‌دهند. اما یک چیز عمیقاً غایب است: "معنا". در حالی که بشر به لحاظ تکنولوژیکی به جلو می‌تازد، به نظر می‌رسد در بعد فکری و فلسفی درجا می‌زند؛ یا حتی به عقب برمی‌گردد. پوریا زرشناس به این سوال پاسخ می دهد.
بحران پیچیده‌گویی عمدی در جامعه علمی ایران و سوءاستفاده برخی از دانش برای خودنمایی و قدرت‌طلبی، با بررسی تاریخی از هشدارهای سقراط تا معضلات امروز. در بحث فلسفه، در ایران، یکی از اساتید مشهور حوزه فلسفه، بزرگ‌ترین منتقد کارل پوپر است! اما خب آن استادی که نه مدرکش از دانشگاهی معتبر است و نه حتی یک دهم پوپر تالیفات و نظراتی دارد، واقعا چگونه به خودش جرات می دهد که به او نقد هم وارد کند!!!
علوم انسانی در ایران با بحران عمیق "بی‌ارتباطی با واقعیت" مواجه است. فارغ‌التحصیلان روانشناسی، جامعه‌شناسی و فلسفه، اغلب بدون شناخت فرهنگ و تاریخ ایران، تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که بیشتر شبیه "سخنرانی‌های فضایی" است تا پژوهش علمی. این نوشته به ریشه‌های این مشکل و راه‌حل‌های ممکن می‌پردازد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید