آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
فیلم «مجنون» به کارگردانی مهدی شاهمحمدی، که با هزینهای کلان و پشتیبانی سازمان اوج تولید شده، نه تنها نتوانسته به درستی از عهده روایت بخشی از زندگی شهید مهدی زینالدین برآید، بلکه تبدیل به نمونهای از ضعفهای ساختاری سینمای دفاع مقدس شده است. این فیلم که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، با وجود جلوههای ویژه بصری و میدانی قابل توجه، از نظر دراماتیک و شخصیتپردازی با شکست مواجه شده است. مخاطب در طول فیلم هرگز با شخصیت شهید زینالدین همراه و همدل نمیشود و این شهید بزرگوار در هیبت قهرمانی دستنیافتنی و قدیسهوار تصویر شده است.
انتخاب بازیگران نیز بر اساس شایستگیهای حرفهای نبوده و ظاهراً تنها معیار انتخاب سجاد بابایی برای نقش شهید زینالدین، شباهت اندک ظاهری او با این شهید بوده است. این در حالی است که برخی بازیگران فرعی مانند افشین حسنلو در نقش محرمعلی با لهجه ترکی، توانستهاند در لحظاتی مخاطب را با خود همراه کنند. فیلم در روایت عملیات خیبر - یکی از پیچیدهترین و پرتلفاتترین عملیاتهای دفاع مقدس - نیز ناتوان بوده و نتوانسته به سوالات اساسی درباره ضرورت و اهداف اين عملیات پاسخ دهد.
«مجنون»؛ حماسهای که در نیزارهای فرمالیسم گم شد!
فیلم «مجنون» به کارگردانی مهدی شاهمحمدی، با جاه طلبی بالا و پشتوانه تولیدی قدرتمند، به یکی از بحثبرانگیزترین آثار سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر تبدیل شده است. این فیلم که برشی از زندگی شهید «مهدی زینالدین» و نقشآفرینی لشکر ۱۷ علیبنابیطالب در عملیات پیچیده «خیبر» را روایت میکند، با وجود جلوههای بصری پرهزینه، در کانون نقدهای تندی قرار گرفته که عمدتاً معطوف به ضعف مفرط فیلمنامه، شخصیتپردازی و به ویژه، «روایت گزینشی و غیرشفاف» از یک واقعه تاریخی پرابهام است.
۱. داستان یک فرصت از دست رفته: وقتی «بیگ پروداکشن» جای «درام» را میگیرد
«مجنون» نمونه بارز فیلمی است که اسیر ظاهرسازی شده است. تمرکز اصلی فیلم بر صحنههای پرهزینه و پرشمار درگیری، انفجار خمپارهها، حرکت تانکها و شبیهسازی میدان نبرد است. در این میان، اما «درام» قربانی اصلی است. مخاطب هرگز با شخصیتهای فیلم، به ویژه شخصیت محوری یعنی شهید زینالدین (با بازی سجاد بابایی)، همراه و همدل نمیشود.
-
شخصیتپردازی سطحی
شهید زینالدین در این فیلم، به جای یک فرمانده نابغه، کاریزماتیک و تحلیلی که در ۲۳ سالگی فرماندهی یک لشکر گسترده را بر عهده داشت، بیشتر به یک «بچه مثبت» محافظهکار و گاهی منفعل تقلیل یافته است. هیچ یک از وجوه تمایز و نبوغ نظامی او به تصویر کشیده نمیشود.
-
دیالوگهای فراموششدنی
فیلم فاقد حتی یک دیالوگ ماندگار و تاثیرگذار است. گفتگوها آنقدر کلیشهای و سادهانگارانه هستند که نه تنها بر عمق شخصیتها نمیافزایند، که گاهی حتی با شأن و موقعیت یک فرمانده لشکر در بحبوحه یک نبرد سنگین در تضاد هستند (مانند دستور پریدن از پل به داخل رودخانه کارون برای سنجش توان شناوری نیروها!).
-
گزینش نامتعارف بازیگر
به نظر میرسد تنها دلیل انتخاب سجاد بابایی برای نقش زینالدین، شباهت فیزیکی اندک او با این شهید بوده و از توانمندی بازیگری برای بازسازی ابعاد پیچیده این چهره تاریخی غفلت شده است.
۲. معمای حلنشده «خیبر»: چرا باید مجنون را حفظ کرد؟
اساسیترین ضعف «مجنون»، پرهیز از پاسخگویی به پرسشهای کلیدی و پرداختن به حقایق تاریخی است. عملیات خیبر، به اعتراف بسیاری از فرماندهان و اسناد، یکی از پرهزینهترین و پیچیدهترین عملیاتهای دفاع مقدس بود که به دلیل مشکلات عدیده در طراحی، شناسایی و پشتیبانی، به «عدمالفتح» معروف است.
-
طرفیت تاریک جنگ ناگفته میماند
فیلم به جای شجاعت در نشان دادن این چالشها— مانند ناهماهنگی بین لشکرها، کمبود شدید تسلیحات، فقدان پشتیبانی هوایی و توپخانهای، و تلفات سنگین— تنها بر صحنههای دلیرانه و فداکاریهای فردی متمرکز میشود.
-
پاسخ به یک «چرا»ی حیاتی
فیلم هرگز به درستی توضیح نمیدهد که «چرا حفظ جزایر مجنون به این قیمت انسانی ضروری بود؟» اشاره مختصر شهید زینالدین به ذخایر نفتی، پاسخی قانعکننده برای این سوال بنیادین نیست، به ویژه وقتی که در نهایت، آن اهداف استراتژیک محقق نشد. این سوال برای نسل جوان امروز که مخاطب اصلی این آثار است، بسیار حیاتی است.
-
نقض غرض در روایت
فیلم دچار تناقضات روایی آشکاری است. در جایی از فیلم، بر شناسایی کامل منطقه تاکید میشود، اما در صحنهای دیگر، نیروها کاملاً سرگردان و غافل از خطوط دشمن به نظر میرسند. یا ادعای ارتباط قطعنامه سازمان ملل با این عملیات، که با واقعیتهای تاریخی در تضاد است، تنها بر سردرگمی مخاطب میافزاید.
۳. قهرمانی که قدیس شد: نابودی کاریزما در پس کلیشهها
فیلم در به تصویر کشیدن شهید زینالدین به عنوان یک «فرمانده» زمینی و تاثیرگذار شکست خورده است. آنچه نمایش داده میشود، بیش از آن که یک سردار جنگآزموده باشد، تصویری از یک قدیس معصوم و کماشتباه است.
-
نبوغ فرماندهی یا تخیل فیلمساز؟
نمونههای اندکی که فیلم برای نمایش نبوغ نظامی زینالدین ارائه میدهد— مانند سوار شدن بر بالگرد با منور روشن در دست یا انفجار خاکریز برای سیلابی کردن منطقه— بیشتر حاصل تخیل هستند تا استناد به عملکرد واقعی او. این صحنهها نه تنها قانعکننده نیستند، بلکه از نظر فنی-نظامی نیز محل پرسشاند.
-
حذف تضاد و گفتوگو
از محاجهها، استدلالها و حتی خوندلخوردنهای این فرماندهان با مافوق برای حفظ نیروهایشان خبری نیست. فیلم از نمایش هرگونه تضاد و چالش درونی و بیرونی که شخصیتها را زمینی و باورپذیر کند، هراس دارد.
۴. صحنههای رزم: تکرار مکررات به سبک دهه ۶۰
با وجود ادعاهای مبالغهآمیز درباره جلوههای ویژه میدانی، صحنههای رزم «مجنون» ارزش افزوده چندانی به گنجینه سینمای جنگ ایران اضافه نکرده است.
-
پلانهای معمولی
شاتها و طراحی صحنههای نبرد کاملاً معمولی و فاقد خلاقیت و ابداع هستند. فیلم حتی در بازسازی فضای منحصربهفرد نبرد در نیزارها و روی آب— که نقطه قوت اصلی فیلم قدیمیتر «حماسه مجنون» (۱۳۷۱) بود— نیز ناتوان است.
-
موسیقی مهاجم
حجم بالای موسیقی در صحنههای مختلف، نه تنها به تاثیرگذاری نمیانجامد، بلکه با بمباران صوتی مخاطب، فضاسازی طبیعی را نیز مخدوش میکند.
نسل جدید نه دنبال قهرمانهای دستنیافتنی و قدیسی شده، که مشتاق شناخت انسانهای بزرگیست که در شرایط سخت، انتخاب های دشواری کردند؛ گاهی شکست خوردند، اما از پای ننشستند. راز ماندگاری و اثرگذاری سینمای دفاع مقدس، نه در پنهان کردن حقایق تاریخی، که در «صداقت» و «شفافیت» است. اگر قرار است از مقاطعی مانند عملیات خیبر— با همه ابعاد تلخ و شیرینش— فیلم ساخته شود، باید جسارت روایت تماموکمال آن را داشت. تنها در این صورت است که میتوان ابتکار عمل روایت را از دست رسانههای معاند خارج کرد و اثری خلق کرد که هم برای کهنهسربازان باورپذیر باشد و هم دل نسل جوان امروز را به دست آورد. «مجنون» در این مسیر، یک فرصت تاریخی را از دست داد.
«مجنون»؛ بررسی علل شکست یک پروژه سینمایی پرحاشیه
این فیلم را میتوان از چند منظر تحلیل کرد:
۱. ضعفهای روایی و دراماتیک
- شخصیتپردازی سطحی: ناتوانی در خلق شخصیتی چندبعدی از شهید زینالدین
- دیالوگهای ضعیف: فقدان دیالوگهای ماندگار و تاثیرگذار
- ساختار نامنسجم: پراکندگی در روایت و عدم تمرکز بر خط اصلی داستان
- عدم همراهی مخاطب: ناتوانی در ایجاد همذاتپنداری با شخصیت اصلی
۲. چالشهای تاریخی و مستند
- تحریف واقعیتها: ارائه تصویری نادرست از عملیات خیبر
- بایاس جانبدارانه: پرهیز از نمایش جنبههای چالشبرانگیز عملیات
- عدم شفافیت: پنهان کردن دلایل واقعی شکستهای تاکتیکی
- روایت تکبعدی: تمرکز صرف بر جنبههای حماسی و غفلت از تحلیل نظامی
۳. مشکلات فنی و اجرایی
- کارگردانی ضعیف: عدم تسلط کافی بر فضاسازی و ریتم فیلم
- بازیگری نامناسب: انتخاب بازیگران بر اساس معیارهای غیرحرفهای
- موسیقی پرحجم: استفاده افراطی از موسیقی که بر دیالوگها سایه انداخته
- صحنهآرایی تکراری: گرتهبرداری از فیلمهای جنگی قدیمی
۴. آسیبشناسی سینمای دفاع مقدس
- تکرار الگوهای کهنه: عدم نوآوری در روایت و تصویرسازی
- قدیسهسازی: نمایش شهدا به عنوان شخصیتهای فرابشری
- غفلت از درام: اولویت دادن به فرم بر محتوا
- عدم پاسخگویی به سوالات اساسی: پرهیز از پرداختن به مسائل چالشبرانگیز
۵. راهکارهای اصلاحی
- روایت صادقانه: پایبندی به واقعیتهای تاریخی بدون تحریف
- شخصیتپردازی عمیق: نمایش شهدا به عنوان انسانهای کامل با تمام جزئیات انسانی
- تحلیل نظامی: پرداختن به جنبههای تاکتیکی و استراتژیک عملیات
- نوآوری در روایت: خلق زبان سینمایی جدید برای روایت دفاع مقدس
جمعبندی: درسهایی برای فردای سینمای دفاع مقدس
«مجنون» یک هشدار جدی برای متولیان سینمای دفاع مقدس است. این فیلم ثابت کرد که بودجه کلان و پشتیباری سازمانی، بدون «فیلمنامه قدرتمند»، «شهامت در روایت» و «توجه به ذائقه مخاطب پیچیده امروز» محکوم به شکست است. این تحلیل نشان میدهد که سینمای دفاع مقدس نیازمند بازنگری اساسی در شیوههای روایت و تولید است.